در این بخش از گهر برای دانش آموزان پایه سوم ابتدایی متن درس اگر جنگل نباشد فارسی سوم را به همراه بخش های درک مطلب، واژه نامه، واژه آموزی و دیگر بخش های مهم این درس را برای شما عزیزان قرار داده ایم.
متن درس اگر جنگل نباشد فارسی سوم
اگر روزی با هواپیما از بالای جنگلی بگذری، فرشی سبز، زیبا و گسترده میبینی که گاه صدها کیلومتر از زمین را پوشانده است. در این جنگلها چه میگذرد؟ نمیدانیم. شاید پلنگی بر شاخهی درختی، در کمین نشسته باشد. شاید میمونهای بازیگوش، بر شاخهها مشغول بازی باشند. شاید فیلها و کرگدنها مشغول آبتنی در رودخانهای باشند که از جنگل میگذرد. شاید هم در حاشیهی جنگل، خانوادههایی سرگرم تفریح و استراحت باشند.
اگر جنگل نبود؛ چه میشد؟ شاید بگویید معلوم است؛ دیگر میز و صندلی، تختخواب و کمد، در و پنجره، کاغذ، خانههای جنگلی، قایق و کشتی و هزاران وسیلهی چوبی دیگر نبود؛ امّا اینها بخشی از فایدههای جنگل است. اگر جنگل نباشد، اکسیژن مورد نیاز انسان فراهم نمیشود و موادّ سمّی هوا از بین نمیرود.
اگر جنگل نباشد؛ باران خاک را میشوید و از بین میبرد. بادهای تندی که میوزند ممکن است همه چیز را ویران کنند. اگر جنگل نباشد، یکی از بهترین محلهای استراحت و گردش از انسان گرفته میشود.
باید جنگلها را حفظ کنیم و مراقب باشیم که درختان از بین نروند. اگر از جنگل مواظبت نکنیم، شاید در آینده دیگر نتوانیم داستانهایی بخوانیم که چنین آغاز میشوند یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود. روزی روزگاری در یک جنگل زیبا و دور … .
درست و نادرست (صفحهی 116 کتاب درسی) |
1- جنگلها باعث از بین رفتن مواد سمّی هوا میشوند. درست |
درک مطلب (صفحهی 116 کتاب درسی) |
1- منظور نویسنده از «فرش سبز» چیست؟ جنگل زیبا و گسترده که گاه صدها کیلومتر از زمین را پوشانده است. 2- تو برای حفظ جنگلها چه میکنی؟ شاخههای آنها را نمیشکنم. در جنگل آتش روشن نمیکنم. در استفاده از وسایلی که از چوب درختان تهیّه میشود، مثل: کاغذ، مداد و … دقّت میکنم. |
واژهآموزی 1- به این جمله ها دقّت کن. * حادثهی خطرناک، یعنی حادثهای که خطر دارد. 2- حالا تو بگو: * نگاه غمناک، یعنی نگاهی که غم دارد. |
صندلی صمیمیت از آموزگارتان خواهش کنید بر روی صندلی صمیمیت بنشیند و دربارهی موضوعی برایتان صحبت کند. به صحبتهای ایشان گوش کنید و در گروه، دربارهی آن داوری کنید. |
بیاموز و بگو 1- به این جملهها دقّت کن و دربارهیِ آنها با همکلاسیهایت گفتوگو کن. محمد ← معلّم را → دید ← محمّد معلّم را دید. بچّهها ← سیبها را → خوردند ← بچّهها سیبها را خوردند. 2- حالا تو بگو: مریم ← دستهایش را → شست ← مریم دستهایش را شست. |
بخوان و حفظ کن: بهاران
باز هم بادِ بهاری
شادمان هر جا وزان شد
چشمهای جوشان برآمد
بر دلِ صحرا روان شد
از بهار سبز و خرّم
مُژده میآرَد پَرَستو
شادمان پَر میگشاید
گاه این سو، گاه آن سو
میکشد دست نوازش
شاپرک بر چهرهی گُل
از سرِ شاخِ درختان
میرسد آوای بلبل
واژه نامه |
اکسیژن: گازی در هوا که برای زنده ماندن موجوداتِ زنده لازم است. آب تنی: شستوشوی بدن در آب، شنا کردن حاشیه: کناره، گوشه زوزه: صدای بعضی از حیوانات غُرّش: صدای بلند و ترسناک کَرگدن: جانوری خیلی بزرگ با پوست کلفت و با یک یا دو شاخ روی پوزه کمین کردن: پنهان شدن در جایی برای حملهی ناگهانی. گسترده: وسیع، بزرگ موادِّ سَمّی: موادّی که به بدن ضرر میرسانند. ویران: خراب |