چرا خودکشی گناه کبیره است؟

همانطور که می دانید خودکشی یکی از گناهان بزرگی است که از آن به عنوان گناه کبیره یاد می شود. اما واقعا چرا خودکشی گناه کبیره است؟ ما در این بخش گهر در مورد خودکشی و اینکه چرا گناه کبیره است، صحبت می کنیم.

چرا خودکشی گناه کبیره است؟

چرا خودکشی گناه کبیره است؟

در اسلام خودکشی امری حرام و از گناهان بسیار بزرگ است! چرا که تنها گناهی است که بعد از آن هیچ گاه انسان فرصت توبه و پشیمانی از آن و بازگشت دوباره را نخواهد داشت.

بر این اساس اگر چه از گناهان کبیره بوده، اما خود گناهان کبیره دارای مراتبی هستند که هر یک قابل مقایسه با دیگری نیست. مثلاً هیچ گاه نمی توان گناه قتل دیگری را مثلاً با غیبت و…مقایسه کرد. اگر چه هر دو از گناهان کبیره محسوب می شوند. لذا خداوند در قرآن می فرماید: “… و خودكشى نكنيد! خداوند نسبت به شما مهربان است و هر كس اين عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، بزودى او را در آتشى وارد خواهيم ساخت و اين كار براى خدا آسان است”.

یا در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که می فرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِيهَا؛ هر كه دانسته خودكشى كند پيوسته در دوزخ خواهد بود!».

حال از ظاهر این گونه روایات اینگونه برداشت می شود که:

شخص همیشه در جهنم خواهد بود اگر چه در این میان برخی نیز احتمال داده اند مراد از خلود در جهنم، عذاب بسيار طولانى باشد، نه عذاب جاويدان.

بر این اساس حداقل آن است که برای شخص عذابی طولانی مقرر شده است؛ اما توجه داشته باشید با توجه به این آیه و روایت،چنين شخصي مستحق مذمت و عذاب است. اما استحاق عذاب لزوماً ورود به جهنم را به همراه ندارد؛ چرا که شاید خداوند به هر دلیلی او را از عذاب جهنم نجات دهد؛ لذا این که آيا ضرورتاً به خاطر اين استحقاق وارد جهنم مي شود ؟ از داوري ما خارج است. حداكثر آن است كه بگوييم چنين فردي به خاطر خود کشی مستحق عذاب است.

و اینکه در ادامه برای دلیل خودکشی مشکلات زندگی و … را بیان کرده اید؛ باید توجه داشته باشید که مشکلات زندگی و … به هیچ وجه نمی تواند دلیل موجهی برای گناه بزرگی مثل خود کشی باشد چرا که اولاً به اعتقاد ما، شخص با عمل خودکشی تازه در ابتداء سختی قرار گرفته و در آن جهان باید نتیجه عمل خود را ببیند و حال آن که تحمل سختی این دنیا به مراتب از تحمل سختی عذاب راحت تر است و ثانیاً بر فرض از عذاب و … صرف نظر کنیم خودکشی به هیچ وجه نمی تواند مشکلی را حل و گره ای را باز کند که اگر خوب بود تمام روانشناسان در ابتدای راه آن را پیشنهاد می کردند بر این اساس زندگی، معرکه و میدان کارزار است که در آن همواره انسان با انواع و اقسام‏ ناملایمات دست و پنجه نرم می‏کند و در کوره سختی‏ها و دشواری‏ها، گداخته می‏شود تا شاید بتواند زندگی را تا حدی به شکل مطلوب، قالب بندی کرده، به آن صبغه مورد نظر را ببخشد. حال آنچه مهم است داشتن درک و شناخت صحیح از مشکلات و چگونگی برخورد با آن ها و نیز چگونگی توجه به عنایات الهی در این رابطه است.

در برخورد با مشکلات در درجه اول انسان باید به گونه‏ای از نظر روحی خود را تقویت کند که آماده استقبال از هر دشواری‏ای باشد و از ناملایمات زندگی، همچون کامروایی‏ها استقبال کند و آن ها را عامل بدبختی و رنج و اندوه به حساب نیاورد. برخورد انفعالی با مشکلات، انسان را از همه جا و همه چیز مایوس ساخته و همه روزنه‏های امید را به روی او می‏بندد و از جنبش و تحرک در مسیر بهسازی وضع خویش باز می‏دارد. اما برخورد فعال در برابر مشکلات، اراده انسان را نیرومند و پولادین می‏سازد، به انسان نشاط و قوت فکری و جسمی می‏بخشد و در پناه آن می‏تواند، بر امواج سهمناک مشکلات شنا کند و از طوفان‏های مرگ‏بار نجات یابد.

