شهر دقیانوس کجاست و عهد دقیانوس چه دوره ای بوده؟

شاید کلمه عهد دقیانوس به گوشتان خورده باشد اما ماجرا چیست ؟ دقیانوس نام یکی از پادشاهان اهل روم می باشد. این دوران یکی از کهن ترین دوران تاریخ محسوب می شود. دقیانوس علاوه بر نام پادشاه، نام یکی از شهرهای ایران نیز می باشد. اگر می خواهید بدانید شهر دقیانوس کجاست این بخش گهر را بخوانید. در ادامه مطالبی در مورد دقیانوس و شهر دقیانوس و عهد دقیانوس می خوانید.

شهر دقیانوس کجاست و عهد دقیانوس چه دوره ای بوده؟

شهر دقیانوس کجاست و عهد دقیانوس چه دوره ای بوده؟

شهر دقیانوس کجاست

عهد دقیانوس، در اصل دوره‌ای است که دقیانوس پادشاه رومی در آن پادشاهی می‌کرده‌ است، اگرچه در میان همگان به دوره‌ای کهن مشهور است که از آن عهد و دوره گامی فراتر نمی‌توان نهاد، بهمین روی هر گاه بخواهند قدمت و کهنگی چیزی یا مطلب و موضوعی را آشکار کنند در گفتار طنز و شوخی، به دورهٔ مزبور اشاره میکنند و می‌گویند: «برای عهد دقیانوس است».

شهر دقیانوس در شمال شهرستان جیرفت جای گرفته مربوط به دوره سلجوقیان است. با توجه به وسعت ۴۰ کیلومتری این شهر که هسته مرکزی آن تنها ۱۲ کیلومتر وسعت دارد، این شهر جزو بزرگترین شهرهای اسلامی کشور محسوب می‌شده است. شهر دقیانوس در زمان سلجوقی از قطب‌های تجاری و اقتصادی ایران با کشورهای شرقی منطقه بوده است. مارکوپولو، جهانگرد مشهور ایتالیایی نیز در سفرنامه خود از شهر تاریخی دقیانوس به عنوان یک شهر پرشکوه یاد کرده است.

از شهر دقیانوس چقدر می دانید؟

شهر دقیانوس در شمار پرجمعیت ترین شهرهای اسلامی سلجوقیان بوده است.

یافته های باستان شناسی در دومین فصل كاوش در شهر تاریخی «دقیانوس» در شهرستان جیرفت نشان از وجود یك شهر پرجمعیت بزرگ اسلامی با بیش از صد معبر و صد میدان گاه در جنوب شرقی كشور دارد.

شهر اسلامی دقیانوس كه در شمال شهرستان جیرفت جای گرفته است مربوط به دوره سلجوقیان بوده و با توجه به وسعت 12 كیلومتری جزو بزرگ ترین شهرهای اسلامی كشور محسوب می شده است.

«حمیده چوبك» سرپرست هیأت كاوش در شهر اسلامی دقیانوس در مورد یافته های دومین فصل كاوش گفت: «دراین فصل از كاوش درحدود 1300متر مربع از شهر دقیانوس از زیر خاك بیرون آورده شده است كه در این بررسی ها توانستیم بخشی از معابر عمومی شهر را به طول 20 متر و عرض 5/2 متر با سنگ فرش، كشف كنیم.

معابری كه در اطراف آن وجود دارد، پوشیده  شده از ساختمان هایی است كه بیشتر جنبه های استفاده عمومی داشته اند.»

وی گفت: « با توجه به گستردگی شهر دقیانوس كه در حدود 12 كیلومتر وسعت دارد و یافته های ما از نظر وجود معابر و محله ها در قسمت های مختلف شهر، به نظر می رسد كه در شهر دقیانوس بیش از یك صد محله و یك صد میدان گاه وجود دارد كه این تعدد محلات نشان از وسعت بسیار زیاد، گستردگی، جمعیت و رونق اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شهر دقیانوس در دوره سلجوقی دارد.»

حمیده چوبك همچنین در مورد دیگر یافته های این فصل كاوش در دقیانوس گفت: «در این فصل كاوش بررسی هایی نیز در قسمت گورستان شهر دقیانوس كه در دو كیلومتری مركز اصلی شهر جای گرفته انجام دادیم كه طی آن موفق شدیم سه نوع تدفین سردابه ای، تابوتی و تدفین معمولی را در این شهر تشخیص دهیم.»

