به مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت سلطان پاپ مایکل جکسون

به مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت سلطان پاپ

 

مایکل جوزف جکسون (به انگلیسی: Michael Joseph Jackson) (زاده: ۲۹ اوت ۱۹۵۸ – درگذشت: ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹)؛ موسیقیدان، بازرگان، خواننده، ترانه‌سرا، رقصنده، طراح رقص، بازيگر، شاعر، نویسنده و فعال حقوق بشر اهل آمریکا بود. سبک منحصر به فرد او در موسیقی، رقص، آواز و مد، هنرمندان بی‌شماری همانند مدونا و بریتنی اسپیرز را در ۳۰ سال اخیر تحت تأثیر قرار داده‌است و همچنان نیز در حال خط دادن به هنرمندان نوظهور همانند لیدی گاگا و جاستین بیبر است. با این وجود ابعاد دیگر زندگی شخصی او، همچون ظاهر در حال تغییراش، رفتارش و شایعات پیرامونش سبب ایجاد جنجال‌های غرض ورزانه‌ای از سمت رسانه‌ها شد که به چهرهٔ مردمی او صدمه زد.

مایکل هفتمین فرزند از ۱۰ فرزند خانوادهٔ جکسون بود. او فعالیت حرفه‌ای خود را از سن ۵ سالگی و با عضویت در گروه جکسون فایو آغاز نمود و به سرعت به رهبر و خوانندهٔ اصلی این گروه تبدیل شد. جکسون فایو به سرعت محبوب شد و به دومین گروه مرد پرفروش موسیقی جهان تبدیل شد. در همین دوران، آن‌ها حرکات تکنیکی پیچیدهٔ رقص، همانند روبات را به شهرت و محبوبیت رساندند. با شروع دههٔ ۱۹۷۰ در حالی که او هنوز عضوی از جکسون فایو بود، فعالیت انفرادی خود را به عنوان یک تک‌خوان آغاز کرد. او -پس از ۲۰ سال همکاری- در سال ۱۹۸۴ از جکسون فایو، برای همیشه جدا شد.

در سال ۱۹۷۹ آلبوم غیر معمول را منتشر کرد که به پرفروش‌ترین آلبوم سال جهان بدل گشت و مایکل را به شهرتی جهانی رساند. ۳ سال بعد، آلبوم تریلر را منتشر کرد که در مدت ۱ سال به پرفروش‌ترین آلبوم موسیقی تاریخ جهان تبدیل شد و تا به امروز نیز این رکورد را از دست نداده‌است. با انتشار تریلر، مایکل در سن ۲۴ سالگی به محبوب‌ترین هنرمند جهان تبدیل شد. او با انتشار این آلبوم صنعت موسیقی را دگرگون کرد و به اولین هنرمند آمریکایی-آفریقایی‌تبار تبدیل شد که موج قدرتمند و ساختارشکن عمیقی را بنیان‌گذاری کرد. آغاز این موج از شبکهٔ تازه تأسیس ام‌تی‌وی بود. محبوبیت موزیک ویدئوهای آلبوم تریلر با نام‌های بیلی جین، بزن به چاک و تریلر مایکل جکسون کلیپ‌های موسیقی را از مجموعه‌ای از تصاویر با خوانندگان و سازهایشان، به روایتی داستانی و هنری، آن گونه که خود جکسون آن را فیلم کوتاه نام‌گذاری کرد، باعث تحول ساختار موزیک ویدئو به یک ساختار هنری و ابزار تبلیغاتی به صورتی که امروز می‌بینیم شد و شبکهٔ ام‌تی‌وی را به شهرت رساند. او همزمان با این موفقیت‌ها، تبعیض‌نژادی را نیز فرو پاشید و به هنرمندان سیاه‌پوست اعتبار داد. شهرت و محبوبیت مایکل ۲۶ ساله باعث شد تا رئیس جمهور آمریکا او را به کاخ سفید دعوت کند و موفقیت‌اش را رویای آمریکایی بنامد. او در اوایل دههٔ ۸۰ به دو بیماری با نام‌های ویتیلیگو (پیسی) و لوپوس منتشر مبتلأ شد که اولی باعث بی‌رنگ شدن رنگ‌دانه‌های پوستش و دومی باعث تغییراتی در صورت او شد.

به مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت سلطان پاپ مایکل جکسون

در سال ۱۹۸۷ و بعد از ۵ سال، هفتمین آلبوم استودیویی‌اش با نام بـد را منتشر کرد که به دومین آلبوم پرفروش تاریخ موسیقی جهان در آن زمان تبدیل شد. در سال ۱۹۹۰ رئیس جمهور وقت آمریکا، جرج هربرت واکر بوش مایکل را برترین نماد موسیقی دههٔ ۸۰ معروفی کرد.

در سال ۱۹۹۰ مجلهٔ ونیتی فیر اعلام کرد که مایک محبوب‌ترین هنرمند جهان در طول تاریخ می‌باشد. یک سال بعد، او آلبوم خطرناک را منتشر کرد که آن نیز یکی از پرفروش‌ترین آلبوم‌های موسیقی جهان تبدیل شد. در همین دوران اتهام کودک‌آزاری از طرف یک کودک ۱۳ ساله و پدرش به او وارد شد، اما هیچ مدرکی علیه او وجود نداشت. این شکایت و دادگاه به کار مایکل لطمه می‌زد، به همین دلیل تیم مشاوران و وکلای او علی رغم این که خودش مصمم بود تا واقعیت‌ها در دادگاه مشخص شود، تصمیم گرفتند که به پیشنهاد توافق مالی خارج از دادگاه جواب مثبت دهند. پس از درگذشت جکسون پسری که این اتهام را به او وارد کرده بود، گفت که تمام این کارها را به دستور پدرش و به خاطر پول انجام داده‌است. او در این مدت به مواد آرام بخش اعتیاد پیدا کرد و وزن زیادی از دست داد. در مدتی که این اتهامات به مایکل وارد شده بود، رابطه‌ای عاشقانه با لیزا ماری پریسلی، دختر الویس پرسلی پیدا کرد که منجر به ازدواج آن‌ها در سال ۱۹۹۴ گردید. آن‌ها بعد از ۱۹ ماه از هم جدا شدند اما تا سال‌ها همچنان رابطهٔ نزدیک خود را حفظ کردند.

سپس در سال ۱۹۹۵ آلبوم جنجال برانگیز هیستوری را منتشر کرد که در آن به انتقاد از عملکرد سرمایه‌داران، دولت‌مردان و همچنین صاحبان رسانه پرداخت. در سال ۱۹۹۶ با پرستار پوستش، به نام دِبی رو ازدواج کرد و ۲ سال بعد از او نیز جدا شد. مایکل از دبی رو صاحب یک فرزند پسر و یک دختر شد.

در سال ۲۰۰۰ نام مایکل به عنوان نیکوکارترین ستارهٔ مشهور در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شد.او تا آن زمان، توسط تک‌آهنگ‌ها، تورها و بنیادهای خیریهٔ خود، و همچنین پشتیبانی از ۳۹ جنبش خیرخواهانه، رقمی بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار برای اهداف خیریه وقف و یا جمع آوری کرده بود. در سال ۲۰۰۱ آخرین آلبوم استودیویی خود با نام شکست‌ناپذیر را منتشر کرد که به دلیل اختلاف بسیار مایکل با شرکت سونی نتوانست همانند آثار قبلی او موفق شود، اما همچنان در مقایسه با دیگر هنرمندان یک موفقیت تجاری بزرگ بود و بیش از ۱۳ میلیون نسخه از آن تا به امروز به فروش رفته‌است.

در سال ۲۰۰۲ سومین فرزند مایکل که حاصل لقاح مصنوعی بود، به دنیا آمد. یک سال بعد او دوباره توسط پسری ۱۴ ساله به اتهام کودک‌آزادی متهم شد. این اتهام بر خلاف سال ۱۹۹۳ منجر به پرپایی دادگاهی در سال ۲۰۰۵ شد که به دادگاه قرن لقب گرفت. در پایان این دادگاه او از تمام اتهامات تبرئه گردید و بی‌گناه شناخته شد. مایکل پس از این تبرئه از این اتهامات مدتی را خارج از آمریکا زندگی کرد. در سال ۲۰۰۶ کتاب رکوردهای جهانی گینس، ۸ رکورد جدید را به نام مایکل ثبت کرد که رکورد موفق‌ترین و پردرآمدترین هنرمند و سرگرمی‌ساز در تمام دوران‌ها از جمله آن بود. گینس همچنین اعلام کرد که آمار جهانی نشان می‌دهد که حداقل ۷۵۰ میلیون نسخه از آثار مایکل تا سال ۲۰۰۵ در جهان به فروش رفته‌است. در سال ۲۰۰۹ بعد از تقریبأ یک دهه دوری از صحنه، اعلام کرد که می‌خواهد ۵۰ کنسرت با نام دیس ایز ایت را در شهر لندن برگزار کند. او اعلام کرد که این کنسرت‌ها آخرین اجراهای او خواهد بود. در پی این خبر، تمام ۱ میلیون بلیط در کمتر از ۲۴ ساعت به فروش رفتند. او تمرینات این ۵۰ کنسرت را به مدت ۳ ماه ادامه داد و زمانی که تنها ۱۸ روز به آغاز اولین کنسرت مانده بود، در ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹ (‎۴ تیر ۱۳۸۸) درگذشت. علت مرگ او از طرف پزشکی قانونی لس‌آنجلس «قتل» معرفی شد. درگذشت ناگهانی او باعث غلیان و خروش ناگهانی احساسات جهانی و لبریز سوگ فراوانی در سراسر دنیا شد. خبر درگذشت او تا مدت‌ها تیتر اصلی رسانه‌های تمام جهان بود. سایت‌هایی همانند گوگل و شبکه‌های مخابراتی پس از اعلام خبر مرگ مایکل به دلیل هجوم یک‌بارهٔ کاربران، برای چندین دقیقه از دسترس خارج و یا دچار اختلال شدند. خبرگزاری‌های رسمی خبر از خودکشی حداقل ۱۲ نفر را در پی این واقعه دادند.همچنین افراد سرشناش بسیاری همچون نلسون ماندلا،باراک اوباما، بیل کلینتون، مدونا و استیون اسپیلبرگ،درگذشت او را ویران کننده خواندند. مراسم جهانی یاد بود او که در حضور بیش از ۲ میلیون انسان برگزار شد، در سراسر دنیا تحت پوشش قرار گرفت و توسط یک میلیارد نفر از سراسر دنیا نظاره شد. در سال ۲۰۱۰ اعلام شد که مایکل با سود ۲۷۵ میلیون دلار در ۱ سال پس از درگذشتش، پردرآمدترین انسان درگذشتهٔ جهان است. این در حالی بود که الویس پریسلی که در رتبهٔ بعد از مایکل بود، تنها ۶۰ میلیون دلار درآمد داشته‌است. او پرفروش‌ترین هنرمند مردهٔ جهان را نیز می‌باشد. ۵ ماه پس از درگذشت مایکل، مستندی موزیکال و کنسرتی از آن چه که او تنها ۲ روز قبل از مرگش بر روی صحنهٔ تمرین انجام داده بود به پردهٔ سینماها رفت و به پرفروش‌ترین مستند، فیلم موزیکال و همینطور کنسرتی جهان بدل گشت و تا به امروز نیز این رکورد را حفظ کرده‌است.

به مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت سلطان پاپ مایکل جکسون

مایکل در طول دوان فعالیت‌اش بیش از ۴۰۰ جایزه از مراسم‌های مختلف موسیقی و بشردوستانه دریافت کرده‌است که این رقم بیشتر از هر هنرمند دیگری است و تا به امروز هیچ کس نتوانسته بیشتر از او برندهٔ این تعداد جایزه بشود. او بیشتر از هر هنرمند دیگری در کتاب گینس رکورد ثبت کرده‌است که رکورد «موفق‌ترین و پردرآمدترین هنرمند و سرگرمی‌ساز جهان در تمام دوران‌ها» از آن جمله‌است. از دارایی‌های او می‌توان به ۵۰ درصد انتشارات سونی/ای‌تی‌وی که هم‌اکنون دومین کمپانی قدرتمند حق نشر آثار موسیقی در جهان است، اشاره کرد.

