آتنا اصلانی دختر بچه 7 ساله پارس آبادی که 20 روز پیش به قصد دیدن پدرش از منزل خارج اما در بین راه ربوده می شود.
در ادامه این حادثه تلخ و دردناک را می خوانید:
بیست روز از ربوده شدن آتنا میگذشت اما تحقیقات نشان میداده این دختربچه 16 روز پیش از این به قتل رسیده و به این ترتیب روشن میشود که آتنا چهار روز در اسارتگاه قاتل بیرحم زندانی بوده و سپس به قتل رسیده است. آتنای خردسال بیست روز پیش از پیدا شدن جسدش برای دیدن پدرش از خانه بیرون آمده و از آن پس ربوده شده است.
آن گونه که مقامات قضایی و پلیس اعلام کردهاند با گذشت پنج روز از گم شدن «آتنا اصلانی» عامل قتل دستگیر شده بود تا اینکه با گذشت بیست روز از ناپدید شدن دختربچه، جسدش را در پارکینگ خانه این مرد جانی پیدا کردند و تعجب عمومی این است که چرا در این مدت مأموران به بازرسی خانه او نپرداختهاند و روز دوشنبه این هفته با گذشت بیست روز پس از اعتراف قاتل به خانهاش رفتهاند و با جسد آتنا در پارکینگ این خانه روبهرو شدهاند.
ماجرا چه بود؟
آتنا زمانهایی که کنار بساط پدرش بود، برای استفاده از دستشویی یا خوردن آب به مغازه رنگرزی که در نزدیکی بساط پدرش بود، میرفت. صاحب مغازه مردی 40 ساله بود که آتنا و پدرش را از مدتها قبل میشناخت. آن روز هم بیآنکه پدرش متوجه شود، آتنا راهی مغازه مرد 40ساله شد غافل از اینکه او نقشه شومی برایش کشیده بود.
ساعتی از رفتن آتنا میگذشت و پدرش که آن روز سرش شلوغ بود، به تصور اینکه او به خانه برگشته است، به کارش ادامه داد. از سوی دیگر مادر آتنا تصور میکرد که دخترش نزد پدرش است و همین باعث شد که تا چند ساعت بعد کسی متوجه ناپدید شدن دختربچه نشود. عصر آن روز وقتی مرد دستفروش بساطش را جمع کرد و راهی خانه شد، معلوم شد که آتنا گم شده و کسی از او خبر ندارد.
دادستان پارسآباد میگوید: متأسفانه خانواده دختربچه دیر متوجه گم شدن او شدند. آنها بعد از جستوجوی بسیار، وقتی ردی از او پیدا نکردند ماجرا را به کلانتری گزارش کردند. روز بعد، حدود ساعت 11بود که این پرونده به دادستانی آمد و ما در جریان آن قرار گرفتیم و از همان زمان تحقیقات گسترده برای پیدا کردن دختربچه گمشده شروع شد.
فقط یک مظنون
هیچکس نمیدانست چه اتفاقی برای دختربچه روی داده و او کجاست اما با گذشت زمان، وقتی هیچ ردی از وی بهدست نیامد، فرضیه اینکه او قربانی سرقت شده باشد، قوت گرفت؛ چرا که آتنا آن روز 6 النگو، انگشتر و گوشواره همراه خود داشت و احتمال میرفت که قربانی دزدان طلا شده باشد. درحالیکه خبر گم شدن دختربچه در شهر پیچیده و همه را نگران کرده بود، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی وارد عمل شدند. در محلی که پدر آتنا دستفروشی میکرد، چند مغازه و بانک وجود داشت که مجهز به دوربینهای مداربسته بودند. مأموران به بازبینی فیلمهای ضبط شده توسط این دوربینها پرداختند.
دوربین یکی از مغازهها لحظهای که آتنا قدمزنان در پیادهرو میرفت و از بساط پدرش دور میشد را ضبط کرده بود. اما دوربین بانکی که در همان مسیر و چندین متر آن طرفتر بود تصویری از دختر بچه ضبط نکرده بود. این یعنی دختربچه پیش از اینکه به دوربین دوم برسد، مسیرش را تغییر داده بود. از سوی دیگر بررسیها نشان میداد در این مسیر به خاطر جوی آبی که وجود داشت و همچنین حضور چندین دستفروش کنار پیادهرو، امکان اینکه دختربچه از پیادهرو به آنسوی خیابان رفته باشد، وجود نداشت. پس بیشک او پس از عبور از مقابل دوربین اول و رسیدن به دوربین دوم، ناپدید شده بود.