وی همچنین در مورد تعدد اسكلت ها در گورستان شهر گفت: «در حدود 100 متر مربع از گورستان،ما به 10 گور برخورد كردیم كه این تعداد گور نشان از جمعیت بسیار زیاد شهر دقیانوس دارد.»

همچنین در این فصل كاوش، باستان شناسان در شهر دقیانوس موفق شدند حمام عمومی شهر را نیز با بیش از 12 اتاق شستشو، بخش سربینه و بخش شاه نشین كشف كنند.

در شهر تاریخی دقیانوس كه در شمال شهر جیرفت در استان كرمان جای گرفته است در مقیاسی حدود  چهارصد متر مربع از این شهر كاوشگران  توانستند بخشی از میدان گاه اصلی شهر و شكل كلی شهر را تشخیص دهند.

شهر اسلامی دقیانوس بیش از 12 كیلومتر وسعت دارد كه تاكنون طی كاوش های باستان شناسی تنها دو هزار متر مربع آن مورد بررسی قرار گرفته است و به اعتقاد باستان شناسان بررسی دقیق آن به بیش از صد سال كار مداوم نیازمند است.

شهر دقیانوس در زمان سلجوقی از قطب های تجاری و اقتصادی ایران با كشورهای شرق محسوب می شده است.

ماركوپولو جهان گرد مشهور ایتالیایی نیز در سفرنامه خود از شهر تاریخی دقیانوس به عنوان یك شهر بزرگ و پرشكوه یاد كرده است.

عهد دقیانوس

عهود تاریخی است كه از ان عهد و عصر قدمی فراتر نمی توان نهاد, بهمین جهت هر وقت بخواهند قدمت و كهنگی شیئی یا مطلب و موضوعی را اثبات كنند در لفافه ظنز و طیبت به عهد مزبور اشاره میكنند و میگویند مربوط بعهد دقیانوس است اكنون ببینیم دقیانوس كیست و چه عاملی موجب شد كه بر سر زبانها افتد

بعقیده عوام‌الناس عهد دقیانوس از قدیمیترین …

عهود تاریخی است كه از ان عهد و عصر قدمی فراتر نمی‌توان نهاد، بهمین جهت هر وقت بخواهند قدمت و كهنگی شیئی یا مطلب و موضوعی را اثبات كنند در لفافه ظنز و طیبت به عهد مزبور اشاره میكنند و میگویند: مربوط بعهد دقیانوس است. اكنون ببینیم دقیانوس كیست و چه عاملی موجب شد كه بر سر زبانها افتد.

بطوریكه در كتب تاریخی آمده است دقیانوس مردی یونانی بود كه پس از اسكندر مقدونی در بلاد شام حكومت میكرد. در عهد دقیانوس چند تن از مردم شام به توحید گرائیدند و خدای تعالی را بشناختند. نام این افراد به كاملترین روایات به این شرح آمده است: مكسلمینا – تملیخا – مرطوس – نیرویس – كسطومس – دنیموس – ریطوفس – قالوس – محسلمینا. كه به اصحاب كهف معروفند و خدای متعال در قرآن كریم آنها را در چندین آیه یاد كرد. دقیانوس آنها را حضار كرد و از كیش و آئینشان پرسید. جواب دادند ما موحد هستیم و خدای ما خدای آسمان و زمین است. بجز او دیگری را خدای نخوانیم و ندانیم.

دقیانوس آنها را به زندان انداخت و بند كرد و یك شب مهلت داد تا در عقیده و ایمان خویش تجدید نظر كنند شاید بكیش آباء و اجدادی برگردند. چون شب فرارسید اصحاب كهف از زندان دقیانوس فرار كردند و در خارج شهر بكوه بیجلوس پناه بردند. نزدیك كوه شبانی بود به نام دنیموس كه گوسفندان را حراست و نگاهبانی میكرد. اصحاب كهف دین و آئین جدید را بر شبان عرضه كردند و از او پناه خواستند دنیموس شبان دین ایشان بپذیرفت و گوسفندان را به حال خود گذاشته با آنها در یكی از شكافها و غارهای صعب‌العبور كوه كه دور از انظار عابرین بود پنهان شد. بهمراه شبان سگی بود بنام قطمیر كه هرچند آن سگ را می‌زد بازنمیگشت و با هفت تن اصحاب كهف به درون غار رفت.

