دانلود فیلم خارجی رایگان

شهر دقیانوس کجاست و عهد دقیانوس چه دوره ای بوده؟

تاريخ : 15 آگوست

شاید کلمه عهد دقیانوس به گوشتان خورده باشد اما ماجرا چیست ؟ دقیانوس نام یکی از پادشاهان اهل روم می باشد. این دوران یکی از کهن ترین دوران تاریخ محسوب می شود. دقیانوس علاوه بر نام پادشاه، نام یکی از شهرهای ایران نیز می باشد. اگر می خواهید بدانید شهر دقیانوس کجاست این بخش گهر را بخوانید. در ادامه مطالبی در مورد دقیانوس و شهر دقیانوس و عهد دقیانوس می خوانید.

شهر دقیانوس کجاست و عهد دقیانوس چه دوره ای بوده؟

شهر دقیانوس کجاست و عهد دقیانوس چه دوره ای بوده؟, جدید ۱۴۰۲ -❤️ گهر

شهر دقیانوس کجاست

عهد دقیانوس، در اصل دوره‌ای است که دقیانوس پادشاه رومی در آن پادشاهی می‌کرده‌ است، اگرچه در میان همگان به دوره‌ای کهن مشهور است که از آن عهد و دوره گامی فراتر نمی‌توان نهاد، بهمین روی هر گاه بخواهند قدمت و کهنگی چیزی یا مطلب و موضوعی را آشکار کنند در گفتار طنز و شوخی، به دورهٔ مزبور اشاره میکنند و می‌گویند: «برای عهد دقیانوس است».

شهر دقیانوس در شمال شهرستان جیرفت جای گرفته مربوط به دوره سلجوقیان است. با توجه به وسعت ۴۰ کیلومتری این شهر که هسته مرکزی آن تنها ۱۲ کیلومتر وسعت دارد، این شهر جزو بزرگترین شهرهای اسلامی کشور محسوب می‌شده است. شهر دقیانوس در زمان سلجوقی از قطب‌های تجاری و اقتصادی ایران با کشورهای شرقی منطقه بوده است. مارکوپولو، جهانگرد مشهور ایتالیایی نیز در سفرنامه خود از شهر تاریخی دقیانوس به عنوان یک شهر پرشکوه یاد کرده است.

از شهر دقیانوس چقدر می دانید؟

شهر دقیانوس در شمار پرجمعیت ترین شهرهای اسلامی سلجوقیان بوده است.

یافته های باستان شناسی در دومین فصل کاوش در شهر تاریخی «دقیانوس» در شهرستان جیرفت نشان از وجود یک شهر پرجمعیت بزرگ اسلامی با بیش از صد معبر و صد میدان گاه در جنوب شرقی کشور دارد.

شهر اسلامی دقیانوس که در شمال شهرستان جیرفت جای گرفته است مربوط به دوره سلجوقیان بوده و با توجه به وسعت ۱۲ کیلومتری جزو بزرگ ترین شهرهای اسلامی کشور محسوب می شده است.

«حمیده چوبک» سرپرست هیأت کاوش در شهر اسلامی دقیانوس در مورد یافته های دومین فصل کاوش گفت: «دراین فصل از کاوش درحدود ۱۳۰۰متر مربع از شهر دقیانوس از زیر خاک بیرون آورده شده است که در این بررسی ها توانستیم بخشی از معابر عمومی شهر را به طول ۲۰ متر و عرض ۵/۲ متر با سنگ فرش، کشف کنیم.

معابری که در اطراف آن وجود دارد، پوشیده  شده از ساختمان هایی است که بیشتر جنبه های استفاده عمومی داشته اند.»

وی گفت: « با توجه به گستردگی شهر دقیانوس که در حدود ۱۲ کیلومتر وسعت دارد و یافته های ما از نظر وجود معابر و محله ها در قسمت های مختلف شهر، به نظر می رسد که در شهر دقیانوس بیش از یک صد محله و یک صد میدان گاه وجود دارد که این تعدد محلات نشان از وسعت بسیار زیاد، گستردگی، جمعیت و رونق اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شهر دقیانوس در دوره سلجوقی دارد.»

حمیده چوبک همچنین در مورد دیگر یافته های این فصل کاوش در دقیانوس گفت: «در این فصل کاوش بررسی هایی نیز در قسمت گورستان شهر دقیانوس که در دو کیلومتری مرکز اصلی شهر جای گرفته انجام دادیم که طی آن موفق شدیم سه نوع تدفین سردابه ای، تابوتی و تدفین معمولی را در این شهر تشخیص دهیم.»

