اسم دختر با حرف س (بیش از 200 اسم زیبا )

5/5 - (1 امتیاز)

اسم دختر با حرف س در فرهنگ ما ایرانیان بسیار زیاد است ، حداقل 200 اسم زیبا و باکلاس دختر با حرف س در زبان فارسی وجود دارد که در ادامه مشاهده می کنید.

اسم دختر با حرف س

اسم دختر با حرف س (بیش از 200 اسم زیبا )

 

سرگل : اولین گل، بهترین از هر چیز

سرنا : نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی

سَروگل : (سرو = درخت سرو + گل) (به مجاز) زیبا و با طراوت و شاداب

سَروناز : سرو نورسته، سروی که شاخه‌های آن به هر طرف مایل باشد؛ نام نوایی در موسیقی ایرانی

سَروی : منسوب به سرو؛ نوعی از خطوط اسلامی

سَروین : شبیه سَرو؛ (در کردی) روسری و چارقد

سَریر : منسوب به سَریر (تخت پادشاهی)، زیبا

سَمن : چهره‌ی سفید و لطیف و همینطور بوی خوش

سَمنبر : دارای اندام معطّر چون سَمن، یا دارای اندام سفید و لطیف

سمن چهر : دارای چهره‌ی سفید و لطیف

سَمن رخ : سمن چهر

سمنزار : بوستان یاسمن

سَمن ناز : زیباروی دارای ناز و کرشمه

سُنبل : گلِ خوشه‌ای بلند، به هم فشرده و معطر به رنگهای قرمز، آبی، سفید و زرد، (به مجاز) گیسو، زلف

سُنبله : نوعی گل آذین که گلهای بدون دُمگل آن در اطراف یک محور جمع میشوند

سودابه : در شاهنامه همسر که عاشق سیاوش شد.

سیرانوش : خوشنودی و رضایت مندی جاودان، نام دیگر شیرین همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی

سی گل : سی عدد گل

سومیتا : لطف و محبت، مهربانی

سومیا : محبوب، دوست داشتنی

سمن سیما : سمن (فارسی) + سیما (عربی )، سمن چهره

سمن گل : گل یاسمن

سمن ناز : مرکب از سمن (یاسمن) + ناز (زیبا)

سوزان : دارای حرارت و گرمای بسیار زیاد، (به مجاز) سرشار از اندوه و اشتیاق

سوسن : نام گلی خوشبو

سوگند : قسم، استواری بر پیوند، استواری بر گفتن و راست گفتن

سودابه : دارنده‌ی آب روشنی بخش، نام زن کیکاووس

سهی : راست و بلند، نام زن ایرج

سیما : روی، چهره، صورت

سیمبر : دارنده اندام سفید

سیمروی : سپیدروی

سیمگون : نقره فام

سیمین : نقره فام، سفید

سیمین چهر : سپیدروی

سیمین دخت : دختر سپید و نقره فام، درخشنده

سیمین  : سپیدروی

سیندخت : نام دختر مهراب، پادشاه کابل

اسم دختر کردی با حرف س


ساریسا : کوشا

سایان : منسوب به سایه، نام رشته کوهی در آسیای مرکزی

سایدا : سایه مادر

سَروه : نسیم، باد ملایم، باد خنک، ایاز.

سارال : نام روستایی در نزدیکی سنندج

اسم دختر آشوری باحرف س


سابرینا : مژده، بشارت

سوریا : سوری، ثریا

اسم دختر عبری با حرف س


سارا : خالص، نام زن حضرت ابراهیم(ع) و مادر اسحاق(ع)

ساران : آغاز، ابتدا؛ سر

سارای : سارا

ساره : سارا، امیره‌ی من

سالومه : زوجه زبدی و مادر یعقوب کبیر و یوحنای انجیلی

اسم دختر ترکی با حرف س


ساچلی : دارای موهای بلند و پرپشت، گیسو بلند

ساناز : نام گلی؛ کمیاب، نادره

سانای : مهنام، بیقرار

سانلی : نامدار، معروف، مشهور

سایا : یکرنگ، بیریا

سُلدا : حامی، یاور

سَلین : سیل مانند؛ نام رودخانه‌ای در آذربایجان

سَلینا :  منسوب به سَلین

سوگل : مورد علاقه و محبت زیاد، محبوب

سوین : شادباش، عشق، محبت، علاقه شدید

سویل : (تلفظ: sevil) لایق، دوست داشته شده

سونیا : خرد و عقل، دختر نور، دختری که در اجتماع رتبه بالایی داشته باشد.

سونای :  زیبا روی، ماه شب چهارده، قویی که پرهای سرش سبزرنگ بوده تعلق به ماه داشته باشد.

سولماز : گلی که پژمرده نمى‌شود، همیشه شاداب

اسم دختر پهلوی با حرف س


ساینا : نام خاندانی از موبدان زرتشتی

سِتیا : گیتی، دنیا و روزگار

سروشا : منسوب به سروش،

اسم دختر عربی با حرف س


ساجده : مؤنث ساجد

ساحل : زمینی که در کنار دریا یا دریاچه یا رودی بزرگ واقع شده است، مرزبین آب و خشکی، کرانه

ساحله : (ساحل + ه (پسوند نسبت))، منسوب به ساحل

ساریه : ابری که در شب آید؛ نام یکی از دختران امام موسی کاظم(ع)

ساطعه : مؤنث ساطع

ساعده : مؤنث ساعد، کمک کننده، مددکار

ساغر : ظرفی که در آن شراب مینوشند، جام شراب؛ دل عارف است که انوار غیبی در آن مشاهده میشود.