مایکل ۴۶ سال در صنعت موسیقی به فعالیت مشغول بود و تقریباً نزدیک به ۴۰ سال است که کنکاش‌های بسیار موشکافانه در زندگی خصوصی‌اش، همراه با دوران فعالیت‌اش، او را تبدیل به نمادی فرهنگی و همچنین جزئی از فرهنگ عامهٔ مردم جهان کرده‌است. طبق بررسی‌های کتاب رکوردهای جهانی گینس، مایکل تا قبل از مرگش مشهورترین انسان زندهٔ جهان بوده‌است همچنین او در طول زندگی‌اش، ۳ بار نامزد دریافت جایزهٔ صلح نوبل شد.

۱۹۵۸ تا ۱۹۷۵: پانزده سال اول زندگی مایکل و آغاز فعالیت گروه جکسون فایو

خانواده جکسون و جکسون ۵

خانهٔ دوران کودکی جکسون شهر گری، ایالت ایندیانا

مایکل جوزف جکسون در تاریخ ۲۹ آگوست ۱۹۵۸ (‎۷ شهریور ۱۳۳۷)، در شهر صنعتی گری در ایالت ایندیانا، آمریکا و در خانواده‌ای از طبقهٔ کارگر و فقیر متولد شد. پدرش، جوزف والتر جو و مادرش کاترین اسکروز استر بود. او هفتمین فرزند از ده فرزند این خانواده بود. خواهران و برادران او به ترتیب، ربی (۱۹۵۰)، جکی (۱۹۵۱)، تیتو (۱۹۵۳)، جرمین (۱۹۵۴)، لاتویا (۱۹۵۶)، مارلون (۱۹۵۷)، برندن (۱۹۵۷)، رندی (۱۹۶۱) و جنت (۱۹۶۶) هستند. برندن، فرزند ۷اُم خانواده، چند ساعت بعد از به دنیا آمدنش مرد. جوزف، پدر خانواده، در استخدام معدن آهن بود و اغلب با برادرش، لوتر در یک گروه موسیقی به نام فالکونز (عقاب‌ها) به اجرا در کافه‌ها و دیسکوها می‌پرداخت و اغلب در خانه و جلوی چشمان فرزندانشان تمرین می‌کردند. مادر مایکل بسیار مذهبی بود و فرزندانش را با باورهای سختگیرانهٔ فرقهٔ شاهدان یهوه از دین مسیحیت تربیت می‌کرد. همچنین در جوانی‌اش عضو گروه ارکستر دبیرستان بود و صدای زیبایی داشت. او برای فرزندانش می‌خواند و پیانو و کلارینت می‌نواخت. خانوادهٔ ۱۱ نفری جکسون، در یک خانهٔ کوچک دو اتاق خوابه زندگی می‌کردند که یکی از آن‌ها برای جوزف و کاترین بود و دیگری مخصوص فرزندان پسر؛ سه دختر خانواده نیز در نشیمن می‌خوابیدند. در محله‌ای که مایکل و خانواده‌اش در آن زندگی می‌کردند، کودکان و نوجوانان را برای کار در باندهای قاچاق و مواد مخدر به کار می‌گرفتند. جوزف که به موسیقی علاقه داشت، برای فرزندانش یک گروه موسیقی راه انداخت تا آن‌ها را از این انحرافات حفظ کند.

مایکل استعدادش در موسیقی را خیلی زود بروز داد. او در سن ۵ سالگی در حضور همکلاسی‌ها و مردم به مناسبت مختلف اجرا می‌کرد و موجب تعجب همگان می‌شد. در سال ۱۹۶۴ و زمانی که مایکل تنها ۶ سال داشت، به عنوان خوانندهٔ پس زمینه به گروه برادران جکسون پیوستند. مایکل در ۸ سالگی (سال ۱۹۶۶) در مقام خواننده و رقصندهٔ اصلی این گروه قرار گرفت. در همین زمان، برادران جکسون نام گروه را به جکسون فایو تغییر دادند. برادران جکسون هر روز پس از بازگشت از مدرسه، به دستور پدرشان به تمرین‌های سخت می‌پرداختند. مایکل از همان دوران خردسالی مورد رفتار تند پدرش قرار داشت. او کار بی‌وقفه، شلاق و کلمات رکیک را تحمل می‌کرد. جوزف اغلب مچ‌گیری می‌کرد و یا فرزندان پسر را به دیوار فشار می‌داد. یک شب وقتی مایکل خواب بود، جوزف از بیرون خانه خود را به پنجرهٔ اتاق خواب او رساند و در حالی که ماسک ترسناکی بر چهره داشت با جیغ و فریاد وارد اتاق شد.جوزف گفت که می‌خواسته به فرزندانش یاد بدهد که هنگام خواب پنجرهٔ اتاق خوابشان را باز نگذارند. اما تا سال‌ها بعد از آن، کابوس‌های دزدیده شدن از اتاق خواب، مایکل را رها نکرد. این سوء استفاده‌ها از مایکل، زندگی‌اش در بزرگسالی را تحت شعاع خود قرار داد. مایکل در کودکی اغلب از تنهایی می‌گریست و گاهی اوقات با دیدن پدرش بیمار می‌شد یا حالت تهوع به او دست می‌داد. حتی در بزرگ‌سالی هم در بعضی اوقات هنگامی که دربارهٔ کتک خوردن دوران کودکی‌اش صحبت می‌کرد می‌گریست.
ما برای او اجرا می‌کردیم و او از ما ایراد می‌گرفت. اگر خراب می‌کردی، کتک می‌خوردی. بعضی وقت‌ها با کمربند بعضی وقت‌ها با شلاق. پدرم واقعأ به ما سخت می‌گرفت. “

به مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت سلطان پاپ مایکل جکسون

مایکل جکسون، کتاب مون‌واک

اما با این وجود، پدرش را به عنوان شخصی که توانست استعدادش را کشف کند، همیشه مورد ستایش قرار می‌داد. پدر او علی‌رقم آن که از فرزندانش سخت کار می‌کشید، اما دستمزد آن‌ها را برای خودش بر نمی‌داشت و آن را همیشه به فرزندانش می‌داد. پدر مایکل می‌گوید: «مایکل هیچوقت علاقه‌ای به پول نداشت. من سهم او را از پولی که از اجرای شب بدست آورده بودیم، به او می‌دادم و او روز بعد با آن پول، برای تمام بچه‌هایی که در همسایگی ما زندگی می‌کردند، بستنی یا آبنبات می‌خرید». جکسون فایو از ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸ (۸ سالگی تا ۱۰ سالگی مایکل) در سطح وسیعی از منطقهٔ ایالت‌های غرب میانه آمریکا (Midwest) به اجرای برنامه پرداخت. آن‌ها مکررأ در کلوب‌های شبانهٔ سیاهپوستان و کلوپ‌های کوچکی که چیتلین سرکت (chitlin’ circuit) نامیده می‌شدند به اجرا پرداخت؛ جایی که برنامهٔ آن‌ها اغلب مقدمه‌ای برای شروع استریپ تیزها (رقص‌های برهنه) و نمایش‌های جنسی مربوط به بزرگسالان بود. در ماه ژوئیه سال ۱۹۶۸ (۹ سالگی مایکل)، بری گردی، رئیس شرکت «موتاون رکوردز» با مشاهدهٔ استعداد این گروه با آن‌ها قرارداد بست و به آن‌ها اطمینان داد که ۳ تک‌آهنگ نسخت آن‌ها، شماره یک خواهد شد. در نوامبر سال ۱۹۶۹ (۱۱ سالگی مایکل)، جکسون فایو اولین تک‌آهنگ خود با نام «می‌خواهم برگردی» را منتشر کرد، که در مدت یک ماه و نیم، ۲ میلیون نسخه از آن به فروش رفت و شماره یک شد. تک‌آهنگ دوم گروه با نام «اِی بی سی» نیز در مدت ۳ هفته دو میلیون نسخه فروش کرد و شماره یک شد. تک‌آهنگ سوم و چهارم با نام‌های «عشقی که حفظ می‌کنی» و «آنجا خواهم بود» هم شماره یک شدند. شماره یک شدن ۴ تک‌آهنگ نخست گروه، آن هم پشت سر هم، رکوردی به نام آن‌ها کرد.”

 

مایکل از سال ۱۹۷۲ (۱۴ سالگی)، در کنار فعالیت در گروه، حرفهٔ انفرادی خود را نیز آغاز کرد. او از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵، ۴ آلبوم استودیویی تک‌نفره منتشر کرد. این کارها به عنوان قسمتی از قرارداد جکسون فایو با موتاون منتشر شدند و تک‌آهنگ‌های موفقی از جمله «راکین رابین»، «روز بابی»، «باید آنجا باشم» و همینطور تک‌آهنگ «بن» که در آمریکا شماره یک شد و برندهٔ جایزهٔ «بهترین ترانهٔ سال» از گلدن گلوب و همچنین نامزد یک جایزهٔ اسکار در زمینهٔ «بهترین موسیقی فیلم» شد، را منتشر کرد.

فروش گروه از سال ۱۹۷۳ شروع به کاهش کرد. اعضای گروه از کمپانی موتاون به دلیل این که نمی‌گذاشتند خود آن‌ها حق کنترل خلاقانه و دخالت در تولید آهنگ‌ها را در دست داشته باشند، ناراضی بودند. با وجود این، در همین دوران نیز چند تک‌آهنگ از جکسون فایو، در بین ۴۰ اثر برتر آمریکا قرار گرفتند. پس از این کشمکش‌ها، جکسون فایو در سال ۱۹۷۵ (۱۵ سالگی مایکل) کمپانی موتاون را ترک نمود.

۱۹۷۵ تا ۱۹۸۱: تغییر مکان به سوی شرکت اپیک رکوردز و انتشار آلبوم غیر معمول

جکسون فایو پس از ترک شرکت موتاون، قرارداد جدیدی را در ژوئن ۱۹۷۵ با شرکت سی‌بی‌اس رکوردز امضا کرد و ابتدا به قسمت فیلادلفیا اینترنشنال رکوردز، و سپس به اپیک رکوردز پیوست. به دلیل رعایت حقوق شرکت نشر موسیقی قبلی به نام موتاون، برادران جکسون نام گروه را از جکسون فایو به به جکسونز تغییر دادند. مایکل در این دوران به بلوغ رسید و او از تغییرات صورت و ظاهرش ناراضی بود.

وقتی ۱۴ ساله شدم، ظاهرم به کلی تغییر کرد … تغییر کردن پوستم، تجربه‌ای بود که بدون اینکه خودم متوجه باشم، تأثیراتی در ضمیرم باقی گذاشت. خیلی خجالتی شدم. از ملاقات با مردم خجالت می‌کشیدم. چون ظاهرم خیلی بد شده بود. واقعأ این طور به نظرم می‌رسید که هر چه قدر بیشتر به آینه خیره می‌شدم، جوش‌های صورتم بیشتر می‌شد. ظاهرم واقعأ مرا ناراحت می‌کرد. اما در نهایت همه چیز تغییر کرد. من یاد گرفته بودم که چگونه طرز تفکر را [نسبت به خودم] تغییر دهم و احساس بهتری پیدا کنم. از همه مهم‌تر اینکه، رژیم غذایی‌ام را تغییر دادم. و این کلید حل این مشکل بود.

بعد از تغییر نام، گروه به اجراهای بین‌المللی خود ادامه داد و از ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۴ (از ۱۵ تا ۲۴ سالگی مایکل) شش آلبوم استودیویی دیگر منتشر کرد. در همین مدت، مایکل ترانه‌نویس اصلی جکسونز بود. او آهنگ‌های موفقی همانند «بدنتو تکون بده (برو پایین)»، «اینجا هتل» و «می‌تونی حسش کنی؟» را نوشت. در سال ۱۹۷۸، مایکل در فیلم موزیکال «ویز» به ایفای نقش پرداخت. موسیقی این فیلم توسط کوئینسی جونز، یکی از بزرگ‌ترین تهیه‌کنندگان آثار موسیقی جهان تنظیم شده بود. کوئینسی در مدت ساخت این فیلم به مایکل پیوست و تهیه‌کنندگی پنجمین آلبوم استودیویی او با نام «غیر معمول» را به دست گرفت.

