برند و برندینگ مباحثی هستند که این روزها در سراسر جهان بسیار رایج شده است و روز به روز در حال پیشرفت نیز هست. اما چگونه می توان یک برند شخصی ساخت؟ ما در این بخش گهر آموزش ساخت برند شخصی و خصوصی را شرح می دهیم.
آموزش ساخت برند شخصی و خصوصی
یک برند شخصی باید:
- قادر به اقناع مخاطب باشد
- اصالت داشته باشد
- پایدار باشد
- و شناخته شده و مقبول باشد (اصل مشهور مقبول شدن)
حال سؤال اینجاست که چه کنیم تا برند شخصیمان در بردارندهی این ویژگیها باشد.
یادداشت ترجمهای از مقاله هاروارد و نیز اصول تام پیترز پیرامون تقویت برند :
نوع دیدگاه خود نسبت به حرفه یا شغلمان را تغییر دهیم
خود را نه به عنوان یک کارمند، بلکه به عنوان یک دارایی در نظر بگیریم. عناوین و سمتهای شغلی را از یاد ببریم. از خود بپرسیم که : “من چه کارهای ارزشآفرینی انجام میدهم؟” و چه چیزهایی مایه مباهات و افتخارم است؟”
عوامل وفاداری خود را ارزیابی مجدد کنیم
ابتدا به خود وفادار باشیم و بعد به تیم و یا شغل، مشتریان و سازمان خود وفادار باشیم. وفاداری به خود، مقدمه وفاداری و تعهد به مسیر شغلی است و جایگاه فرد را در مختصات برند ارتقا میدهد.
با خود صادق باشیم
صداقت، سرمایه اصلی حرفهایها است. بنابراین دربارهی خود و ویژگیهایتان صداقت به خرج دهید، اگر خود را صادقانه بشناسیم، میتوانیم برندی قدرتمند و پرجاذبه برای خود بسازیم.
از بزرگان بیاموزیم
چشم و گوش خود را برای یادگرفتن مداوم باز نگه داریم، چرا که یادگیری توانایی مواجه شدن با شرایط مختلف را ارتقا میدهد. معلمان بسیاری در محیط اطراف ما وجود دارند. تجربه یکی از بهترین و در عین حال سختگیرترین معلمان است. همکاران، مشتریان، رقبا، دوستان، خانواده، برندهای سازمانی و حتی کتابها و مقالات نیز میتوانند معلم ما در برندسازی باشند. پس باید از هر فرصتی برای یادگیری بهرهگیری کنیم. حتی به قول کوروش بزرگ، از نابخردان هم میتوان چیزهایی آموخت. یادگیری به ما کمک میکند تا وجوه تمایز خود از رقبایمان را بشناسیم. اخیراً چه اقداماتی را صورت دادهایم که سروگردن از بقیه بالاتر باشیم؟
از نظر همکاران و یا مشتریانتان، مهمترین نقطه قوت شما و یا حتی ضعفتان چیست؟
زیاد آفتابی شویم
مهمترین وظیفه تبلیغات، شناساندن است. بنابراین باید به عنوان یک برند شخصی، کاری کنیم. که به قول معروف در چشم بیاییم. این کار میتواند از طریق ایجاد شبکه ارتباطات و گسترش حلقه همراهان، بر عهده گرفتن پروژههای چشمگیر، نمایش مهارتها و توانمندیها در قالب ارائه سمینار، انتشار مطالب و محتوای آموزنده در حوزه تخصصی خود، داوطلبشدن در کمیتههای مختلف و یا پنلهای علمی و هماندیشیها انجام گیرد. این روشها از جمله مراحل انجام بازاریابی برای خود هستند.
