بیکاری تنها شغل بچه پولدارهای تهران
ساعت حدود ۷.۳۰ شب را نشان می دهد و کارواش خیابان باقرخان پر است از ماشین های مدل بالا.میانگین سن صاحبان این ماشین ها کمتر از ۳۰ سال به نظر می رسد حتی در میان آنها نوجوان هم دیده می شود. “هزینه شستن یک اتوموبیل “بنز” یا “بی ام دبلیو” در این کارواش به ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان هم می رسد، هرچند مشتریان این کارواش می گویند اینجا ارزان تر از کارواش های دیگر است! ” این موضوع را یکی از کارکنان کارواش هم تایید می کند و ادامه می دهد: مشتری های ثابت ما اکثرا جوان هستند و هفته ای یکبار برای شست و شوی اتومبیل هایشان به اینجا می آیند.
چند کیلومتر آنطرف تر در خیابان ایران زمین شهرک غرب، پارکینگ مجتمع تجاری گلستان به خود می بالد که اتومبیلی کمتر از ۵۰ میلیون تومان در خود جای نداده! درست در طبقه همکف مجتمع تجاری ساعت فروشی لوکسی است که برخلاف انتظار مشتریانش برای خرید بعضی از برندهای خاص مذت ها در انتظار می مانند، اجازه عکسبرداری و فیلمبرداری از ویترین مغازه را نمی دهد و می گوید: تنها واردکننده ساعت های “لکچری” و به روز دنیاست.از او در مورد گران ترین ساعت فروشگاه که سوال می کنم ساعتی طلایی رنگ را نشانم می دهد که قیمت ندارد. می گوید این ساعت به بالاترین قیمت پیشنهادی فروش می رود و فعلاً قیمت پایه آن۳۰ میلیون تومان است! وضعیت کت و شلوار،مانتوهای مارک دار،کفش و کیف،حتی دکمه سرآستین هم به همین شکل است.
برخلاف اوضاع نه چندان مناسب مالی بیشتر خانواده های ایرانی در سال های اخیر از سوی دیگر ظهور “پدیده بچه پولداری” در شهرهای بزرگی همچون تهران در حال رشد است، جوانانی که اغلب کار و باری به معنای آنچه در زندگی آدم های متوسط جامعه مرسوم است ندارند.جیب اکثر آنها از پول پدر و مادر پر می شود و مثل ریگ هم خرج می کنند.
براساس آمارهایی که مرکز آمار ارایه داده است ۶.۵ میلیون نفر در بین سال های ۸۴ تا ۹۲ بر تعداد افراد غیرفعال کشور افزوده شده است آماری تکان دهنده و تامل برانگیز که نشان می دهد در حال حاضر ۳۹.۵ میلیون نفر از جمعیت کشورهیچ شغلی ندارند و با اینکه در سن کار قرار دارند در توسعه اقتصادی کشور نقشی را بر عهده نگرفته و تنها مصرف کننده اند. بر این اساس بخش زیادی از این جمعیت دختران و پسران جوانی هستند که متکی به درآمد پدر و مادر هستند و از بیزینس های پدر امرار معاش می کنند، هرچند همه این ۳۹.۵ میلیون نفر از اقشار مرفه نیستند اما تعداد بچه پولدارهای بیکار هم چندان کم نیست.
ترويج زندگي اشرافي در جامعه
صرف نظر اززندگی برخی از پدران و مادران پولدار جامعه که تعداد آنها برحسب وضعیت اقتصادی کشور روز به روز بیشتر می شود، گذران زندگی دختران و پسران اين خانواده های مرفه از ابعاد مختلف قابل بررسی است که خواسته یا ناخواسته اثرات سویی در جامعه به همراه دارد.
ترویج زندگی اشرافی به روش های مختلف اگرچه ممکن است اثرات منفی کوتاه مدتی روی افراد بزرگسال بگذارد اما به عقیده رفتارشناسان این سبک زندگی برای جوانان امروز الگو شده و ابعاد زندگی آینده سازان کشور را تحت الشعاع قرار می دهد موضوعی که در حال حاضر شاهد آن هستیم.
بچه پولدارها همان هايي هستند که اغلب شغلشان، خوردن، خوابيدن و است و اگر هم فعالیتی می کنند یا عرقی می ریزند در باشگاه های بدن سازی است، شغلي که به لطف ثروت پدرانشان از امنیت بالایی هم برخوردار است و می توان حالا حالاها روی آن حساب کرد.