در سال ۱۹۷۹، بینی مایکل در یکی از تمرینات پیچیدهٔ رقص شکست. عمل جراحی بینی که در نتیجهٔ این حادثه انجام شد موفقیت آمیز نبود و مایکل از مشکلات تنفسی که می‌توانست فعالیت حرفه‌ای او را تحت تاثیر قرار دهد رنج می‌برد. او به دکتر استیو هوفلین معرفی شد که دومین عمل بینی را برای او انجام دهد.

کوئینسی جونز و مایکل با همدیگر تهیه‌کنندگی آلبوم «غیر معمول» (تریلر)را بر عهده گرفتند. ترانه‌نویسان این آلبوم، مایکل، راد تمپرتون (از گروه هیت ویو)، استیو واندر و پل مک‌کارتنی، عضو اصلی گروه بیتلز بودند. «غیر معمول» در سال ۱۹۷۹ منتشر شد و به اولین آلبومی تبدیل شد که چهار تک‌آهنگ آن، در بین ۱۰ ترانهٔ برتر جدول ۱۰۰ اثر برتر بیلبورد آمریکا قرار گرفت. ۳ سال بعد و با انتشار آلبوم «تریلر»، مایکل با داشتن ۷ تک‌آهنگ در بین ۱۰ ترانهٔ برتر جدول آمریکا، رکورد خود را می‌شکند. ۲ تک‌آهنگ از این آلبوم هم در جدول بیلبورد شماره یک شدند: «تا به اندازهٔ کافی گیرت نیومده بس نکن» و «رقص با تو». آلبوم «غیر معمول» رتبهٔ سوم را در جدول بیلبورد ۲۰۰ بدست آورد و به پرفروش‌ترین آلبوم سال جهان تبدیل شد و تا به امروز بیش از ۲۰ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رسیده‌است و آن را به یکی از پرفروش‌ترین آلبوم‌های تاریخ موسیقی تبدیل کرده‌است. انتشار این آلبوم با دریافت تعدادی جایزه از مراسم‌های معتبر موسیقی همانند یک جایزهٔ گرمی همراه بود اما با این حال، مایکل از دستاورد این آلبوم ناراضی بود و بر این باور بود که این آلبوم می‌بایست تأثیر بسیار فراتری بر جهان می‌گذاشت. آلبوم غیر معمول با این حال که یک موفقیت تجاری بزرگ بود، اما به‌خاطر آن که مایکل یک سیاه‌پوست بود، مورد توجه منتقدان و سران صنعت موسیقی قرار نگرفت. در سال ۱۹۸۰، زمانی که مایکل به روزنامه‌نگار مجلهٔ رولینگ استون گفت که اگر مایل هستند، عکسش را بر روی مجله‌شان چاپ کنند؛ با جواب منفی روزنامه‌نگار مواجه شد زیرا روزنامه نگار گفت: «من بارها و بارها گفتم، اگر عکس سیاه‌پوستان روی مجله‌ها چاپ بشه، فروش نمی‌ره». مایکل هم در جواب گفت: «صبر کن. روزی می‌رسه که همین روزنامه‌ها می‌یان و از من درخواست مصاحبه می‌کنن. شاید اون روز این کار رو انجام بدم. شایدم نه». او مصمم شد که با انتشار آلبوم بعدی‌اش، به نقطه‌ای فراتر از انتظارات دیگران دست یابد.

به مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت سلطان پاپ مایکل جکسون

۱۹۸۲ تا ۱۹۸۳: آلبوم تریلر

فروش جهانی ۷ میلیون نسخه‌ای آلبوم «غیر معمول» در مدت ۳ سال (تا سال ۱۹۸۲) باعث شد که این آلبوم به پرفروش‌ترین آلبوم یک هنرمند سیاه‌پوست تبدیل شود.

در سال ۱۹۸۲، جکسون با همراهی استیون اسپیلبرگ، کتاب گویای «ای. تی. موجود فرازمینی» را برای فیلمی علمی-تخیلی با همین نام تهیه نمود که در سال ۱۹۸۴ جایزهٔ گرمی «بهترین ضبط برای کودکان» را برد در همان ماه انتشار این کتاب گویا، مایکل ششمین آلبوم استودیویی خود با نام «تریلر» (دلهره‌آور، هیجان‌آور) را منتشر کرد. آلبوم تریلر تبدیل به جزئی از فرهنگ عامهٔ جهان و به خصوص آمریکا شد.

تریلر تنها ۱ سال پس از انتشارش، و با فروش ۲۵ میلیون نسخه، به پرفروش‌ترین آلبوم و اثر موسیقی جهان در تمام تاریخ بدل گشت و این در حالی بود که پرفروش‌ترین آلبوم استودیویی آن زمان تنها ۱۲ میلیون نسخه فروش داشت. فروش تریلر تا به امروز نیز ادامه دارد و هنوز هم مقام پرفروش‌ترین آلبوم را با فروش بیش از ۱۱۰ میلیون نسخه در جهان، در دست دارد؛ و این در حالی است که پرفروش‌ترین آلبوم جهان، بعد از تریلر، که «بازگشت در سیاهی» نام دارد، تنها ۴۹ میلیون نسخه فروش جهانی داشته‌است.

مایکل با انتشار تریلر، مناسبات صنعت موسیقی را از لحاظ چهارچوب هنری، تجاری و درآمد زایی متحول نمود. تریلر، او را به مهم‌ترین و برجسته‌ترین هنرمند و سرگرمی‌ساز قرن ۲۰ تبدیل کرد. او با انتشار این آلبوم سدهای نژادپرستی را در هم شکست، سبک‌های موسیقی را دگرگون کرد، به هنرمندان سیاه‌پوست اعتبار داد و ساختار موزیک ویدئوها را برای همیشه و به صورت بنیادی تغییر داد. وکیل او، جان برانکا، اشاره کرد مایکل در آن زمان بالاترین حقوق محفوظ (Copy Right) را در میان هنرمندان صنعت موسیقی دارا بود: ۴۲ درصد از کل سود آثار.

مجله تایم نوشت که: «موج تریلر بهترین سال‌ها را از زمان اوائل ۱۹۷۸ برای صنعت موسیقی به ارمغان آورد؛ زمانی که صنعت موسیقی درآمد کلی معادل چهار میلیارد دلار داشت.» نیویورک تایمز تاثیر تریلر را همانند بازگشت اعتماد به نفس به روح صنعتی که، توسط «ویرانه‌های جنبش پانک و سبک فرمالیتهٔ پاپ کامپیوتری» محدود شده بود، توصیف کرد و تأثیر مایکل را تنها ۱ سال پس از انتشار تریلر این گونه بیان کرد: «ستارهٔ آثار ضبط شده، رادیو و ویدئوهای راک. گروه نجاتی تک‌نفره برای صنعت موسیقی. آهنگسازی که بنیان موسیقی را برای یک دهه دگرگون می‌کند. رقصنده‌ای با گرانقدرترین پاها در مسیر و خواننده‌ای که فراتر از هر سلیقه، سبک و همچنین تعصب نژادی پیش می‌رود». نیویورک تایمز مایکل را در سن ۲۵ سالگی، «پدیده‌ای در عرصهٔ موسیقی» خواند و گفت: «در دنیای موسیقی پاپ، مایکل جکسون یک طرف و بقیه در طرف دیگر هستند».

۱۹۸۳: رقص مون‌واک

در ۲۵ مارس ۱۹۸۳ (‎۵ فروردین ۱۳۶۲)، مایکل بطور زنده در برنامهٔ ویژهٔ تلویزیونی «موتاون ۲۵: دیروز، امروز، برای همیشه» که برای ۲۵‌اُمین سالگرد تأسیس این شرکت پخش می‌شد، با برادرانش اجرا نمود. بعد از اجرای چندین ترانه از گروه جکسون فایو، ترانهٔ «بیلی جین» را به تنهایی اجرا کرد و او برای اولین بار امضای هنریش یعنی «رقص مون‌واک» را به نمایش گذاشت. در پخش زندهٔ تلویزیونی این مراسم، ۵۰ میلیون بیننده شاهد اجرای او بودند، و این اجرای او با اجراهای الویس پرسلی و بیتلز، در برنامهٔ «اد سالیوان شو»، که در آن زمان بزرگ‌ترین موسیقی‌دانان جهان بودند، مقایسه شد.به عقیدهٔ بسیاری از صاحب‌نظران، اجرای مایکل جکسون در برنامهٔ موتاون ۲۵، یکی از به یاد ماندنی‌ترین و مهم‌ترین لحظات در تاریخ فرهنگ عامه مردم است.

۱۹۸۴ تا ۱۹۸۵: ترانهٔ «ما دنیاییم» و شروع فعالیت‌های تجاری بزرگ

در ۲۷ ژانویه ۱۹۸۴ (‎۷ بهمن ۱۳۶۱)، مایکل دچار یک بد اقبالی شد؛ او در حال ساخت یک فیلم تبلیغاتی برای کمپانی نوشابه‌سازی پپسی کولا در سالن نمایش بزرگ «شراین» در شهر لس‌آنجلس، کالیفرنیا بود که موهایش بر اثر خطا در عملیات آتش بازی، آتش گرفت و پوست سرش دچار سوختگی درجهٔ سه شد. این حادثه در برابر دیدگان ۱۶۰۰ تماشاگری که در آن سالن جمع شده بودند اتفاق افتاد. شرکت پپسی نیز برای جبران این خسارت، مبلغ یک و نیم میلیون دلار به مایکل پرداخت کرد و او نیز تمام این پول را به یک مرکز سوانح سوختگی اهدا کرد که بعدها به نام خود مایکل جکسون نام‌گذاری شد.

مایکل جکسون در کاخ سفید با رئیس جمهور رونالد ریگان و همسرش.

در ۱۴ مه ۱۹۸۴، جکسون به کاخ سفید دعوت شد تا جایزه‌ای را از دستان رئیس جمهور وقت آمریکا رونالد ریگان دریافت کند. جایزه برای قدردانی از حمایت‌های جکسون از حرکت‌های خیریه بر علیه اعتیاد به الکل و مواد مخدر به او داده شد

مایکل در مراسم جایزه گرمی ۱۹۸۴، هشت جایزه برد. آلبوم تریلر برخلاف آلبوم‌های بعدی او با یک تور رسمی حمایت نشد، اما در ۱۹۸۴ تور پیروزی با همراهی گروه جکسونز، اکثر آثار سولوی جدید جکسون را برای بیش از دو میلیون تماشاچی در آمریکا به نمایش گذاشت. او سهم ۸ میلیونی خود را از این تور به خیریه بخشید.

جکسون در سال ۱۹۸۵ تک‌آهنگ خیریهٔ «ما دنیاییم» را با همکاری لایونل ریچی نوشت، این آهنگ برای جمع آوری کمک برای مبارزه با فقر در آفریقا و آمریکا در سراسر دنیا منتشر شد. او یکی از ۳۹ مشاهیری بود که در این اثر به اجرا پرداخت. این تک آهنگ یکی از پرفروشترین تک آهنگ‌های تمام دوران‌ها شد و با فروشی نزدیک به ۲۰ میلیون کپی، میلیون‌ها دلار (تقریبا ۲۰۰ میلیون دلار) برای رهایی مردم از قحطی و گرسنگی مهیا نمود.