بر این اساس یکی از دستورات اسلام این است که انسان در مشکلات و ناراحتی‏ها، همیشه به افراد فرو دست و پایین‏تر از خود نگاه کرده و با درک عمیق ناراحتی‏ و سختی‏های آن ها، نسبت به مشکلات و ناملایمات خود راضی و از نعمت هایی که خداوند به او داده (گوش، زبان، دست، پدر و مادر، قدرت فکر و اندیشه، مهم آموزی، دین و…) شاکر و سپاس گزار باشید.

در پایان توجه داشته باشید که ما هیچ گاه از مشکلات دیگران در زندگی مانند تمام مشکلات افراد، غافل نبوده و نیستیم؛ اما معتقدیم اساساً سعادت و خوشبختی، غیر از خوشی‏های گذران چند روزه دنیا و رسیدن به آرزوها و آمال دنیایی است. چون ما معتقد به جهات آخرت هستیم و در آنجا تنها کردار و اعمال نیک و خداپسندانه، مایه سعادت و خوشی است؛ نه نعمت‏های ظاهری و دنیوی

پس کسانی که در این چند روزه دنیا، برای رضای خدا مشکلات را تحمل کرده و همواره به او توکل می‏نمایند، در جهان آخرت با بشارت‏های ملایک آسمانی روبه رو می‏شوند و در برابر عمل دشواری‏های چند روزه دنیا، پاداشی جاودان و سرمدی می‏بینند.

گناهان به اعتباری بر دو قسم‌اند: 1. گناهان کبیره، 2. گناهان صغیره.

در تعریف گناهان کبیره اختلاف است، اما جامع‌ترین تعریف آن است که: هر گناهى که به خصوصه وعده عذاب بر آن مترتب شده باشد، یا حدى بر آن معین و مقرر گشته و سقوط عذاب آن موقوف به توبه باشد به آن گناه، کبیره گفته می‌‌شود.

بخشش و آمرزش گناهان هر فرد سبب مى‏‌خواهد و قرآن کریم اسبابی را که بیان می‌شود برای بخشش گناهان معرفى کرده است:

  1. توبه: خداوند متعال در قرآن کریم می‌‌فرماید: ای پیامبر از قول من به بندگانم بگو: « اى بندگان من که در جنایت به خویش (به واسطه گناه) از حد گذشتید، از رحمت خدا نومید مگردید، بى‌‏تردید خداوند همه گناهان را (به وسیله توبه هر چند شرک باشد) مى‌‏آمرزد؛ زیرا او است آمرزنده و مهربان».

توجه به سه نکته در این آیه شریفه از اهمیت خاصی برخوردار است که دارای نتیجه‌ای بسیار دقیق و عمیق خواهد بود:

الف؛ لفظ «عبادی» دارای اطلاق است، تمام بندگان خدا حتی مشرک و کافر را نیز شامل می‌‌شود.

ب؛ آنچه از سیاق آیه به دست می‌‌آید، مراد از اسراف بر نفس، تعدی و تجاوز بر نفس است و این تعدی و تجاوز، اعم است از شرک و سایر گناهان، چه کبیره چه صغیره.

ج؛ «الذنوب»، جمع محلّى بالف و لام است و با آوردن تأکید به لفظ «جمیعاً»، بدون تردید دلالت بر عموم دارد.

بنابراین، با توبه واقعی تمام گناهان حتی شرک و کفر، از تمام کسانی که توبه واقعی نموده باشند، چه مؤمن، چه کافر و چه مشرک، بخشیده می‌‌شوند.

  1. شفاعت: خداوند در قرآن کریم خطاب به رسول اکرم(ص) می‌‌فرماید: «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَترَضى»؛ و بزودى پروردگارت آن‌قدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوى.

مفسران بر این‌که این آیه در بیان اعطای مقام شفاعت از سوی پروردگار کریم به پیامبر گرامی اسلام است، اتفاق نظر دارند.

بدون تردید پیغمبر اکرم(ص) به عنوان خاتم انبیا و رهبر عالم بشریت، خشنودیش تنها در نجات خویش نیست، بلکه آن زمان راضى و خشنود مى‌‏شود که شفاعتش در باره امتش نیز پذیرفته شود.

از امام باقر(ع) در مورد امید بخش‌ترین آیه قرآن سؤال شده است، امام فرمود: آیه «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَترَضى»‏ امید بخش‌ترین آیه در قرآن است که در مورد شفاعت است، قسم به خدا در مورد شفاعت است؛ قسم به خدا در مورد شفاعت است.