کافیست یک شب سری به خیابان های فرشته،جردن،ایران زمین ،شهید اندرزگو و فرمانیه بزنید، در این خیابان ها کالبد جامعه زیر و رو شده است از خانه های چند میلیاردی گرفته تا ماشین هایی که فقط هزینه گمرک آنها به چند صد میلیون تومان می رسد، در این نقطه از شهر همه چیز متفاوت است خیلی از مردم پایین شهر که برحسب اتفاق وارد این خیابان ها می شوند برای لحظه ای هم که شده به فکر فرو می روند، اینجا فرمان ماشین های میلیاردی بیشتر در دست جوان هاي ۲۵ تا ۳۰ سال می چرخد كه البته دارایی آنها تنها به اتومبیل گران قیمت خلاصه نمی شود.
بيكاري بچه پولدارها با جيب پر پول
سهیل یکی از همین بچه پولدارها است که نمی خواهد نام فامیلش فاش شود.او متولد سال ۶۹ است و برخلاف بیشتر هم نسلان متولد دهه ۶۰ از زندگی اش راضی است.
از او می پرسم قیمت ماشینش چقدر است؟ می گوید ۱۶۰ میلیون تومان و ادامه می دهد: این را پدرم برایم خریده درعوض سربازی رفتنم.
از کار و بار و محل درآمدش سوال می کنم و می گوید: کار خاصی ندارم هزینه زندگی،خرید و تفریحاتم را از خانواده تامین می کنم.وقتی از خانه بیرون می زنم مادر،پدر و اگر پدربزرگم خانه باشد هرکدام ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزارتومان خرج آن روز را در جیبم می گذارند.
در پاسخ این سوالم که اگر روزی پدر و مادر و خانواده پول به تو ندهند آیا توانایی گذران زندگی ات را داری؟ می گوید: قبل از رفتن به سربازی یک ماه كه دوستانم سفر اروپایی بودند و تنها بودم، تصمیم گرفتم در یک صرافی مشغول به کار شوم حقوقش برایم مهم نبود و برای گذران روزم به آنجا رفتم. آخر ماه ۸۰۰ هزار تومان که خرج حداکثر دو روز من بود به عنوان دست مزد گرفتم خاطره خوبی بود و البته چیزهای زیادی هم آنجا یاد گرفتم.
از تفریحات سفرهای اروپایی سهیل که بگذریم ،جت اسکی،آفرود،اسکی ،پاراگلایدر تفریحات سالم و البته گرانقیمتی است که روزهای تابستان و زمستان او را پر می کند.می گوید از زندگی اش راضی است وهیچوقت طعم بی پولی را نچشیده!
با وجود آنکه در خبرها و گوشه کنار جمعیت مولتی میلیاردرهای تهران تنها ۲ تا ۵ درصد عنوان می شود اما ماشین های گرانقیمت که خیابان های لوکس تهران را قُرُق کرده اند چیز دیگری را نشان می دهد.
سهیل با خنده از نقشه های دور و درازی می گوید که بعد از هر مذاکره مالی پدر در بیزینس های بزرگ برای سهم خود می کشد.
تاثيرپذيري جوانان خانواده هاي متوسط از بچه پولدارها
امان الله قرایی مقدم،جامعه شناس و استاد دانشگاه در این مورد معتقد است: سرمستی جوانان خانواده های پولدار که اکثرا چشم به جیب پدرانشان دوخته اند برای اقتصاد و رفتار جامعه مضر است. در شرایطی که بیکاری بر جامعه مستولی شده عادت هاي این جوانان پولدار در جامعه که با وجود بیکاری، جیبی پر پول دارند بر اکثریت جامعه غالب می شود.
وی می افزاید: وقتی جوانی از یک خانواده متوسط و فقیر با فردی هم سن و سال خود اما ثروتمند و مرفه رو به رو می شود و زندگی خود را با او مقایسه می کند ممکن است در صورت داشتن زمینه های خارج از عرف وارد کار خلاف شود.متاسفانه عده ای از جوانان از خانواده های تازه به دوران رسیده دارایی خود را به نمایش می گذارند که به تازگی در صفحات شبکه های اجتماعی شاهد آن هستیم.
قرایی مقدم می گوید: بخش اعظم جامعه از دارایی که آنها به نمایش می گذارند محرومند و گمان می کنند حقشان خورده شده و دست عده ای خاص در جامعه است و این موضوع دو گانگی و تنش اجتماعی میان طبقات ضعیف و قوی را بیشتر کرده و از تبعات آن شاهد افزایش دزدی، زورگیری و یا سایر جرائم خواهیم بود.
