خلاصه قسمت دوم ماه عسل 97 (غلامرضا محمدی)

مهمان دومین قسمت ویژه برنامه ماه عسل مهندس غلامرضا محمدی یکی از مهندسان موفق عمران و راه سازی و همچنین موسس بنیاد مادر بود.

خلاصه قسمت دوم ماه عسل 97 (غلامرضا محمدی)
قسمت دوم ماه عسل 97

خلاصه قسمت دوم ماه عسل 97

شروع دومین قابِ ماه عسل ۹۷
پس از دعای فرج علیخانی پشتِ صحنه قسمت اول برنامه (مهمانان برنامه خواهران منصوریان و آقای جهانگیر،رئیس زندانیان، بودند)پخش می شود..
علیخانی در پلاتوی اول می گوید:بسم الله الرحمن الرحیم . سلام به روی ماهتون..قبول باشه طاعات و عبادتتون.. شاید نسل من یادش باشه که اگه میخوردیم زمین یک کتک مفصل از پدر و مادر خوردیم الان اتفاق بانمک تر شده.. اتوبوس چپ میکنه میگن بیخیال!

الان میخوان پدر و مادرا برن مهمونی بچه ها میگن درس داریم کلاس داریم و میپیچونن!
نسل قدیمی بچه ها آتو از خواهر و برادرانش پیدا میکرد و اگه پدر و مادر میخواست بگه آخ! میگفتن میدونی داداش بزرگتر معتاده..!
مردم بدونیم که امین ترین برجِ مراقبت زندگیمون پدر و مادر هستن.اگه یه روزی فکر میکنی حرف پدر و مادرتو متوجه نمیشی و مشکلی دارین فقط یه تماس بگیر با کسی پدر و مادرشو از دست داده…متوجه میشی دردِ زندگیش چیه…همین!خوش آمدین
تیتراژ ابتدایی برنامه با صدای بهنام بانی طنین انداز می شود.

در پلاتوی دوم علیخانی ضمن تشکر از سازندگان تیتراژ اول(روزبه بمانی و حامد برادران و بهنام بانی) برنامه نکاتی را در مورد حامیان مالی برنامه توضیح داد و گفت:امروز موضوع جذابی طرح خواهد شد و دعوت میکنم همراه ما باشین سپس صحنه ماه عسل شد.
مهمان امشب برنامه آقای غلامرضا محمدی می باشد.
علیخانی گفت:لطفا آیتم رو تماشا کنید و خودتون انتخاب کنید که برنامه رو ببینید .و پیش از شروعِ گفتگو آیتمی از مهمان امشب برنامه پخش می شود.

قسمت اول

پس از پخش تیزر آقای محمدی گفت:من در چادرسیاه(چادر عشایری) بدنیا آمدم و بعد از دوره مدرسه علاقه داشتم که مهندسی بخونم.. ما در جایی که زندگی میکردیم از امکانات محروم بودیم و من خانواده متوسطِ رو به پایین داشتم ..شغل پدرم کشاورزی بود که در سطح محدودی انجام می داد.. ۹ تا فرزند بودیم و من عزیزِ خانواده بودم و برای بدنیا آمدن من پدرم نذر امام رضا کرده بود.. علیخانی گفت:الان برعکسه ندر میکنن دختر بدنیا بیاد چون از پسر خیری به پدر و مادر نمیرسه اما دختر باشه حداقل گریه کُن داره!
آقای محمدی از سختی کار پدر و خصوصیاتش گفت و از علاقه ی خودش برای مهندسی توضیح داد.. سپس ادامه داد:پس از دیپلم که در شیراز گرفتم به تشویق مادرم تصمیم گرفتم برم آمریکا برای ادامه ی تحصیل.. پدرم مخالف بود و نتونست هزینه ی ویزای من رو تامین کنه و مادرم اندک طلا و یک قالیچه رو فروخت و هزینه سفر من فراهم شد،پدرم همچنان مخالف رفتن من بود و هنگام رفتن من گریه میکرد و من یک روزی جوابشو گرفتم…

