هر کسی در طول زندگی اش بارها و بارها هدف های مختلفی را برای خودش تعیین می کند. از یک دختر هشت ساله که تصمیم می گیرد برنامه نویس شود گرفته تا فرد میانسالی که می خواهد وزن کم کند یا یک زبان یاد بگیرد. یا کسی که قصد دارد خالکوبی کند؛ همه و همه برای خودشان هدفی تعیین می کنند.
چطور در زندگی برای خودمان هدف تعیین کنیم؟
مساله مهم
مساله اینجاست که بعضی ها رسیدن به بعضی از اهدافی که برای خودشان تعیین کرده اند موفق نمی شوند. خیلی ها هم به بیشتر هدف هایشان نمی رسند و ناکام می مانند.
به عنوان مثال ممکن است شما هدفتان یاد گرفتن پرواز کردن باشد. خب این هدف با هدف دیگری مثل اینکه چندین سال زمان و هزینه صرف خلبان شدن کنید یا از یک جراح زیبایی بخواهید روی شانه هایتان بال قرار دهد خیلی فرق می کند!
یادتان باشد که با تعیین اهداف اشتباه، از همان روز اول خودتان را برای شکست آماده می کنید! اگر هدفتان بیش از اندازه سخت، غیر قابل محاسبه یا مبهم و بی معنی باشد هیچ وقت به آن نمی رسید.
بنابراین ساده ترین راه، تعیین اهداف درست و صحیح است؛ یعنی اهدافی که در زندگی شغلی و شخصی مان قابل دستیابی و رسیدن باشند.
گاهی اوقات شاید لازم باشد هدف های کوچک زیادی را تعیین کنید تا یک هدف بزرگ را رقم بزنید؛ اما حداقلش این است که امیدوارید در نهایت و مرحله به مرحله به آن هدف بزرگ می رسید. حالا بیایید ببینیم چطور باید اهداف درستی را برای خودمان تعیین کنییم؟
چرا تعیین هدف در زندگی ما مهم است؟
تعیین هدف در زندگی شغلی و شخصی ما اهمیت زیادی دارد. حتی اگر در جلسه بررسی سالانه شرکت در پایان سال هم نشسته باشید، به احتمال زیاد چیزهایی در ذهنتان وجود دارد که دلتان می خواهد در آینده به آنها برسید. پس چه بهتر که با رویکردی آگاهانه و موثر اهدافتان را تعیین کنید تا شانس رسیدن به آنها بیشتر شود.
تعیین هدف مزایایی دارد که برخی از آنها شامل موارد زیر می شوند:
1 – اهداف شما به شما جهت می دهند و کمکتان می کنند تا تصمیم بگیرید:
اگر هدف شما خلبان شدن است، کاملا واضح است که بین دانشکده علوم و فنون هوایی و دانشگاه هنر کدام را باید انتخاب کنید. یا مثلا اگر قصد کاهش وزن دارید می دانید که بین مک دونالد و سالاد خانگی کدامشان به هدف شما مرتبط است. در واقع آگاهی از هدف، تصمیم گیری را خیلی راحت تر می کند.
داشتن هدف حتی در شرایطی که هیچ ایده ای وجود ندارد به شما کمک می کند تا مسیرتان را پیدا کنید و در جهت درستی قدم بگذارید، نه اینکه فقط از یک شاخه به شاخه دیگر بپرید.
2 – هدف ها شما را در مسیر پیشرفت قرار می دهند:
اگر هدفتان کاهش وزن است، می توانید به عقب برگردید و ببینید مثلا طی این چند ماه 5 کیلو وزن کم کرده اید و الان هم در رژیم هستید و دو ماه دیگر به نیمه راه می رسید و همینطور مسیر پیشرفت را برای خودتان ترسیم کنید. با تعیین هدف، نه تنها رسیدن به چیزی که می خواهید راحت تر می شود، بلکه می توانید روند پیشرفتتان را هم مشاهده کنید.
3 – پیشرفت شما باعث ایجاد انگیزه شگفت انگیزی در شما می شود:
هر بار که در رسیدن به هدفی موفق می شوید، انگیزه ای برای ادامه کار، تلاش بیشتر و رسیدن به اهداف دیگر پیدا می کنید. وقتی احساس خستگی و بی حوصلگی می کنید و نمی دانید دقیقا چه کاری باید انجام بدهید می توانید خودتان را در حالی که در کابین خلبان هواپیمای 747 نشسته اید و فرود می آیید تجسم کنید.
نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که تمام این مواردی که گفتیم فقط درباره اهداف درست و اصولی صدق می کند. اگر هدف اشتباه و نادرستی تعیین کنید تنها چیزی که عایدتان می شود شکست های پی در پی است. حالا سوال اینجاست که چه چیزهایی باعث می شوند هدف خوب و درستی تعیین کنیم؟
عوامل هدف گذاری درست و اصولی
1- با استفاده از روش اسمارت (SMART) اهدافتان را تعیین کنید
یک هدف خوب، SMART است. SMART مخفف کلمات انگلیسی Specific (مشخص) ، Measurable (قابل اندازه گیری) ، Achievable (دست یافتنی) ، Relevant (مرتبط) و Time-Constrained (زمان دار) است. حالا بیایید هر کدام از این موارد را یکی یکی بررسی کنیم:
- مشخص (Specific):
هدف شما باید کاملا مشخص و معین باشد. مثلا “کسب درآمد زیاد” به عنوان یک هدف، بی فایده است. اگر می خواهید درآمدتان را افزایش بدهید، باید یک هدف کاملا خاص و واضح را برای رسیدن به آن در نظر بگیرید؛ مثلا بگویید: “می خواهم نویسنده شوم تا پول زیادی دربیاورم”. تا جایی که ممکن است باید هدفتان کاملا مشخص و واضح باشد.
- قابل اندازه گیری (Measurable):
هدف شما باید قابل سنجش و اندازه گیری باشد تا بتوان میزان موفقیت و شکست در آن را مشخص کرد. “کاهش وزن” هدف خاص و مشخصی است ولی خیلی قابل سنجش نیست.
باید مشخص کنید دنبال چه میزان کاهش وزن هستید؟ 4 کیلو یا 8 کیلو؟ هر دوی اینها از نظر فنی هدف کاهش وزن محسوب می شوند؛ ولی اگر هدف قابل سنجش ساده تری را برای خودتان مشخص کنید، پیگیری روند پیشرفت و موفقیت برایتان راحت تر می شود.
- دست یافتنی (Achievable):
هدف شما نباید محال باشد! مثلا اگر هنوز دانش آموز هستید نمی توانید بگویید تا ماه دیگر باید خلبان شوم! هدفتان باید قابلیت رسیدن و دستیابی را داشته باشد.
اهدافی را تعیین کنید که می توانید از پسشان بربیایید؛ مثلا سعی نکنید در عرض دو هفته 10 کیلو وزن کم کنید، در عوض ماهی 4 کیلو کم کنید تا به وزن دلخواهتان برسید.
- مرتبط (Relevant):
هدف شما باید با اهداف دیگرتان مرتبط باشند؛ مثلا اگر می خواهید خلبان شوید، اول باید در آزمون ورودی دانشکده علوم و فنون هوایی قبول شوید. اهداف کوچک شما باید در یک راستا باشند تا به هدف نهایی برسید.
- زمان دار (Time-Constrained):
هدف شما نباید مبهم باشد، در واقع باید زمان خاصی برای رسیدن به آن مشخص کنید. مثلا اگر قرار است حجم عضلاتتان را زیاد کنید، همیشه می توانید به خودتان بگویید از فردا این کار را شروع می کنم؛ ولی اگر بگویید تا آخر این ماه باید 2 کیلو عضله اضافه کنم، آن وقت کاری که امروز می کنید، موفقیت یا عدم موفقیت شما را تعیین می کند. سعی کنید یک بازه زمانی مشخص برای رسیدن به اهدافتان مشخص کنید؛ مثلا تا آخر این ماه، تا آخر سال، تا هفته آینده و …
2- حواستان به اهداف نتیجه محور باشد
مفهوم مهم دیگری که در تعیین اهداف باید به آن توجه داشته باشید تفاوت بین اهداف نتیجه محور و فرایند محور است. هدف نتیجه محوری هدفیست که نتیجه مشخصی داشته باشد؛ مثلا من می خواهم امسال در دانشگاه مورد علاقه ام قبول شوم. در نگاه اول این هدف کاملا طبق روش اسمارت و درست به نظر می رسد ولی رسیدن به چنین هدفی تحت تاثیر عوامل خارجی زیادی است.