مأموران وقتی متوجه شدند که در این مسیر، مغازه رنگرزی مرد 40 سالهای به نام «اسماعیل جعفرزاده» وجود دارد که آتنا گاهی اوقات برای خوردن آب به آنجا میرفت، حدس زدند که وی روز حادثه نیز به این مغازه رفته و پس از آن ناپدید شده است. به این ترتیب مرد رنگرز به عنوان نخستین مظنون پرونده تحت بازجویی قرار گرفت. اما مدعی شد که آن روز دختربچه را ندیده و او اصلا به مغازهاش نیامده است.
ماموران در ادامه بررسی ها متوجه شدند فایلهای مربوط به روز گم شدن آتنا در دوربینهای مدار بسته مغازه جعفرزاده ، پاک شده اند. ولی با این وجود باز هم او حاضر به اعتراف نبود.
در جستوجوی سرنخ
مرد رنگرز مدعی بود که از سرنوشت آتنا بیخبر است. حال آنکه بررسیهای پلیسی نشان میداد که او 5سابقه کیفری ازجمله کودکربایی، تجاوز بهعنف و اعمال منافی عفت داشته است. 5روز از ناپدیدشدن دختربچه خردسال گذشته بود که بازپرس پرونده دستور بازداشت مرد رنگرز را صادر کرد و او برای بازجویی به اداره آگاهی منتقل شد.
طباطبایی، دادستان پارسآباد میگوید: متهم در همه مراحل بازجویی اظهار بیگناهی میکرد و مدعی بود که نمیداند چه اتفاقی برای آتنا رخ داده، با این حال بررسیهای گسترده و شبانهروزی و بازبینی حدود 60ساعت فیلم دوربینهای مداربسته جای شکی باقی نگذاشته بود که آتنا در مقابل مغازه او ناپدید شده و وی حقیقت را انکار میکرد. این مرد حتی برای تحقیقات تخصصی در اختیار پلیس آگاهی مرکز استان قرار گرفت اما با این حال مدعی بود که بیگناه است.
او ادامه میدهد: در این مدت 2بار دستور بازرسی مغازه و محل زندگی مظنون پرونده صادر شد. مأموران با حکم قضایی راهی آنجا شدند و همه جا را با دقت گشتند اما هیچ سرنخی بهدست نیامد. پرونده تبدیل به پروندهای پیچیده شده بود تا اینکه در ادامه تحقیقات به سرنخ مهمی رسیدیم.
رازی که فاش شد
روز 19 تیر ماه درست 22 روز پس از ماجرای گم شدن آتنا کوچولو، خانم و برادر جعفرزاده در ورود به محل پارگینک خودروی مظنون ، متوجه بوی گندیده ای می شوند که محیط را فرا گرفته است.
آنها سریعا محل را ترک کرده و به گفته یکی از همسایگان، برادر مظنون که در طبقه اول خانه جعفرزاده مستاجر بوده است، سریعا خانه را تخلیه کرده و به محل دیگری نقل مکان می کند و موضوع به پلیس اطلاع داده می شود.
پلیس متوجه می شود مرد رنگرز در ساختمانی که زندگی میکند پارکینگ ندارد و خودروی خود را جای دیگری پارک میکند. در یک کوچه فرعی در نزدیکی محل زندگی او ساختمانی بود که در طبقه اول آن مغازهای وجود داشت که تبدیل به پارکینگ شده بود. صاحب ساختمان این پارکینگ را در اختیار مرد رنگرز قرار داده بود تا خودرواش را آنجا پارک کند.
عصر دوشنبه 19تیرماه، تیمهای تحقیق وارد پارکینگی شدند که احتمال میرفت سرنخهایی از دختربچه گمشده در آنجا پیدا شود. آنها در داخل پارکینگ با یک بشکه پلاستیکی روبهرو شدند که در گوشهای قرار داشت. وقتی در بشکه باز شد، داخل آن پر از خاک بود. اما زمانی که مأموران خاک را کنار زدند به یک کیسه پلاستیکی رسیدند. داخل کیسه یک گونی بود که وقتی در آن را باز کردند به یک ساک پارچهای رسیدند. پس از باز شدن زیپ ساک بود که جسد بیجان دختربچه گمشده در داخل آن پیدا شد. بررسیها نشان میدادکه مدتها از مرگ او میگذرد و او در همان زمانی که ناپدید شده بود، به قتل رسیده است.
