انواع آلات موسیقی و سازهای ایرانی

تاريخ : 19 مهر

همانطور که می دانید ایران کشوری با فرهنگی غنی در زمینه موسیقی است و انواع و اقسام سازها و موسیقی سنتی را دارد. ما در این بخش گهر به معرفی انواع آلات موسیقی و سازهای ایرانی می پردازیم.

انواع آلات موسیقی و سازهای ایرانی, پورتال خبری فرهنگی گهر

انواع آلات موسیقی و سازهای ایرانی

سازهای نواحی ایران شامل دو بخش می‌باشد:

بخش اول سازهای نواحی استان کرمان است که شامل جوغ، چوغرو، جاریگ، درک، انواع مختلف دایره و دف، انواع دهل و جره، انواع نقاره، تمبک محلی، کوزک، سنج انگشتی، کرپ، کرنا، انواع مختلف سورنا، سفید مهره، انواع نی محلی، نی لبک، فلوت محلی، نی جفتو، فیقو، سوتک، شاخ نفیر، بلبون، چنگ، چنگ قوطی و یروتی است.

بخش دوم نیز شامل گزیده‌ای از سازهای نواحی سایر استان‌های کشور است که اکثراً دارای قدمت قابل توجهی هستند؛ به طوری که حتی تعدادی از آن‌ها جزء سازهای منسوخ شده به حساب می‌آیند.

علاوه بر این تقسیم بندی هر یک از این بخش‌ها از نظر سازشناسی در دسته‌های سازهای زهی زخمه‌ای و کمانی، سازهای بادی زبانه‌دار و بی زبانه و سازهای کوبه‌ای خودصدا و پوست‌صدا مرتب شده‌اند.

انواع سازهای ایرانی و ساختمان آن ها

از حیث جنس سه نوعند: – فلزی – سفالی – چوبی

و از لحاظ نوع وشکل تولیدصوت به سه گروه تقسیم می‌شوند:

سازهای زهی مانند:

زخمه‌ای: تار، دوتار، سه تار، عود، تنبور، بربط، چگور، رباب، قانون، چنگ

کششی: کمانچه، قیچک، سرود

زهی – کوبشی: سنتور

سازهای بادی: فلوت، نی، قره نی، نی انبان، کرنا، با لابان، وزله، سرنا، نفیر، دونیه، شمشال

سازهای ضربی: دایره، دهل، تنبک، نقاره، سنج، طاس، دف

طبقه‌بندی شده‌اند. صدای حاصل از یک ساز به جنس و شکل ساختمان آن و طبعاً به ساخت صحیح و دقیق آن بستگی دارد.

سازهای فلزی که معمولاً از جنس برنج یا مس هستند، به طریق “ریخته گری یا چکش کاری” ساخته می‌شوند. سازهای سفالی، همانطور که از نام آن پیداست از جنس سفال (گل رس پخته شده) می‌باشد. برخی تنبک‌ها و سازهای بومی مانند طاس‌های پوستی و فاقد پوست از سفال – دستی یا با چرخ ساخته می‌شوند.

سازهای چوبی به طریق «تراش و برش» ساخته می‌شوند. این گروه از سازها بیشترین و متنوع ترین سازها را درخود جای می‌دهد و آنجا که سخن از نواختن یا ساختن سازهای ایرانی است بیشتر این سازها در ذهن تداعی می‌گردد. اکثریت سازهای زهی و برخی سازهای ضربه‌ای به این روش ساخته می‌شوند.

سرنا

یکی از سازهای بسیار کهن جهان سرناست که در مناطق گسترده ای از هند تا یونان رواج دارد. پیشینه آن در ایران به دوره حکومت ساسانیان باز می گردد. پس از آن رد سرنا را در کتاب موسیقی الکبیر ابونصر فارابی می توان پیدا کرد. این دانشمند و موسیقی شناس قرن سوم هجری (۹۵۰ میلادی) سازهای بادی زمان خود را با دقت بالایی مورد مطالعه قرار داده و نقاشی هایی نیز از آن ها به یادگار گذاشته است.

سرنا از خانواده سازهای بادی زبانه دار و از جنس چوب است. تقریباً در تمام ایران یافت می شود. طول آن در هر منطقه متفاوت و بین ۳۰ تا ۵۰ سانتی متر متغیر است. صدایی نافذ دارد که معمولاً با همراهی یک ساز کوبه ای به نام دهل نواخته می شود. سرنا در گذشته به طور معمول همراه همیشگی شادمانی ها، سوگواری ها، جنگ ها و آیین های ویژه قومی و مذهبی بوده است. هم اینک نیز علاوه بر کارکرد قبلی خود، در برخی آثار ارکستری نیز به کار می رود. این ساز در فرهنگ های مختلف ایران، صداهای ویژه ای تولید می کند. به طوری که شنونده کم و بیش آگاه، به راحتی می تواند تفاوت رنگ صدای سرناهای لری، مازندرانی، خراسانی و غیره را از هم تشخیص دهد.

