تاریخچه سازمان مجاهدین خلق و هدف آن

آیا می دانید سازمان مجاهدین خلق چیست و هدفش چه بوده؟ برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد هدف و تاریخچه سازمان مجاهدین خلق این بخش گهر را بخوانید.

تاریخچه سازمان مجاهدین خلق و هدف آن

تاریخچه سازمان مجاهدین خلق و هدف آن

سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، نام سازمان مسلحی است که در اواسط دهه ۱۳۴۰ برای مبارزه با حکومت محمد رضا شاه پهلوی تشکیل شد.

بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، محمد حنیف نژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان نام داشتند که در پانزدهم شهریور ۱۳۴۴، این سازمان را تاسیس کردند. این ۳ تن از فعالان مسلمان جبهه ملی دوم ایران بودند که پس از تشکیل نهضت آزادی از فعالان یا هواداران آن سازمان بودند. این سازمان که مشی مبارزه مسلحانه را برگزیده بود، این مشی را از سرکوب تظاهرات ۱۵ خرداد ۴۲ توسط رژیم شاه و نیز بی ثمر بودن مبارزات گذشته و نهایتا فراگیر بودن جنبشهای مسلحانه و فرهنگ استفاده از سلاح در منطقه و جهان استنتاج کرده بود.

بنیانگذاران سازمان، در ابتدا ۶ سال را مصروف سازماندهی، جذب نیرو و کسب آموزشهای نظامی کردند، ولی در شهریور ۱۳۵۰، در یک یورش ساواک، نزدیک به ۹۰ درصد افراد سازمان بدون اینکه حتی یک تیر شلیک کنند، دستگیر شدند و به جز چند نفر که اعدام شدند، بقیه از جمله مسعود رجوی تا زمان پیروزی انقلاب، در زندان به سر بردند.

در این میان، فردی بنام احمد رضایی از جمله اعضای مرکزی سازمان بود که در شهریور ۵۰ دستگیر نشد و توانست فرار کند. وی بعدها در نبود اعضای دستگیر شده سازمان، رهبری سازمان را بر عهده داشت. و تا زمان کشته شدنش در ۲۵ خرداد ۱۳۵۲، نقش مهمی در رهبری و سازماندهی مجدد عملیات نظامی منافقین ایفا کرد. بدین ترتیب بقایای سازمان، فعالیت خود را ادامه داد و سازمان با چند عمل مسلحانه در جامعه شناخته شد.

سازمان، در ابتدای کار شروع به تدوین ایدئولوژی خود نمود. در این راستا، در ابتدا مطالعاتی توسط اعضای سازمان صورت گرفت. در منابع مطالعاتی سازمان، هم کتب مذهبی و اسلامی و بویژه آثار مهندس بازرگان و نیز آثار مارکسیتی نیز به چشم می خورد. سازمان در این راستا، شروع به تالیف کتابهایی نمود. نخستین کتاب سازمان مجاهدین خلق(منافقین)، متدولوژی یا شناخت نام داشت که تفاوت چندانی با دیدگاههای مارکسیستی نداشت. این کتاب که حاصل مطالعات جمعی کادرهای اصلی سازمان طی سالهای ۱۳۴۴ ۴۷ بود، با آنکه بر اساس مبانی مارکسیستی اسلامی نوشته شده بود، ولی به لحاظ بینش معرفتی، دقیقا مبانی مارکسیستی را پذیرفته بود. دومین متن تدوین شده در سازمان، کتاب راه انبیاء راه بشر، کار محمد حنیف نژاد است که بر اساس تئوریهای مهندس بازرگان در کتاب راه طی شده نوشته شد. علاوه بر اینها سازمان، چندین کتاب و جزوه دیگر نیز تهیه کرد که می توان به کتاب تکامل و کتاب اقتصاد به زبان ساده اشاره کرد.

