بهرام افشاری در مورد حضورش در پایتخت می گوید

ما در این مقاله از سایت گهر قصد داریم در مورد  بهرام افشاری در مورد حضورش در پایتخت می گوید  صحبت کنیم. از شما عزیزان دعوت می کنیم تا پایان این مقاله گهر را همراهی کنید.

بهرام افشاری در مورد حضورش در پایتخت می گوید

بهرام افشاری کارش را از اواسط دهه ۸۰ و از تئاتر آغاز کرد. اجرا و بازی‌اش در تئاتر بارها تحسین شده و چند سال اخیر در سینما و تلویزیون هم حضوری موفقی را تجربه کرده است. از بازی در فیلم‌های مخاطب‌پسندی مثل «لانتوری» و «عصبانی نیستم» گرفته تا بازی در سریال‌های موفق تلویزیونی مثل «پایتخت ۲». این‌روزها فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» با با بازی افشاری درحال اکران است. او در نقش قدم، قرار است به‌نوعی ترسیم‌کننده فاصله میان طبقات اجتماعی از همه نظر باشد که بازی خوب او به‌عنوان یکی از نقاط قوت فیلم محسوب می‌شود. به این مناسبت با افشاری گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

در کارنامه شما فیلم‌ها و سریال‌های متنوعی دیده می‌شود. از کارهایی با رویکرد رئالیسم اجتماعی مثل «لانتوری» و «عصبانی نیستم» گرفته تا کارهای کمیکی مثل «ایران برگر» و سریال‌های «پایتخت ۲» و «علل‌البدل». چه چشم‌اندازی را برای حرفه بازیگریتان در نظر گرفته‌اید که به این تنوع رسیده‌اید؟

از همان ابتدا چشم‌اندازی در ذهنم داشتم و به‌دنبال هیجان کسب‌کردن تجربه‌‌های متفاوتی در بازیگری بودم؛ این‌که در قالب‌ها و شخصیت‌های مختلف، خودم را محک بزنم. نه این‌که ادعا کنم در هر قالبی می‌توانم موفق باشم اما هر تجربه‌ای نکته و نکاتی را به بازیگر می‌آموزد که می‌تواند برای مسیر کاری‌اش مفید باشد. زمانی در تئاتر کارهایی جدی‌ بازی کردم یا در چند کار با کوروش نریمانی که رویکرد و حال و هوایی کمیک داشتند بازی کردم. احساس می‌کنم اگر در قالب یک نقش تکرار شوم تاریخ به‌سرعت انقضایش تمام خواهد شد چون به ورطه کلیشه می‌افتد. خدا را شکر که در یک سال اخیر این تنوع را مد نظر قرار داده‌ام.

برای انتخاب این نقش‌ها چه معیاری دارید؟ آیا برای شما کارگردان مهم است یا فیلمنامه و ترکیب بازیگران؟

این مسئله می‌تواند ترکیبی از هر سه‌مورد باشد اما بیشتر سعی می‌کنم کاری را انتخاب کنم که از شخصیت خودم دورتر است زیرا این امکان را به من می‌دهد که خودم را به چالش بکشم و این چالش کشیدن به من هیجان خاصی می‌دهد.

«به کارگر ساده نیازمندیم» بپردازیم. یکی از نقاط برجسته بازی‌ها، طبیعی در آمدن لهجه بازیگران است. به‌خصوص در مورد شما که جزو امتیازات مثبت کارتان محسوب می‌شود. آیا معلم زبان داشتید؟ چه تمرین‌هایی کردید تا این لهجه و لحن، جلوه باورپذیری داشته باشد؟

مجید اصغری به‌نوعی معلم و راهنمای ما بود که در فیلم هم نقش پسر عمویم را بازی می‌کند. لهجه و زبان آذری را بلد نیستم و دیدم در میان عوامل پشت صحنه هر کدام نظر متمایزی نسبت به این زبان دارند. به‌هر حال لهجه‌ها و لحن‌ها در شهرهای مختلف فرق می‌کند. مثلا گویش زنجانی‌ها با اردبیلی‌ها و همچنین با تبریزی‌ها متفاوت است. این از هم گسستگی در زبان‌های مختلف کار را سخت می‌کرد که خوشبختانه به کمک اصغری سعی کردم به شکل ملموس آن دست پیدا کنم.