در حال حاضر می توان به انواع رایج در مناطق فارس نشین مانند دامنه های البرز و مناطق کویری اشاره کرد. علاوه بر آن لرستان، بختیاری، آذربایجان، کردستان، مازندران، گیلان، شمال خراسان، شرق و جنوب خراسان، کرمان، سیستان، هرمزگان و بلوچستان ایران، هر یک سرناهای خاص خود را دارند.

نی تکی:

این ساز شباهت زیادی به نی جفتی دارد و در واقع ساختمانش دقیقاً مانند نی جفتی است. با این تفاوت که به صورت تکی مور داستفاده قرار می گیرد. در نتیجه حجم صدای آن کمتر از نی جفتی است و جنس صدایش نیز کمی متفاوت به گوش می رسد. بیشتر در مناطق جنوب ایران و سواحل خلیج فارس نواخته می شود.

کرنای فارس

یکی از کهن ترین سازهای بادی ایران و از خانواده سازهای بادی قمیش دار است. شکل ظاهری آن بسیار شبیه سرنا ولی طولی بلندتر دارد. کرناهای امروزی بین ۷۵ تا ۱۱۰ سانتی متر طول دارند و همگی از دو بخش چوبی و برنجی تشکیل شده اند. بخش چوبی آن حدود ۳۵ تا ۵۰ سانتی متر و بخش برنجی نیز ۴۰ تا ۶۰ سانتی متر است. این ساز صدای بلندی دارد و منحصراً به صورت میدانی در فضاهای باز نواخته می شود. در مواردی صدای آن تا یک کیلومتر قابل شنیدن است و همانند سرنا، همراه همیشگی شادمانی ها، سوگواری ها، جنگ ها و آیین های قومی و مذهبی بوده است. خاستگاه این ساز استان فارس واقع در جنوب ایران است و به همین دلیل در بیشتر نوشته های تاریخی همواره از آن به عنوان کرنای فارس یاد می شود. قدیمی ترین نمونه اش در سال ۱۳۳۶ خورشیدی (۱۹۵۷ میلادی) از قبر داریوش سوم پیدا شد که بخش فلزی اش ۱۲۰ سانتی متر طول دارد و هم اینک در موزه تخت جمشید استان فارس نگهداری می شود. این نمونه منحصر به فرد، به کرنای هخامنشی شهرت دارد.

کرنا در گذشته یک ساز حکومتی بوده و برای اعلان ها، جشن ها و جنگ ها به کار می رفته است. امروزه این ساز با شکل های مختلف تنها در بین دو قوم بختیاری و قشقایی رواج دارد. کرنای بختیاری بلندتر از نوع قشقایی است و صدای بسیار نافذی دارد.

کرنای رایج در بین قشقایی ها، هم از نظر شکل ظاهری و هم نوع صدادهی با کرنای بختیاری تفاوت قابل ملاحظه ای دارد. علاوه بر این، به جای دهل با ساز کوبه ای نقاره Naqareh همراهی می شود. نقاره در دوره صفویه یکی از ابزارهای موسیقی جنگی و حکومتی بوده است.

کرنای لاهیجان:

این ساز شباهت بسیار کمی به کرنای فارس دارد و منحصر به شهر لاهیجان واقع در استان گیلان است. جنس آن به طور کامل از گیاه نی و طولش بین ۳ تا ۴ متر است. یک عدد کدوی توخالی در دهانه خروجی اش با زاویه ۱۸۰ درجه روبروی نوازنده قرار دارد. این ساز قادر به ملودی نوازی نیست و تنها دو نت تولید می کند. کرنای لاهیجان یک ساز آیینی است که صرفاً برای برگزاری برخی آیین های قومی و مذهبی منطقه به کار می رود. همیشه به صورت گروهی نواخته می شود و به طور کلی تکنوازی ندارد. نوازندگان که گاه ممکن است بین ۸ تا ۱۴ نفر باشند، کرناهای خود را به یک سو جهت گیری می کنند و با اشاره رهبر گروه می نوازند. صدای حاصل از این نوع موسیقی، خیلی مهیب و ترسناک است و چنانکه افراد محلی می گویند در گذشته برای ترساندن مهاجمان نیز به کار می رفته است.