ثبات قدم و پشتکار داشته باشیم
ما از طریق پیام برندمان به دیگران اطمینان میدهیم که میتوانند به ما اعتماد کنند. یک محتوای بیکیفیت و سطحی، سستکننده است و حیات برند را به خطر میاندازد. بنابراین باید از یکپارچکی و تناسب پیام برند خود، با ویژگیها و مهارتهایمان اطمینان حاصل کنیم. یک پیام نامنظم و شلخته، تمام تلاش ما را نقش برآب میکند. بنابراین تمام آنچه انجام میدهیم و یا تصمیم به انجام ندادن آن میگیریم، در شکلگیری برند شخصیمان اثرگذار است. از شیوهی صحبت پشت تلفن گرفته، تا نوع رفتار در جلسات و یا نحوه نگارش ما در ایجاد برند شخصیمان مؤثر هستند.
حواسمان به نحوهی انجام کارمان باشد
نباید از یاد ببریم که نحوهی انجام کارها اغلب به اندازهی خود کارها اهمیت دارد. آیا مختصر و مفید صحبت میکنیم؟ آیا بر نگاه خود مدیریت داریم و میتوانیم توجه دیگران را به خود جلب کنیم؟ آیا هوش تدبیری بالایی داریم؟
شبکه بازاریابی خود را ایجاد و آن را مدیریت کنیم.
بازاریابی نه فرایندی مقطعی بلکه روندی مادامالعمر و مستمر است. دوستان، همکاران، مشتریان و مراجعین ما میتوانند یک ابزار بازاریابی برای برندمان باشند. آنچه دربارهی ما گفته میشود، نشانگر ارزش برند ما است.
معماری اقناع و چگونگی اثرگذاری را بیاموزیم
هوشمندانه از توانمندیهای شخصی، و نیز جایگاه و نقش خود و شبکه ارتباطاتمان در جهت اثرگذاری بر دیگران استفاده کنیم، در غیر اینصورت به عنوان فردی قابلاعتماد و ارزشمند در ذهن دیگران نخواهیم بود. برندهای شخصی معتبر، از قدرت نفوذ برخوردار بوده و کلامشان برش دارد.
از بازخورد دیگران استقبال کنیم
ارزیابی و رصد مداوم ارزش برند، وظیفهای حیاتی است. اینکار را میتوان به کمک روشهای علمی و مدون نظیر روش بازخورد 360 درجه و یا به شکل غیررسمی و طرح سؤال از افراد و همراهان صادق خود انجام داد. بنابراین نظرات سازنده در خصوص عملکرد خود را جویا شویم. بهعلاوه یک راه کمتر متداول هم وجود دارد، و آن مراجعه به مراکز معتبر استعدادشناسی و نیز انجام مصاحبههای شغلی است. البته این به معنای تغییر شغل نیست، بلکه مصاحبههای شغلی میتوانند جایگاه و ارزش بازار یک برند شخصی را مشخص کنند.
ارزیابی دوباره و کنترل مستمر
عواملی را که موجب انگیزشمان میشود بررسی کنیم. همچنین این عوامل را مورد بازبینی و کنترل دورهای قرار دهیم:
تعریف شخصی ما از موفقیت چیست؟ نیازهای کنونی ما برای ارتقای ارزش خود در بازار کدام است؟ و…
بنابراین با ذهنیتی استراتژیک، چشمانداز و اهداف خود را روی کاغذ بیاورید و تاکتیکهای اصلی برای دستیابی به این اهداف را ترسیم و به شکل مستمر و به فراخور شرایط موجود بازبینی کنید.
برای خلق پیام برند مختص به خودتان، می توانید از چهار گام ذیل استفاده نمایید. توجه کنید که بایستی برای هر گام، فهرستی از واژگان مرتبط با آن گام را تهیه کنید:
گام اول- گرایش و خواسته عاطفی خود را مشخص کنید:
در این گام لازم است تا افراد کم تجربه در زمینه برندسازی، ابتدا بطرز گسترده ای درباره شخصیت خود و تأثیر شخصیت شان بر تجربه دیگران از روابط با آنها بیاندیشند. آیا شما از شخصیت و ذهن بینهایت منظم و سالمی برخوردار هستید؟ آیا به گونه ای می باشید که افراد زیادی عاشق کار کردن با شما هستند یا خیر؟
فهرستی از صفات و واژه هایی تهیه نمایید که به بهترین وجه به توصیف چنین شخصیتی بپردازند. این واژه ها در حقیقت اصلاح کنندگان عاطفی نام دارند و شما را وادار به اصلاح شخصیت تان خواهند نمود.