درواقع همه کار کردم که تظاهر به لهجه نکنم و این مسئله به‌هیچ وجه توی ذوق نزند. البته رویکرد خیلی حطرناکی هم است و مثلا در بداهه‌پردازی بازیگر را در محدودیت قرار می‌دهد. مثلا اگر قرار بود به‌صورت بداهه کار کنم و از خودم به نقش اضافه کنم به‌دلیل این‌که با دایره واژگان زبان آذری آشنا نبودم، این کار برایم بسیار سخت بود. درواقع به‌نوعی قدرت بداهه‌پردازی را از بازیگر می‌گیرد.

برای ایفای نقش قدم در «کارگر ساده نیازمندیم» چه تمرین‌هایی داشتید؟ مثلا در «عصبانی نیستم» بازی در کار را به‌عنوانی فردی از طبقه متوسط تجربه کردید.اما در این فیلم قرار است که از طبقه پایین جامعه باشید. از تجربیات زیست‌شده استفاده می‌کنید یا فیلمنامه و کارگردانی به بازی شما بیشتر سمت‌وسو می‌بخشد؟

شیوه‌ای که همیشه مد نظر قرار داده‌ام این است که سه فاکتور مشاهده،ث بت و بازآفرینی را رعایت کنم. در هر کاری و با هر ژانری سعی می‌کنم برای اجرای بهتر نقش، این سه مورد را در نظر بگیرم. حضور در جامعه و آشنایی با آدم‌هایی که در سینما امکان شخصیت‌پردازی از روی آن‌ها وجود دارد، این ابزار را به بازیگر می‌دهد که بتواند مشاهدات لازم را داشته باشد. در زمینه ثبت و ضبط هم با تمرین‌هایی این مهارت را پیدا می‌کنم.

اما مشکلی که اغلب بازیگران با آن مواجه می‌شوند معمولا در مرحله بازآفرینی اتفاق می‌افتد. اما به‌شخصه تلاشم این بوده که تمرکزم را روی بازآفرینی نقش بگذارم و با گذر زمان ببینم که مخاطب از کدام بازآفرینی‌ها بیشتر راضی است و برایش خوشایند جلوه می‌کند. اصلا انگیزه‌ای برای انجام‌دادن کار زیادی ندارم بلکه سعی می‌کنم گزیده کار کرده اما این سه فاکتور را رعایت کنم.

کار با منوچهر‌ هادی در این فیلم چطور بود؟ آیا فضا را برای خلاقیت باز می‌گذاشت یا نه با یک دکوپاژ آهنین سر صحنه می‌آمد و همه چیز قرار بود مو‌به‌مو و از روی فیلمنامه، اجرا شود؟

هر کسی که با منوچهر ‌هادی کار کرده به این نتیجه رسیده که همکاری لذت‌بخشی بوده است به این دلیل که کاملا با دیدگاهی وسیع و باز با عوامل یک فیلم رفتار می‌کند. او به‌شدت از پیشنهادها استقبال می‌کند که در پروسه تولید کم‌کم رابطه خیلی خوبی بین ما شکل گرفت. در ابتدا برایم خیلی سخت بود و جغرافیای نقش قدم را نمی‌دانستم اما رویکرد گفت‌وگومحور‌ هادی باعث شد که بعد از تحلیل‌ها و گفت‌وگوهای زیاد به این شکل کنونی دست پیدا کنیم.