چون آنها بخفتند قطمیر دستها پیش دراز كرد و چنانكه عادت سگ باشد دهن به سردست نهاده در خواب عمیقی فرورفت. پس خدایتعالی جانشان بگرفت و مدت سیصد و نه سال در آن غار بودند. در طول این مدت دقیانوس بمرد و ملوك و حكام دیگر یكی پس از دیگری آمدند و رفتند تا پس از انقضای مدت مقرر یكتن از آنها به نام مكسلمینا بفرمان خدایتعالی زنده شد و بقیه را آواز داد. همه حتی سگ قطمیر هم جان گرفت و برپای خاستند.

چون آفتاب نیمروز دیدند پنداشتند كه شب گذشته سپیده دم داخل غار شده بخفتند و اكنون بیدار گشتند. یكی از آنان به نام تملیخا چند درم به مهر و سكه دقیانوس ببازار برد تا آذوقه خریداری كند. خانه‌ها و بازارهای شهر بنظر تملیخا عجیب آمد و از آن همه شرك و بت‌پرستی اثری ندید. نزدیك نانوا شد و درم و سكه عهد دقیانوس نشان داد و نان خواست. نانوا گفت این سكه از كجا آوردی؟ تملیخا جواب داد روز قبل از شهر بیرون بردم مگر مهر دقیانوس را نمی‌بینی؟

نانوا كه مردی عامی بود دقیانوس را نشناخت و نان نداد. نانوا و تملیخا سرگرم گفتگو و مشاجره بودند كه یكی از سرهنگان در رسید و تملیخا را نزد حاكم شهر برد. حاكم شهر چون سكه دقیانوس بدید یقین كرد كه او جزء اصحاب كهف و از عهد دقیانوس است زیرا قصه ایشان را در انجیل خوانده بود. پس روحانیون مسیحی را احضار كرد تا جریان قضیه را خود از زبان تملیخا بشنود تملیخا در پاسخ روحانیون گفت: من و یارانم از ترس دقیانوس دیروز از این شهر بیرون رفتیم و در كوه بیجلوس بغاری پنهان گشتیم. امروز از خواب برخاستیم و من به شهر آمدم تا با این پولها نان و آذوقه خریداری كنم و امشب از اینجا برویم.

حاكم شهر به تملیخا گفت: ای جوانمرد، یشارت باد ترا كه دقیانوس بمرد و از عهد دقیانوس تا این ساعت مدت سیصد و نه سال میگذرد. خدای عز و جل پیغمبری فرستاد بنام عیسی و قصه شما در انجیل آمده است. ما خداپرستیم و از دین عیسی‌به مریم پیروی میكنیم. سالهاست چشم براه هستیم كه چه وقت از كهف بیرون میآئید. اكنون یاران تو كجایند؟

تملیخا گفت در كهف هستند. حاكم با عده‌ای سپاه و همراه سوار شد و با تملیخا بجانب كهف شتافت. چون به كهف رسیدند تملیخا داخل شد و دگرگونی جهان و مرگ دقیانوس و ظهور حضرت عیسی را به یاران خویش بشارت داد ولی پس از این بشارت به امر و فرمان خداوندی در دم جان داد. سایر اصحاب كهف و حتی سگ قطمیر نیز بیفتادند و جان بجان آفرین تسلیم كردند. حاكم و همراهان آن شب تا صبح بدر كهف بماندند.

چون روز شد و اثری از اصحاب كهف ندیدند بدانستند كه بر طبق آنچه در انجیل آمد همگی پس از زنده شدن بمردند. «اندر كتاب سیرالملوك خواندم كه بیرون آمدند و پیش ملك رفتند. ملك ایشان را در كنار گرفت و قصه بگفتند. پس خدایتعالی رسول فرستاد و ایشان را مخیر كرد بزندگانی كردن یا به بهشت و رضوان رسیدن. ایشان بهشت گزیدند و بمردند». پس ملك فرمان داد در آنجا بنائی كنند و علامتی بگذارند و قصه اصحاب كهف را بر سنگی نقر كنند تا آیندگان بدانند كه این كهف ایشانست و از شك و تردید در بعث كه خدای تعالی مرده را زنده كند خارج شوند. اینكه در قرآن كریم آمد «ام حسبتم ان اصحاب المهف و الرقیم» منظور از رقیم آن نوشته است كه ایشان بنوشتند.»

