متن روضه امام صادق + 8 روضه شهادت امام صادق

در این پست گزیده ای از بهترین متن روضه امام صادق را به مناسبت شهادت این امام بزرگوار تهیه کرده ایم.امام صادق ششمین امام شیعیان بوده که نسبت به سایر 11 امام دیگر فعالیت های علمی بسیار زیادی داشته اند.

متن روضه امام صادق + 8 روضه شهادت امام صادق

متن روضه امام صادق

در شب غصه دلم رنگ سحر می خواهد
انشاالله یه همچین شبی ههمون بقیع باشیم، فردا روزش کلنگ زنی ساختن حرم باشه، بشینیم تا صبح برای امام صادق گریه کنیم، کلنگ حرم بزنیم
در شب غصه دلم رنگ سحر می خواهد
وقت پرواز شده بال سفر می خواهد
غربت شهر مدینه همه جا معروف است
روضه اش خون دل و دیده ی تر می خواهد
حُرمتِ موی سپیدم که در این شهر شکست
قصه ای شد که سرانجام جگر می خواهد
همه ی قوت من را اثر زهر گرفت
آه هم از بغض ترک خورده اثر می خواهد
نیمه شب، دشمن و بی حرمتیش یادم هست
او چه از جان منه سوخته پر می خواهد
آه طرف کوچه کشیدند و عبایم افتاد
بردن پیر مگر چند نفر می خواهد
آتش و هیزم و کوچه همه اش تکراری است
غم این صحنه فقط ضربه در می خواهد
نه عمامه به سرم بو زمبن افتادم
نه کسی دور برم بود زمین افتادم
جام چشم منه بی تاب پر از غم می شد
داشت لبریز غم و گریه ی نم نم می شد
هر قدم پشت سر مرکب دشمن آن شب
از نفس های منه سوخته دل کم می شد
بند نعلین و کهنسالی و رنج کوچه
به زمین خوردن من داشت مسلم می شد
ماه شوال که حال دل من را می دید
با زمین خوردن من داشت محرم می شد


روضه شهادت امام صادق

خدا، بغضی توی گلوم نشسته
ببین چقدر دلم شکسته
دستای من رو کینه بسته، خدا
خدا، دشمن ما چقدر پلیده
می بینه که موهام سفیده
ولی بازم من و کشیده، خدا
آتیش گرفته قلبم، آتیش گرفته خونم
میون آتیش و دود روضه می خوام بخونم
یه روزی پشت این در زهرشون و رسوندند
یه روزی پشت این در مادرم و سوزوند
خدا خدا خدایا
خدا، آخه چه رسم روزگاره
افتاد نفس هام در شماره
منم پیاده اون سواره، خدا
به خدا روضه از این بالاتر نیست، اون بی حیا خودش سوار اسب شد، امام صادق هفتاد ساله رو پشت سرش کشوند…..

>خدا، آخه چه رسم روزگاره
ابن ربیع حیا نداره
هی نام مادر و میاره
وقتی شبیه بابا اون بی حیا من و برد
همون جا افتادم که مادرم من زمین خورد
انگار دارم می بینم بابام و دست بسته
تو گوشمه صدای گوشواره ی شکسته
خدا خدا خدایا
خدا، درسته قلبم دریدن
به روی من شمشیر کشیدن
ولی سرم رو نبریدن
خدا، درسته حق منو خوردن
منو تو کاخ مستی بردن
سرمو تو تنور نبردن،خدا
نمیره روی نیزه هرگز سر بریده ام
نمی سوزه تو آتیش محاسین سپیدم
هیچ وقت رو ناقه دسته خواهرم نبندن
هیچ موقع مردم مست به دخترم نخندن


