اسمهای دختر ایرانی زیادی وجود دارد که با حرف ف شروع می شوند در ادامه تعدادی اسم دختر با حرف ف را برای شما تهیه کرده ایم که در ادامه مشاهده می کنید
اسم دختر با حرف ف
فرشته : موجودی آسمانی، عاقل و برتر از انسان، مَلک
فرشیده : فر+ شیده = نور آفتاب، شکوه آفتاب
فرغانه : نام شهری در ترکستان قدیم
فرگل : دارای شکوه و زیبایی گل
فرگون : شکوه آسا، مانند روشنایی
فرمهر : کسی که شکوه و عظمتی چون خورشید دارد.
فرناز : دارای ناز و غمزه، زیبا و باشکوه
فرنگار : دارای نقش و نگار، با شکوه و زیبا
فرنگیز : فرنگیس
فرنگیس : از شخصیتهای شاهنامه فردوسی، نام دختر افراسیاب تورانی و همسر سیاوش و مادر کیخسرو پادشاه کیانی
فرنواز : مرکب از فر (شکوه) + نواز (ریشه نواختن)
فرنوش : نام عقل فلک قمر که به عربی عقل فعال گویند و به فارسی خرد کارگر نامند، نوشنده شکوه و جلال، عقل فلک قمر
فرنوشا : شکوه و عظمت ابدی
فرنی : بسیار، افزون و فروزان
فرنیار : اصیل، دارنده اصل و نسب
فرنیان : پرنیان، ابریشم و حریر، دختری که دارای جسمی بسیار لطیف و زیباست.
فروردین : نام ماه اول از سال شمسی، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
فروز : تابش و روشنی و فروغ
فروزا : تابان، درخشان
فروزاتون : بانوی روشنایی
فروزان : شعله ور، روشن، مشتعل، درخشنده
فروزجهان : روشنایی جهان
فروزش : روشن
فروزنده : روشن، تابان، روشن کننده، افروزنده
فروزینه : آتش زنه، چخماق
فروشنک : نام نتیجه ایرج پسر فرویدن پادشاه پیشدادی
فروغ : روشنی که از آتش، پرتو، خورشید و دیگر منابع نورانی می تابد، شعله آتش
فروغ بانو : بانوی روشنایی
فروغ دخت : دختر روشنایی
فروهنده : نیکوسیرت و خوبروی، نام فرشته ای است.
فرهوش : شکوهمند
فرهور : دارای شکوه و جلالی چون خورشید
فریار : دارنده شکوه و جلال
فریال : دارای اندام و هیکل باشکوه، قوی و باشکوه
فریانه : نام پادشاهی افسانه ای هم زمان با اسکندر مقدونی
فریبا : بسیار زیبا، دلپسند و خوشایند
فریدخت : دختر زیبا و محبوب نام های اصیل پارسی
فریر : گیاهی خوشبو
فریرخ : زیبارخ
فریرو : دارای چهره زیبا و با شکوه
فریما : زیبا و دوست داشتنی
فریماه : ماه خجسته و مبارک، ماه شکوهمند و خجسته،زیباروی سعادتمند و باشکوه، دارای زیبایی و شکوهی چون ماه
فرین : نام یکی از دختران زرتشت، دارای شکوه و جلال
فریناز : دارای ناز و غمزه زیبا و با شکوه
فوژان : بانگ بزرگ، فریاد عظیم
فیروزخاتون : بانوی پیروز
فیروزه : پیروزه، نام سنگی قیمتی که به رنگ آبی یا سبز است.
اسم دختر عربی با حرف ف
فائزه : فایزه، رستگار، نایل
فائضه : فایضه
فائقهر : فایقه، آنکه به هدفش فائق آمده.
فاتیما : فاطیما، نام شهری است در اروپا که حضرت فاطمه در آنجا ظهور کرده است.