شمشال

در گذشته از جنس چوب می ساختند ولی امروزه از لوله های فلزی ساخته می شود. قمیش ندارد و نوازنده با قرار دادن لب های خود بر دهانه ورودی آن، می نوازد. صدایی بسیار ویژه دارد و به تنهایی قادر است زندگی ساده روستا نشینان کردستان را به تصویر بکشد. پراکندگی این ساز منحصر به مناطق کرد نشین است. در گذشته برای درمان بیماران هم نواخته می شد. امروزه نوازندگان آشنا به این ساز بسیار کمیاب اند.

بالابان

این ساز از قفقاز تا کردستان ایران با نام های مختلف شناخته می شود. در زبان ارمنی به آن “دودوک” ، در زبان آذری “بالابان” و در زبان کردی، “نرمه نای” می گویند. جنس اش چوبی و از خانواده سازهای بادی قمیش دار است. صدایی نرم و آرام بخش دارد. طول آن بین ۳۰ تا ۴۰ سانتی متر متغیر است. نوازندگان ایرانی معمولاً آن را با یک ساز کوبه ای می نوازند که در آذربایجان، قاوال و قوشا نقاره و در کردستان تنبک و دف بدین منظور انتخاب می شود.

نی تکی

این ساز شباهت زیادی به نی جفتی دارد و در واقع ساختمانش دقیقاً مانند نی جفتی است. با این تفاوت که به صورت تکی مور داستفاده قرار می گیرد. در نتیجه حجم صدای آن کمتر از نی جفتی است و جنس صدایش نیز کمی متفاوت به گوش می رسد. بیشتر در مناطق جنوب ایران و سواحل خلیج فارس نواخته می شود.

له له وا

ساز بادی بدون زبانه و مختص مازندران در شمال ایران است. صدایی بسیار خاص دارد و به همین دلیل شنیدن صدایش، همواره فرهنگ موسیقایی مازندران را تصویر می کند. از جنس گیاه نی ساخته می شود و صدایش شفاف است. حسین طیبی شاخص ترین نوازنده این ساز است.

نل و دونل

نل ساز اختصاصی منطقه بلوچستان است که از گیاه نی ساخته می شود. قمیش ندارد و نوازنده در دهانه ورودی آن که بسیار شبیه فلوت است، می دمد. دونل در حقیقت استفاده همزمان دو عدد ساز نل می باشد که یکی از آنها صدای ثابت و دیگری ملودی ها را جاری می سازد. نوازندگی با این ساز، تبحر ویژه ای را می طلبد و نوازندگان ماهر آن بسیار کمیاب اند. شاخص ترین نوازنده دونل شیرمحمد اسپندار ساکن بمپور استان سیستان و بلوچستان است. نل و دونل علاوه بر تک نوازی، معمولاً با دهلک -ساز کوبه ای بلوچستان- همراهی می شوند.

دوزله

سازی قمیش دار و دوقلوست. ساز اختصاصی مناطق کرد نشین است و از جنس نی ساخته می شود. طول آن کوتاه، در حدود ۲۰ سانتی متر است، ولی صدای بسیار پرقدرتی دارد. ساز همراهش معمولاً تنبک است و بیشتر در شادمانی ها به کار می رود. حسن مصطفی پور شاخص ترین نوازنده آن است.

قشمه

سازی قمیش دار و جفتی است که از جنس استخوان بال عقاب ساخته می شود. ظاهر آن بسیار شبیه دوزله کردی و نی جفتی هرمزگان است. صدایی قوی و نافذ دارد و تنها در میان قوم کرمانج Kormanj ساکن در شمال ایران نواخته می شود. نوازنده بزرگ آن، علی آبچوری است. این ساز به طور معمول با دایره و دهل همراهی می شود و کاربردش معمولاً در شادمانی هاست.

دف

ساز کوبه ای دوار و از نوع یک طرفه با قطری حدود ۷۰ سانتی متر است. روی آن پوست گوسفند یا بز می کشند و مجموعه زنجیرهایی نیز به آن متصل می کنند که صدای ویژه ای تولید می کند. خاستگاه اصلی ساز دف، کردستان است ولی شکل های مختلفی از آن با نام هایی متفاوت مانند دپ و غیره در نقاط دیگر ایران وجود دارد. امروزه در همه موسیقی های شهری می توان نشانی از دف پیدا کرد. دف در کردستان صرفاً کاربرد آیینی و مذهبی دارد.