وی همچنین در مورد تعدد اسکلت ها در گورستان شهر گفت: «در حدود ۱۰۰ متر مربع از گورستان،ما به ۱۰ گور برخورد کردیم که این تعداد گور نشان از جمعیت بسیار زیاد شهر دقیانوس دارد.»

همچنین در این فصل کاوش، باستان شناسان در شهر دقیانوس موفق شدند حمام عمومی شهر را نیز با بیش از ۱۲ اتاق شستشو، بخش سربینه و بخش شاه نشین کشف کنند.

در شهر تاریخی دقیانوس که در شمال شهر جیرفت در استان کرمان جای گرفته است در مقیاسی حدود  چهارصد متر مربع از این شهر کاوشگران  توانستند بخشی از میدان گاه اصلی شهر و شکل کلی شهر را تشخیص دهند.

شهر اسلامی دقیانوس بیش از ۱۲ کیلومتر وسعت دارد که تاکنون طی کاوش های باستان شناسی تنها دو هزار متر مربع آن مورد بررسی قرار گرفته است و به اعتقاد باستان شناسان بررسی دقیق آن به بیش از صد سال کار مداوم نیازمند است.

شهر دقیانوس در زمان سلجوقی از قطب های تجاری و اقتصادی ایران با کشورهای شرق محسوب می شده است.

مارکوپولو جهان گرد مشهور ایتالیایی نیز در سفرنامه خود از شهر تاریخی دقیانوس به عنوان یک شهر بزرگ و پرشکوه یاد کرده است.

عهد دقیانوس

عهود تاریخی است که از ان عهد و عصر قدمی فراتر نمی توان نهاد, بهمین جهت هر وقت بخواهند قدمت و کهنگی شیئی یا مطلب و موضوعی را اثبات کنند در لفافه ظنز و طیبت به عهد مزبور اشاره میکنند و میگویند مربوط بعهد دقیانوس است اکنون ببینیم دقیانوس کیست و چه عاملی موجب شد که بر سر زبانها افتد

بعقیده عوام‌الناس عهد دقیانوس از قدیمیترین …

عهود تاریخی است که از ان عهد و عصر قدمی فراتر نمی‌توان نهاد، بهمین جهت هر وقت بخواهند قدمت و کهنگی شیئی یا مطلب و موضوعی را اثبات کنند در لفافه ظنز و طیبت به عهد مزبور اشاره میکنند و میگویند: مربوط بعهد دقیانوس است. اکنون ببینیم دقیانوس کیست و چه عاملی موجب شد که بر سر زبانها افتد.

بطوریکه در کتب تاریخی آمده است دقیانوس مردی یونانی بود که پس از اسکندر مقدونی در بلاد شام حکومت میکرد. در عهد دقیانوس چند تن از مردم شام به توحید گرائیدند و خدای تعالی را بشناختند. نام این افراد به کاملترین روایات به این شرح آمده است: مکسلمینا – تملیخا – مرطوس – نیرویس – کسطومس – دنیموس – ریطوفس – قالوس – محسلمینا. که به اصحاب کهف معروفند و خدای متعال در قرآن کریم آنها را در چندین آیه یاد کرد. دقیانوس آنها را حضار کرد و از کیش و آئینشان پرسید. جواب دادند ما موحد هستیم و خدای ما خدای آسمان و زمین است. بجز او دیگری را خدای نخوانیم و ندانیم.

دقیانوس آنها را به زندان انداخت و بند کرد و یک شب مهلت داد تا در عقیده و ایمان خویش تجدید نظر کنند شاید بکیش آباء و اجدادی برگردند. چون شب فرارسید اصحاب کهف از زندان دقیانوس فرار کردند و در خارج شهر بکوه بیجلوس پناه بردند. نزدیک کوه شبانی بود به نام دنیموس که گوسفندان را حراست و نگاهبانی میکرد. اصحاب کهف دین و آئین جدید را بر شبان عرضه کردند و از او پناه خواستند دنیموس شبان دین ایشان بپذیرفت و گوسفندان را به حال خود گذاشته با آنها در یکی از شکافها و غارهای صعب‌العبور کوه که دور از انظار عابرین بود پنهان شد. بهمراه شبان سگی بود بنام قطمیر که هرچند آن سگ را می‌زد بازنمیگشت و با هفت تن اصحاب کهف به درون غار رفت.

چون آنها بخفتند قطمیر دستها پیش دراز کرد و چنانکه عادت سگ باشد دهن به سردست نهاده در خواب عمیقی فرورفت. پس خدایتعالی جانشان بگرفت و مدت سیصد و نه سال در آن غار بودند. در طول این مدت دقیانوس بمرد و ملوک و حکام دیگر یکی پس از دیگری آمدند و رفتند تا پس از انقضای مدت مقرر یکتن از آنها به نام مکسلمینا بفرمان خدایتعالی زنده شد و بقیه را آواز داد. همه حتی سگ قطمیر هم جان گرفت و برپای خاستند.

چون آفتاب نیمروز دیدند پنداشتند که شب گذشته سپیده دم داخل غار شده بخفتند و اکنون بیدار گشتند. یکی از آنان به نام تملیخا چند درم به مهر و سکه دقیانوس ببازار برد تا آذوقه خریداری کند. خانه‌ها و بازارهای شهر بنظر تملیخا عجیب آمد و از آن همه شرک و بت‌پرستی اثری ندید. نزدیک نانوا شد و درم و سکه عهد دقیانوس نشان داد و نان خواست. نانوا گفت این سکه از کجا آوردی؟ تملیخا جواب داد روز قبل از شهر بیرون بردم مگر مهر دقیانوس را نمی‌بینی؟

نانوا که مردی عامی بود دقیانوس را نشناخت و نان نداد. نانوا و تملیخا سرگرم گفتگو و مشاجره بودند که یکی از سرهنگان در رسید و تملیخا را نزد حاکم شهر برد. حاکم شهر چون سکه دقیانوس بدید یقین کرد که او جزء اصحاب کهف و از عهد دقیانوس است زیرا قصه ایشان را در انجیل خوانده بود. پس روحانیون مسیحی را احضار کرد تا جریان قضیه را خود از زبان تملیخا بشنود تملیخا در پاسخ روحانیون گفت: من و یارانم از ترس دقیانوس دیروز از این شهر بیرون رفتیم و در کوه بیجلوس بغاری پنهان گشتیم. امروز از خواب برخاستیم و من به شهر آمدم تا با این پولها نان و آذوقه خریداری کنم و امشب از اینجا برویم.

حاکم شهر به تملیخا گفت: ای جوانمرد، یشارت باد ترا که دقیانوس بمرد و از عهد دقیانوس تا این ساعت مدت سیصد و نه سال میگذرد. خدای عز و جل پیغمبری فرستاد بنام عیسی و قصه شما در انجیل آمده است. ما خداپرستیم و از دین عیسی‌به مریم پیروی میکنیم. سالهاست چشم براه هستیم که چه وقت از کهف بیرون میآئید. اکنون یاران تو کجایند؟

تملیخا گفت در کهف هستند. حاکم با عده‌ای سپاه و همراه سوار شد و با تملیخا بجانب کهف شتافت. چون به کهف رسیدند تملیخا داخل شد و دگرگونی جهان و مرگ دقیانوس و ظهور حضرت عیسی را به یاران خویش بشارت داد ولی پس از این بشارت به امر و فرمان خداوندی در دم جان داد. سایر اصحاب کهف و حتی سگ قطمیر نیز بیفتادند و جان بجان آفرین تسلیم کردند. حاکم و همراهان آن شب تا صبح بدر کهف بماندند.

چون روز شد و اثری از اصحاب کهف ندیدند بدانستند که بر طبق آنچه در انجیل آمد همگی پس از زنده شدن بمردند. «اندر کتاب سیرالملوک خواندم که بیرون آمدند و پیش ملک رفتند. ملک ایشان را در کنار گرفت و قصه بگفتند. پس خدایتعالی رسول فرستاد و ایشان را مخیر کرد بزندگانی کردن یا به بهشت و رضوان رسیدن. ایشان بهشت گزیدند و بمردند». پس ملک فرمان داد در آنجا بنائی کنند و علامتی بگذارند و قصه اصحاب کهف را بر سنگی نقر کنند تا آیندگان بدانند که این کهف ایشانست و از شک و تردید در بعث که خدای تعالی مرده را زنده کند خارج شوند. اینکه در قرآن کریم آمد «ام حسبتم ان اصحاب المهف و الرقیم» منظور از رقیم آن نوشته است که ایشان بنوشتند.»