در خاتمه بی‌مناسبت نمیداند كه نوشته نویسنده دانشمند محترم آقای صدر بلاغی را كه مؤید و مكمل داستان اصحاب كهف است در اینجا نقل كند:

«افسوس نام شهری معروفست كه در آسیای صغیر نزدیك دهنه رود كایستر بفاصله چهل میل بطرف جنوب شرقی ازمیر واقع است. شهر افسوس از شهرهای بسیار قدیم و بتكده معروف آرتامیس یا دیانا و مجسمه آن در آنجا بوده و آثار حیرت‌انگیز آن بتكده هنوز باقیست و مردم آن شهر به علوم سحر و كهانت توجه و علاقه زیادی داشته‌اند. در روزگار رومیان معمول چنین بوده كه والی آسیا باید اولاً به شهر افسوس وارد شود و در آنجا زمام حكومت آن منطقه را به دست گیرد. داستان مهم و حیرت‌افزای اصحاب كهف در همین شهر افسوس اتفاق افتاده و غار معروف به نام ایشان در دو فرسخی شهر واقع است و هنوز بصورت زیارتگاه و دارای احترام است.

پادشاه معاصر اصحاب كهف كه ایشان از ستم او به غار پناهنده شدند دقیانوس یا ذوقیوس یا دسیوس رومی است كه از سال ۲۴۹ تا ۲۵۱ میلادی سلطنت داشته و با آنكه پادشاهی با تدبیر بوده با نصاری بد رفتاری می‌كرده و ایشان را در فشار و شكنجه میداشته و به قید زندان میكشیده و بگرسنگی و تشنگی سیاست میكرده است.

فشار و مظالم این پادشاه در سال ۲۵۰ میلادی به اوج شدت خود رسیده بود و دور نیست كه اصحاب كهف در همین سال از دربار گریخته باشند اما آن پادشاه كه اصحاب كهف در روزگار او از خواب بیدار شده‌اند تئودوسیوس صغیر امپراتور مسیحی دولت روم شرقی بوده كه از سال ۴۰۸ تا سال ۴۵۰ میلادی سلطنت كرده و در روزگار این پادشاه عقیده معاد روحانی و انكار معاد جسمانی رایج شده و حادثه اصحاب كهف برای ابطال این عقیده و اثبات قدرت الهی بر معاد جسمانی به ظهور پیوسته است».

در كتاب قصص قرآن اسامی اصحاب كهف نقل از كتب خارجی چنین آمده است:

۱- مالخوس Malchus

۲- ماكسیمیانوسMaximianus

۳- مارسیانوس Marcius

۴- دنوسیوسDenys

۵- یوحنا Jean

۶- سراپیونSerapion

۷- كنستانتیوسConstantion

شاردن راجع به سگ اصحاب كهف حكایتی خرافی نوشته است كه عیناً نقل میشود:

«ایرانیان میگویند كه سگ مزبور در مغاره اصحاب كهف مدت سیصد سال مشغول پاسبانی بوده است و هنگامیكه خداوند آنها را به بهشت انتقال میفرمود سگ به دامن یكی از اصحاب چسبید و بدینطریق با آنان به آسمان رفت و خدا وقتیكه حیوان را در عرش مشاهده كرد سئوال فرمود: قطمیر؛ تو چگونه داخل بهشت شده‌ای؟ منكه ترا به جنت میاورده‌ام و اما مایل نیستم كه از اینجا بیرونت كنم ولی برای آنكه در اینجا تو و نیز مخدومین تو از حمایت محروم نگردند لازمست كه بر مقدرات مكاتبات و مراسلات حكومت كنی و مواظبت نمائی كه چمدان چاپاران بهنگام خواب به سرقت نرود».

در پایان مقال این نكته نیز ناگفته نماند كه قدیمترین محقق دانشمندی كه در رذس یك نیئت علمی به بیزانس رفت و راجع به غار اصحاب مهف تحقیق كرد محمدبن موسی خوارزمی بود. «امپراطور بیزانس به این هیئت كمك كرد و محمدبن موسی غار را با اجسادی در آن مشاهده كرد و در بازگشت گزارش آن را به خلیفه الواثق داد»

خلاصه این بود تاریخچه و علت تسمیه «عهد دقیانوس» و قصه اصحاب كهف كه فی‌الجمله قلمی گردید.

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند
ارسال دیدگاه