اشعار مناجات با امام زمان

تاريخ : 11 اسفند

اشعار مناجات با امام  زمان توسط سید هاشم وفایی ، محمد بیابانی ، رضا تاجیک در مطلب زیر به همراه اشعار کامل و عکس نوشته های زیبا برایتان می گذاریم. خبر آمد خبری در راه است شاید این جمعه بیاید شاید

اشعار مناجات با امام زمان

اشعار مناجات با امام زمان, پورتال خبری فرهنگی گهر

سید هاشم وفایی

در موج بلا عاشق خود را نگذاری
این غمزده را در دل دریا نگذاری
هر روز دَهَم وعدۀ دیدار تو بر خویش
امروز دگر وعده به فردا نگذاری
دنبال تو میگردم و بیخود شدم از خود
دیوانۀ خود را به تماشا نگذاری
ما تشنه لب جرعۀ دیدار تو هستیم
داغی به دل تشنه لب ما نگذاری
با دست تهی چشم به الطاف تو دارم
مسکین درت را به تمنا نگذاری
سوگند به زهرا که کسی جز تو ندارم
یک لحظه مرا بی کس و تنها نگذاری
ره دور و سفر سخت و مرا فرصت کوتاه
بی توشه مرا روز مبادا نگذاری
تنها گره ما به نگاه تو شود باز
ما را به امید دگران وا نگذاری
هرگاه کنی عزم سفر سوی مدینه
از قافلۀ عشق مرا جا نگذاری
روشن نشود دیدۀ تاریک “وفائی”
بر روی دو چشمش قدمی تا نگذاری

شعر بسیار زیبا مناجات با امام زمان

اشعار مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ محمد بیابانی

اشعار مناجات با امام زمان, پورتال خبری فرهنگی گهر

مناجات با امام زمان

دوباره بزم عزا باز مرثیه خوانی
دوباره سفره روضه دوباره مهمانی

سلام حضرت صاحب عزا که از چشمت
جدا نخواهد شد ابر های بارانی

در این مقام که تنها برای محرم هاست
سپاس از این که مرا اهل خویش می دانی

تو ارث برده ای از مادت که روز و شبت
چنین اجین شده با گریه های طولانی

دوباره روضه بخوان تا که بشکند قلبت
دوباره اه بکش تا مرا بسوزانی

بگو به مردم نامرد شهر پیغمبر
کجاست غیرتتان پس چه شد مسلمانی

بهشت سوخته اتش جهنم اه
فرشته ای وسط شعله های شیطانی

***************

اشعار مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رضاتاجیک

با دو تا چشم و هفت دریا اشک
فاطمیه شروع شد با اشک

باز با گریه ی امام زمان
می شود کار اهل دنیا اشک

آه صاحب عزا! بیا که شده
سهمم از دوری تو تنها اشک

باز هم فاطمیه آمده و
می شوم مثل تو سراپا اشک

در عزاداریت شریکم کن
از شما روضه خوانی، از ما اشک

دلت از غصه های مولا خون
چشمت از ناله های زهرا اشک

(وای مادر) بگو که غرق کند
مردم چشمهای ما را اشک

بگو از مادری که خورد زمین
تا بریزم چو آسمانها اشک

هرچه خون می چکید از مسمار
ریخت از چشمهای مولا اشک

اشعار مناجات با امام زمان, پورتال خبری فرهنگی گهر

اشعار مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ محمد بیابانی

دلگرمی این روز های سرد برگرد
ای سرخیه گل های خشک و زرد برگرد

اسان ندارد بی تو هر چه سخت باز ا
درمان ندارد بی تو هر چه درد برگرد

اشکو علیک از جهان خالی از مرد
با سیصد و با سیزده تا مرد برگرد

از عاشقی سر شار م و چون اهل کوفه
پشت تو را خالی نخواهم کرد برگرد

مایی ان روزی که شاید خاک باشم
تا پر کشم بر دامنت چون گرد برگرد

دنبال تو در کوچه های فاطمیه
حیران شدم چون عابری شب گرد برگرد

ای دست قهار خدا تا که بگیری
کفاره سیلی ان نامرد برگرد

زینب فقط میداند ان بلوای کوچه
شب ها چه بر روز حسن اورد برگرد

یک حرف می ماند برایم یابن زهرا
برگرد جان مادرت برگرد برگرد

****************

اشعار مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ محمد بیابانی

عمری که بی تو رفت یقینا حرام شد
امسال هم خیال ظهور تو خام شد

با جمعه سال امد و با جمعه هم گذشت
یک سال دیگر امد و بی تو تمام شد

زیبا ترین زمان زبان دل من است
ان لحظه ها که با تو دمی هم کلام شد

خوبی نداشتم بدی ام را حلال کن
اقا دوباره وقت گذشت از غلام شد

این چند ساله فاطمیه حسن مطلع و
این روضه های هر شبه حسن ختام شد

روضه بخوان که سیر شود دیده ام ز اشک
چشم گرسنه با ز زمان طعام شد

از خانه ای بگو که به دستان شعله سوخت
از خانه ای که دور و برش ازدحام شد

از حرمتی که بعد پیمبر شکسته شد
از دخترش که دیگر بی احترام شد

ای منتقم به پهلوی زخمی مادرت
دیگر بیا که زمان قیام شد

آخرين هاي اين بخش
ديگران چه مي خوانند
دیدگاه ها
برای ارسال دیدگاه مرتبط با این مطلب کلیک کنید

گـهـر در شبکه هاي اجتماعي