سوالاتی که بایستی در این مرحله از خود بپرسید:
آیا من موجب برانگیختن حس خوبی در دیگران می شوم؟
مردم از کار کردن با من چه منفعتی می برند؟
ممکن است دیگران برای توصیف شخصیت من از چه واژه هایی استفاده کنند؟
گام دوم – واژگان توصیفی برند خود را مشخص نمایید:
گام بعدی، خلق یک عامل توصیفی است که معرّف خوبی از خواسته های عاطفی شما باشد و همچنین، علت ساخت و گروه مخاطب برندتان را نشان دهد. مثلاً در مورد شرکت Disney به واژه: “خانواده” و در مورد Nike به عبارت: “عملکرد صحیح قهرمانی” می توان اشاره نمود که واژه “صحیح” نشاندهنده گرایش عاطفی و کلمه “قهرمانی” هدف اصلی برند Nike را برای مخاطب شفاف می سازد. حال ممکن است واژگان توصیفی ای که شما از آنها استفاده می کنید، نشانگر یک صنعت (مانند “سلامت” یا “آموزش”) و یا یک مهارت خاص (مانند “خلاق” یا “استراتژیک”) باشند.
سوالاتی که بایستی در این مرحله از خود بپرسید:
من در چه عرصه یا صنعتی مشغول به کار هستم (خواهم بود)؟
واژگانی که بتوانند شغل مرا به بهترین نحو توصیف کنند، کدامند؟
مخاطب هدف من چه فرد یا افرادی هستند؟
گام سوم – کاربرد اصلی برند خود را روشن کنید:
در گام آخر می بایست تعیین نمایید که در حال انجام چه کارهایی هستید یا خواهید بود. ممکن است این امر مستقیماً به کار شما مربوط شود، مانند: نویسندگی، طراح گرافیک و یا برنامه نویس مالی. همچنین می تواند عرصه کسب و کار گسترده تری مانند “سرگرمی ها و تفریحات” Disney را در برگیرد. بعلاوه لازم است تا برند شما نشان دهد که یک مدیر، مخترع، مسئول هماهنگی ها یا روابط عمومی و غیره هستید و در کدام سمت فعالیت می نمایید.
سوالاتی که بایستی در این مرحله از خود بپرسید:
چه خدماتی را به مردم ارائه خواهم داد؟
شغل من از چه مزیت رقابتی ای نسبت به سایر رقبا برخوردار است؟
گام چهارم – یکپارچه سازی گام های قبلی:
در پایان، به سه فهرست واژگانی که در مراحل قبل تهیه نموده اید، توجه نموده و تصمیم بگیرید که چگونه می توانید آنها را در قالب یک جمله یا عبارت مختصر و مفید خلاصه نمایید، بطوریکه از 5 کلمه تجاوز ننماید. این جمله یا عبارت همان پیام برند شماست که می بایست معرف خوبی از شما و کسب و کارتان بوده، ساده و بیادماندنی باشد و بالاخره نوعی حس الهام بخشی و انگیزش دهی را در شما و مشتریان تان احیاء نماید.
از نمونه های پیام برند می توان به: “یک طراح قابل اعتماد و استراتژیک”، “یک واسطه خلاق و حرفه ای” و یا “تشویق دیگران به حداکثر استفاده از تواناییهای خود” اشاره نمود.
حال می توانید با استفاده از چهار گام فوق، خالق یک برند فردی موفق تر و ماندگارتر باشید.