اعتراف به جنایت
با پیدا شدن جسد آتنا کوچولو و انتقال آن به پزشکی قانونی، بازجویی از مرد رنگرز ادامه یافت. او این بار ادعای تازهای مطرح کرد و گفت که خبر نداشته داخل بشکه پلاستیکی جسد دختربچه وجود داشته است. دادستان پارسآباد میگوید: از آنجا که متهم موادمخدر مصرف میکند ادعا کرد که چند روز پیش قاچاقچیان موادمخدر بشکه پلاستیکی را به داخل پارکینگ آورده و به او گفتهاند که داخل آن موادمخدر است و او خبر نداشته که به جای مواد، داخل بشکه جسد دختربچه گمشده است.
هر چند مرد جنایتکار سعی داشت هر طوری شده خودش را بیگناه جلوه دهد، اما در نهایت بازجوییها و تحقیقات کارآگاهان به نتیجه رسید و این مرد به قتل آتنا اعتراف کرد.
او گفت: دو، سه روزی بود که با دیدن آتنا و طلاهایش وسوسه شده بودم. روز حادثه به مغازهام آمد که آب بخورد و چون کسی آنجا نبود، به طرفش رفتم.
خواستم نقشهام را اجرا کنم اما او شروع کرد به فریاد زدن. برای همین دستم را روی دهانش گذاشتم و وقتی بهخودم آمدم که دیگر نفس نمیکشید. ترسیده بودم و جسدش را داخل ساکی گذاشتم و آن را به پارکینگ بردم و در بشکه پلاستیکی مخفی کردم تا سر فرصت در محلی خلوت رها کنم اما چند روز بعد بهعنوان مظنون دستگیر شدم و رازم فاش شد.
به گفته دادستان پارسآباد، پس از اعترافات مرد جنایتکار، طلاهای دختربچه که متهم آنها را در مغازهاش جاسازی کرده بود، کشف شد. به این ترتیب شعبهویژهای برای رسیدگی به این پرونده درنظر گرفته شد و هماکنون منتظر نتیجه پزشکی قانونی هستیم و قرار است این پرونده بهطور ویژه و خارج از نوبت رسیدگی شود و متهم به مجازات قانونی خود برسد.
ناصر عتباتی، دادستان مرکز استان اردبیل با تشریح جزئیات جدیدی از پرونده قتل دختر هفت ساله پارسآبادی، گفت: مظنونی که در پنجمین روز ناپدید شدن آتنا اصلانی بازداشت شده بود، در بازجوییها به قتل اقرار کرد. 20 روز پیش با اعلام مفقود شدن آتنا اصلانی پرونده کیفری تشکیل و مأموران و کارشناسان زبده مرکز استان و شهرستان پارسآباد تحقیقات فنی را زیرنظر بازپرس مرکز استان و پارسآباد آغاز کردند.
خشم مردم
فرماندار پارسآباد از مردم خواست پیگیری حادثه را به مراجع مسئول واگذار کنند تا اشد برخورد با قاتل انجام شود: «تجمعات و جوسازیهای بیمورد و ایجاد جو التهاب در جامعه موجب تأخیر در روند رسیدگی به پرونده قتل آتنا اصلانی میشود و این نه خواست ما و نه خواست شهروندان است.وی روز دوشنبه در اجتماع جمعی از مردم در مصلای شهر گفت: همه ما خواهان رسیدگی فوری به این پرونده هستیم، باید اجازه داد پرونده مسیر و مراحل قانونی خود را طی کند. خواست ما و نتیجه مطلوب این بود که این دختر معصوم صحیح و سلامت به آغوش خانواده خود برگردد که متأسفانه چنین نشد.این پرونده دارای ابعاد پیچیدهای بود، مطمئن باشید پرونده بدون فوت وقت و بسرعت رسیدگی و حکم الهی صادر و با قاطعیت اجرا خواهد شد.