بیوگرافی محمدرضا گلزار چیست ؟
محمدرضا گلزار بازیگر و ستاره سینمای ایران این روزها به شدت خبر ساز وپر از حاشیه است .از انتشار خبر دیدار او با احمدی نژاد ومشایی گرفته که به تازگی منتشر شد تاخبر های حاشیه ای متعلق به هفته های گذشته که توسط سایتهای پرخواننده ورسانه های مکتوب منتشر شد.
حواشی اخبار و بحثهای مربوط به گلزار از هفته نامه اصولگرای یالثارات تا نشریه جوان پسند همشهری جوان وستون پیامهای تلفنی یک هفته نامه سینمایی ادامه دارد.
محمدرضا گلزار بازیگر حرفه ای ایرانی کیست ؟
کاشف گلزار، ایرج قادری بود؛ کارگردانی که خودش یکی از ستاره های دهه چهل سینمای ایران بود و پس از سال ها بیکاری، در اواسط دهه 70 شمسی دوباره به سینما برگشته بود تا در سینمای بدنه فعالیت کند و فیلم هایی برای موفقیت در گیشه بسازد. او سال 1379 «سام و نرگس» را کلید زد و بازیگری را جلوی دوربین برد که بعدها رکورد دستمزد در سینمای پس از انقلاب را جابجا کرد. مردی که هم خوش چهره بود و هم خوش تیپ؛ اما نه بیان خوبی داشت و نه حس و حالی که بشود آن را در یک قاب سینمایی ماندگار کرد.
این ویژگی البته در سینمای ایران تنها خاص گلزار نبود. خود ایرج قادری هم با تمام توانایی ها و محبوبیتش یکی از ستاره هایی بود که پایش هیچ وقت به سینمای جدی ایران باز نشد. فردین، بهروز وثوقی، ناصر ملک مطیعی و حتی جوانی مثل سعید کنگرانی در کنار حضور در سینمای تجاری، موفقیت های قابل توجهی هم در سینمای جدی ایران به دست آوردند اما ایرج قادری هیچ وقت نتوانست از سینمای گیشه فاصله بگیرد و راهی به سینمای کارگردان هایی مثل ناصر تقوایی، فریدون گله، امیر نادری، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و … پیدا کند.
10 سال یک تجربه
دهه 80 دهه گلزار بود. او در آستانه این دهه وارد سینما شد و توانست ظرف 10 سال در بیست فیلم سینمایی بازی کند. او به طور متوسط در هر سال دو فیلم سینمایی روی پرده داشت اما (با وجود موفقیتش در گیشه و تثبیت جایگاهش در سینما) طی این 10 سال کارگردان های شناخته شده و مطرح سینمای ایران به ندرت به سراغ این بازیگر رفتند.
فریدون جیرانی (شام آخر)، سیروس الوند (تله)، تهمینه میلانی (آتش بس) و کیومرث پوراحمد (گل یخ) جدی ترین نام هایی بودند که گلزار در فیلم هایی از آنها بازی کرد. تنها تجربه متفاوت و ماندگار او در این 10 سال، بازی در نخستین فیلم حمید نعمت الله است. او در «بوتیک» (سال 1382) نوع دیگری از سینما را تجربه کرد اما نتیجه هر چه که بود باعث تداوم حضور او در این جنس از سینما نشد. همزمان با گلزار، حامد بهداد هم نقش کوتاهی در این فیلم داشت اما بهداد برخلاف گلزار خیلی زود وارد سینمای جدی ایران شد و کار با کاهانی، تقوایی، کیمیایی، مهرجویی و … را تجربه کرد.
سینمایی که گلزار را می پسندید و گلزار هم آن را می پسندید، سینمای دختر و پسری بود که داستان های جدی برای گفتن نداشت. این سینما به چهره ای نیاز داشت که زیبایی اش دل مخاطب را آب کند و حس همذات پنداری اش را در موقعیت های احساسی برانگیزاند. این جنس سینما گلزار را دوست داشت و گلزار هم لابد همین جنس را می پسندید. او به گواه کارنامه اش اهل تجربه گریم های مختلف، سنگین و اصولا هر تجربه ای که به زیبایی اش در قاب سینما لطمه بزند، نبود.
نقش های دیوانه، معتاد و … که برای سایر بازیگران آزمونی بود برای نشان دادن توانایی هایشان، در کارنامه دهه 80 گلزار جایی نداشت. حتی کم سراغ کمدی می رفت و اگر هم در نقشی کمدی حاضر می شد یا جوان خوش سیما و آلامدی (آتش بس) بود یا نقش خودش را (توفیق اجباری) بازی می کرد.