شرط شفاعت، ایمان به خدا و موحد بودن است؛ زیرا با شرک و کفر رابطه عبودیت ارادى و اعتقادى از پروردگار گسیخته شده، و واسطه شدن پیامبر درباره بی‌گانه مفهوم ندارد. بنابراین، شفاعت شفاعت کنندگان نزد خداوند مهربان، در خصوص گناهان کبیره‌‌ای خواهد بود که اهل ایمان مرتکب شده‌اند.

امام صادق(ع) می‌فرماید: «رضی جدّی ان لا یبقى‏ فی‏ النار موحّد»؛ جد من پیامبر اسلام(ص) زمانی راضی می‌شود که هیچ فرد خداپرستی در آتش جهنم باقی نماند.

  1. انجام اعمال و کارهای نیک: قرآن کریم در این باره می‌‌فرماید: «به یقین نیکى‌‏ها(که نماز در رأس آنها است) گناهان را از بین مى‌‏برد (پلیدى گناه را از نفس، مفاسد آن‌را از آفاق، سیاهى آن‌را از نامه عمل و استحقاق عذاب را از عامل مى‌‏زداید)، این تذکرى است براى یادکنندگان.

همچنین در آیه دیگر می‌‌فرماید: اگر از گناهان بزرگى که از آنها نهى مى‌‏شوید دورى گزینید ما گناهان کوچک شما را از شما مى‌‏زداییم و شما را به جایگاهى گرامى درمى‌‏آوریم.

این آیات و آیات دیگری از قرآن کریم، بیانگر این مطلب هستند که انجام اعمال نیک، آثار زیان‌بار اعمال بد بویژه گناهان صغیره را از بین می‌‌برد.

از امام صادق(ع) روایت شده است: گناه را کوچک نشمار اگرچه صغیره باشد؛ زیرا بدی آن روزی دامنگیرت می‌شود، همچنین کار نیک را کوچک مشمار؛ زیرا این کار کوچک گناهان بزرگ گذشته را از بین می‌برد؛ چون خداوند متعال در قرآن فرمود: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ».

با توجه به مطالبی که بیان شد، روشن می‌شود از این اسباب سه‌گانه برای آمرزش گناهان، فقط توبه، عمومیت دارد و می‌تواند سبب آمرزش تمامی گناهان حتی شرک و کفر شود، اما دو سبب دیگر شامل تمام گناهان نمی‌شوند؛ زیرا انجام کارهای نیک که یکی از اسباب آمرزش است از مشرک و کافر به دلیل نداشتن قصد قربت پذیرفته نمی‌‌شود تا بتواند سبب آمرزش گناهان آنان شود، همین‌طور شفاعت نیز مشروط به ایمان گردیده است. از طرف دیگر خداوند در قرآن به صراحت می‌‌فرماید: «مسلماً خداوند (گناه) شرک به او را (بدون توبه) نمى‌‏آمرزد و غیر آن (یا فروتر از آن) را براى هر که بخواهد (هر چند بدون توبه، طبق برخى از شرایط) مى‌‏آمرزد.

این آیه ناظر به شفاعت است؛ یعنى مى‌‏فرماید خداوند کمتر از شرک را براى کسانى که شفیع داشته باشند مى‏‌آمرزد، نه شرک را. بنابراین فقط توبه باقی می‌ماند و کلام خداى تعالى هم صریح در این است که خدا همه گناهان حتى شرک را هم با توبه مى‌‏آمرزد.

نتیجه این‌که؛ گناهی وجود ندارد که قابل بخشش نباشد و اگر در روایات، تعبیری مبنی بر گناهان نابخشودنی یافت می‌شود، مراد آن است که بدون اسباب، خصوصاً بدون توبه قابل بخشش نیست، نه این‌که به طور مطلق قابل بخشش نباشد. بر این اساس خداوند حکیم در قرآن کریم می‌‌فرماید: از رحمت خدا ناامید نمی‌‌شوند مگر گروهی که کافر به خدا باشند.

البته، برخی از گناهان علاوه بر این‌که حق الله هستند، جنبه حق الناسی هم دارند، خداوند حق خود را می‌بخشد، اما حق الناس را بدون رضایت صاحب حق نمی‌‌بخشد و گنه‌کار باید حق صاحب حق را پرداخت و رضایتش را جلب نماید، تا توبه‌اش مورد پذیرش و آثار گناهش کاملاً از بین برود.

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند
ارسال دیدگاه