آیا حضرت عیسی زنده است ؟ اگر زنده است، کجاست؟
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که از خود بپرسید آیا حضرت عیسی زنده است ؟ اگر زنده است، کجاست؟ گهر در این بخش در مورد ابهاماتی که در مورد زنده بودن حضرت عیسی (ع) وجود دارد صحبت می کند.
آیا حضرت عیسی زنده است ؟ اگر زنده است، کجاست؟
در قرآن كريم آياتي دربارة حضرت عيسي وارد شده كه نه مرگ آن حضرت را مشخّص ميسازد و نه حيات كنوني او را تأييد ميكند و سرانجام دربارة سخن يهوديان كه معتقد بودند آن حضرت را به دار آويختند و او را كشتند چنين ميفرمايد نه او را به دار آويختند و نه او را كشتند.
حق تعالي به حضرت عيسي نويد رهايي او از چنگال دشمنان را چنين خاطرنشان ميسازد: «إذ قال الله يا عيسي إنّي مُتوفّيك و رافعك إليّ و مطهّركَ من الّذين كَفروا و جَاعِلُ الّذين اتّبعوكَ فَوقَ الّذين كفروا إلي يوم القِيمة ثمّ إليَّ مرجعكم فأَحْكُمُ بينكم فيما كنتم فيه تَخَتلِفون» آل عمران/۵۵ ؛
بنابراين، خداوند در حال حيات حضرت عيسي(ع) به او خطاب ميكند كه من تمامْ حقيقت تو را ميگيرم: «إنّي متوفّيك» ، ولي معلوم نيست اين توفّي و اخذ تامّ قبلاً رخ داده يا در آخر الزّمان رخ ميدهد؟!؛ چنان كه معلوم نيست مراد از «رافعك إليّ»، يعني تو را به به سوي خود ميبرم، اين است كه فقط روح تو را بالا ميبرم، يا روح و جسم هر دو را؛ چنانكه مسيحيان ميگويند: عيسي كشته شد و دفن گرديد و سپس از ميان مردگان برخاست و مدت كوتاهي در زمين بود و بعد به آسمان صعود كرد.
امام باقر(ع) فرمود: حضرت عيسي(ع) شبي را كه به جانب آسمان بالا رفت به اصحابش خبر داد. اصحاب هنگام غروب آفتاب همگي نزد او گرد آمدند. عيسي(ع) آنان را در خانهاي نگاه داشت و سپس از چشمهاي كه در زاوية آن خانه بود، در حالي كه سرش را تكان ميداد تا آبهايش به سوي آنان بريزد بيرون آمد. سپس به آنان گفت: خداي متعال به من وحي كرده كه هم اكنون مرا به سوي خود بالا برد. و مرا از يهوديان پاك كند. اكنون كدام يك از شما حاضريد به شكل من درآيد و به جاي من كشته و به دار آويخته گردد و با من در درجه و مقامم همراه باشد؟ جواني از آنان گفت: يا روح الله من حاضرم. عيسي(ع) به او فرمود: آري تو همان هستي. سپس عيسي(ع) به آنان گفت: يكي از شما پيش از آن كه صبح كند دوازده بار به من كافر ميشود. مردي از آنان گفت: يا نبي الله من آن كس هستم؟ عيسي گفت: آيا در نفس خودت مييابي همان كس باشي؟ بعد به آنان فرمود: به زودي بعد از من سه فرقه ميشويد. دو فرقه بر خدا دروغ بسته و جايگاهشان آتش است. فرقهاي كه تابع «شمعون»اند بر خدا راستگويند و جايشان بهشت خواهد بود. اين بگفت و در حالي كه همگان او را ميديدند خدا او را از زاوية خانه به سوي خود بالا برد. بعد گويد: يهوديان همان شب در طلب عيسي برآمدند. مردي را كه عيسي خبر داده بود كه تا پيش از صبح دوازده بار به او كافر شود گرفتند. همچنين جواني را كه شبح عيسي به او القاء شده بود كشتند و به دار آويختند. مرد ديگر نيز تا قبل از صبح دوازده بار به عيسي(ع) كافر شد (نور الثقلين ۱/۳۴۵، ح ۱۵۴)
