شعر دور اندیشی فارسی نهم
معنی و آرایه های ادبی شعر دور اندیشی فارسی نهم
- معنی: کودکی از خانواده ی انسان های اصیل و جوانمرد با دو سه نفر از هم سن و سالانش برای بازی کردن بیرون رفت.
- نکات دستوری: کودکی : ساده («ی» در کودکی نکره است.) / آزادگان و همزادگان: جمع
- پای چو در راه نهاد آن پسر / پویه همی کرد و درآمد به سر
- معنی: وقتی آن پسر بچه شروع به دویدن کرد با سر به زمین خورد.
- آرایه ها: پا و سر: مراعات نظیر / پسر و سر: جناس / پای در راه نهادن: کنایه از راه رفتن/ به سر در آمدن: کنایه از زمین خوردن
- نکات دستوری: پویه: مشتق (پوی + ه)
- پایش از آن پویه درآمد زِ دست / مِهر دل و مُهرۀ پشتش شکست
- معنی: هنگام دویدن، پایش آسیب دید و مهره ی کمرش شکست و ناامید و دل شکسته شد.
- آرایه ها : پا زدست در آمدن: کنایه از از دست دادن تعادل و زمین خوردن / پا، دست و دل: مراعات نظیر / مهر دل شکست: کنایه از از دست رفتن ذوق
- شد نفسِ آن دو سه همسال او / تنگتر از حادثۀ حال او
- معنی: آن دو سه کودک هم سن و سال او به خاطر حادثه ای که برای پسرک پیش آمده بود پریشان شدند و احساس ناراحتی کردند.
معنای کلمات مهم شعر دوراندیشی فارسی کلاس نهم
- از جمله: از گروه
- آزادگان: ج آزاده، اصیل و نجیب
- همزادگان: جمع همزاد، همسن و سال ها
- جمله: گروه، مجموعه
- پویه کردن: دویدن
- مهر: علاقه، عشق
- مهره ی پشت: ستون فقرات
- برون: بیرون
- بن: نه، عمق
- شرمسار: سرافکنده، شرمنده
- تهمت: گمان بد، نسبت ناروا دادن به کسی
- همسال: هم سن و سال
- نهفت: پنهان کرد
- عاقبت اندیش: آینده نگر
- همانا: بی گمان، یقیناً
- نهند: بی شمار می آورند
- واقعه: اتفاق، حادثه
- زی: به سوی
- جوهر: اصل
- جوهر دانایی: اصل و اساس آگاهی و هوشیاری
- درآمد ز دست: آسیب دید
- درآمد به سر: کنایه از به زمین خورد و کنترلش را از دست داد
درباره ی شعر دوراندیشی فارسی نهم