هنگامی که جکسون همراه با پل مک‌کارتنی روی دو تک آهنگ برتر «دختره مال منه» و «بگو بگو بگو» کار می‌کرد، روابط این دو دوستانه شد، و به دلایلی مختلف یکدیگر را ملاقات می‌کردند. در یک گفتگو، مک کارتنی از میلیون‌ها دلاری که از کاتالوگ‌های موسیقی عایدش می‌شد حرف زد؛ او تقریبا سالی ۴۰ میلیون از آهنگ‌های هنرمندان دیگر درآمد داشت. بنابراین جکسون به فعالیت‌های تجاری خرید، فروش، و شراکت در حقوق آثار موسیقی علاقه مند شد. کمی بعد کاتالوگ «نورترن سانگز» به فروش گذاشته شد؛ یک کاتالوگ موسیقی حاوی هزاران آهنگ از جمله کاتالوگ گروه بیتلز و آهنگ‌هایی از الویس پرسلی.جکسون فورا به کاتالوگ “نورترن سانگز”علاقمند شد، اما به او گوشزد کردند که رقابت خیلی فشرده خواهد بود، او با هیجان دور و بر اتاق جست وخیز می‌کرد، در حالی که می‌گفت:«برام مهم نیست. من اون آهنگ‌ها رو می‌خوام. اون آهنگا رو برام بخر برانکا (وکیلش).» برانکا با وکیل پل مک‌کارتنی تماس گرفت، وکیل مک‌کارتنی در پاسخ اعلام کرد که موکلش علاقه‌ای به قیمت دادن ندارد چون خیلی گران است. بعد از آنکه جکسون چانه‌زنی‌ها را شروع کرد، پل مک‌کارتنی تغییر عقیده داد و سعی کرد که یوکوانو (معشوقه سابق جان لنون) را با خود همراه کند، اما او نپذیرفت، بنابراین پل مک‌کارتنی کنار کشید. سرانجام در چانه زنی‌هایی که ده ماه به طول انجامید جکسون بقیهٔ رقبا را از میدان به در کرد. وقتی پل مک‌کارتنی فهمید، گفت: «من فکر می‌کنم این‌جور کارها، زیر آبی رفتنه؛ این‌که دوست کسی باشی و بعد اون چیزی رو که روش ایستاده، از زیر پاش بکشی».

فیلم ۴ بعدی کاپیتان EO

در ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۶ فیلم تخیلی-فضایی «کاپیتان ای اُ» که به صورت ۴ بعدی بود توسط مایکل منتشر شد. از این فیلم با عنوان «پدر فیلم‌های ۴ بعدی» یاد می‌شود. این فیلم ۱۷ دقیقه‌ای به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا، کارگردان مجموعه فیلم‌های معروف پدرخوانده و دراکولای برام استوکر و تهیه‌کنندگی جورج لوکاس، کارگردان فیلم معروف جنگ ستارگان ساخته شد. مایکل شرح می‌دهد:« این فیلم ساخته شد زیرا «دیزنی لند» از من می‌خواستند که یک سرگرمی جدید برای پارک ابداع کنم. »

مبلغی که برای دقیقه به دقیقهٔ این فیلم هزینه شد، -برای هر دقیقه نیم میلیون دلار- آن را به پرخرج‌ترین فیلم تاریخ سینما بدل کرد و تا به امروز نیز این رکورد را دارد. کاپیتان EO جزئی از نمایش‌ها و جاذبه‌های پارک‌های تفریحی دیزنی لند شد. دیزنی‌لند، فیلم را به مدت ۱۱ سال در قسمت «سرزمین فردا» نمایش داد، در حالی که والت دیزنی ورلد این اثر را در قسمت پارک تفریحی «اپکات» (EPCOT) از ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۴ به نمایش در آورد. این فیلم بعد از مرگ مایکل دوباره بر پردهٔ سینماهای دیزنی برگشت و اکران آن تا امروز نیز ادامه دارد.

آلبوم و تور جهانی بــد

«آلبوم بـد» ۵ سال بعد از تریلر، پرفروش‌ترین آلبوم جهان در تمام دوره‌ها، منتشر شد. صنعت موسیقی در انتظار یک موفقیت برجستهٔ دیگر بود بنابراین توقعات بسیار بالایی در مورد این آلبوم وجود داشت. آلبوم بـد فروش کمتری نسبت به آلبوم تریلر داشت اما توانست به دومین آلبوم پرفروش جهان در آن زمان تبدیل شود. این آلبوم هم‌اکنون با فروش بیش از ۳۰ میلیون نسخه، یکی از پرفروش‌ترین آلبوم‌ها موسیقی جهان است. از ۹ تک‌آهنگ منتشر شده از آلبوم بد، ۷ عدد از آن‌ها در بین ۱۰ اثر برتر جدول ۱۰۰ اثر برتر بیلبورد قرار گرفت و ۵ تک‌آهنگ هم در رتبهٔ ۱ قرار گرفت و نامبر وان شدند. آلبوم بـد تنها آلبوم موسیقی جهان است که ۵ تک‌آهنگ نامبر وان دارد.« زمانی که حس می‌کنید در حال مسابقه دادن با خودتان هستید، ساختن یک آلبوم بسیار مشکل می‌شود. این که خودتان چه فکری می‌کنید مهم نیست، مردم همیشه آلبوم «بـد» را با «تریلر» مقایسه خواهند کرد. شما همیشه می‌توانید به آن‌ها بگویید «تریلر» را فراموش کنید، اما هیچکس این کار را نخواهد کرد. »

تور جهانی بد در روز ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۷ آغاز شد و در ۱۴ ژانویهٔ ۱۹۸۹ به پایان رسید. این تور به بزرگ‌ترین تور آن زمان تبدیل شد و توانست رکوردهای تورهای قبلی را بشکند. تنها در ژاپن، بلیط‌های ۱۴ کنسرت به طور کامل به فروش رفت و ۵۷۰٫۰۰۰ تماشاگر را به خود جلب نمود، تقریبا سه برابر رکورد قبلی که تعدادی برابر ۲۰۰٫۰۰۰ نفر در یک تور بود. جکسون با اجرای ۱۲۳ کنسرت برای ۴.۴ میلیون نفر، درآمدی معادل ۱۲۵ میلیون دلار به دست آورد، و دو رکورد جهانی گینس برای خود به ثبت رساند. در طول این سفر، او کودکان بی بضاعت را رایگان برای دیدن کنسرت‌هایش دعوت می‌کرد و کمک‌هایی به بیمارستان‌ها، یتیم‌خانه‌ها و نیز سازمان‌های خیریه اهدا می‌نمود. مایکل در سال‌های بعد خودش رکورد این تور را شکست.

به مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت سلطان پاپ مایکل جکسون

زندگی نامه به قلم خودش و نورلند (۱۹۸۸-۱۹۹۰)

ر ۱۹۸۸، او اولین زندگینامه به قلم خود، مون‌واک را نوشت، که تکمیلش چهار سال به طول انجامید. جکسون از دوران کودکی‌اش، تجربیاتش در جکسون ۵ و سوء استفادهایی که در دوران کودکی از آن رنج برد، سخن گفت. او همچنین دربارهٔ شایعات جراحی پلاستیکش صحبت کرد. مون‌واک در مکان اول لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز قرار گرفت.مایکل فیلمی بنام مون‌واکر نیز منتشر کرد، که حاوی پشت صحنه و موزیک ویدئوهایی که او و جو پشی در آن ایفای نقش نمودند، بود. مون‌واکر از همان ابتدا در رتبهٔ اول جدول برترین موزیک ویدئو کاست‌ها قرار گرفت، و برای ۲۲ هفته در صدر ماند و سرانجام جای خود را به «مایکل جکسون: افسانه ادامه دارد» داد. در ۲۴ ژانویه ۱۹۸۹، پس از گذشت ۲ هفته از زمان انتشار فیلم مون‌واکر، این فیلم رکورد فیلم «ساخت تریلر مایکل جکسون» را شکست و به پرفروش‌ترین فیلم موزیکال تبدیل شد و سال‌ها این رکورد را حفظ کرد. (هم‌اکنون فیلم «این است مایکل جکسون» با فروش بیش از ۲۷۵ میلیون دلار، پرفروش‌ترین فیلم مستند، کنسرتی و موزیکال جهان می‌باشد.)

در مارس ۱۹۸۸، جکسون زمینی در نزدیکی سانتا ینز، کالیفرنیا، خریداری کرد تا مزرعه نورلند خود را با هزینه‌ای معادل ۱۷ میلیون دلار در آنجا بسازد. وسعت این ملک شخصی ۱۱ کیلومتر مربع است. جکسون، نورلند را با یک شهربازی، یک باغ وحش، یک سالن سینما و ۴۰ نگهبان تکمیل کرد. در سال ۲۰۰۳، ارزش این ملک را ۱۰۰ میلیون دلار برآورد کردند. در ۱۹۸۹، درآمد او ۱۲۵ میلیون دلار، تخمین زده شد و باعث شد به پرفروش‌ترین سرگرمی‌ساز جهان تبدیل شود. کمی بعد، او اولین فرد غربی بود، که در یک آگهی تلویزیونی برای تلویزیون روسیه ظاهر شد. موفقیت‌های جکسون سبب شد که وی لقب «سلطان پاپ» را دریافت کند؛ عنوانی که ایده‌اش از الیزابت تیلور، بازیگر و دوست صمیمی جکسون آمد.تیلور هنگامی که جایزهٔ «هنرمند دهه» را در سال ۱۹۸۹ به او تقدیم می‌کرد، جکسون را سلطان حقیقی پاپ، راک و سول خواند.

برای قدردانی از تاثیراتی که جکسون بر دههٔ هشتاد گذاشت، رئیس جمهور وقت، جرج اچ دبلیو بوش جایزهٔ مخصوص «هنرمند دهه» را در کاخ سفید را به او تقدیم کرد؛ بوش جکسون را به خاطر «عظمت محبوبیتش» تحسین نمود. از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۰، جکسون ۵۰۰٫۰۰۰ دلار به “بنیاد یونایتد نگرو کالج “بخشید و تمام سود بدست آمده از تک آهنگ مرد در آینه را نیز وقف خیریه کرد. اجرای زندهٔ «تو آنجا بودی» توسط جکسون در شصتمین سالروز تولد “سمی دیویس پسر” (به انگلیسی: Sammy Davis Jr,’s)، نامزد دریافت جایزه در مراسم جایزه امی شد

آلبوم خطرناک، بنیاد خیریه دنیا را التیام بده و سوپربول (۱۹۹۱-۱۹۹۳)

بعد از بیماری و مرگ رایان وایت، جکسون به جلب توجه عموم نسبت به ایدز کمک کرد، بیماری که در آن زمان هنوز جنجال برانگیز بود. او در مراسم آغاز ریاست جمهوری بیل کلینتون بطور علنی تقاضا کرد که بودجه بیشتری برای کمک به بیماران مبتلا به ایدز و تحقیقات مربوط به این بیماری اختصاص داده شود.
در یک بازدید مشهور از آفریقا، جکسون از چند کشور این قاره بازدید به عمل آورد، که گابون و مصر در میان آن‌ها بودند. اولین توقف او در گابون با استقبال جمعیت ۱۰۰٫۰۰۰ نفری همراه بود، که لباس‌ها و علائم بومی به تن کرده بودند، برخی از آن‌ها علائمی در دست داشتند که معنی می‌شد: «به خانه خوش آمدی مایکل». در سفرش به ساحل عاج، رئیس قبیله بر سر او تاجی نهاد و او را «سلطان سانی» نامید. سپس او از بزرگان و دولتمردان به زبان‌های فرانسوی و انگلیسی تشکر کرد، اسناد رسمی پادشاهی خود را امضا نمود و در حالی که رقص‌های رسمی را نظاره می‌کرد، روی تخت پادشاهی از طلا نشست

یکی از برترین اجراهای جکسون که به شدت مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، در وقت استراحت بین دو نیمهٔ مسابقهٔ سوپربول ۲۷ بود. در شروع اجرا، جکسون به روی صحنه پرتاب شد در حالی که آتش بازی‌ها، پشت سرش آرام می‌گرفتند. از هنگامی که پاهایش به روی سکو رسید، بدون هیچ احساسی «با مشت‌های گره کرده مثل یک مجسمهٔ با شکوه آنجا ماند، یک عینک آفتابی و لباس ارتشی با رنگهای طلایی و سیاه بر تن داشت؛ و در حالی که مردم هلهله می‌کردند، برای چند دقیقه کاملا بی حرکت ماند. سپس به آرامی عینک آفتابی‌اش را برداشت، آن را دور انداخت و شروع به خواندن و رقصیدن کرد. روتین او شامل چهار ترانهٔ «جم»، «بیلی جین» ، «سیاه یا سفید» و «دنیا را التیام بده» بود. در هنگام اجرای ترانهٔ «دنیا را التیام بده» ۳،۵۰۰ کودک بر روی صحنه آمدند. تعداد تماشاگران حاضر در استادیوم بیش از ۱۰۰،۰۰۰ نفر بود. این اولین مسابقهٔ سوپربول بود که تعداد تماشاگرانش در زمان نمایش بین دو نیمه رو به افزایش گذاشت، و تنها در آمریکا، ۱۲۰ میلیون نفر به تماشای آن نشستند. پس از آن آلبوم خطرناک جکسون ۹۰ پله در جدول آلبوم‌ها صعود کرد. بعدها اعلام شد که اجرای مایکل در سوپر بال، بهترین و محبوب‌ترین اجرای تاریخ مسابقهٔ سوپر بال است.

