غزل هر زمان خرمهره را با در برابر می کنند + نقد غزل

تاريخ : 4 اسفند

در این مطلب یک غزل معروف را به همراه نقد آن برای شما تهیه کرده ایم ،این غزل بیشتر به هر زمان خرمهره را با در برابر می کنند معروف است.

غزل هر زمان خرمهره را با در برابر می کنند

غزل هر زمان خرمهره را با در برابر می کنند + نقد غزل, پورتال خبری فرهنگی گهر

واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر می کنند / چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس / توبه فرمایان چرا خود توبه کم تر می کنند

گوییا باور نمی دارند روز داوری / کاینهمه قلب و دغل در کار داور می کنند

یارب این نو دولتان را بر خر خودشان نشان / کاینهمه ناز از غلام ترک و استر می کنند

بنده پیر خراباتم که درویشان او / گنج را از بی نیازی خاک بر سر می کنند

ای گدای خانقه بازآ که در دیر مغان / می دهند آبی و دل ها را توانگر می کنند

حسن بی پایان او چندان که عاشق می کشد / زمره دیگر به عشق از غیب سرپر می کنند

خانه خالی کن دلا تا منزل جانان شود / کین هوسناکان دل و جان جای دیگر می کنند

آه آه از دست حرافان گوهر ناشناس / هر زمان خرمهره را با در برابر می کنند

بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی / کاندر آن جا طینت آدم مخمر می کنند

صبحدم از عرش می آمد خروشی عقل گفت: / قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می خوانند

نقد غزل بالا

در این غزل که نقدیست بنیاد برافکن، خطاب حافظ به متولیان رسمی دین است، قشری که از قِبَل تولیت بر دین و مذهب، جایگاهی یافته  و تریبونی به دست آورده و به وعظ و ارشاد خلایق مشغولند. اما مشکل حافظ با این قشر چیست؟

 در ابتدا به نظر میرسد  که مشکل اصلی حافظ با این قشر، ریاکاریست، البته ای کاش فقط ریاکاری بود٬ بلکه مشکل بزرگتری را هم در این قشر مطرح میکند، و آن عمل به خلاف آنچه میگویند هست، به نظر حافظ این قشر در آن دوران نه تنها عالم بی عمل بوده اند بلکه عمل به متضاد میکرده اند که این برای حافظ بسیار گران می آمده، در ادامه از بهره برداری این قشر از دین به نفع خود و خلاف خواسته خداوند نیز گله میکند.

و در نهایت به جایگاه اجتماعی و خود باختگی این قشر به علت رسیدن به مال و منال گله میکند و آرزو میکند که خداوند این قشر تازه به دوران رسیده را درجایگاه واقعیشان قرار دهد. البته همواره اینگونه بوده و قشری که به قدرت میرسیده، به ثروت نیز میرسیده و در پی آن فخر و اختلاف طبقاتی در جامعه بروز می یافته.

بهتر است در مورد مخاطب انتقادهای تند حافظ، خود را به یک قشر محدود نکنیم، زیرا هرطبقه و قشری میتواند اسیر این آفتها شود. بعد از این انتقادها، حافظ ، انسان را به عشقی ناب و خالص فرا میخواند، عشقی که در آن، قالب و طریقت مطرح نیست، بلکه پاکی طینت مطرح است، عشقی ازلی که روح انسان را پرورانده و خالص میگرداند، حافظ این دعوت خود را مطلوب درگاه حق میداند و معتقد است که قدسیان نیز ندا و دعوتی جز این ندارند و با او هم سخن هستند.

آخرين هاي اين بخش
ديگران چه مي خوانند
دیدگاه ها
برای ارسال دیدگاه مرتبط با این مطلب کلیک کنید

  1. حمید

    بیت:
    آه آه از دست حرافان گوهر ناشناس / هر زمان خرمهره را با در برابر می کنند
    در دیوان حافظ نیست و منسوب به حافظ است.

گـهـر در شبکه هاي اجتماعي