قسمت دوم

آقای محمدی از زندگی اش در امریکا گفت:سخت کار میکردم و کارهای مختلفی مثل طرفشویی و قبر کَنی و..انجام دادم..
بعد از چند سال که به ایران برگشتم نه پدرم و نه مادرم در فرودگاه به استقبالم نیامدند؛وارد خانه شدم و چهره مادرم را دیدم کمرم شکست! و ان جا متوجه شدم پدرم فوت شده..شوکه شدم!من با عشق و امیدی به ایران برگشتم که موفقیتم را به پدرم بگویم اما نبود..

با وجود وصیت پدرم اما بیشتر از یک ترم نتونستم در امریکا بمانم و درسم را تمام کنم. ماندن در امریکا برایم سخت بود چون احساس مسیولیت می کردم و برای همیشه به ایران برگشتم.. در ایران در جهاد سازندگی شروع به کار کردم و با مادرم و بچه ها زندگی کردم.

خودم رو وقف مادر و بچه ها کردم و به هیچ عنوان قصد ازدواج نداشتم اما فقط به اصرار مادرم به خواستگاری رفتم .

علیخانی گفت:این حرف الان غوغا به پا می کنه!
آیتمی رو ببینیم که مسیر زندگی شما بعد از ازدواج را نشان می دهد.

قسمت سوم

آیتم در مورد بنیاد خیریه مادر بود که توسط آقای محمدی ساخته شده است.
پس از پخش آیتم همسر اقای محمدی به صحنه ماه عسل آمدند.
همسرش در پاسخ به سوال همیشگی علیخانی”چرا به ایشون بله گفتین” پاسخ داد:ایشون خیلی صادق و رو راست بودند و به نظرم تقدیر خواست که این اتفاق بیفتد.
علیخانی از آقای محمدی پرسید:چجور پولدار شدین؟؟
او پاسخ داد:من از وقتی به ایران آمدم سخت کار کردم و بدلیل کمبود راه و جاده در روستا عاشق راه سازی شدم و در این زمینه در بیشتر شهر های ایران کار کردم!بعضی اوقات ۳ماه یک بار خانه نمی آمدم.
من بنده خوبی برای خدا بودم و سعی کردم فرزند خوبی برای خانواده باشن و همسر خوبی باشم که در این زمینه کوتاهی کردم..چون تمامِ زحمات بچه ها به دوشِ همسرم بود و من همیشه سر کار بودم!
اقای محمدی درمورد ادای دِین به پدرش توضیح داد:با حمایت همسرم و دعای خیر مادرم تونستم به یاد پدرم در روستایی که متولد شدم بیمارستان مدرسه غسالخانه و..ساختم.من اعتقاد دارم پدرم زنده است و در حد توانم نه در حد آرزوم به یاد پدر همه کار کردم..تا زمانی که مادرم سرطان گرفت و از دستش دادم ، تصمیم گرفتم به یاد مادرم کاری کنم تا قداست مادرم حفظ شود.. مادری تنها رو دیدم که کسی رو نداشت ، برای من جرقه ای بود که تصمیم بگیرم بنیاد خیریه برای همه مادرها بسازم.
برای بنیاد مادر ،دنبال مادرانی هستیم که کسی رو ندارند اما شایسته ی تقدیرند!
من اعتقاد دارم کالبد جامعه خانواده س و قلب کالبد مادر است !
من مادر بی سوادی از دلِ کوه پیدا کردم..بیش از ۲۸ استان رفتیم و ۱۰ مادر انتخاب کردیم و در نهایت از یک مادرنمونه تجلیل کردیم..
همه مادران نمونه هستند و هیچ تبعیضی قائل نیستیم
در استودیوی دیگر ماه عسل که امسال به برنامه اضافه شده است سه مادر حضور داشتند که در بخش بعدی به جمع مهمانان ملحق خواهند شد..