فاخته : پرندهای از خانواده کبوتر، کوکو
فارهه : دختر زیبا و با نمک
فاطمه : زنی که بچه خود را از شیر گرفته باشد، نام دختر پیامبر (ص)
فاطیما : فاتیما
فایحه : مؤنث فایح
فایزه : فائزه، مؤنث فائز، نایل، رستگار
فایضه : مؤنث فائض
فایقه : مؤنث فائق
فتانه : بسیار زیبا و دل فریب
فتنه : شورش، طغیان، آشوب، همچنین به معنای مفتون، عاشق و دلداده
فخرآفاق : باعث سرافرازی آسمان
فخرالزمان : شخص برجسته، آنکه مایه مباهات عصر و زمان خود است.
فخرالسادات : سبب سربلندی سادات، مایه افتخار خانم ها
فخرالملوک : مایه سربلندی و افتخار پادشاهان
فخرالنسا : سبب سربلندی زنان
فخیمه : مؤنث فخیم
فراهت : شأن، شکوهمندی و زیبایی، شوکت
فرح : شادمانی، سرور
فرحانه : مؤنث فرحان
فرهت : صورت دیگری از فراهت
فریده : مؤنث فرید
فریضه : عمل واجب، امر واجب
فصیحه : مؤنث فصیح
فضه : نقره، سیم
فضیلت : برتری در دانش، هنر و اخلاق، ارزش و اهمیت، شرف
فهیمه : مؤنث فهیم، زن دانا و با شعور
فوزیه : رستگار
اسم دختر عربی – فارسی با حرف ف
فخرایران : مایه سربلندی ایران
فخرجهان : سبب سربلندی و افتخار دنیا، نام همسر فتحعلی شاه قاجار
فخرگل : مایه نازش گل
فخری :منسوب به فخر، منسوب به افتخار
فرح انگیز :شادی بخش، مفرح اسم اصیل ایرانی
فرح بانو : بانوی شادمان
فرح بخش : شادی بخش
فرح دخت : دختر شادمان
فرح نوش : شادنوش، خوشگذران
فرحتاج : مرکب از فرح (شادمانی) + تاج
فرحناز : صاحب شادی و ناز
فرخ لقا : خوش صورت، زیبارو، نام زنی در کتاب امیرارسلان
فرسیما : آنکه صورتی باشکوه دارد.
فلک تاج : مرکب از فلک (آسمان) + تاج
فلک وش : مانند آسمان بلند و رفیع
فلکناز : آن که موجب نازش آسمان است، بسیارزیبا، نام ندیمه شیرین همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
اسامی دیگر با حرف ف
فایدیم : گل نیلوفر، نام همسر داریوش، دختر هوتن
فراتاگون : نام دختر آرتان، برادر داریوش بزرگ
فرانک : نام مادر شاه فریدون
فرخ ناز : از نام های برگزیده
فرخنده : مبارک، پرارج
فردخت : از نام های برگزیده
فرزان : از نام های برگزیده
فرزانه : گرامی، ارجمند
فرسیما : از نام های برگزیده
فرشته : از نام های برگزیده
فرگون : مانند روشنایی
فرمهر : از نام های برگزیده
فرناز : از نام های برگزیده
فرنگیس : نام دختر افراسیاب، زن سیاوش، مادر شاه کیخسرو کیانی
فرنوش : از نام های برگزیده
فرنی : بسیار ، افزون و فروزان
فروردین : نخستین ماه هر سال
فروزان : نورانی، شعله ور
فروزش : روشن
فروزنده : از نام های برگزیده
فروغ : روشنایی، تابش
فروغبانو : از نام های برگزیده
فریبا : فریبنده
فریماه : از نام های برگزیده
فرین : نام یکی از دختران اشوزرتشت
فریناز : از نامهای برگزیده
فلامک : الماس گلی رنگ
فیروزه : نگین انگشتر
فرنو: مادر بزرگ اشو زرتشت
فرگون: نام زنان در ایران باستان