خاطرات رهبر از امام خمینی

رهبر انقلاب و امام خمینی خاطرات بسیار زیاد و شنیدنی با هم داشته اند که رهبر انقلاب در برخی سخنرانی هایشان به بعضی از خاطرات اشاره می کنند. گهر در این بخش یکی از خاطرات رهبر از امام خمینی را شرح می دهد.

خاطرات رهبر از امام خمینی

خاطرات رهبر از امام خمینی

از امام خمینی خاطرات زیادی از سوی بسیاری از شخصیت ها و چهره ها نقل شده است، مقام معطم رهبری از آنجا که رابطه بسیار نزدیکی با امام خمینی داشتند، خاطرات زیادی را از ایشان دارند که در قالب کتاب هایی به چاپ رسیده است.

دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آبت الله خامنه ای در سومین قسمت از مجموعه چندرسانه‌ای عبدصالح، خاطره‌ای از حضرت امام خمینی رحمه‌الله درباره توانایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در خودکفایی را به روایت رهبر انقلاب اسلامی منتشر کرد. متن خاطره‌ی رهبر انقلاب اسلامی در ادامه آورده شده است:

در روزهاى سوم چهارم جنگ بود، توى اتاق جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ بنده هم بودم، مسئولین کشور؛ رئیس جمهور، نخست وزیر – آن وقت رئیس جمهور بنى‌صدر بود، نخست وزیر هم مرحوم رجائى بود – چند نفرى از نمایندگان مجلس و غیره، همه آنجا جمع بودیم، داشتیم بحث می کردیم، مشورت می کردیم. نظامى‌ها هم بودند. بعد یکى از نظامى‌ها آمد کنار من، گفت: این دوستان توى اتاق دیگر، یک کار خصوصى با شما دارند. من پا شدم رفتم پیش آنها. مرحوم فکورى بود، مرحوم فلاحى بود – اینهائى که یادم است – دو سه نفر دیگر هم بودند. نشستیم، گفتیم: کارتان چیست؟ گفتند: ببینید آقا! – یک کاغذى در آوردند. این کاغذ را من عیناً الان دارم توى یادداشت ها نگه داشته‌ام که خط آن برادران عزیز ما بود – هواپیماهاى ما اینهاست؛ مثلاً اف 5، اف 4، نمیدانم سى 130، چى، چى، انواع هواپیماهاى نظامىِ ترابرى و جنگى؛ هفت هشت ده نوع نوشته بودند. بعد نوشته بودند از این نوع هواپیما، مثلاً ما ده تا آماده‌ى به کار داریم که تا فلان روز آمادگى‌اش تمام می شود. اینها قطعه‌هاى زودْتعویض دارند – در هواپیماها قطعه‌‌هائى هست که در هر بار پرواز یا دو بار پرواز باید عوض بشود – می گفتند ما این قطعه‌ها را نداریم. بنابراین مثلاً تا ظرف پنج روز یا ده روز این نوع هواپیما پایان می پذیرد؛ دیگر کأنه نداریم. تا دوازده روز این نوعِ دیگر تمام می شود؛ تا چهارده پانزده روز، این نوع دیگر تمام می شود. بیشترینش سى 130 بود. همین سى 130 هائى که حالا هم هست که حدود سى روز یا سى و یک روز گفتند که براى اینها امکان پرواز وجود دارد. یعنى جمهورى اسلامى بعد از سى و یک روز، مطلقاً وسیله‌ى پرنده‌ى هوائى نظامى – چه نظامى جنگى، چه نظامى پشتیبانى و ترابرى – دیگر نخواهد داشت؛ خلاص! گفتند: آقا! وضع جنگ ما این است؛ شما بروید به امام بگوئید. من هم از شما چه پنهان، توى دلم یک قدرى حقیقتاً خالى شد! گفتیم عجب، واقعاً هواپیما نباشد، چه کار کنیم! او دارد با هواپیماهاى روسى مرتباً مى‌آید. حالا خلبان هایش عرضه‌ى خلبانهاى ما را نداشتند، اما حجم کار زیاد بود. همین طور پشت سر هم مى‌آمدند؛ انواع کلاس هاى گوناگون میگ داشتند.

