بیوگرافی و زندگینامه کیان ایرانی کیسان ابوعمره
کیسان ابوعمره با همان کیان ایرانی یکی از یاران با وفای مختار ثقفی بود که در قیام مختار نقش بسیار مهمی داشت و برای انتقام از قاتلین امام حسین (ع) و شهدای کربلا به مختار بسیار کمک کرد. گهر در این بخش بیوگرافی و زندگینامه کیان ایرانی کیسان ابوعمره را منتشر می کند.
بیوگرافی و زندگینامه کیان ایرانی کیسان ابوعمره
ارتباط نزدیک کیسان با مختار
کیسانٍ مکنّی به ابوعَمره، از شیعه طرفداری میکرد و از عثمان بد میگفت.
صاحب سرّ مختار
گفته شده است کیسان صاحب سرّ مختار بود و بر کار و رأی او غلبه داشت و مختار را به انتقام خون امام حسین برانگیخت.
مشاور مختار
در میان یاران و لشکریان مختار، که بیشتر از موالی بودند، کیسان از مشاوران نزدیک و دوستان برجستۀ مختار بود.
رئیس نگهبانان مختار
چون در سال ۶۶ مختار به قصد انتقام گرفتن از عاملان واقعه کربلا و قاتلان امام حسین علیهالسلام، در کوفه بر ضد بنیامیه قیام کرد، کیسان را- که بسیار به او اعتماد داشت- به سرپرستی شُرطه -پلیس و شهربانی- و به قولی به ریاست نگهبانان –حَرَس- خود گماشت
دستور به کشتار قاتلان امام حسین
به او دستور داد هزار کارگر فراهم آورد تا با کلنگ خانههای اشراف و کسانی را که به جنگ امام حسین (علیه السلام) رفته بودند، خراب کند.
کیسان که آنان را خوب میشناخت، در کوفه به جستجو پرداخت و به هر کدام از آنان که دست مییافت او را میکشت، خانههایشان را ویران میکرد و اموال آنان را به یکی از ایرانیانی که در خدمت مختار بودند میبخشید.
چنان شد که مردم کوفه به نام او مثل میزدند و هرگاه کسی دچار فقر میشد، میگفتند ابوعمره به خانه او آمده است.
کیسان در گفتار و رفتار و کشتار مخالفان، حتی از مختار نیز بسیار تندروتر بود.
کیسان قاتل شمر
مختار سپس کیسان را برای کشتن شمربن ذیالجوشن- که از قاتلان امام حسین بود- مأمور کرد.
چون شمر از کوفه گریخت، کیسان با گروهی به تعقیب وی رفت و در روستا -میان شوش و صَیْمره- بر او دست یافت و خود کیسان، یا یکی از یارانش، شمر را کشت و جسد او را جلوی سگها انداختند.
اسیر شدن خولی توسط کیسان
آنگاه کیسان به همراه معاذبن هانی کندی ( برادرزاده حجربن عدی)، خولیبن یزید اَصبحی را ـ که سر امام حسین را نزد عبیداللهبن زیاد برد ـ در خانهاش محاصره کرد واو را نزد مختار برد.
مختار خولی را کشت و در آتش سوزاند.
کیسان قاتل عمر بن سعد
پس از آن، مختار کیسان را برای قتل عمربن سعد- فرمانده لشکر یزید در واقعه کربلا- مأمور کرد.
کیسان مخفیانه به سوی خانه عمربن سعد در کوفه رفت و او را غافلگیر کرد و گردن زد و سرش را برای مختار برد.
و گفته شده است که یکی از یاران مختار، عمربن سعد را اسیر کرد و نزد مختار برد و سپس کیسان به دستور مختار او را گردن زد.
قاتل کیسان
عبداللهبن زبیر- که بر حجاز و مناطقی دیگر از جهان اسلام استیلا یافته بود و طرفداران و یاران مختار را مانع بزرگی برای خود میدانست- در سال ۶۷ برادرش، مصعببن زبیر، را به جنگ مختار فرستاد.
در جنگی که در جایی به نام حمام اعیَن -از توابع کوفه- روی داد، کیسان فرمانده موالی سپاه مختار بود. در این جنگ- که به قتل مختار و پیروزی مصعببن زبیر انجامید- ظاهراً ابوعمره کیسان نیز کشته شد.
ریاست انتظامات و شرطههای كوفه برعهده كیسان بود
اعتماد و اطمینان مختار به این شخص تا جایی بوده است كه ریاست انتظامات كوفه و فرماندهی شرطههای كوفه به او سپرده میشود و در جریان برخورد با جنایتكاران كربلا به فرمان مختار، اموال بسیاری از این افراد را مصادره میكند و بین ایرانیان مسلمانی كه در عملیات، قلع و قمع جنایتكاران كربلا شركت داشتهاند تقسیم میكند و این مورد یكی از خدمات قابل توجهی است كه وی به حكومت مختار انجام داد.