بنا به گفته یکی از اعضای مرکزی مجاهدین، تحلیل سازمان بر این بود که برای مبارزه جدی علیه امپریالیسم و دست نشاندگان آن بایستی مبارزه مبتنی بر یک ایدئولوژی اسلامی راستین باشد و باید اسلام را از حشو و زوائد و پیرایه های آن پاک کرد، در این راستا، سازمان، روحانیت را رد می کرد و نقشی برای آن قائل نبود. و معتقد بودند که باید اسلام اصیل و بی پیرایه را از سرچشمه زلال آن، یعنی قرآن و تا حدودی نهج البلاغه و آن هم بر پایه استنباط خود سازمان که به اصطلاح مجهز به علم مبارزه و تشخیص صحیح از سقیم در شرایط پیچیده امروزی است، به دست آورد. سازمان از سوی دیگر، قائل به معصومیت پیامبر اسلام (ص) و ائمه هدی (ع) نبود و معتقد بودند که آنها نیز دچار خطا و اشتباه می شدند. در بخش آموزشهای سیاسی و اجتماعی، بیشتر آنان به نوعی تحت تاثیر مارکسیسم لنینیسم قرار داشته و در علوم اجتماعی، دیدگاههای چپ را به عنوان مسائل علمی می پذیرفتند و در مورد مسائلی فی المثل مانند طبقات جامعه و مناسبات آنان با مسئله تولید و اساسا نظریه ماتریالیسم و غیره ایده های آنان با مارکسیسم تفاوتی نداشت.

به تدریج سازمان منحرف، از مبانی اسلامی دورتر شد و هر چه بیشتر به سمت مارکسیسم تغییر جهت داد تا جایی که در سال ۱۳۵۴ عده ای از افراد سازمان عقاید مذهبی خود را ترک کردند و اعلام می نمودند که مارکسیسم را به عنوان منطق برتر مبارزه و تنها ایدئولوژی مبارزه اختیار کرده اند. پس از اعلام بیانیه تغییر ایدئولوژی سازمان و انشعاب آن به دو بخش اسلامی و مارکسیستی، مسعود رجوی که در زندان بود، هدایت بخش مذهبی مانده این جریان را بر عهده گرفت و پس از این سال تا ۱۳۵۷ تنها، اعضای مارکسیست شده سازمان در بیرون فعال بودند و از مجاهدین مذهبی، کسی در بیرون از زندان نبود.

مسعود رجوی همراه با ۱۵ نفر از اعضای باقی مانده منافقین در ۳۰ دی ماه ۵۷ از زندان آزاد شده و به همراه خود از داخل زندان، بخشی از اعضا را که هنوز به مرکزیت سابق مذهبی وفادار مانده بودند را به عنوان سازمان جدید مجاهدین خلق ایران معرفی کرد و خودش به عنوان تنها بازمانده مرکزیت سابق، ادعای رهبری سازمان را کرد و پس از آن مشغول سازماندهی و عضوگیری شد.

این سازمان به دلیل نوع دریافتش از اسلام، اسلام رایج وفقه سنتی را نگرش سنتی و ارتجاعی ارزیابی می کرد. بنابر نوشته های خود منافقین، دو تن از اعضای اصلی سازمان در سالهای ۵۰ و ۱۳۴۹ در نجف، طی چند ملاقات چند ساعته با امام خمینی کوشیدند او را به حمایت از ترورها و نوع مبارزه شان وادار کنند، ولی نتوانستند موافقت امام را کسب کنند و مبنای اصلی کار این سازمان هم در دوران حکومت پهلوی و هم دوران نظام اسلامی، بر جنگ مسلحانه و ترور استوار بوده است.