انتقادی که برحی از افراد به این فیلم وارد دانستند این بود که در پرداخت سوژه نتوانسته بداعت لازم را داشته باشد. البته به‌نظرم در اجرا کار قابل قبولی است. از نظر خودتان آیا این ضعف وارد است؟ در کل چقدر اهل تحلیل این نقاط قوت و ضعف، هنگام خواندن فیلمنامه هستید؟

در حد لزوم درباره فیلمنامه اظهار نظر می‌کنم. پدرام کریمی به‌عنوان نویسنده کار حتما ذهنیت و دیدگاه خاص خودش را داشته و من بازیگر به اندازه‌ای نظر می‌دهم که تاثیر لازم را در اجرای بهتر نقش داشته باشد. وقتی فیلمنامه و شخصیتی را برای بازی انتخاب می‌کنیم درواقع قبول می‌کنیم که وارد دنیای ذهنی آن نویسنده شویم. خیلی تعصب ندارم درباره نقش خودم و بیشتر به ضرورت و کارکرد و جایگاه نقش در کلیت اثر فکر می‌کنم. البته این را هم باید در نظر داشت که باید از ساخت چنین فیلمنامه‌ای استقبال کرد و از این مهم‌تر حمایت از بخش خصوصی تا بتواند به راهش ادامه دهد.

در ایفای نقش‌هایتان معمولا رگه‌هایی از طنز هم قابل مشاهده است. مثلا در همین فیلم هم مشخص است. چطور این لحظات را چاشنی شخصیت فیلمنامه می‌کنید؟

تا جایی که شخصیت و بازی ایجاب می‌کند از این اجرای کمدی استفاده می‌کنم. مثلا در سریال «علل البدل» تعریف شخصیت طوری بود که ایجاب می‌کرد کمیک اجرا شود. اما در فیلمی مثل «لانتوری» باید به قیمت نمایش خشونت این لحظات حذف شود. در کل خودم فضای گروتسک و فضای کمدی‌های تلخ را خیلی دوست دارم.

همکاری‌تان با بازیگران مقابل چگونه بود؟ در این فیلم با بازیگران معتبر و باسابقه‌ای همکاری داشتید. از مهران احمدی و سیامک صفری گرفته تا سحر قریشی که با بازی در این فیلم نشان داد که استعداد بازیگری هم دارد!

سیامک صفری را مثل برادر بزرگ خودم می‌دانم. همیشه به من لطف داشته و همیشه از او به نیکی یاد کرده‌ام، اصلا او جزو بازیگران مورد علاقه‌ام است. سحر قریشی هم خیلی تلاش کرد و به‌نظرم این اجرا از بهترین کارهای کارنامه‌اش است. درمورد یکتا ناصر، سیروس همتی و بقیه بازیگران این همدلی و همکاری به‌خوبی اتفاق افتاد. در کل سعی کردم که با پارتنرها همدلی و همزبانی لازم را داشته باشم تا به یک کلیت منسجم تبدیل شود.

این‌روزها ترکیب اکران ترکیب پیچیده‌ای شده است؛ هم فیلم کمدی پرفروشی مثل «نهنگ عنبر ۲» را داریم و هم فیلم خوش‌ساخت جدی و البته تلخی مثل «رگ خواب» و یا فیلمی مثل «برادرم خسرو» که رویکرد روانکاوانه دارد. به‌نظرتان «کارگر ساده نیازمندیم» در این تنوع فیلم‌ها می‌تواند اکران موفقی داشته باشد؟

به اندازه خود فیلم و مقتضیاتش امیدوارم برایش اتفاق خوبی رقم بخورد. تا حالا که بازخوردهای خیلی خوبی داشتیم به‌خصوص در چند سال اخیر و با رونق فضاهای مجازی ارتباطمان با مخاطب بی‌واسطه‌تر شده و با انواع و اقسام کامنت‌ها رو‌به‌رو می‌شویم که خوشبختانه تا حالا بیشترشان نظر مثبت داشته‌اند. باید توجه داشت که سینما به چنین فیلم‌هایی هم نیاز دارد تا هدف تنوع ژانر را تحقق ببخشد و مخاطب نیز حق انتخاب بیشتر و بهتری هم داشته باشد.

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند
ارسال دیدگاه