شعر زیبا + مجموعه ای از اشعار زیبا با موضوعات مختلف از شاعران معروف

امتیاز دهید

در این بخش از گهر مجموعه ای از اشعار زیبا از شاعران معروف را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. شعر های کوتاه و زیبا و عاشقانه پارسی، مناسب استوری و اس ام اس است و امیدواریم مورد پسند شما عزیزان قرار گیرد.

شعر زیبا + مجموعه ای از اشعار زیبا با موضوعات مختلف از شاعران معروف

شعر زیبا + مجموعه ای از اشعار زیبا با موضوعات مختلف از شاعران معروف

شعر کوتاه زیبا و پرمعنی

تو تمنای من و یار منو ای جان منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
تو خودت روح و روانی تو آرامش جانی
پس بمان تا که نمانم به تماشای کسی

از هر چه می‌رود سخن دوست خوشترست .. پیغام آشنا نفس روح پرورست..هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای… من در میان جمع و دلم جای دیگرست.. سعدی

شعرهای زیبا و دلنشین

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم (باباطاهر)

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم(سعدی)

جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت
حقا که به چشم در نیامد ما را (حافظ)

شعر زیبا احساسی

شعر زیبا + مجموعه ای از اشعار زیبا با موضوعات مختلف از شاعران معروف

فدای ناز عشقت ناز دانه
که عشقت کنج دل زد آشیانه
به یاد سوزش مجنون ز لیلی
به یادت سوختم در این زمانه

ترسم آخر ز غم عشق تو دیوانه شوم
بیخود از خود شوم و راهی میخانه شوم آنقدر باده بنوشم که شوم مست و خراب
نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب

 

دیدار به دل فروخت نفروخت گران
بوسه به روان فروشد و هست ارزان … آری که چو آن ماه بود بازرگان
دیدار به دل فروشد و بوسه به جان

بیا کز عشق تو دیوانه گشتم
به درد عشق تو همخانه گشتم
چو خویش جان خود جان تو دیدم
ز خویشان بهر تو بیگانه گشتم

شعر زیبا و مفهومی

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم
با عقل آب عشق به یک جو نمی رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

از چشم و دل مپرس که در اولین نگاه شد چشم من، خراب دل و دل، خراب چشم (صائب تبریزی)

گر بیدل و بی دستم وز عشق تو پابستم
بس بند که بشکستم، آهسته که سرمستم
در مجلس حیرانی، جانی است مرا جانی
زان شد که تو می دانی، آهسته که سرمستم

هرکه او ارزان خرد ارزان دهد
گوهری طفلی به قرصی نان دهد
غرق عشقی‌ام که غرقست اندرین
عشق­ های اولین و آخرین
مجملش گفتم نکردم زان بیان
ورنه هم افهام سوزد هم زبان

منبع
اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند

ارسال دیدگاه