وی با انتقاد از نحوه تربیت اکثر فرزندان خانواده های مرفه در جامعه می گوید: وقتی فرزندان خانواده های پولدار برای مشاوره به ما مراجعه می کنند شاهد وجود مشکلات عدیده تربیتی در آنها هستیم.اغلب آنها افراد وابسته ای بار آمده اند که بدون تکیه گاه نمی توانند زندگی کنند.استقلال بیشتر این جوانان در داشتن یک خانه مستقل،ویلا و ماشین خلاصه شده است و توانایی تصمیم گیری های بزرگ در زندگی از آنها سلب شده است آن هم به دلیل نوع غلط تربیتی که والدین آنها پیش گرفته اند.
ناهنجاري سندروم هيسترويوني در كمين جوانان مرفه
مجيد ابهري،رفتارشناس هم معتقد است: تجمل زدگي به يك فرهنگ تبديل شده، فرهنگ مسمومي كه در دراز مدت و در صورت كنترل نشدن مي تواند فرهنگ اصيل را تحت الشعاع قرار دهد.
وي با اشاره به اينكه فرزندان خانواده هاي پولدار در ايران اغلب به ناهنجاري رفتاري سندروم هيسترويوني مبتلا هستند مي افزاید: يکي ازناهنجاريهاي رواني رفتاري سندروم هيسترويوني يا عقده خودنمايي ميباشد که بعضي ازافراد دچاراين ناهنجاري بوده وبراي ارضاي خواسته خود دست به اقداماتي ميزنند ازقبيل ساخت صفحه بچه پولدارتهران وامثالهم در شبكه هاي اجتماعي و براي ارضاي کاستي ها وخلع رواني و روحي، دراينگونه صفحات عضو ميشوند و در اين مسابقه ورقابت مصرف گرايي واشراف زدگي آغازمي شود.
بعضي ها که توانايي رقابت ندارند به فساد آلوده شده و دست به دزدي و اختلاس ميزنند تا ازديگران به قول خودشان کم نياورند. اثري که اينگونه رفتارها بر جامعه دارد ارائه الگوهاي ناهنجاررفتاري براي نوجوانان وجوانان و دعوت آنها به رفاه اشرافي،راحت طلبي ومصرف گرايي است وفساد رفتاري اقتصادي وفرهنگي را بدنبال دارد .
يك پاي فرهنگ سازي مي لنگد
تارا حسيني وند آسيب شناس و استاد دانشگاه عقيده ديگري دارد. وي معتقد است: پدران و مادران، نظام آموزشی و رسانه ها در شکل گرفتن چنین پدیده هایی آسيب زا در جامعه كه ميان ثروتمند و فقير خط كشي مي شود دخیل هســتند، وقتی در سریال های ما آدمی که در یک خانه معمولی روی یک تخت نشســته و بیکار هم هست آدم خوب سريال می شود و آن کسی که ماشین مدل بالا و کارخانه دارد یا دزد است یا کلاهبردار، خودمان با رفتارهایمان این باور را پرورش می دهیم.
او می گوید: به اعتقاد من ما باید در سیاست گذاری های كلان این آدم ها را درگیر امورات اجتماعی كنيم و منفعت اجتماعی برای همگان ایجاد کنیم. امروزه بزرگترین دانشگاه های دنیا توســط خیرین اداره می شوند، ما نمی توانیم قشر ثروتمند را به عنوان خیر به مکان های آکادمیک دعوت کنیم بــه این خاطر که در برابر آنها جبهه می گیریم و به آنها برچســب میزنیم. من این را قبول دارم که در تمام دنیا این ناهماهنگی وجود دارد ولی کشورهای دیگر با زیرکی خاصی این آدمها را جذب کردند.
حسيني وند مي افزاد: من پولدارشــدن را فی نفســه یک امر ضدارزش و بد نمیدانم اما فردی که پولدار می شــود در جامعه ما آیا مالیات خود را پرداخت می کند؟ آیا دین خود را به جامعه ادا می کند؟ اگر دولت از طریق مالیات تقویت می شد دیگر چه نیازی داشت که به منابع دیگری فشــار بیاورد که بتواند درآمدزایی کند و از گروه های اجتماعی دیگر مثل کارمندان مالیات بگیرد؟ باید شــرایط به گونه ای ایجاد شود که آدمها درمسیر منطقی رشد کنند. لذا فرد برای پولدار شدن باید مسیری را طی کند که هم ارزش های فکری اش و هم از نظر روحی و شخصیتی رشد داشته باشد و اگر فردی اینگونه پولدار شود می داند که چگونه از این پول استفاده کند و چگونه برای جامعه مفید باشد و دین خود را به جامعه ادا کند.
هرچند به گفته جامعه شناسان و اهل فن نگاه “دو قطبی” و “صفر و یکی” به افراد جامعه گسست هایی در ابعاد مختلف ایجاد می کند اما پدیده هایی در جامعه خودنمایی می کنند که ناخواسته عده ای از افراد جامعه را یک سو و عده ای را در طرف دیگر قرار می دهد