سازمان منافقین، پس از پیروزی انقلاب تا خرداد ۱۳۶۰، تلاش داشت خود را همراه مردم و مدافع حقوق آنان جلوه گر سازد. این سازمان در جریان همه پرسی نظام جمهوری اسلامی ایران در فروردین ۱۳۵۸ به طور ضمنی با پرسش جمهوری اسلامی، آری یا نه، اظهار مخالفت می کرد، سپس در جریان تدوین و تصویب قانون اساسی در انتخابات تصویب قانون اساسی شرکت نکرد. بعدها در جریان انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری مسعود رجوی خود را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری مطرح کرد ولی امام خمینی، ضمن یک موضع گیری قاطع اعلام کردند که کسانی که به قانون اساسی رای مثبت نداده اند، حق ندارند، رئیس جمهور شوند. پس از این وقایع، سازمان به دلیل حذف کاندیدای خود، انتخابات ریاست جمهوری را تحریم کرد.

پس از این وقایع، سازمان که تنها راه موجود برای مطرح کردن خود را ایجاد غائله و غوغا می دید، در اقدامی هماهنگ و با زمینه چینی، دست به ایجاد درگیریها و آشوبهایی پراکنده و نامنظم در اقصی نقاط کشور، به درگیری با اقشار مختلف مردم و نیروهای انقلاب مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پرداخت. سازمان رفته رفته به رودررویی مستقیم با نظام جمهوری اسلامی پرداخت و در تاریخ ۳۰ خرداد ۶۰ با صدور اطلاعیه ای، رسما وارد جنگ مسلحانه با نظام شد و برای براندازی حکومت اسلامی از طریق مسلحانه خیز برداشت. در این روز کادرهای سازمان به خیابانها ریختند و مردم را به سرنگونی جمهوری اسلامی دعوت کردند. بعد از این تاریخ بود که موج ترورهای گسترده سازمان در نقاط مختلف کشور، اقشار گوناگون مردم و نیز مسئولان نظام را آماج قرار داد.

در تاریخ ۷ مرداد ۱۳۶۰، ابوالحسن بنی صدر بعد از اینکه مجلس شورای ملی، به بی کفایتی سیاسی وی رای داد، و متعاقبا توسط امام خمینی، از مقام ریاست جمهوری عزل شد، به اتفاق مسعود رجوی، سرکرده سازمان مجاهدین خلق، از ایران گریختند و پس از ورود به فرانسه، از آنجا مبارزه مسلحانه و تروریستی خود بر علیه نظام جمهوری اسلامی را ادامه دادند.

این سازمان، پس از انجام عملیاتهای تروریستی متعدد در ایران، در جریان جنگ ایران و عراق، با حمایت حکومت صدام در عراق مستقر شد و البته در آمریکا و کشورهای اروپایی نیز به فعالیت های خود علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه دادند. در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، این سازمان با استخبارات عراق، همکاری تنگاتنگی داشته و ماموریتهای اطلاعاتی را برای عراقی ها در خاک ایران به انجام می رسانده است.

سازمان مجاهدین خلق که از تابستان ۱۳۶۵ تشکیلات و مرکزیت خود را به عراق انتقال دادند از آن تاریخ به بعد تحت حمایت مالی، پشتیبانی و تبلیغی صدام قرار داشت. یک هفته پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، سازمان منافقین در تاریخ سوم مرداد ۶۷، عملیاتی با نام فروغ جاویدان را در تجاوز به مرزهای ایران آغاز نمود. در این عملیات که چهار هزار نفر از نیروهای سازمان در آن شرکت داشتند، نیروهای سازمان با استفاده از تسلیحات اهدایی صدام و دیگر کشورهای عربی، از سر پل ذهاب و اسلام آباد غرب آغاز کردند. نیروهای سازمان به زعم خود قصد داشند در مدت ۳۳ ساعت و در ۵ مرحله، خود را به تهران برسانند، ولی با مقاومت نیروهای ایرانی اعم از بسیج و سپاه و… روبروشدند. نیروهای ایرانی، طی عملیات مرصاد، منافقین را در مناطق مرزی متوقف ساخته و بسیاری از نفرات سازمان را به قتل رساندند. تعداد کشته های سازمان را در این عملیات بین ۱۶۰۰ ۲۰۰۰ نفر تخمین زده می شد. این شکست، ضربه شدیدی بر روحیه باقی مانده نیروهای این سازمان وارد آورد و در پی این عملیات، سازمان هر روز بیش از پیش منزوی تر شد.