در سی و پنجمین مراسم سالانهٔ جوایز گرمی در لس‌آنجلس، «جایزهٔ اسطورهٔ زنده» به جکسون داده شد. «سیاه یا سفید» نامزد جایزهٔ بهترین اجرای آوازی و «جم» در دو رشته نامزد شد، یکی «بهترین اجرای آوازی آر اند بی» و دیگری «بهترین آهنگ آر اند بی»

در ۱۰ فوریه ۱۹۹۳ و تنها ۱۰ روز پس از برنامهٔ «سوپر بال»، جکسون در یک مصاحبهٔ ۹۰ دقیقه‌ای با اپرا وینفری که از مزرعه نورلند و به طور زنده پخش می‌شد، شرکت کرد. این، اولین مصاحبهٔ مایکل از سال ۱۹۷۹ بود. او که پس از ۱۴ سال سکوت مصاحبه می‌کرد، هنگامی که از بد رفتاری‌های پدرش در دوران کودکی صحبت می‌کرد عضلات چهره‌اش منقبض می‌شد، او باور داشت که بیشتر سال‌های دوران کودکی‌اش را از دست داده و گفت که در کودکی اغلب از تنهایی می‌گریست. او شایعات اخیر مبنی بر اینکه او استخوان‌های مرد فیل‌نما را خریده و یا اینکه زیر محفظهٔ اکسیژن پرفشار می‌خوابد را رد نمود. همچنین نظرات مربوط به اینکه او پوستش را سفید کرده را منتفی دانست و برای اولین بار تصدیق کرد که مبتلا به بیماری پیسی (ویتیلیگو) است. این برنامه بحث و کنجکاوی عمومی و همگانی را دربارهٔ بیماری ویتیلیگو ایجاد کرد، عارضه‌ای که تا آن زمان تقریبا ناشناخته بود. مصاحبهٔ اپرا با مایکل جکسون در نورلند با ۹۰ میلیون بینندهٔ آمریکایی، به ۴امین برنامهٔ پربینندهٔ غیر ورزشی تاریخ تلوزیون آمریکا تبدیل شد. این برنامه پربیننده‌ترین مصاحبهٔ جهان و همچنین پربیننده‌ترین برنامهٔ اپرا وینفری تا به امروز هست.

تور جهانی تاریخ در ۷ سپتامبر ۱۹۹۶ آغاز شد و در ۱۵ اکتبر ۱۹۹۷ خاتمه یافت. در طول این تور، جکسون ۸۲ کنسرت در ۵۸ شهر برای ۴٫۵ میلیون طرفدار اجرا کرد.[ نمایش در ۵ قاره و ۳۵ کشور، تور جهانی تاریخ را تبدیل به موفق‌ترین تور جکسون از نظر تعداد تماشاگران کرد. در قسمت استرالیایی تور جهانی تاریخ، جکسون با پرستار متخصص پوست، دبورا جین رو ازدواج کرد و از او صاحب یک فرزند پسر به‌نام مایکل جوزف جکسون پسر معروف به «پرینس» و یک فرزند دختر به‌نام پاریس مایکل کاترین جکسون شد.ین دو ابتدا یکدیگر را در اواسط دههٔ هشتاد، وقتی جکسون متوجه شد که مبتلا به برص است، ملاقات کردند. دبی رو سال‌های زیادی را به مراقبت از بیماری جکسون و همچنین حمایت عاطفی از او مشغول بود، بنابراین قبل از آنکه بطور رمانتیک درگیر شوند، رابطهٔ دوستی مستحکمی ایجاد کرده بودند. آن‌ها ابتدا قصد ازدواج نداشتند، اما بعد از اینکه دبی رو برای اولین بار باردار شد، مادر جکسون دخالت کرد و آن‌ها را متقاعد به ازدواج نمود. این زوج در سال ۱۹۹۹ از یکدیگر جدا شدند. گرچه جکسون از توضیح دلیل جدایی خودداری کرد و آن را جزء اطلاعات خصوصی دانست، اما دبی رو به این سؤال پاسخ داد و علت جدایی را «غیر قابل تحمل بودن تلاش بی وقفهٔ رسانه‌ها در تحت نظر گرفتن زندگی خصوصی جکسون برای او»، اعلام کرد و در ادامه گفت که به جکسون علاقهٔ بسیاری دارد و برای او هر کاری می‌کند. دبی رو حضانت کامل فرزندان را به جکسون داد.

در سال ۱۹۹۷، جکسون خون روی زمین رقص: تاریخ در میکس را منتشر کرد، که شامل بازترکیب‌هایی از تک آهنگ‌های برتر آلبوم تاریخ و پنج آهنگ جدید بود.فروش جهانی این آلبوم تا سال ۲۰۰۷ شش میلیون کپی گزارش شده، و پرفروش‌ترین آلبوم بازترکیبی است که تا به حال منتشر شده‌است. این آلبوم و تک آهنگ هم نام آن، در جدول بریتانیا به جایگاه اول دست یافت. در ایالات متحده، آلبوم به درجهٔ پلاتینیوم رسید، اما فقط تا جایگاه ۲۴ جدول بالا آمد.[۴۱] فوربز در آمد سالانهٔ او را ۳۵ میلیون دلار در ۱۹۹۶ و ۲۰ میلیون دلار در ۱۹۹۷ اعلام کرد.

جکسون در چند رویداد خیریه در ژوئن ۱۹۹۹ شرکت نمود. او در کنسرت خیریه‌ای در مودنا (در ایتالیا) به لوچیانو پاواروتی پیوست. این نمایش در حمایت از سازمان خیریهٔ فرزندان جنگ، یک میلیون دلار برای آوارگان کوزوو، و مبالغی هم برای کودکان گواتمالا جمع آوری نمود. بعدا در همان ماه، جکسون کنسرت‌های خیریهٔ «مایکل جکسون و دوستان» را در آلمان و کره جنوبی سازماندهی نمود. بقیهٔ هنرمندان شرکت کننده عبارت بودند از: اسلش، اسکورپیونز، بویز سکند من، لوثر وندرس، ماریا کری، ای. آر. رحمان، پرابو دوا، ساندرام، شبهنا، آندریا بوچلی و لوچیانو پاواروتی. در آمد این کنسرت‌ها به «بنیاد کودکان نلسون ماندلا»، صلیب سرخ و یونسکو فرستاده شد.

در ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹، جکسون در شهر لوس آنجلس و در حالی که بیهوش بود، بر روی تختش پیدا شد. تلاش برای به هوش آوردن او توسط پزشک شخصی‌اش ناموفق بود.گزارش شده بود که او نفس نمی‌کشید. عملیات احیای قلب انجام شد. تلاش برای احیای او در راه و برای یک ساعت دیگر در مرکز پزشکی رونالد ریگان دانشگاه کالیفرنیا، بعد از رسیدن به آنجا در حدود ساعت ۱۳:۱۴ ادامه یافت. به گزارش پزشک‌هایی که به خانهٔ او رفتند، او در همان زمان هم در حالت ایست قلبی قرار گرفته بود. مرگ او در ساعت ۲:۲۶ دقیقه به وقت محلی اعلام شد. ۲ ماه بعد از مرگ او، پزشکی قانونی لس آنجلس رسماً مرگ مایکل جکسون را «قتل» معرفی کرد.جکسون در شب ۳ سپتامبر، در گورستان «فارست لاون» در کالیفرنیا به خاک سپرده شد.روز ۷ جولای ۲۰۰۹ در مراسم عمومی یادبود جکسون که مملو از ابراز احساس توسط شرکت کنندگان و اجرا کنندگان بود، نزدیک به ۲ میلیون نفر از سراسر دنیا حاضر شدند و بیش از ۱ میلیارد نفر آن را به صورت زنده از سراسر جهان مشاهده کردند.

پس از مرگ

بعد از مرگ جکسون٫بیش ترین میزان فروش آلبوم در سال ۲۰۰۹ از آن او شد.آلبوم هایش تنها درآمریکا بیش از ۸ میلیون نسخه (از ۳۵ میلیون نسخه ای که در جهان فروخته شده بود) فروش رفت. همچنین هنرمندان بسیاری، این حادثه را غم‌انگیز خواندند. جامعهٔ هنرمندان ایران نیز از مرگ اون ابراز ناراحتی کردند. استاد محمدرضا لطفی کسی بود که در پی این حادثه، مقاله‌ای را در روزنامهٔ اعتماد به چاپ رساند. او مایکل جکسون را این‌گونه شرح می‌دهد: «مهم این نیست که او مسلمان شده یا مسیحی مانده یا چه دینی را انتخاب کرده؛ مهم این است که او یک انسان مانده و مهر و علاقهٔ او به صلح و دوستی باعث ایجاد موسیقی‌های گوناگون شده که تاثیرش را هرگز نمی‌توان کتمان کرد. به هرحال [ما] در جهانی زندگی می‌کنیم که فشار بر خردمندان و هنرمندان اندیشمند و متعهد بیشتر شده و اگر جهان اینچنین شتابان به حرکت خود ادامه دهد، همه باید منتظر حوادث ناگوارتری مانند جنگ هسته‌ای باشیم. در این شرایط است که مایکل جکسون‌ها و جان لنون‌ها می‌میرند تا قادر نباشند روح مردم را به صلح بیشتری برسانند … مايکل جکسون از اين دنيا رفت اما خيلی زود؛ با اينکه مرگ زودرسش شبههٔ زيادی به وجود آورد».

سبک موسیقی

استیو هوآی، از آل‌میوزیک، بیان می‌کند که توانایی و استعدادهای فراوان جکسون، او را قادر به تجربهٔ سوژه‌ها و سبک‌های گوناگونی از موسیقی، در طول دوران کاری تک خوانی خود کرده‌است. به عنوان یک موسیقیدان، او از سبک رقص و بالادهای موتاون، به سبک نیو جک سوینگ با مایه‌های تکنو، استفاده کرده و بعد به ترکیب تمام این‌ها با ریتم‌های فانک و گیتار هارد راک پرداخته‌است.

برخلاف بسیاری از هنرمندان، جکسون آهنگ‌های خود را روی کاغذ نمی‌نوشت. بلکه آن‌ها را توسط یک دستگاه ضبط صوت دیکته می‌کرد. هنگام ضبط، او آهنگ را از حفظ می‌خواند. تعدادی از منتقدان بیان کرده‌اند که آلبوم غیر معمول، ترکیبی از بالادهای فانک، دیسکو، پاپ، سول، راک ملایم، جاز و پاپ است. مثال‌های مهم عبارتند از : بالاد «او در زندگی‌ام نیست» و دو آهنگ دیسکوی «روز و شب کار» و «برو روی صحنه».

طبق نظر هوآی، آلبوم دلهره‌آور نقاط قوت آلبوم غیر معمول را قوی تر و خالص تر کرد چون در دلهره‌آور قطعات رقص و راک جسارت آمیزترند در حالی که ملودی‌های پاپ و بالادها، ملایم تر و روح انگیزتر هستند. قطعات برجستهٔ این آلبوم عبارتند از : بالادهای «طبیعت انسان»، «بانویی در زندگی‌ام»، «آن دختر برای من است» و قطعات فانک «می‌خوای چیزی رو شروع کنی» و «بیلی جین» و همچنین آهنگ‌های دیسکوی «عزیزم مال من باش» و «پی وای تی».