علاّمه طباطبايي پس از نقل حديث مزبور ميگويد: نزديك به همين روايت از ابن عبّاس و قتاده و ديگران نقل شده. برخي از ايشان گفته است: آن كس كه شبح عيسي به او افتاد همان بود كه يهوديان را به جايگاه عيسي راهنمايي كرد تا او را گرفته بكشند و برخي ديگر غير آن كس را گفته است. به هر تقدير، قرآن كريم نفياً يا اثباتاً از اين جريان ساكت است (الميزان ۳/۲۵۲)
از حضرت رضا(ع) نقل شده عيسي(ع) زنده از زمين به سوي آسمان برده شد و در بين آسمان و زمين روحش قبض شد و چون او را به آسمان بالا بردند روحش را به او برگرداندند؛ چنانكه خداوند فرمود: «إذ قال الله يا عيسي إنّي متوفّيك و رافعك إليّ و مطهّرك»، «و كنت عليهم شهيداً ما دمتُ فيهم فلمّا توفّيتني كنتَ أنتَ الرْقيب عليهم و أنت علي كل شيءٍ شهيد» (همان، ص ۲۵۲)
امام صادق(ع) نيز ميفرمايد: خداوند عيسي بن مريم(ع) را مبعوث كرد و به او نور، علم، حكم و همة دانش پيامبران گذشته را عطا كرد و افزون بر آن انجيل را نيز بر او نازل كرد و او را به سوي بيت المقدس به جانب بنياسرائيل فرستاد تا آنان را به ايمان به خدا و رسول و عمل به كتاب و حكمتش دعوت كند. بيشتر بنياسرائيل در برابر دعوت او راه طغيان و كفر پيش گرفتند و چون ايمان نياوردند عيسي(ع) آنان را نفرين كرد. خداوند گروهي از اشرارِ آنان را مسخ كرد تا نشانهاي براي ديگران شده عبرت گيرند، ولي متأسفانه آنان طغيان و كفر را بيشتر كردند. عيسي(ع) در بيت المقدس ماند و مدّت ۲۳ سال آنان را دعوت و به نعمتهايي كه نزد خداست ترغيب ميكرد تا وقتي كه يهود او را جستجو كرده بالاخره مدّعي كشته شدن و به دار آويختنش گشتند، ولي قطعاً خدا آنان را بر عيسي(ع) مسلّط نكرد، بلكه موضوع برايشان مشتبه گرديد و اصلاً يهوديان به عذاب و كشتن و به دار آويختن حضرت مسيح(ع) قدرت پيدا نكردند؛ زيرا قدرت پيدا كردنشان تكذيب قول خداوند است كه ميفرمايد: خدا عيسي را پس از توفّي و اخذ تامّ به سوي خود بالا برد (نور الثقلين ۱/۳۴۶)
تذكّر: احتمال اسرائيلي بودن برخي از اين روايات ضعيف نيست. بنابراين، در پذيرش مشتركات با اهل كتاب احتياط لازم است اما انچه قطعي و ترديد نابردار است كلام الهي است كه به صراحت كشته شدن حضرت عيسي (ع) را نفي مي كند.بنگريد: آية الله جوادي آملي،تفسير موضوعي قرآن ج ۴ (معاد در قرآن)
به فرض حضرت عيسي (ع) زنده باشد دليلي بر اين نيست كه او پيامبر آخر الزمان باشد . افزون بر آن قرآن مجيد پيامبر اسلام را پيامبر خاتم معرفي كرده است و اين مساله با اينكه ديگري پيامبر آخر الزمان باشد تناقض دارد .