گفته شد که سازمان منافقین، پس از درپیش گرفتن فاز مسلحانه و برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، به اقدامات تروریستی روی آورد. این سازمان علاوه بر اینکه، در این مدت به ترورهای کور و بی هدف مردم بی گناه کوچه و بازار می پرداخت به ترور شخصیتهای سیاسی نظام نیز روی آورد. در تاریخ ۶ تیر ۱۳۶۰ آیت الله سید علی خامنه ای در مسجد ابوذر تهران، مورد سوء قصد عوامل سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت و مجروح شد. روز بعد در تاریخ ۷ تیر ۶۰، سازمان، طی یک عملیات تروریستی، با گذاردن بمب در محل ساختمان و مقر حزب جمهوری اسلامی در تهران، آیت الله بهشتی و ۷۲ تن از یاران امام خمینی، را به شهادت رساند. در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ دکتر حسن آیت نماینده مجلس خبرگان نماینده مجلس شورا و عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، توسط سازمان منافقین ترور شد. این سازمان در تاریخ ۸ شهریور ۶۰، در فاجعه تروریستی دیگری، با انفجار بمب در ساختمان نخست وزیری، محمد علی رجائی، رئیس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزیر را ترور کرده و به شهادت رسانیدند. در ۷ مهر ۶۰ سید عبدالکریم هاشمی نژاد، دبیر حزب جمهوری اسلامی استان خراسان توسط یکی از اعضای سازمان، ترور شد. همچنین در ۳۰ آذر ۶۰ آیت الله عبدالحسین دستغیب، امام جمعه شیراز، بر اثر انفجار بمب، به شهادت رسید که سازمان منافقین مسئولیت این حادثه و ترور را بر عهده گرفت.

سازمان منافقین که پس از این اقدامات در دهه ۶۰، برای مدتی، حرکتهای تروریستی و ورود تیم های نظامی به داخل کشور را متوقف کرده بود، از سال ۱۳۷۷، دوباره فاز جدید تخریب و ترور را شروع کرد. روز سه شنبه ۱۲ خرداد ۷۷، سازمان یکسری عملیات تخریبی جدید را از طریق بمب گذاری و خمپاره اندازی در ۳ نقطه تهران با عنوان “سرآغاز مقاومت مسلحانه انقلابی صورت داد که عبارتند از: انفجار بمبی در راهروی دادگاه انقلاب اسلامی در تهران، که باعث کشته شدن ۳ نفر و زخمی شدن چندین نفر گردید، شلیک دو خمپاره به مقر ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوشان تپه و شلیک ۳ خمپاره به ساختمان خلیج در چهارراه پاسداران.

از دیگر اقدامات تروریستی منافقین در این برهه زمانی، ترور سید اسدالله لاجوردی و سرلشکر صیاد شیرازی بود. در روز دوشنبه اول شهریور ۱۳۷۷، سید اسد لله لاجوردی رئیس سابق سازمان زندانهای کشور و دادستان اسبق دادگاههای انقلاب اسلامی تهران در حجره خود در بازار توسط دو تروریست به شهادت رسید. در همان روز، سازمان منافقین طی اعلامیه ای اعلام کرد که این ترور توسط یکی از تیم های عملیاتی آنان صورت گرفته است. همچنین در روز ۲۱ فروردین ماه ۱۳۷۸، سرلشکر صیاد شیرازی، از فرماندهان جنگ تحمیلی، توسط عوامل سازمان منافقین، ترور شد و به شهادت رسید.