کریستوفر کانلی از مجلهٔ رولینگ استون درباره ٔتریلر اظهار کرده که:« جکسون علاقه طولانی مدتش به تِم پارانویا، و خیالات تیره و تارش را در آلبوم دلهره آور گسترش داده‌است. »

استفن ارلوین از ال موزیک اشاره کرد که این گرایش در آهنگ‌های «بیلی جین» و «می‌خوای چیزی رو شروع کنی» مشهود است. در«بیلی جین» جکسون دربارهٔ یک طرفدار سمج می‌خواند، که ادعا می‌کند جکسون پدر فرزند اوست. در «می‌خوای چیزی رو شروع کنی» او علیه شایعات و رسانه‌ها صحبت می‌کند. بزن به چاک، آهنگ راک ضد خشونت خیابانی، ادای احترامی به تاتر موزیکال وست ساید استوری بود و طبق گفتهٔ هوآی، اولین آهنگ راک تحول آفرین جکسون شد. هوآی همچنین اشاره کرد که، قطعهٔ همنام با عنوان آلبوم، دلهره‌آور، آغازگر ابراز علاقهٔ جکسون به موضوعات فراطبیعی است. موضوعی که او در سال‌های بعد هم بارها به آن پرداخت. او در این آهنگ، از جلوه‌های صوتی سینمایی، موتیف‌های فیلم‌های وحشت و حقه‌های آوازی برای القای حس خطر در کارش استفاده کرد. در ۱۹۸۵، جکسون آهنگ حماسی ما دنیاییم را برای اهداف خیرخواهانه نوشت. موضوعات بشردوستانه بعدها جزء هستهٔ مرکزی زندگی و موسیقی او شدند.

در آلبوم بد، ایدهٔ جکسون، حول محور عاشقی طعمه جو، در آهنگ راک دایانای کثیف دیده می‌شود. اولین تک آهنگ این آلبوم، نمی‌تونم دوستت نداشته باشم یک آهنگ عاشقانهٔ سنتی است. در حالی که مرد درون آینه یک بالاد حماسی دربارهٔ اعتراف و چاره جویی است.«مجرم زیرک»، روایتی از یک هجوم خونبار، تجاوز و شاید هم قتل می‌باشد.او در این آهنگ، از صدای طبل‌های دیجیتالی، خطوط بم ساخته شده توسط کیبورد، المنت‌های سازهای ضربی و صدای تپش قلب خودش، برای ارائهٔ تاثیر نافذ یک قلب تپنده، استفاده نمود.

استفن ارلوین از ال موزیک، اظهار می‌کند که، آلبوم خطرناک جکسون را به صورت یک فرد کاملا متناقض نشان می‌دهد.او توضیح می‌دهد که، این آلبوم متفاوت تر و متنوع تر از آلبوم قبلی او، بد است. بطوری که، مخاطب حرفه‌ای را مورد توجه قرار می‌دهد، اما با قطعات حماسی نظیر دنیا را التیام بده برای مخاطب سطح متوسط نیز جذاب است. قسمت اول آلبوم، به سبک نیو جک سوینگ پرداخته‌است و شامل قطعات جم و زمان رو به یاد بیار است. در آهنگ سیاه یا سفید، جکسون از المنت‌های هارد راک استفاده می‌کند.در این آلبوم، جکسون برای اولین بار ناهنجاری‌های اجتماعی را جزء موضوعات اصلی موسیقی خود قرار می‌دهد. برای مثال «چرا می‌خوای دربارهٔ من وهم بسازی» علیه گرسنگی جهانی، ایدز، بی خانمانی، سوء استفاده از داروها و مواد مخدر اعتراض می‌کند. آلبوم خطرناک حاوی تلاش‌هایی دربارهٔ بیان تمایلات جنسی، مثل آهنگ «پشت درهای بسته» است. آهنگ رمانتیکی دربارهٔ میل و انکار، ریسک و خوددار بودن، زهد و رابطه و خلوت و افشاء. قطعهٔ همنام با عنوان آلبوم، ادامه‌ای است بر موضوع عاشق طعمه جو و میل مفرط. قسمت دوم آلبوم شامل آهنگ‌هایی حماسی به سبک پاپ ـ گاسپل درون گرا است، مانند : «دنیا را التیام بده» ،«آیا آنجا خواهی بود» و «ایمانو حفظ کن». در این آهنگ‌ها، جکسون سرانجام لب به سخن دربارهٔ برخی دلمشغولی‌ها و نگرانی‌های شخصی‌اش باز می‌کند. در بالاد «خیلی زود رفت»، جکسون به دوستش رایان وایت، و افرادی که بر اثر بداقبالی مبتلا به ایدز شده‌اند، ادای احترام می‌نماید.

آلبوم تاریخ، فضایی از وهم و سوء ظن را در خود دارد. این آلبوم، بر روی سختی‌ها و جنجال‌های علنی که جکسون قبل از تولید این آلبوم درگیرشان شد، تمرکز می‌کند. در آهنگ‌های نیو جک سوینگ ـ فانک ـ راک جیغ و «معتاد تبلوید» همراه با بالاد آر اند بی تو تنها نیستی، جکسون آثار تلافی جویانه‌ای، برعلیه بی عدالتی و انزوایی ای که احساس می‌کند می‌سازد و بیشتر خشمش را به سوی رسانه‌ها نشانه می‌گیرد. در بالاد درون گرا ی «غریبه‌ای در مسکو»، جکسون غم خود را به خاطر «سقوط از شوکت» ابراز می‌کند. در حالی که آهنگ‌هایی مثل «ترانه زمین»، «کودکی» و «سوزی کوچولو» همه قطعات پاپ اپرایی هستند. در قطعهٔ «دی.اس.»، جکسون یک حملهٔ لفظی بر علیه تام اسندن آغاز کرد. او اسندن را به عنوان یک ضد اجتماع سفید پرست که می‌خواهد منو به چنگ بیاره، زنده یا مرده توصیف می‌کند. اسندن در مورد آهنگ گفت: «من بهش افتخار ندادم آهنگشو بشنوم، اما بهم گفته شده که آهنگ با صدای شلیک گلوله تموم می‌شه.»

در تولید آلبوم تسخیرناپذیر، جکسون طی برنامهٔ کاری سنگینی با تولید کننده، رادنی جرکینز، کار کرد. این آلبوم از قطعات سول مدرنی مثل گریه و «بچه‌های گم‌شده» و بالادهایی مثل «بی‌کلام»، «سپیده دم»، «پروانه‌ها» و قطعاتی که ترکیبی از سبک‌های هیپ هاپ، پاپ و رپ، مانند «قلب‌شکن»، «تسخیرناپذیر» و «۲۰۰۰ وات» تشکیل شده‌است.

سبک آوازیی

جکسون از زمان کودکی می‌خوانده، و در طی زمان، صدا و سبک آوازی او به طور چشمگیری تغییر کرد. بین ۱۹۷۱ و ۱۹۷۵ صدای جکسون «به آرامی از آواز سوپرانوی یک پسر بچه، به تنور بالایی تغییر کرد». در میانهٔ دههٔ هفتاد، او یک سبک خواندن «سکسکه آوازی» اختیار کرد. هدف سکسکه ـ چیزی شبیه به فرو کشیدن هوا یا نفس نفس زدن ـ کمک به انتقال یک احساس خاص بود؛ هیجان، غم یا ترس. او برای اولین بار از این سبک در آهنگ «بدنتو تکون بده (برو پایین)» استفاده کرد.

با از راه رسیدن آلبوم «غیر معمول» در اواخر دههٔ هفتاد، توانایی‌های جکسون به عنوان یک آواز خوان به خوبی مورد توجه قرار گرفت. ال موزیک او را یک «آواز خوان با استعدادهای کور کننده» توصیف کرد. در همان زمان مجلهٔ رولینگ استون آوازهای او را با آوازهای «نفس نفس و گسستگی‌های کلامی رویایی» استیوی واندر مقایسه نمود. نتیجهٔ تجزیه و تحلیل آن‌ها این بود: «آواز تنور و سبک نرم و محکم جکسون بطور غیرعادی زیباست و به نرمی در کالبد یک فالستوی (صدای بسیار زیر مردانه) حیرت انگیز می‌لغزد که خیلی جسورانه به کار برده می‌شود».

سال ۱۹۸۲ شاهد انتشار «تریلر» بود. رولینگ استون بر این باور بود که جکسون دیگر «با یک صدای کاملا بالغ» می‌خواند که «رنگ ملایمی از غم دارد». انتشار آلبوم «بــد» در سال ۱۹۸۷، نمایانگر آوازهای سولوی (تک‌خوانی) خشن و جسورانه و تُن‌های نرم‌تری در هم خوانی‌ها است. یک لغزش تلفظی ویژه، مکرراً با نکته سنجی توسط جکسون به کار برده می‌شد، که بسته به موقعیت، واژهٔ «Come On» (به فارسی: بیا) را «cha’mone» یا «shamone» تلفظ می‌کرد. این مورد نیز جزء نکاتی است که هنگام اغراق یا تقلید هنرمندان دیگر از او، به آن تاکید می‌کنند. ورود به دههٔ نود مصادف با انتشار آلبومی متناقض و درون گرا به نام «خطرناک» بود. در این آلبوم، جکسون از آوازهایش برای قدرت دادن به سبک‌ها و سوژه‌هایی استفاده کرد که قبلا شکل گرفته بودند. نیویورک تایمز اشاره می‌کند که در برخی قطعات او هوا را برای نفس کشیدن می‌بلعد، صدایش با شوری مردد به لرزش درمی دارد، یا در حد زمزمه‌ای تهدید آمیز، که از لابه‌لای دندان‌های کلید شده‌اش هیس می‌کند، پایین می‌افتد. او «تُن ترحم برانگیزی» دارد. هنگام خواندن دربارهٔ برادری، یا خودباوری، او دوباره تُن صدایش «نرم» می‌شود. در سال ۱۹۹۳، جکسون برای اولین بار در مصاحبه با اپرا وینفری نشان داد که چگونه از دهان و حنجره‌اش به عنوان ساز موسیقی (جعبهٔ ریتم) استفاده و بدین وسیله آهنگ‌ها را پایه گذاری می‌کند. او ابتدای ترانهٔ «او کیست» را با دهانش اجرا کرد. رولینگ استون هنگام تفسیر آلبوم شکست‌ناپذیر»، بر این باور بود که جکسون در سن ۴۳ سالگی، همچنان می‌تواند «قطعات اعلای آوازی و ریتم دار و هارمونی‌های آوازی مواج» بسازد. نلسون جرج، صدای جکسون را اینطور معرفی می‌کند:« موزون و گیرا، جسور و ستیزه‌جو، غرنده، پسرانه، فالستو (صدای بسیار زیر مردانه) و نرم و روان، که ترکیب این اِلِمِنت‌ها او را به یک آوازخوان بزرگ تبدیل کرده‌است. »

بعد از مرگ مایکل جکسون، تدی رایلی، تهیه کنندهٔ برخی از آلبوم‌های مایکل، دلیل صحبت کردن مایکل با صدای زیر (با ارتفاع زیاد و شبیه به صدای کودکان و زنان) را به دلیل نگه‌داشتن صدای مشهور فالستویش (صدای بسیار زیر مردانه) برای آواز خواندن بیان کرد. رایلی می‌گوید که بر خلاف باورهای مردم، صدای مایکل بم بود.« او باید کلمات را زیر ادا می‌کرد تا همیشه ارتفاع بالای صدایش را حفظ کند. برای همین همیشه وقتی صحبت می‌کرد صدایش زیر بود. این شگردی از استادش بود و این موضوع بسیار بسیار حقیقت دارد

موزیک ویدئوها و رقص آرایی

استیو هوآی از ال موزیک، این حقیقت را بررسی کرد که، جکسون موزیک ویدئو‌ها را از طریق خطوط داستانی پیچیده، حرکات رقص، جلوه‌های ویژه و ایفای نقش‌های کوتاه توسط افراد مشهور، به یک فرم هنری و یک ابزار تبلیغاتی تبدیل نمود و همزمان با آن تبعیضات نژادی را نیز فرو پاشید. طبق گفتهٔ کارگردان وینسنت پترسن، که در چند موزیک ویدئو با جکسون همکاری داشت، ایدهٔ بسیاری از موضوعات تیره و تار و سرد در کارهای او، از خود جکسون بوده‌است. محبوبیت ویدئوهای او، باعث «روی نقشه» قرار گرفتن کانال تازه تاسیس MTV شد و تمرکز برنامه‌های ام‌تی‌وی به نفع موسیقی‌های پاپ و آر اند بی تغییر کرد. موزیک ویدئوهایی مثل تریلر مایکل جکسون، از لحاظ بی‌همتا بودن تا حد زیادی منحصر به جکسون باقی مانده‌اند در حالی که رقص‌های گروهی «بزن به چاک»، مکرراً توسط هنرمندان دیگر تقلید شده‌است. طراحی رقص «تریلر مایکل جکسون»، قسمتی از فرهنگ عامه جهانی است و مردم در همه جا از بالیوود گرفته تا زندان‌های فیلیپین به بازسازی آن پرداخته‌اند. فیلم کوتاه «تریلر مایکل جکسون»، باعث افزایش ارزش قالب موزیک ویدئو شد و نامش به عنوان «موفق‌ترین موزیک ویدئو برای همیشه» در رکوردهای جهانی گینس ثبت شده‌است. محبوبیت این موزیک ویدئوی ۱۴ دقیقه‌ای به حدی بود که MTV در هر ساعت ۲ آن را پخش می‌کرد. این موزیک ویدئو در سال ۲۰۰۹ توسط کتابخانهٔ کنگرهٔ آمریکا به فهرست گنجینهٔ فیلم‌های ماندگار ملی آمریکا (National Film Registry) اضافه شد. تریلر مایکل جکسون نخستین و تنها کلیپ موسیقی‌ای است که نامش در بین «آثار سینمایی ماندگار» ثبت شده‌است.