در این سال ها حواشی زیادی هم با او همراه بود. حاشیه هایی که گاه به خاطر گرفتن دستمزد بالا رقم می خورد و گاه تحمیل کردن بعضی مسائل به کارگردان ها. اوج خبرسازی او برای دستمزد گرفتن، به ماجرای حضورش در فیلم «دموکراسی در روز روشن» برمی گردد. فیلمی که نخستین تجربه علی عطشانی بود و محمد علی زم آن را تهیه کرد. حضور گلزار در سینمای دهه 80 هیچ نامزدی و بالطبع جایزه ای را برای او از جشنواره فیلم فجر به ارمغان نیاورد. در مقابل او انواع و اقسام جایزه ها یا القاب مرتبط با خوش پوشی و خوش سیمایی را از نشریات مختلف و نظرسنجی های گوناگون به دست آورد.
دهه های متفاوت
دهه 80 که به پایان رسید خود گلزار زودتر از همه فهمید که حضورش در این نوع سینما خیلی بیشتر از آنچه فکر کند به ضررش تمام شده. در پایان این دهه، بهرام رادان، مهناز افشار، هدیه تهرانی و … ستاره هایی بودند که جدا از محبوبیت در گیشه به عنوان بازیگر- هنرمند خود را در سینمای ایران تثبیت کرده بودند. گلزار اما فقط همان وجه بازیگری را داشت و کارنامه ای که دیگر چنگی هم به دل جوانان و نوجوانانی که می خواستند دهه 90 را تحت سیطره گوشی های هوشمند و تبلت و شبکه های اجتماعی آغاز کنند، نمی زد.
او از آغاز دهه 90 تا به حال در پنج فیلم بازی کرده که از این بین سه فیلم متعلق به جریان سینمای جدی ایران است. هر چقدر گلزار در سینمای تجاری خوش شانس بود، در سینمای هنری بخت یارش نبود. از این سه فیلم دو فیلم «مادر قلب اتمی» به کارگردانی علی احمدزاده و «دلم می خواد» به کارگردانی بهمن فرمان آرا توقیف شده اند و فیلم «خشکسالی و دروغ» به کارگردانی پدرام علیزاده (بر اساس نمایشنامه ای از محمد یعقوبی) هنوز مراحل فنی اش به پایان نرسیده است.
سریال بیرنگ هم با توجه به نقش های پر دیالوگ و جنس کمدی کلامی اش جایی برای هنرنمایی گلزار نبود و او خیلی زود تصمیم گرفت عطای بازی و درخشیدن در این جنس از سریال طنز را به لقایش ببخشد و بازی را به هم بزند.
حسادت به گلزار
وی درادامه مینویسد: در تمام دوران همکاری مان در دارکوب هیچ وقت ندیدم دنبال حاشیه باشد. مطمئنا کسی از درد سر خوشش نمیآید. او در بخش دیگری از مطلب خود مینویسد: به نظرم حسادتها روی محمدرضا گلزار زیاد بود همین حسادتها باعث شده تا اطراف محمد رضا خبرهایی درست شود که صحت ندارد و برای او حاشیه سازی میکنند.
حاشیه سازان دست از سرم برنمیدارند
در فیلم بازداشت ستاره که توسط نیروی انتظامی گرفته شده گلزار در خانه خود به همراه چند تن از دوستان خود نشسته و رفتار خلاف شرع هم نداشته است. خود سوپر استار هم نمیداند به چه دلیل باز داشت شده وخلافش چیست. چند روزی نمی گذرد که مراحل اداری طی شده و روی توقیف گلزار خط کشیده میشود و سوپر استار برای اولین بار بعد از این ماجرا از خود دفاع میکند: اگر به جرم یکی از این تیترهایی که برایم پررنگش کردند باز داشت میشدم مگر به همین راحتی مشکلم حل میشد؟ این چند روز فقط به خاطر طی شدن مراحل اداری بود. من که عشقم ورزش است و مهمتر از همه خدا را به خود نزدیک میبینم. چگونه میتوانم چنین اشتباهاتی را مرتکب شوم؟ حاشیه سازان دست از سرم برنمیدارند.
آیا عجیب است که گلزار نماز میخواند؟
گلزار در ادامه جمله ای از پاییلو کوییلو نقل می کند ومیگوید: کوییلو معتقد است قبل از اینکه راجع به راه رفتن کسی قضاوت کنید. چند قدم با کفشهای او بردارید. یعنی خودتان را در جایگاه وموثعیت او ببینید بعد قضاوت کنید .
باد مخالف و بادبادک
گلزار در ادامه این مصاحبه میگوید که حاشیه ها برای او آزار دهنده بوده است: چون گاهی اوقات لطمات جبران ناپذیری به آدم میزند مثلا وقتی مجله ای را باز میکنم میبینم تیتر مغرضانه ای زده و مطلبی نوشته که خودش و دوستانش از آن استفاده کنند و این آدم با خودش فکر نمیکند که دارد به یک انسان دیگر لطمه میزند. من میویم آدم نباید به هر قیمتی پول در بیاورد.