علاوه بر موارد مذکور، می توان به ترورهای درون گروهی این سازمان اشاره داشت که از بدو تاسیس و شروع فعالیت آن در زمان رژیم پهلوی این امر در سازمان شایع بود. به عنوان مثال در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۴، مجید شریف واقفی، یکی از اعضای سازمان منافقین در پی ایستادگی بر مواضع اسلامی خود و نپذیرفتن مواضع جدید برخی رهبران سازمان، به دست سران این گروه ترور شد، بنا به گفته بعضی از اعضای سازمان، مجید شریف واقفی به دین دلیل کشته شد که مخالف تروریسم بود و آدمکشی را مغایر تعالیم عالیه اسلامی می دانست.

از سوی دیگر، پس از ادامه فعالیتهای سازمان در خارج از کشور، این سازمان سیاست ترور درون گروهی را در برابر اعضای ناراضی و معترض خود، در پیش گرفت و افرادی که ناراضی و منتقد بودند، به طرق مختلف، مورد آزار قرار گرفته، محاکمه و زندانی شده و در مواردی به طور غیر مستقیم اعدام می شدند و در حقیقت ترور شده اند و این حوادث، از سوی سازمان، به عنوان خودکشی اعلام شده است که در این میان می توان به اسامی مانند علی زرکش یزدی، مهدی کتیرایی، مجید حریری، حسین محمدی، مجتبی میر میران، داود احمدی و.. اسامی متعدد دیگری اشاره کرد که توسط عوامل تروریستی سازمان، تصفیه درونی شدند و ترور شد نشان، همگی از سوی سازمان به خودکشی یا حادثه، اعلام گردیده است.

با بررسی کارنامه این سازمان، می توان سازمان منافقین را به عنوان یک سازمان کاملا تروریستی نامید که اغلب نیز ترورهای خود را به طور رسمی اعلام می دارند. در سالهای ۶۱و ۶۰، علاوه بر تهران و شهرهای اطراف آن، تعداد کثیری از مردم بیگناه در نقاط مختلف کشور، مورد حمله تروریستهای مسلح سازمان قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.

در طی این سالها، افراد بی گناه زیادی، در جریان این ترورهای کور، در محل کار و تحصیل خود هدف گلوله های سازمان قرار گرفتند. مسعود رجوی، خود مدعی است که از سال ۱۳۶۰ تا ۶۱ منافقین تعداد دوازده هزار تن از نیروهای جمهوری اسلامی را ترور کرده است. همچنین بنا به گزارش منابع سازمان در سال ۶۶ و بعد از تاسیس ارتش سازمان، مجموعا ۲۳ بار عملیات نظامی در منطقه نوار مرز ایران و عراق با کمک و پشتیبانی ارتش رژیم صدام، صورت گرفته است که در این عملیات ها، جمعا ۵۸۸۰ نفر از نیروهای جمهوری اسلامی، شهید شده اند. البته می توان اشاره کرد که سازمان از طریق ارائه آمار در پی اغراق و بزرگنمایی به منظور ترسیم یک چهره مقتدر، فراگیر و توانمند از خود بوده است ولی این امر به خودی خود، ماهیت تروریستی این سازمان را بیش از پیش افشا می کند.

علاوه بر این اینکه، اقدامات تروریستی این سازمان در داخل کشور به شدت محکوم گردیده است و این سازمان، هیچ گونه پایگاه مردمی و اجتماعی در داخل ایران ندارد، مجامع بین المللی نیز این سازمان را به عنوان یک گروه تروریستی می شناسند. به عنوان مثال در روز هفتم تیر ۱۳۸۶، شورای وزیران اتحادیه اروپا به طور رسمی اعلام کرد که سازمان منافقین خلق، همچنان در فهرست سازمانهای مظنون به تروریست اتحادیه اروپا، باقی خواهد ماند. اتحادیه اروپا در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۱، سازمان منافقین را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داده بود.

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند
ارسال دیدگاه