انواع دیگری از دف در ایران رواج دارد که می توان به منطقه شرق خراسان و همچنین جنوب ایران در دو استان هرمزگان و بوشهر اشاره کرد. به جز کردستان، سایر دف های ایران بدون حلقه نواخته می شوند. دف در فرهنگ بوشهر ابزار شادمانی است ولی در هرمزگان یک ساز آیینی محسوب می شود که معمولاً نوازنده اش با صدایی خوش نواخته های خود را همراهی می کند.

دایره

ساز کوبه ای دوار و یک طرفه با قطری حدود ۳۵ تا ۴۵ سانتی متر است. در برخی موارد حلقه هایی به آن آویزان می کنند تا صدای متفاوتی ایجاد شود. دایره به طور معمول ساز مجالس شادی است و تقریباً در تمام ایران رواج دارد. پوست آن از پوست بره تهیه می شود. در دوره جدید نوع طلقی آن با استفاده از مواد پلاستیکی، رواج گسترده ای یافته است.

تنبور

از خانواده سازهای زهی مضرابی است. دو سیم دارد و به همین دلیل در دوران معاصر، دوتار نیز خوانده می شود. در حال حاضر، تنها نوازندگان منطقه کرمانشاه از واژه تنبور استفاده می کنند و در سایر نقاط ایران، این ساز قدیمی با عنوان دوتار شناخته می شود. بهترین سند تنبور، نقاشی ها و مطالب کتاب موسیقی الکبیر فارابی است که از قرن سوم هجری (۹۵۰ میلادی) به یادگار مانده است. فارابی در کتاب خود از دو نمونه تنبور خراسان و تنبور بغداد نام می برد.

در ایران هشت نمونه تنبور (دوتار) با صدادهی متفاوت وجود دارد که عبارتند از: تنبور شرق خراسان، تنبور ترکی شمال خراسان، تنبور کرمانجی شمال خراسان، تنبور ترکمنی شمال خراسان، تنبور ترکمن صحرا، تنبور مازندران، تنبوره تالشی و تنبور کرمانشاه که در این میان از نظر اندازه کاسه، تنبور شرق خراسان بزرگ ترین و تنبوره تالشی کوچک ترین هستند. البته تنبوره تالشی منحصرا ً با مضراب کوچکی نواخته می شود ولی سایر تنبورهای ایران، با پنجه نواخته می شوند. نحوه نواختن تنبور تقریباً به یک شکل صورت می گیرد ولی تکنیک های ویژه و ریزه کاری های نوازنده آن در کنار خصوصیات فیزیکی ساز باعث می شود تا صدای هر یک از آنها از نظایرشان در دیگر فرهنگ ها متمایز باشد. از بزرگ ترین نوازندگان تنبور در شرق خراسان می توان از حسین سمندری و عبدالله سرور احمدی، در شمال خراسان محمد حسین یگانه، حاج قربان سلیمانی و اولیا قلی یگانه، در منطقه ترکمن صحرا نظرلی محجوبی، در مازندران محمدرضا اسحاقی، و در منطقه کرمانشاه درویش امیر حیاتی، بابا غلام و امرالله شاه ابراهیمی را نام برد. گفتنی است که تنبور کرمانشاه در حال حاضر سه سیم دارد.

کمانچه

این ساز علاوه بر آنکه در گروه سازهای ملی ایران قرار دارد، نزد برخی از اقوام ایرانی به شکلی متمایز مورد استفاده قرار می گیرد، چنان که بخشی از هویت موسیقایی آن ها را شکل می دهد. از شاخص ترین شیوه های کمانچه نوازی که در بین اقوام ایرانی وجود دارد، می توان به نمونه های لری، کرمانجی، مازندرانی، گیلانی، کومشی، ترکمنی، قشقایی و بختیاری اشاره کرد. کمانچه در برای برخی اقوام ایرانی مانند لرها، نقش درجه یک و در نزد برخی دیگر مانند بختیاری ها، نقش کم رنگ تری دارد. این ساز از نوع زهی آرشه ای است و در نقاط مختلف ایران انواع سه سیم تا شش سیم آن رواج دارد. بر سطح کاسه اش پوست بز می کشند و آرشه اش از موی اسب تشکیل می شود. کمانچه در میان لرها، تال و در میان ترکمن ها، قژک نامیده می شود.