مایکل از آلبوم «بـد» به بعد از القائات جنسی در بعضی حرکات رقصش استفاده کرد. او در موقعیت‌هایی خاص، سینه، تنه یا خشتک شلوارش را به چنگ می‌گرفت یا لمس می‌کرد. در حالی که او این حرکات را به عنوان بخشی از «هنر رقص آرایی» معرفی می‌کرد، طرفداران و منتقدان واکنش‌های مختلف و متضادی در پذیرش این حرکات بروز داده‌اند. مجلهٔ تایم این حرکات را «شرم آور» خواند. در موزیک ویدئوهای آلبوم «بـد» افراد مشهور بسیاری شرکت کردند. افراد مشهور معمولاً در ویدئوهای جکسون به ایفای نقش‌های کوتاه می‌پرداختند. در سال ۱۹۸۸ و در موزیک ویدئوی «مجرم زیرک»، مایکل تکنیک «حرکت مایل ضد جاذبه» را برای اجرایش اختراع کرد که به شماره‌ی US Patent No. ۵٫۲۵۵٫۴۵۲ ثبت اختراع شد. او کفش‌هایی را اختراع کرد که می‌توانست با پوشیدن آن‌ها و بدون هیچ وسیلهٔ اضافی دیگر، ۴۵ درجه خم شود. این در حالی بود که برای مدت‌ها به اشتباه تصور می‌شد این حرکت نوعی جلوه ویژهٔ کامپیوتری است.حرکت حرکت مایل ضد جاذبه در کنسرت‌های جکسون نیز اجرا شده‌است. در سال ۱۹۸۸ «جایزهٔ یک عمر موفقیت هنری ام‌تی‌وی» که با ارزش‌ترین جایزهٔ MTV است برای گرامی‌داشت دستاوردهای جکسون به او داده شد. در سال بعد اسم این جایزه به افتخار جکسون به «جایزهٔ موزیک ویدئوی مایکل جکسون» تغییر کرد. این جایزه تنها به افراد تاثیرگذار و انگشت‌شماری اهدا شده‌است.

در ۱۴ نوامبر ۱۹۹۱ موزیک ویدئوی «سیاه یا سفید» از آلبوم «خطرناک» بطور همزمان در ۲۷ کشور برای ۵۰۰ میلیون مخاطب پخش شد و به پربیننده‌ترین موزیک ویدئوی جهان بدل گشت و تا امروز هم این رکورد را دارد. رسانه‌ها این موزیک ویدئو را «جنجالی‌ترین موزیک ویدئوهای جهان» نام‌گذاری کردند. مایکل در «سیاه یا سفید» تبعیض‌نژادی را محکوم می‌کند و خواهان وحدت تمام نژادهاست. او گروه‌های تروریستی‌ای همانند کوکلاکس کلان را محکوم می‌کند و در خطاب به آن‌ها می‌گوید: «من از تکه تکه شدن نمی‌ترسم؛ من از هیچکس نمی‌ترسم». تضادهایی هم که در «سیاه یا سفید» به کار رفته قابل توجه است؛ تضادهایی همانند: کلمهٔ سیاه و سفید، لباس جکسون که شامل دو رنگ سیاه و سفید است، رقص بدون ترانهٔ مایکل در قسمت «پلنگ سیاه» و رقص در کنار خشونت. اما جکسون به خاطر انجام حرکات رقصی که مفهوم‌های جنسی داشت مجبور شد سکانس‌های آخر نسخهٔ ۱۴ دقیقه‌ای را که «پلنگ سیاه» نام داشت حذف کند و از مردم عذرخواهی کند تا از تحریم ویدئو جلوگیری شود. مکالی کالکین (بازیگر فیلم تنها در خانه) نیز همراه با جکسون در این ویدئو حضور داشتند. ویدئوی زمان رو به یاد بیار تولید پیچیده‌ای داشت و با بیش از ۹ دقیقه زمان، یکی از طولانی‌ترین موزیک ویدئوهای اوست. محل اتفاق وقایای آن مصر باستان بود. این اثر به ارائهٔ جلوه‌های ویژهٔ پیشگام پرداخت و ادی مورفی، ایمان عبدالمجید و مجیک جانسون در آن حضور داشتند، طراحی رقص این موزیک ویدئو پیچیده و متفاوت بود. ویدئوی ترانهٔ پشت درهای بسته از نظر جنسی، «آتشی‌ترین» ویدئوی جکسون است. سوپرمدل نائومی کمپبل، در یک رقص عاشقانه با همراهی جکسون، در این اثر حضور داشت. این ویدئو به خاطر اثری که می‌توانست القا کند در آفریقای جنوبی تحریم شد.

موزیک ویدئوی ترانهٔ «جیغ» از آلبوم «تاریخ» یکی از برجسته‌ترین آثار جکسون است که به شدت مورد تحسین منتقدان قرار گرفته‌است. در ۱۹۹۵، این اثر نامزد ۱۱ جایزه از مراسم جوایز موسیقی ام‌تی‌وی شد که این مقدار بیش از هر موزیک ویدئوی دیگری تا به امروز است و توانست جوایز «بهترین ویدئوی رقص»، «بهترین طراحی رقص» و «بهترین کارگردانی هنری» را از آن خود کند. آهنگ جیغ و ویدئویی که آن را همراهی می‌کند، پاسخی بود برای ضربه‌ای که رسانه‌ها از پشت به جکسون زدند. این ویدئو بطور کامل بصورت سیاه و سفید فیلمبرداری شد. یک سال بعد، این اثر برندهٔ جایزهٔ گرمی برای «بهترین موزیک ویدئوی فرم کوتاه» شد. نام این موزیک ویدئو با هزینه‌ای معادل ۷ میلیون دلار، به عنوان پرهزینه‌ترین موزیک ویدئوی جهان در کتاب رکوردهای گینس ثبت شده‌است.

ترانهٔ زمین با یک موزیک ویدئوی گران نامزد جایزهٔ گرمی برای «بهترین موزیک ویدئوی فرم کوتاه» در سال ۱۹۹۷ شد. موضوع ویدئو دربارهٔ محیط زیست، با تصاویری از آسییب به حیوانات، جنگل زدایی، آلودگی و جنگ بود. در این موزیک ویدئو با استفاده از جلوه‌های ویژه، زمان و زندگی به عقب برمی گردد، جنگ پایان می‌یابد و جنگل‌ها از نو می‌رویند. این ویدئو نیز از جنجال برانگیزترین‌ها شد. «ارواح» فیلم کوتاه ۳۷ دقیقه‌ای به نوشتهٔ جکسون و استفن کینگ و به کارگردانی استن وینستون بود، که در سال ۱۹۹۶ در جشنوارهٔ فیلم کن افتتاح و در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. این فیلم دارای رکورد بلندترین موزیک ویدئو در رکوردهای جهانی گینس است.

مد

فیلیپ بلاچ گفته‌است:« مایکل جکسون تحت تاثیر مد قرار نگرفت بلکه مد تحت تاثیر او قرار گرفت. »

از همان اوایل جکسون با پوشیدن بلوزهای حاشیه دوزی شده، کفش‌های پاشنه بلند و شلوارهای دمپاگشاد و با کلاهی مخصوص، به عنوان فردی با سبک پوششی کاملا بی‌همتا توصیف می‌شده‌است. در طول دورهٔ آلبوم غیر معمول او سبکش را با پوشیدن کت‌های تاکسیدو، شلوارهایی که از بالا به پایین تنگ تر می‌شد، جوراب‌های سفید کلفت و درخشان و کفش‌های خیابانی سیاه براق که فوراً بیننده را متوجهٔ ظاهری کلاسیک می‌کرد، تغییر داد. ورود سبک ساختار شکنانهٔ او در طول دورهٔ آلبوم تریلر جکسون را به یک الگوی برجستهٔ مد تبدیل کرد. کت قرمز رنگ موزیک ویدیوی تریلر مایکل جکسون و بزن به چاک، عینک‌های آفتابی خلبانی،، شلوارهای دارای خط ارتشی در قسمت بیرونی آن، کت‌های نظامی، موهای فر، شلوار کوتاه با جوراب‌های سفید درخشان، کت اسطوره‌ای بیلی جین، کلاه فدورای سیاه و معروف‌تر از همه دستکش سفید درخشانی که اولین بار در مراسم ویژهٔ موتاون به دست کرد، از جمله پوشش‌هایی هستند که جکسون در موزیک ویدئوها، مراسم اهدای جوایز و اجراهای زنده از آن‌ها استفاده می‌کرد.

در اواخر دههٔ ۸۰ و اواسط دههٔ ۹۰، جکسون شروع به پوشیدن پوشش‌های نمادین الهام گرفته از لباس‌های نظامی و بازوبندهای نمادین و همچنین انگشت‌های چسپ‌زده کرد. او از این پوشش‌ها در تور کنسرت‌های جهانی خطرناک و تاریخ استفاده کرد. در اواسط و اواخر دههٔ ۹۰، جکسون ظاهر ملایم‌تری داشت، که بیشتر شامل پیراهن‌های سبک شناور در هوا و در موقعیت‌های انگشت شماری حتی با سینه‌ای بدون پوشش بود. با این وجود او هنوز هم گاهی پوشش‌هایی با سبک نظامی به تن می‌کرد. در طول حضور در دادگاه‌ها او با ماسک‌های طبی و چتر دیده می‌شد. در دادگاه ۲۰۰۵ او توسط مفسران دادگاه و رسانه‌ها که احساس می‌کردند پوشش او مناسب دادگاه نیست مورد انتقاد قرار گرفت. مری فولجینیتی جنو بازرس فدرال سابق که در حال حاضر یک وکیل مدافع جنایی است، جکسون را آماده برای «جهشی انفجاری به مون‌واک» توصیف کرد.

سبک مد خلاقانهٔ جکسون تاثیر بسیار گسترده‌ای بر روی نسل جوان گذاشته‌است. او به عنوان شخصی دارای سبکی ابداعی شناخته می‌شود که مدگزاران امروزی بی‌شماری از جمله آشر، کریس براون، بیانسه، ریانا، جاستین بیبر، ویل.آی.ام، کانیه وست، ایکان و بسیاری دیگر را تحت تاثیر گذاشته‌است. سبک او برای سه دهه‌است که همچنان در حال خط دادن به سبک‌های آینده‌است. در ۲۹ نوامبر ۲۰۰۹ دستکش سفید نمادین او به مبلغ ۳۵۰،۰۰۰ دلار به علاوهٔ مالیات در یک حراجی توسط یک تاجر چینی خریداری شد.