متن روضه امام صادق بنی فاطمه

آسمون چشمام هم رنگ پاییزه
حال بقیع امشب خیلی غم انگیزه
نه گنبد و صحنی آرومه آرومه
زائرش این شب ها فقط یه خانومه
یه مادری که خاک بقیع رو به چشم تر میذاره
به جای ماها روضه میخونه رو خاکا سر میذاره
«غریب مادر؛ غریب مادر»
*همیشه گفتن باید به ریش سفیدا یه جور دیگه احترام بذاری..احترام آقامونو نداشتن نیمه شب ریختن تو خونه آقامون*
هجومشون نگذاشت عبا رو برداره
فرصت نشد اصلاً عصاشو برداره
چیزی نمیبینم خونه پر از دوده
رو دیوارا جای آتیشِ نمروده
تو نیمه ی شب
عرش خدا رو با نعره هاشون لرزوندن
با لگداشون، به درب خونه بچه هامو ترسوندن
*نیمه شب ریختن تو خونه حضرت حضرت تو نماز شب بود عبا و جانماز رو از زیر پاهاش کشیدن با صورت به روی زمین افتاد جلوی زن و بچش بی عمامه کشوندنش بیرون دست‌هاشو بستن. اما به ناموسش جسارت نکردند. یکی می‌گفت آقا رو بی‌ عمامه نبرید.. پابرهنه نبرید..

>من بمیرم برای اون آقایی که دست‌هاشو بستن در خونشو آتیش زدن آی غیرتی‌ها جلوی چشمش سیلی به ناموسش زدن الهی بشکنه دست مغیره یه جوری زد داد علی بلند شد..*
شرمندگی مرد درد بی‌درمونه
دست منو بستن جلو در خونه
همسایه ها دیدن از غصه جون دادم
کشوندنم رو خاک از نفس افتادم
پشت یه مرکب وسط کوچه، خوردم زمین، با پهلو
یاد مدینه، روضه میخونم، از اون غلاف و بازو

مرتبط با این محتوا: متن سخنرانی شهادت امام صادق

متن روضه شهادت امام صادق کریمی

آقاى بى كسى كه غم ارثيه داشته
اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته
كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته
با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته
حالا گرفته روضه غريبانه بازهم
نشناختند خشكِ مقدس مَآب ها
خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجاب ها
مُشتى رُفوزه در پىِ درس و كتاب ها
شاگردهاي او همه در رختخواب ها
آتش زدند بر در يك خانه بازهم
حق مي دهيم مرد اگر گريه مي كند
تنها ميانِ چند نفر گريه مي كند
با ترسِ کودکان چقدر گريه مي كند
افتاده يادِ مادر و در گريه مي كند
تكرار شد مصيبت پروانه بازهم
آتش به بيتِ اطهرش افتاد گفت: آه
يادِ صداى مادرش افتاد گفت: آه
عمامه اش كه از سرش افتاد گفت: آه
وقتِ فرار، دخترش افتاد گفت: آه
ترسيده است دخترِ دردانه بازهم
يك نانجيب خنجرِ آماده مى كشيد
يك بى حيا عمامه و سجاده مى كشيد
شيخ الائمه را وسط جاده مى كشيد
بندِ طناب را كه زنازاده مى كشيد
آسيب ديد غيرت مردانه بازهم
دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه!

>دست كسى به سوى حجابى نرفت نه
از صورتى “عفيفه نقابى” نرفت نه
ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه
رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم
بي احترام رفت ولى عمّه زينبش
بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش
در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش
بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش
وقت گريز شد دل ديوانه بازهم
بالاى تخت قائله اى بود، واى من
پيش رباب حرمله اى بود، واى من
زينب ميان سلسله اى بود، واى من
چوبِ بدونِ حوصله اى بود، واى من
خون شد روان از آن لب جانانه بازهم
چو دید زینب حزین لب حسین و چوب کین
به طعنه گفت ای لعین بزن که خوب می زنی
متن روضه امام صادق دلسوختگان
متن روضه شام غریبان امام صادق

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند

ارسال دیدگاه