سرود

سازی از خانواده زهی آرشه ای است. تعداد سیم های آن از کمانچه بیشتر است. معمولاً نوع دوازده سیمی اش مشاهده می شود که شش سیم نقش واخوان و شش سیم دیگر در خدمت ملودی نوازی قرار می گیرند. سرود ساز اختصاصی بلوچ هاست و از طریق ایشان به اقوام همجوار نیز سرایت کرده است. در موسیقی ملی معاصر، از نمونه های بازسازی شده این ساز تحت عنوان قیچک، استفاده ارکستری می شود. این ساز در فرهنگ بلوچی هم به صورت تکنوازی و هم گروه نوازی با تنبورک و دهلک به کار می رود.

رباب بلوچستان

از خانواده سازهای زهی مضرابی است و بین ۱۲ تا ۱۸ سیم دارد که از میان آنها شش سیم قابلیت اجرای ملودی دارند و مابقی فقط نقش واخوان را بازی می کنند. صدای رباب نرم و بیشتر در محدوده بم صدا می دهد. سیم های رباب با یک مضراب از جنس شاخ حیوان و اخیراً از نوع پلاستیکی نواخته می شوند.

نی جفتی

سازی بادی و از خانواده قمیش دار است. از جنس نی ساخته می شود و دو عدد از آن در کنار هم قرار می گیرند. به همین دلیل صدای آن بسیار پر حجم و جذاب است. پیشینه زیادی دارد و از هزاران سال پیش در مناطق گسترده ای از خاورمیانه ساز مهم مراسم شادمانی ها بوده است. ابو نصر فارابی در قرن چهارم هجری (۹۵۰ میلادی) دو نمونه از آن را شناسایی کرده و در کتاب موسیقی الکبیر خود به تصویر کشیده است.

نی جفتی بیشتر در نواحی جنوب و جنوب غربی ایران نواخته می شود. منطقه شوشتر، بوشهر و هرمزگان مهمترین خاستگاه آن هستند. این ساز غالباً همانند نظایر خود در کردستان و شمال خراسان که دوزله و قوشمه نام دارند، در محافل شادمانی به کار می رود و علاوه بر تکنوازی با سازهای کوبه ای نظیر، دمام، کسر (Kaser) (نوعی طبل جنوبی) و دایره همراهی می شود.

نی انبان

خاستگاه اصلی این ساز، سواحل خلیج فارس واقع در جنوب ایران است ولی اینک در مناطق وسیعی از استان های همجوار با سواحل جنوب ایران رواج دارد. ساختمان هسته اصلی آن دقیقاً همانند نی جفتی است که به یک منبع هوای فشرده از جنس پوست بز متصل است و به نوازنده امکان می دهد هوای مورد نیاز ساز را در کیسه یا انبان ذخیره کند. نی انبان صرفاً در مجالس شادمانی به کار می رود.

برخی آهنگسازان ایرانی در سال های اخیر، به استفاده ارکستری از نی انبان متمایل شده اند که این تجربه های جدید، گاه با گروه سازهای ایرانی و گاه در کنار سازهای ارکستر غربی بوده است. برای نمونه می توان از شاخص ترین همنوایی نی انبان و ارکستر غربی به تجربه مجید انتظامی اشاره کرد (نمونه ۶). این ساز با کمی تفاوت در شمال آفریقا، شبه جزیره عربستان و اروپا نیز رواج دارد که در اسکاتلند بگ پایپ bagpipe نامیده می شود.

دهل

ساز کوبه ای دوار و از نوع دوطرفه است که با یک چوب بزرگ به نام “چوگان” Chogan و یک چوب کوچک به نام “ترکه” Tarkeh نواخته می شود. گاهی به جای استفاده از چوگان و ترکه، آن را با دست می نوازند. به ویژه اگر اجرا در مکان سربسته باشد. دهل غالباً در کنار دو ساز سرنا و کرنا مورد استفاده قرار می گیرد. گونه ای از دهل های بزرگ تر در مناطق مرکزی ایران مانند یزد، اردکان و نایین ویژه آیین های سوگواری وجود دارند که بدون همراهی هیچ ساز ملودیک، مورد استفاده قرار می گیرند.

دهل در مناطق مختلف ایران دارای اندازه های متفاوتی است. بزرگ ترین نمونه های آن را در مناطق کویری یزد، نایین و کاشان می توان یافت که منحصراً در آیین مذهبی عاشورا مورد استفاده قرار می گیرند و برای مردمان آن منطقه مقدس اند. دهل های رایج در کردستان اندازه ای متوسط دارند و نمونه دهل بختیاری کوچک تر از آن است. در برخی مناطق مانند سیستان هم، کاسه دهل در مقایسه با سایر نقاط ایران عمق زیادی دارد.