ساق : آن که شراب در پیاله میریزد و به دیگری میدهد؛ (به مجاز) معشوق؛ در ادبیات عرفانی نماد خداوند

سامیه : مؤنث سامی

سامره : مؤنث سامر، نام شهری در عراق که مرقد امام دهم و یازدهم در آن واقع شده است.

ساهره : زمین یا روی زمین، چشمه روان، ماه، چشمه روان

سبا : سوره‌ی سی و چهارم از قرآن کریم؛ نام شهر بلقیس؛ (در عبری) انسان

سِتی : عنوانی احترام آمیز برای زنان؛ زن و دختر (مخفف سیدتی)

سِتیلا : نام دختر حضرت موسی کاظم(ع)؛ نام حضرت مریم.

سَحر : زمان قبل از سپیده دم؛ صبح

سحرگل : (عربی فارسی) گل سپیده دم؛ (به مجاز) زیبا و با طراوت

سَحرناز : (عربی فارسی) زیبایی سپیده دم؛ (به مجاز) زیبا

سحرنوش : (عربی فارسی) دوستدار سحر و روشنایی، صبوحی کننده

سخاوت : بخشش، عطا، کرم

سدن : (تلفظ: sadenā) سجده کننده بر خانه خدا، مرکب از سدن (عربی) به معنای سجده کردن به کعبه + ابف فاعلی (فارسی)

سُرور : خوشحالی، شادمانی

سُعاد : نام زن محبوبی در عرب، نام معشوقه‌ای در عرب

سَعادت : خوشبختی

سعاد : نیک بختی، خوشبختی

سعیده : مؤنث سعید

سَکینه : آرامش خاطر؛ نام دختر امام حسین(ع)

سُلاله : نسل؛ فرزند، نطفه

سَلامه : سلامه یا سلافه مشهور به شهربانو دختر یزدجرد ابن شهریار یا هرمزان و همسر امام حسین(ع)

سلما : (تلفظ: selmā) نام درختی، صلح، آشتی، زنِ صلح طلب

سَلمی : نام گیاهی است؛ زنی معشوقه در عرب

سِلوا : گیاهی علفی؛ انگبین، عسل.

سَلوی : گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده نعناع؛ مریم گلی

سَلیله : دختر، دخت، فرزندِ دختر

سَلیمه : مؤنث سلیم

سَما : آسمان

سَمانه : (مخفف آسمان) یعنی سقف خانه

سَمر : حکایت، افسانه، داستان؛ مشهور و گفتار و سخن

سَمرا : زن گندمگون

سَمیرا : زن گندمگون، شمیرا

سَمیره : سمیرا

سمیعه : گوش شنوا

سُمیه : صدای خوش، آوازی که در آن خیر باشد،

سَنا : روشنایی

سَنیه : عالی، خوب

سودا : فکر، خیال، شور و شوق

سوده : ساییده، ساییده شده، از همسران پیامبر اسلام(ص)

سوره : هر یک از بخش های صد و چهارده گانه ی قرآن که خود شامل چند آیه است.

سها : (تلفظ: sohā) نام کوچکترین ستاره ی دب اصغر که در قدیم چشم پزشکان از آن برای آزمون صحت بینایی استفاده می‌کردند.

سیما : چهره، صورت، نشان و حالتی در صورت انسان که مبین حالات درونی باشد.


ساحل : از نام های برگزیده

سارا : از نام های برگزیده

ساغر : جام و پیمانه

سالمه : سالومه

سالومه : حساب سال و ماه

ساویس : با ارزش، گرانمایه

سایه : از نام های برگزیده

سپیتا : سفیدترین و پاکترین

سپیته : سپید و درخشان

سپیده : آغاز بامداد

ستاره : اختر،کوکب

ستی : بانو، خانم، کلمه احترام

سداب : نام گیاهی است

سرور : شادمانی

سَروَر : رییس ، پیشوا

سمن : نام گلی است ، یاسمین

سمن ناز : نام دختر کورنگ

سمنبر : لطیف، سفید و خوشبو

سمنزار : بوستان یاسمن

سمیرا : از نام های برگزیده

سنبل : نام گلی است

سهی : راست، نام زن ایرج

سودابه : نام زن کیکاووس

سوزان : نام زن رامشگر تورانی

سوسن : نام گلی خوشبو

سوگل : از نام های برگزید

سوگند : از نام های برگزیده

سیما : روی ، چهره ،صورت

سیمبر : دارنده اندام سفید

سیمروی : سپیدروی

سیمگون : نقره فام

سیمین : نقره فام، سفید

سیمین چهر : سپیدروی

سیمین دخت : ازنام های برگزیده

سیمین رخ : از نام های برگزیده

سیندخت : نام دختر مهراب، پادشاه کابل

ساینا: سیمرغ

سپاکو: همسر مهرداد چوپان که کوروش بزرگ را پرورش داد

سَتوِش: ستاره باران در زبان پهلوی

سریرا :زیبا – خوش چهره

سندوس: خواهر خشایارشاه

سی سی: کام کامروا – مادر داریوش سوم – دختر اُستان برادر اردشیر دوم

سیندخت: دختر مهراب پادشاه کابل

سپاکو: زن مهرداد چوپان که کورش بزرگ را تربیت کرد

سپنتا: مقدس ایرانی

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند

ارسال دیدگاه