 

بعد ازپخش پيام بازرگاني وايتم” قهرمان من”
عليخاني:خوش اومديد..درباره تيزربگم كه بايد قهرمانانتون حتما واقعي باشه وقبلا جايي نفرستاده باشين..فيلم روحتماتا١٥ماه رمضان برامون بفرستين
وتوضيحاتي درباره روبيكا
مادران مهمان واردصحنه شده بودند
مادراول اهل ياسوج،دوم خوزستان،سوم استان فارس
مادراهل فارس:من١٣تابچه دارم كه١١تا مال ازدواج قبلي همسرم هستن
عليخاني:يني شماقبل احساس مادري،مادرشدين
همسر زود فوت ميشن وايشون باقاليبافي بچه هارو بزرگ ميكنندد
مادراول ازطريق سنگ شكني خرج بچه هارودرميارند واختلاف سني بالايي باهمسرداشتند
عليخاني خداروشكر بچه هايي كه شمابزرگ كرديد اينقد بچه هاي خوبي هستند
مادر اول:٦تا ازفرزندانشون دكتر هستند و٣تامعلم هستندوهمسردرقيدحيات هستندوخودمادر خونه دارهستند
مادراصراربالايي براي درس خوندن بچه هاداشتند..ماهركاري كرديم تابچه هابتونن درس بخونن..من ارزوم بود كه بچه هاپيرو ١٤معصوم باشند،درس بخونن،وبه مردم خدمت كنند
علیخانی گفت: آیتم پخش می شود وبعدازايتم بچه ها به جمع ما اصافه می شوند چون قرار است برای مادرها کاری کنیم.. سپس ایتم پخش می شود.

 

بعدايتم وحضور بچه ها
ماچون دعوت داريم همه بلندشدين..خيلي عذرخواهي ميكنم
اقاي محمدي توضيحاتي درباره ايثارگري هاي مادران دادند كه باسختي
كاركردند وبچه هاشون روبزرگ كردند
عليخاني:من دعوت ميكنم فرزدانشون تشريف بيارند وايين جذابي كه شما درخيريه مادر دارين اجراكنيم(زيرصداي اهنگ مادر)
اقاي محمدي:من ازبچه عز درخواست ميكنم حمايل مادررو بچه ها براي مادرهاشون بندازند
اقاي محمدي تنديس بنياد رونشون ميدهند وتقديم خانوم افتخاري ميكنند
عليخاني:چون زمانمون كوتاهه ميخوام بابچه هاصحبت كنيم
خيلي تصوير جذابيه كه مادري باسنگ شكني بچه هاشوبزرگ كنند
فرزند:مادرم سرچشمه مهرومحبت درخونه ي ماست ونميدونم چجوري تشكركنم ازش
فرزند خوانده مادردوم:ايشون عين مادرخودمون دوست داريم
فرزندان پزشك:همه مادران نماداحساس ومحبتند..مادرما براي نماايثاروفداكاريست
مادر در تربيت مابسيارباحوصله ودرك بودند..من يادندارم مادرم موقع رفتن مدرسه مادرم خواب باشن..هميشه بيداربودند وصبحانه مارواماده ميكردند
محمدي:مادربنياد رسم داريم كه بچه هاپاي مادر روببوسن(اجراميشود)
هيچ دعايي بالاتر ازدعاي مادر نيست وهيچ نفريني بدتر ازنفرين پدرنيست
عليخاني:من افتخارميكنم كه اولين برنامه ما مزين به نام مادره..دعاكنين براي جوونا وپدرهاومادرايي كه ناراحتن به حق همين وقت ببخشند بچه هارو
خداروشكر كه امروز مادرهااينجابودند
ماهتون عسل
وتيتراژ پاياني که اختتاميه دومين شب ماه عسل بود طنین انداز می شود

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند
ارسال دیدگاه