دمام

ساز کوبه ای دوار و از نوع دوطرفه است که در مقایسه با دهل قطر کمتری دارد. بر سطح دو دهانه آن، پوست حیوان می کشند. نواختن آن یا با دست و یا با دو قطعه چوب ساخته شده از برگ درخت خرما صورت می گیرد. پراکندگی اش بیشتر در سواحل خلیج فارس و به ویژه استان بوشهر است. دمام علاوه بر مجالس شادمانی که همراه نی جفتی و نی انبان نواخته می شود، در مراسم سوگواری مذهبی با شیوه ای متفاوت به کار می رود. دمام نوازی گروهی، بخش مهمی از یک آیین مذهبی بوشهر به شمار می رود.

سنج

از دسته سازهای کوبه ای خود صداست. یعنی واسطه ای مثل پوست ندارد. دو قطعه فلز همانند بشقاب از جنس آهن هستند که توسط نوازنده بر هم کوبیده می شوند. در گذشته های دور، آن را از مفرغ می ساختند. یک جفت سنج باستان متعلق به هزاره نخست پیش از میلاد در منطقه باستانی زیویه واقع در استان کردستان پیدا شده است که هم اینک در موزه ایران باستان نگهداری می شود.

سنج در حال حاضر فقط در موسیقی های آیینی کاربرد دارد و استفاده دیگری از آن نمی شود. چنین به نظر می رسد که این ساز در عهد باستان نیز دارای چنین کارکردی بوده باشد. آیین های عزاداری مردمان منطقه بوشهر واقع در جنوب ایران، در سالگرد شهادت امام حسین (ع) –امام سوم شیعیان- همواره با سنج و ساز دیگری به نام دمام همراه است. این ساز همیشه در کنار دمام نواخته می شود و صورت تکنوازی ندارد.

قرنه

قرنه از خانواده سازهای بادی قمیش دار است که شباهت زیادی به ساز نی تکی رایج در منطقه بوشهر دارد. با این تفاوت که در انتهای آن، شیپوره ای از جنس شاخ حیوان اضافه کرده اند و قمیش آن نیز دقیقاً مانند قمیش نی تکی نیست. در نتیجه صدایش کمی با نی تکی جنوب ایران متفاوت است. این ساز منحصراً در شادمانی های مردم مازندران واقع در شمال ایران به همراه ساز کوبه ای دوسرکوتن نواخته می شود.

رباب خوزستان

گر چه این ساز با رباب بلوچستان هم نام است ولی هیچ شباهتی به آن ندارد. رباب خوزستانی سازی یک سیمه و از نوع زهی آرشه ای است. روی کاسه آن، پوست بره می کشند. صدایی محزون دارد و منحصراً به صورت تکنوازی مورد استفاده قرار می گیرد. معمولاً نوازنده رباب، خود نقش خوانندگی را بر عهده دارد

تامبیره

ساز اختصاصی جزایر خلیج فارس و از خانواده سازهای زهی مضرابی است که با انگشت نواخته می شود. محدوده صدادهی اش بسیار کم است و در نتیجه قابلیت چندانی برای ملودی نوازی ندارد. اما آوازهای بومی را به خوبی همراهی می کند. این ساز منحصراً کاربرد آیینی دارد و در بین مردمان منطقه از نوعی قداست برخوردار است. خاستگاه اصلی آن قاره آفریقا است که هم اینک نیز در شکل ها و اندازه های مختلف کاربرد دارد. گفتنی است، برخی از ساحل نشینان خلیج فارس، در اوایل قرن هفدهم میلادی از طریق استعمارگران پرتقالی به ایران مهاجرت کردند که پس از شکست نیروهای اشغالگر توسط ارتش ایران، سکونت دائم اختیار کردند و موسیقی شان در همجواری با دیگر گونه های جنوب ایران، منجر به یک موسیقی تلفیقی گردید.

تمپو

یکی از سازهای کوبه ای سواحل خلیج فارس تمپو نام دارد. شکل ظاهری اش بسیار شبیه تنبک ولی شیوه نواختن و جنس صدایش کاملاً متفاوت است. در مقایسه با دمام، صدای تیزی دارد و غالباً در کنار سازهای کوبه ای دیگر به کار می رود. تمپو در بیان نوعی از موسیقی مراسم شادمانی سواحل خلیج فارس که موسیقی بندری نیز خوانده می شود، نقشی اساسی دارد.