گفتم خیلى خوب. کاغذ را گرفتم، بردم خدمت امام، جماران؛ گفتم: آقا! این آقایان فرماندهان ما هستند و ما دار و ندار نظامیمان دست اینهاست. اینها اینجورى می گویند؛ می گویند ما هواپیماهاى جنگیمان تا حداکثر مثلاً پانزده شانزده روز دیگر دوام دارد و آخرین هواپیمایمان که هواپیماى سى 130 است و ترابرى است، تا سى روز و سى و سه روز دیگر بیشتر دوام ندارد. بعدش، دیگر ما مطلقاً هواپیما نداریم. امام نگاهى کردند، گفتند – حالا نقل به مضمون می کنم، عین عبارت ایشان یادم نیست؛ احتمالاً جائى عین عبارات ایشان را نوشته باشم – این حرفها چیست! شما بگوئید بروند بجنگند، خدا میرساند، درست می کند، هیچ طور نمی شود. منطقاً حرف امام براى من قانع کننده نبود؛ چون امام که متخصص هواپیما نبود؛ اما به حقانیت امام و روشنائى دل او و حمایت خدا از او اعتقاد داشتم، می دانستم که خداى متعال این مرد را براى یک کار بزرگ برانگیخته و او را وا نخواهد گذاشت. این را عقیده داشتم. لذا دلم قرص شد، آمدم به اینها – حالا همان روز یا فردایش، یادم نیست – گفتم امام فرمودند که بروید همینها را هرچى می توانید تعمیر کنید، درست کنید و اقدام کنید.

همان هواپیماهاى اف 5 و اف 4 و اف 14 و اینهائى که قرار بود بعد از پنج شش روز بکلى از کار بیفتد، هنوز دارد تو نیرو هوائى ما کار می کند! بیست و نُه سال از سال 59 میگذرد، هنوز دارند کار می کنند! البته تعدادى از آنها توى جنگ آسیب دیدند، ساقط شدند، تیر خوردند، بعضیشان از رده خارج شدند، اما از این طرف هم در قبال این ریزش، رویشى وجود داشت؛ مهندسین ما در دستگاه‌هاى ذى‌ربط توانستند قطعات درست کنند، خلأها را پر کنند و بعضى از قطعات را على‌رغم تحریم، به کورى چشم آن تحریم کننده‌ها، از راه‌هائى وارد کنند و هواپیماها را سرپا نگه دارند. علاوه بر اینها، از آنها یاد بگیرند و دو نوع هواپیماى جنگى خودشان بسازند. الآن شما می دانید که در نیروى هوائى ما، دو نوع هواپیماى جنگى – البته عین آن هواپیماهاى قبلىِ خود ما نیست، اما بالاخره از آنها استفاده کردند. مهندس است دیگر، نگاه می کند به کارى، تجربه مى‌اندوزد، خودش طراحى می کند – دو کابینه‌ى براى آموزش و یک کابینه‌‌ى براى تهاجم نظامى، ساخته شده. علاوه بر اینکه همان هایى هم که داشتیم، هنوز داریم و توى دستگاه‌هاى ما هست.

این، توکل به خداست؛ این، صدق وعده‌‌ى خداست. وقتى خداى متعال با تأکید فراوان و چندجانبه می فرماید: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»؛ بى‌گمان، بى‌تردید، حتماً و یقیناً خداى متعال نصرت می کند، یارى می کند کسانى را که او را، یعنى دین او را یارى کنند – وقتى خدا این را می گوید – من و شما هم می دانیم که داریم از دین خدا حمایت می کنیم، یارىِ دین خدا می کنیم. بنابراین، خاطرجمع باشید که خدا نصرت خواهد کرد.

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند
ارسال دیدگاه