میراث و تاثیر

جکسون اثر برجسته‌ای بر موسیقی و فرهنگ سراسر جهان گذاشته‌است. او در آمریکا تبعیض‌های نژادی را فرو پاشید، هنر موزیک ویدئو را متحول کرد، و راه را برای موسیقی پاپ مدرن هموار نمود. فعالیت‌های کاری، صوت یکتای موسیقی و سبک آوازی جکسون، هنرمندان بی‌شماری را تحت تاثیر قرار داده‌است. هنرمندانی همچون مدونا، ماریا کری، آشر، بریتنی اسپیرز، کریس براون، بیانسه، گرین دی، مایلی سایرس، فیفتی سنت، جاستین تیمبرلیک، لیدی گاگا، جاستین بیبر، نی-یو، ریانا و آر. کلی و بسیاری دیگر.

جکسون در طول دوران کاری‌اش، توسط موسیقی و فعالیت‌های بشر دوستانه، تاثیری بی‌نظیر بر روی نسل جوان در سطح جهان گذاشته‌است. در سال ۱۹۸۴، نام جکسون بطور رسمی در پیاده‌روی شهرت هالیوود ثبت شد.او افتخارات و جوایز بی‌شماری در طول فعالیت کاری‌اش دریافت کرده‌است، از جمله: «موفق ترین هنرمند مرد پاپ هزاره» از جوایز جهانی موسیقی، «هنرمند قرن» از جوایز موسیقی آمریکا، و «هنرمند پاپ هزاره» از جوایز بمبی. او دوبار به تالار مشاهیر راک اند رول فرا خوانده شده‌است، یکبار به عنوان عضوی از گروه جکسون ۵ در ۱۹۹۷ و بعداً بعنوان یک هنرمند سولو در ۲۰۰۱. جکسون به تالار مشاهیر آهنگ سازان نیز در ۲۰۰۲ فرا خوانده شد. دیگر جوایز او عبارتند از تعداد بسیار زیادی رکوردهای جهانی گینس (که ۸ جایزه در سال ۲۰۰۶ از جمله آن است)، ۱۸ جایزه گرمی، ۱۳ تک آهنگ برتر _ بیش از هر هنرمند مرد دیگری بعد از پایه گذاری جدول ۱۰۰ اثر برتر _ و فروش بین ۷۵۰ میلیون تا ۱ میلیارد کپی از آثارش در سراسر جهان.

او با این مشخصه شناخته می‌شود: «یک رب النوع توقف ناپذیر، که تمام ابزارها را برای فتح جداول موسیقی به ارادهٔ خود در اختیار دارد؛ صدایی که بلافاصله خود را نشان می‌دهد؛ حرکات رقصی که چشم‌ها را خیره می‌کند؛ استعدادها و قابلیت‌های موسیقایی حیرت انگیز، و محبوبیت و قدرت بسیار بسیار زیاد یک ستاره». در شرف ورود به ۱۹۹۰، مجلهٔ ونیتی فر، جکسون را مردمی‌ترین و محبوب‌ترین هنرمند در تاریخ نمایش دانست. تام آتلی نویسندهٔ روزنامهٔ دیلی تلگراف، او را یک «شخصیت فوق العاده مهم در تاریخ فرهنگ مردمی» و یک «نابغه» نامید.

در اواخر سال ۲۰۰۷، جکسون از حرفه‌اش و تاثیر آن در آینده سخن گفت:« موسیقی وسیله‌ای است برای ارضای تمایلات من. هدیهٔ من است برای تمام عاشقان دنیا. با موسیقی‌ام، می‌دانم که تا ابد زنده خواهم بود. »

ثروت مایکل جکسون

آمار دقیقی از ثروت مایکل جکسون در دست نیست اما تخمین زده می‌شود که درآمدهای او از سهم سود آثار، موزیک ویدئوها، کنسرت‌ها و مشارکت یا موافقت‌ها ۵۰۰ میلیون دلار باشد. اما او مالک نصف کمپانی موسیقی سونی/ای‌تی‌وی نیز هست. کمپانی‌ای که هم‌اکنون دومین انتشارات بزرگ و قدرتمند آثار موسیقی در جهان است. درآمد متوسط سالیانهٔ او از این کمپانی بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار تخمین زده شده‌است و این در حالی است که در سال ۲۰۰۷، ۲۳۶ میلیون دلار را از این کمپانی بدست آورد. در کاتولوگ این کمپانی، حق‌نشر بیش از ۷۵۰ هزار آهنگ از افرادی همچون الویس پریسلی، لئونارد کوهن، نیل دایموند، فیفتی سنت، باب دیلن، لیدی گاگا، جان مِیر، امینم، انریکه ایگلسیاس، شکیرا، کریستینا آگیلرا، ایکان، سلین دیون، کی‌تی تانستال، تیلور سویفت، جنیفر لوپز، بیانسه و همچنین حق نشر تمام آثار گروه بیتلز قرار دارد مجلهٔ بیلبورد تخمین زده که ثروت جکسون تنها ۱ سال پس از مرگ ناگهانی‌اش، حداقل ۱ میلیارد دلار بیشتر شده‌است.

جکسون تا سال ۲۰۰۵ رقمی بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار را صرف اهداف خیریه کرد و این در حالی است که ثروت بیل گیتس که برای چندین سال ثروتمندترین انسان جهان بوده، ۶۵ میلیارد دلار برآورد شده‌است.

در سال ژوئیه ۲۰۱۱ مشخص شد که مایکل کلکسیونی شامل ۱۸۲ اثر هنری دارد که تعدادی از آن را هم خودش خلق کرده‌است. ارزش این کلکسیون بیش از ۹۰۰ میلیون دلار (بیش از ۱۰۰۰ میلیارد تومان) تخمین زده شده‌است. یک ارزیاب آثار هنری بر این باور است که کلکسیون هنری مایکل یکی از نایاب‌ترین و بی‌عیب‌ترین مجموعه‌های دنیاست.

گفتاوردهای مایکل جکسون

اگر صاحب چیزی هستید، بدین معناست که باید آن را با دیگران قسمت کنید.
قسمتی از نصیحت‌های مایکل جکسون به فرزندانش
اگر کسی بر ضد یک شخصیت جز آنچه که قابل اثبات بود نمی‌گفت، تاریخ را نمی‌شد نوشت.
دروغ در دوی سرعت شرکت می‌کند، اما راستی در دوی ماراتن.

(Press statement (نوامبر ۲۰۰۳))
زمانی که شروع به شکستن رکوردها کردم. زمانی که رکوردهای الویس پریسلی و بیتلز را شکستم، زمانی که آلبوم‌هایم به پرفروش‌ترین آلبوم‌های جهان تبدیل شد؛ همان زمان بود که آن‌ها (رسانه‌ها و منابع خبری) من را خل و دیوانه خطاب کردند. آن‌ها مرا همجنس باز خطاب کردند. مرا بچه باز خوانندند. گفتند پوستم را سفید کردم. آن‌ها هر کاری کردند تا مردم را مقابل من قرار بدهند.
بیانیه‌ی جکسون در سازمان شبکه ملی (National Action Network headquarters) (جولای ۹، ۲۰۰۲)
بیشتر مردم مشکلات را بیرون از دایرهٔ زندگی خویش می‌دانند. اما من چنین احساسی ندارم. آن‌ها مشکلات بیرونی نیستند. من آن‌ها را درونم حس می‌کنم. کودکی گریان در اتیوپی، مرغی دریایی آغشته به نفت، سربازی نوجوان که با شنیدن صدای پرواز هواپیما بر بالای سرش، از ترس به خود می‌لرزد. آیا وقتی چنین چیزهایی را می‌بینم و می‌شنونم، آن‌ها درون من جریان ندارند؟
قبل از اینکه دربارهٔ من قضاوت کنی سعی کن با تمام قلبت دوستم داشته باشی… بعد از خودت بپرس آیا کودکی مرا دیده‌ای؟
در مورد یک نفر قضاوت نکنید. دیگران را محکوم نکنید. مگر شما همه آن‌ها را می‌شناسید؟ یک نفر شایعه را می‌سازد و همه هم باورش می‌کنند. یادتان باشد که اگر شما یک دروغ را چندین بار بشنوید، قطعا باورش خواهید کرد.
توصیف عشق خنده‌دار است. عشق را می‌توان به راحتی احساس کرد، اما در عین حال آنقدر لغزنده‌است که نمی‌توان درباره‌اش صحبت کرد. درست مانند یک قالب صابون در وان حمام؛ در دستتان می‌ماند مگر اینکه زیاد فشارش دهید.
به ما تنها یک بار هدیهٔ «زندگی کردن» داده می‌شود. پس بايد تمام سعی و تلاش‌مان رو بكنيم كه بتوانيم از طريق كارهایی كه انجام می‌دهیم خودمان را جاودانه كنیم. حالا در هر زمینه‌ای که باشد.[۹۰]
فقط بخاطر اینکه در روزنامه‌ها می‌خوانید یا روی صفحهٔ تلویزیون می‌بینید… آن را (شایعات) به واقعیت تبدیل نکنید.
بسیاری از مردم [به خدا] اعتقاد ندارند. این بعضی اوقات احمقانه‌است. خورشید از دوران‌های دور آن بالا بوده‌است؛ چه چیزی آن را آن بالا نگاه داشته‌است؟ من اهمیت نمی‌دهم که آن‌ها (دانشمندان) چقدر به من توضیح علمی بدهند، توضیحاتشان به اندازهٔ کافی عمیق نیست.
من هیچ وقت ماری جوانا (نوعی مواد مخدر) مصرف نکردم و نمی‌خوام امتحانش کنم. هیچ وقت هیچ کدام از این‌ها را مصرف نکردم. به این چیزها علاقه‌ای نداشتم. حتی از گفتن این کلمات هم بیزارم. من از چیزی که هستم احساس خوشحالی می‌کنم. اگر بخوام که با ذهنم احساس آزادی کنم برای قدم زدن به کنار ساحل می‌روم یا یک کتاب زیبا می‌خوانم یا یک ترانه می‌نویسم.
تنها به خاطر این که چاپ شده دلیل نمی‌شود که وحی منزل باشد، مردم چیزهای منفی می‌نویسند برای اینکه فکر می‌کنند که بیشتر می‌فروشد. آن‌ها برای خبرهای خوب، پول نمی‌دهند.
من بیماری‌ای دارم که رنگدانه‌های پوستم را از بین می‌برد. این اتفاق دست من نیست. این که مردم داستان‌هایی می‌سازند که من نمی‌خواهم چیزی باشم که هستم، مرا آزار می‌دهد.
من به رازها و جادوهای طبیعت باور دارم و به آن‌ها احترام می‌گذارم. به همین خاطر است که وقتی می‌بینم این اتفاق‌ها می‌افتد، ناراحت می‌شوم. از شنیدن اینکه که در هر ثانیه، به اندازهٔ یک زمین فوتبال از جنگل‌های آمازون از بین می‌رود اذیت می‌شوم. به همین خاطر است که من این جور ترانه‌ها را می‌نویسم. من [با ترانه‌هایم] حس هشدار، بیداری و امید را به مردم می‌دهم. من سیارهٔ زمین را دوست دارم. من درختان را دوست دارم و برای آن‌ها احترام قائل هستم. من واقعا احساس می‌کنم که طبیعت به سختی تلاش می‌کند که سوء استفاده‌های انسان از زمین را جبران کند. چون سیاره مریض است. مثل یک تب. اگر الان درستش نکنیم به نقطه‌ای خواهد رسید که دیگر هیچ بازگشتی نخواهد بود. این آخرین فرصت ماست که این مشکلی را که داریم حل کنیم و ما فقط ۴ سال برای درست کردنش مهلت داریم. ما همانند مسافران قطاری می‌مانیم که به پایان مسیرش نزدیک شده! آخرشه! (This Is It)
ما عشق را به دنیا بر می‌گردانیم، تا به دنیا یادآوری کنیم که عشق مهم است. باید به همدیگر عشق بورزیم. ما همه یکی هستیم. پیام ما این است. و باید از زمین مراقبت کنیم. ما فقط ۴ سال وقت داریم که این آسیبی را که به زمین رساندیم، درست کنیم. پس ما پیام‌های مهمی [برای مردم] داریم. این مهمه! خدا حفظتان کند.
مردم همیشه میگن که: «اونا ازش (زمین) مراقبت میکنن. دولت مواظبه. نگران نباشید. اونا…» اونا! کی؟ این از خود ما شروع میشه. خود ما هستیم. وگرنه کاری صورت نمیگیره !

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند