مجموعه ای از پیام ها و متن های زیبا برای عزیز از دست رفته کوتاه را در این مطلب از گهر خواهید خواند. یکی از سنگین ترین و غم انگیزترین پیام ها، تسلیت گفتن برای عزیز سفر کرده است. این جملات مناسب پیام و استوری است. با آرزوی صبر برای بازماندگان، امیدواریم این جملات مورد پسند شما عزیزان قرار گیرد.
متن زیبا برای عزیز از دست رفته کوتاه
پیام زیبا برای جوان از دست رفته
جهانا بیوفاییها نمودی دمی با دلشکستهها نبودی عزیزی از عزیزان را ربودی غم عالم به قلب ما فزودی
شاعران در وصف جوان بس سخن ها گفتهاند من زبانم ولیکن از توصیف این رنج گران مهربانیهای تو آتش به جان ما فکند وه چه جان سوز است داغ فرزند جوان
ای کاش که جای آرمیدن بودی یا این ره دور را رسیدن بودی کاش از پی صد هزار سال، از دل خاک چون سبزه، امید بردمیدن بودی
متن زیبا برای عزیز سفر کرده
درشب فاصله ها ، خاطره ها مهمان من است یاد تو روشنی کلبه ویران من است
تا کی ز مصیبت غمت یاد کنم آهسته ز دوری تو فریاد کنم وقت است که دست از این دهان بردارم از دست غمت هزار بیداد کنم
نابهنگام اجل، فرصت بودن بگرفت بلبلی را ز چمن، حین سرودن بگرفت مهر تو، حک شده در قلب همه یاران کی توان خاطر تو، تا دم ماندن بگرفت
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
قصه مرگ تو را ناگه شنیدن زود بود درعزایت جامه اندر تن دریدن زود بود آخر ای دختر من ای مظهر لطف و وفا در دیار جاودان منزل گزیدن زود بود ببوسم دستت ای بابا که پروردی مرا آزاد بیا مادر تماشا کن که فرزندت شده داماد به حجله میروم شادان و زخمی در بدن دارم به جای رخت دامادی کفن خونین به تن دارم
روزی درست مثل همین روزهای غم گفتی بیا که دستهای تو تنها نمیشود حالا بیا و ببین که چه تنها و خستهام بعد از تو هیچ وقت دلم وا نمیشود چندی است آسمان دلم وا نمیشود یک غم نشسته روی دلم پا نمیشود احساس میکنم که دگر خاطرات تو کنج خیال خستهی من جا نمیشود
متن کوتاه برای جوان ناکام
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند
میتوان گفت چه تلخ! یا چه سنگین و سیاه! یا که افسوس و فغان و صد آه! میتوان در پی اندوه و غم رفتن آن یار رحیم! صبح هر روز، به اندازه صد سال گریست!
غمگینانه ترین ترانه باران را زمانی خواهید شنید که در دل غم از دست دادن عزیزان را داشته باشید و این بار را به دوش بکشید، شبها به خوابتان میآیند و وقتی بیدار میشوید توانایی لمس صورتشان را ندارید!
استوری غم از دست دادن عزیز
یادش به خیر آن که در آغوش گرم من عطری ز بوی پیکر نازش فشاند و رفت در دامن خیال من از بزم وصل خویش صدها نهال از گل و ریحان فشاند و رفت
تو بودی نوگل گلخانه ما سفر کردی تو از کاشانه ما همانند پرستوهای عاشق خودت رفتی، غمت در خانه ما
این دو روز عمر در ناکامی و حیرت به سر شد لحظهها در ماتم و افسردگیها سربهسر شد در جوانی سوخت ما را غنچه نشکفته دل در بهاران نیز، دل از عشق خوبان دربهدر شد
عهد مهرویان، فریبی بود در غوغای هستی شور و مستیها سرابی بود و یکسر شور و شر شد نالههای ساز ما هم در گلو بشکست ساقی عاقبت رنجور از جور زمان، سر زیر پر شد تا به کی در کوره راه زندگی باید دویدن؟ داد از این سرگشتگیها، داد از این بیهودگیها
متن خداحافظی با عزیز سفر کرده
نابهنگام اجل، فرصت بودن بگرفت بلبلی را ز چمن، حین سرودن بگرفت مهر تو، حکشده در قلب همه یارانت کی توان خاطر تو، تا دم ماندن بگرفت