در حقیقت اوست كه از سوی مختار مأموریت برخورد و دستگیری و هلاكت جنایتكاران كربلا را بر عهده دارد و اشراف خائن كوفه كه جنایتكاران اصلی كربلا بودند به شدت از نام او وحشت داشتند.
آنها «كیان» را «باز شكاری» لقب داده بودند؛ به این معنا كه باز بر روی شكار فرود میآید و چنگالهایش را در بدن طعمه فرو میكند؛ لذا «كیسان» نیز بر قاتلان اهلبیت علیهمالسلام فرود میآید و آنها را به هلاكت میرساند و نابود میكند.
«كیسان» بسیار به مختار وفادار بود و تا پایان كار نیز با وی همراهی میكرده است؛ هنگام نبرد «مصعببن زبیر» كه برای جنگ با مختار آمده بود، سرسختانه و فداكارانه با مختار در برابر دشمن ایستاد و در جریان این نبرد همراه با مختار كشته شد.
البته این فرد در فیلم مختارنامه به اشتباه «ابوعُمره» نامیده میشود در حالی كه نام اصلی او «ابوعَمره كیسان» است كه حتی نام «كیسان» نیز به نقل از یكی از دست اندركاران این فیلم به دلیل راحتی تلفظ برای ایرانیان و ملموس بودن نام «كیان» از «كیسان» به این نام تغییر پیدا كرده است.
به هر صورت «كیان» یك وجود حقیقی است و زحمات زیادی را چه در جهت قیام مختار و چه در قصاص قاتلان اهل بیت علیهمالسلام و یاران ایشان كشیده است و جای مدح و تكریم از این شخصیت وجود دارد.
ایرانیان بعد از قیام مختار انگیزه و اعتماد بیشتری برای حضور در عرصههای سیاسی را یافتند
تا پیش از اینكه مختار ایرانیان را به این صورت به عرصه بیاورد و به آنها پست و مسئولیت دهد آنها برخلاف شمار قابل توجهشان در عراق و علی الخصوص در كوفه كه گفته میشود ـ در بعضی از مواقع بیش از نیمی از جمعیت كوفه را ایرانیان تشكیل میدادند ـ به دلیل تبعیضی كه از زمان خلیفه دوم بر ایرانیان مسلمان میگذاشتند، آنها در عرصه سیاسی و اجتماعی به حساب نمیآمدند و این مسئله به گونهای تبیین شده بود كه خود ایرانیان نیز پذیرفته بودند نمیتوانند خودی نشان دهند و نمیتوانند در عرصه سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشند.
البته امیرالمومنین علیه السلام و امام مجتبی علیه السلام ایرانیان را در زمان خودشان، از حقوق برابر با اعراب برخوردار كردند و به آنها بها دادند؛ اما تا زمانی كه آن بزرگواران در قید حیات بودند خیلی از ایرانیان با توجه به این لطف امیرالمؤمنین علیه السلام باور نداشتند كه میتوانند تأثیرگذار باشند.
در فاصله صلح امام حسن علیه السلام تا قیام مختار، ظلم بسیاری بر ایرانیان روا شد و خیلی از این افراد را یا كشتند یا تبعید كردند و به گونهای شده بود كه بعضی از ایرانیان چنان به جان آمده بودند كه برای پایان دادن به وضعیت موجود حتی به قیام خوارج نیز میپیوستند و ایرانیانی كه در قیام خوارج نفوذ كرده بودند، اعتراض خودشان را به این وضع موجود به این روش نشان میدادند.
رمز موفقیت مختار به صحنه آوردن ایرانیان بود
با قیام مختار، ایرانیان با وفای كامل به اطراف مختار حلقه زدند و به قیام او پیوستند تا بتوانند اعتراض خودشان را عنوان كنند و مختار نیز با توجه به زیركی خود میدانست اگر به ایرانیان بها دهد با كمك این افراد میتواند موفق شود و اگر صرفاً میخواست به عربها بها دهد، نمیتوانست موفق شود؛ زیرا او میدانست اعرابی كه به اهلبیت پیامبر رحم نكردند، به مختار نیز رحم نمیكنند و حتماً در لحظات اصلی او را رها خواهند كرد.
معتقدم رمز موفقیت مختار به صحنه آوردن ایرانیان و استفاده از وفا و توانایی آنها بود؛ لذا میبینیم سپاهی نیز كه به سوی شام روانه میكند؛ به فرماندهی ابراهیمبن مالك اشتر است. بنا بر نقل تاریخ، شاهدان گفتهاند كه در اردوی ابراهیمبن مالك، صوت عربی شنیده نمیشد و عموماً فارسی صحبت میكردند كه نشان از كثرت ایرانیان در این سپاه دارد.
کیان ایرانی اصالتا لک بوده باعث افتخاره ❤️❤️