در خاتمه بی‌مناسبت نمیداند که نوشته نویسنده دانشمند محترم آقای صدر بلاغی را که مؤید و مکمل داستان اصحاب کهف است در اینجا نقل کند:

«افسوس نام شهری معروفست که در آسیای صغیر نزدیک دهنه رود کایستر بفاصله چهل میل بطرف جنوب شرقی ازمیر واقع است. شهر افسوس از شهرهای بسیار قدیم و بتکده معروف آرتامیس یا دیانا و مجسمه آن در آنجا بوده و آثار حیرت‌انگیز آن بتکده هنوز باقیست و مردم آن شهر به علوم سحر و کهانت توجه و علاقه زیادی داشته‌اند. در روزگار رومیان معمول چنین بوده که والی آسیا باید اولاً به شهر افسوس وارد شود و در آنجا زمام حکومت آن منطقه را به دست گیرد. داستان مهم و حیرت‌افزای اصحاب کهف در همین شهر افسوس اتفاق افتاده و غار معروف به نام ایشان در دو فرسخی شهر واقع است و هنوز بصورت زیارتگاه و دارای احترام است.

پادشاه معاصر اصحاب کهف که ایشان از ستم او به غار پناهنده شدند دقیانوس یا ذوقیوس یا دسیوس رومی است که از سال ۲۴۹ تا ۲۵۱ میلادی سلطنت داشته و با آنکه پادشاهی با تدبیر بوده با نصاری بد رفتاری می‌کرده و ایشان را در فشار و شکنجه میداشته و به قید زندان میکشیده و بگرسنگی و تشنگی سیاست میکرده است.

فشار و مظالم این پادشاه در سال ۲۵۰ میلادی به اوج شدت خود رسیده بود و دور نیست که اصحاب کهف در همین سال از دربار گریخته باشند اما آن پادشاه که اصحاب کهف در روزگار او از خواب بیدار شده‌اند تئودوسیوس صغیر امپراتور مسیحی دولت روم شرقی بوده که از سال ۴۰۸ تا سال ۴۵۰ میلادی سلطنت کرده و در روزگار این پادشاه عقیده معاد روحانی و انکار معاد جسمانی رایج شده و حادثه اصحاب کهف برای ابطال این عقیده و اثبات قدرت الهی بر معاد جسمانی به ظهور پیوسته است».

در کتاب قصص قرآن اسامی اصحاب کهف نقل از کتب خارجی چنین آمده است:

۱- مالخوس Malchus

۲- ماکسیمیانوسMaximianus

۳- مارسیانوس Marcius

۴- دنوسیوسDenys

۵- یوحنا Jean

۶- سراپیونSerapion

۷- کنستانتیوسConstantion

شاردن راجع به سگ اصحاب کهف حکایتی خرافی نوشته است که عیناً نقل میشود:

«ایرانیان میگویند که سگ مزبور در مغاره اصحاب کهف مدت سیصد سال مشغول پاسبانی بوده است و هنگامیکه خداوند آنها را به بهشت انتقال میفرمود سگ به دامن یکی از اصحاب چسبید و بدینطریق با آنان به آسمان رفت و خدا وقتیکه حیوان را در عرش مشاهده کرد سئوال فرمود: قطمیر؛ تو چگونه داخل بهشت شده‌ای؟ منکه ترا به جنت میاورده‌ام و اما مایل نیستم که از اینجا بیرونت کنم ولی برای آنکه در اینجا تو و نیز مخدومین تو از حمایت محروم نگردند لازمست که بر مقدرات مکاتبات و مراسلات حکومت کنی و مواظبت نمائی که چمدان چاپاران بهنگام خواب به سرقت نرود».

در پایان مقال این نکته نیز ناگفته نماند که قدیمترین محقق دانشمندی که در رذس یک نیئت علمی به بیزانس رفت و راجع به غار اصحاب مهف تحقیق کرد محمدبن موسی خوارزمی بود. «امپراطور بیزانس به این هیئت کمک کرد و محمدبن موسی غار را با اجسادی در آن مشاهده کرد و در بازگشت گزارش آن را به خلیفه الواثق داد»

خلاصه این بود تاریخچه و علت تسمیه «عهد دقیانوس» و قصه اصحاب کهف که فی‌الجمله قلمی گردید.

آخرين هاي اين بخش
ديگران چه مي خوانند
دیدگاه ها
برای ارسال دیدگاه مرتبط با این مطلب کلیک کنید

گـهـر در شبکه هاي اجتماعي