نی ترکمنی

ترکمن ها چند نمونه نی دارند که دو نمونه به نام های “یده بوقوم” (yeddeh buqum) و “توی کیک” (toy kik) معروف تر و رایج ترند. یده بوقوم طولی حدود ۸۰ تا ۹۰ سانتی متر دارد و شیوه دمیدن در آن با تمام نی های مناطق بومی ایران متفاوت است. به عبارتی نوازنده دهانه نی را به جای آن که در کنار لب های خود قرار دهد، آن را به داخل دهان می برد و با کمک دندان ها و زبان خود، می نوازد. این روش نواختن به نی نوازی دندانی هم معروف است. شیوه نی نوازی شهری موسیقی ایران نیز در یک صد سال اخیر به همین صورت بوده است و برخی پژوهشگران معتقدند که احتمالاً نوازندگان شهری با بهره گیری از تکنیک نی نوازی ترکمنی به نواختن نی دندانی روی آورده اند.

توی کیک به مراتب طول کوتاه تری دارد و شیوه نواختنش همانند نی های سایر نقاط ایران به صورت دمیدن هوا از طریق لب های نوازنده است.

نی چوپانی یا نی لبی

ساز نی، فراوان ترین ساز در بیشتر جوامع سنتی است. از گذشته های بسیار دور، شکل های مختلف نی در دستان بشر به صدا درآمده است. در ایران نیز با وجود اقوام گوناگون، بیش از ۳۰ نمونه نی وجود دارد که هر یک لحنی ویژه دارند. غالب نی های نواحی مختلف ایران، به شیوه لبی نواخته می شوند. یعنی لب های نوازنده در کنار دهانه ساز قرار می گیرند و نوازنده با دمیدن در لوله نی، آن را به صدا در می آورد. اما نی نوازی به شیوه شهری، به صورت لبی نیست و دهانه نی داخل دهان نوازنده درست لای دندان هایش قرار می گیرد. به همین دلیل آن شیوه به نی نوازی دندانی معروف است. نی لبی از گذشته های دور، علاوه بر خنیاگران بومی، بیشتر توسط چوپانان نواخته می شده است. به همین دلیل گاه نی چوپانی خوانده می شود. تقریباً در همه جای ایران می توان نشانه ای از نی پیدا کرد. نوازنده نی لبی، گاه علاوه بر دمیدن، صدای آوازش را نیز به دورن لوله می فرستند که در نتیجه یک صدای دورگه از ساز شنیده می شود.

در سال های اخیر، برخی نوازندگان بومی با استفاده از امکانات موسیقی شهری سعی کرده اند نوعی بیان جدید از موسیقی بومی خود ارائه دهند. برای مثال با بهره گیری از شیوه نی نوازی دندانی، نوعی صدای جدید در موسیقی بختیاری پدید آمده است که هم رنگ و بوی بومی دارد و هم نشانه ای از تکنیک موسیقی شهری همراه آن شنیده می شود.

قوپوز

موسیقی اصیل عاشیق های آذربایجان با این ساز روایت می شود. از خانواده زهی مضرابی و دارای ۹ سیم است که از آن میان ۴ سیم قابلیت تولید نغمه را دارند و مابقی به صورت واخوان عمل می کنند. نوازنده قوپوز که عاشیق خوانده می شود، معمولاً علاوه بر خوانندگی، شعر هم می سراید. این ساز غالباً به صورت تکنوازی به همراه آواز به کار می رود و در مواردی با ساز بالابان و قاوال (دایره) همراهی می شود.

قاوال

همان ساز دایره است که در مناطق آذری نشین ایران، قاوال خوانده می شود. تفاوت عمده قاوال با دایره، صدادهی تیز آن می باشد که تناسب خوبی با نوع موسیقی آذری ها دارد. قاوال در حال حاضر به جای پوست حیوانی، از نوعی طلق پلاستیکی بهره می برد.

ناقارا

ساز کوبه ای دوار و دو طرفه است که نوازنده آن را در بغل گرفته و تنها با یک طرف آن به نوازندگی با دست می پردازد. برخی از تکنیک های نوازندگی ناقارا شبیه به تکنیک های نوازندگی تنبک هستند. این ساز فقط در سنت موسیقی آذربایجان مورد استفاده قرار می گیرد.

دوسر کوتن

این ساز کوبه ای در واقع نوعی نقاره کوچک است که از دو کاسه کوچک و بزرگ و دو قطعه پوست حیوان تشکیل می شود. ساز کوبه ای او نوع یک طرفه و بدنه اش فلزی است و با دو عدد چوب همانند درام نواخته می شود. در مازندران به آن “دوسرکوتن” Dosarkotan می گویند. این ساز همراهی کننده سرنا و گاه نی محلی له له وا است.

نقاره قشقایی

ساز کوبه ای و یک طرفه ای است بسیار شبیه دوسرکوتن مازندرانی ها که اندازه ای بزرگ تر دارد. کاسه اش از فلز مس ساخته و با دو قطعه چوب نواخته می شود و حجم صدای آن خیلی بالاست. این ساز همراهی کننده کرنا نوازان قشقایی است و در مناطق قشقایی نشین استان فارس و منطقه بویراحمد در همسایگی فارس پراکندگی دارد. نقاره در گذشته جزو سازهای حکومتی بوده است و در بزم و رزم نواخته می شد.

تاس

ساز یک طرفه و دواری است که از چوب توخالی ساخته می شود و بر روی آن پوست می کشند. با چوب نواخته می شود و صدایی بسیار تیز و خشک دارد. کاسه اش گاهی ممکن است از ظروف فلزی باشد. استفاده از آن منحصر به مراسم آیینی خانقاهی در کردستان است که معمولاً در کنار دف مورد استفاده قرار می گیرد.

کرنای رضوی

سازی بلند و تمام فلزی است که فقط قادر به تولید دو نت موسیقی می باشد. این ساز منحصراً در مناره های مرقد امام رضا(ع) پیشوای هشتم شیعیان در شهر مشهد نواخته می شود و کاربرد آن نیز به مناسبت های تولد و شهادت آن امام و همچنین عیدهای ملی و مذهبی محدود است. طول کرنای رضوی در حدود سه متر می باشد و معمولاً گروهی از نوازندگان به نواختن آن می پردازند که در میان آنها گاهی دو صدایی هم شنیده می شود. کرنای رضوی معمولاً با نقاره همراهی می شود.

کوزه

استفاده موسیقایی از برخی ابزار غیر موسیقایی پیرامون زندگی بشر در بیشتر جوامع رواج دارد. از جمله این که زنان مازندرانی در اوقات فراغت خویش بر تشت های فلزی می کوبند. سنتی که در مازندران به تشت کوبی مروف است و امروزه در شادی های آنان گهگاه اجرا می شود. بلوچ ها نیز در جنوب شرق ایران، با استفاده از کوزه و تشت، یک نوع موسیقی کوبه ای خاص خود دارند. البته استفاده از کوزه در نقاط دیگر جهان از جمله آفریقا نیز رایج است که در آن جا کوزه های مورد استفاده به اودو معروف اند. ممکن است سنت کوزه نوازی آفریقایی از طریق سواحل اقیانوس هند به سرزمین بلوچ ها سرایت کرده باشد. در حال حاضر کوزه نوازی بلوچی به صورت محدود رواج دارد ولی گروه های نوجوی موسیقی ایرانی، استقبال زیادی از آن کرده اند و این ساز هم اینک کاربرد رو به گسترشی دارد.

بوق

بوق یک ساز ویژه در بین سازهای محلی ایران است. اول این که فقط در فرهنگ موسیقایی بوشهر واقع در شمال خلیج فارس رواج دارد و دیگر این که منحصراً برای آیین عزادراری امام سوم شیعیان یا دیگر بزرگان دینی نواخته می شود. بوق معمولاً همراهی کننده گروه نوازندگان سنج و دمام است و به صورت متناوب با دیگر نوازندگان همراهی می کند. نوازنده بوق گاه شروع کننده مراسم سنج و دمام نوازی است. جنس این ساز در قدیم از شاخ بز کوهی تهیه می شد ولی امروزه از نوع مصنوعی نیز ساخته می شود. صدای بسیار بلند و مهیبی دارد و بدون نیاز به دستگاه تقویت کننده، از فاصله های دور شنیده می شود. نوازنده بوق با دمیدن بر سوراخ کوچکی که در انتهای باریک ساز تعبیه شده است، می تواند بین دو تا سه نت موسیقی را تولید کند. در نتیجه نمی توان انتظار داشت، بوق همانند دیگر سازهای ملودیک، بتواند ملودی های رنگارنگی تولید کند. صداهای تولید شده توسط این ساز، در یک گروه کوبه ای سنج و دمام، ترکیب زیبایی از صداهای کوبه ای و کششی ایجاد می کند. امروزه در برخی آثار ارکستری از این ساز به صورت محدود استفاده می شود ولی کاربرد اصلی اش همچنان محدود به آیین عزاداری بوشهر است.

آخرين هاي اين بخش
ديگران چه مي خوانند
دیدگاه ها
برای ارسال دیدگاه مرتبط با این مطلب کلیک کنید

گـهـر در شبکه هاي اجتماعي