داستان کوتاه و خواندنی سخن گفتن به اقتضای زمان

داستان کوتاه و خواندنی سخن گفتن به اقتضای زمان

در این مطلب داستان کوتاه و خواندنی سخن گفتن به اقتضای زمان را در نظر گرفته ایم. با سایت گهر همراه باشید. . . زن و مردی جوان، در اتاق پذیرایی که کاغذ دیواری...

داستان کوتاه مرد عرب و سگ وفادارش

داستان کوتاه مرد عرب و سگ وفادارش

در این مقاله سایت گهر برای شما داستان کوتاه مرد عرب و سگ وفادارش را در نظر گرفته است که داستانی آموزنده است و امیدواریم بپسندید. . . یک مرد عرب سگی داشت که در...

داستان کوتاه :زندگی قهوه است یا فنجان قهوه؟

داستان کوتاه :زندگی قهوه است یا فنجان قهوه؟

زندگی با تمام مشکلات، استرس و سختی های آن برای همه ما در جریان است،اما این ماییم که با تشبیهات خودمان از زندگی به آن معانی متفاوتی می دهیم. در ادامه داستان کوتاهی در...

داستان خواندنی درخت قوم بنی اسرائیل

داستان خواندنی درخت قوم بنی اسرائیل

داستان خواندنی درخت قوم بنی اسرائیل   در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند: فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند. عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش...

داستان زیبایی از شیوانا

داستان زیبایی از شیوانا

داستان زیبایی از شیوانا   زن و دختر جوانی پیرمردی خسته و افسرده را کشان کشان نزد شیوانا آوردند و در حالی که با نفرت به پیرمرد خیره شده بودند از شیوانا خواستند تا...

داستان زیبایی از شیوانا استاد عشق و معرفت

داستان زیبایی از شیوانا استاد عشق و معرفت

داستان زیبایی از شیوانا استاد عشق و معرفت   در تاریخ مشرق زمین شیوانا را استاد عشق و معرفت و دانایی می‌دانند، اما او در عین حال کشاورز ماهری هم بود و باغ سیب...

داستان کوتاه امید و زندگی

داستان کوتاه امید و زندگی

داستان کوتاه امید و زندگی ابوریحان بیرونی در خانه یکی از بزرگان نیشابور میهمان بود. از هشتی ورودی خانه، صدای او را می شنید که در حال نصیحت و اندرز است. مردی به دوست...

داستان آموزنده و جالب همه کس

داستان آموزنده و جالب همه کس

داستان آموزنده و جالب همه کس چهار نفر بودند. اسمشان اینها بود. همه کس، یک کسی، هر کسی، هیچ کسی. کار مهمی در پیش داشتند و همه مطمئن بودند که یک کسی این کار...

معنی عشق را با خواندن این داستان بفهمید!

معنی عشق را با خواندن این داستان بفهمید!

معنی عشق را با خواندن این داستان بفهمید! خانواده بسیار فقیری بودند که در یک مزرعه و یک کلبه کوچک کنار مزرعه کار و زندگی می‌کردند، کلبه آنها نه اتاقی داشت و نه اسباب...

داستان آموزنده : پل یا حصار ؟

داستان آموزنده : پل یا حصار ؟

داستان آموزنده : پل یا حصار ؟ سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود، زندگی می کردند. یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک،...

حقوق بازنشستگی ( داستان کوتاه )

حقوق بازنشستگی ( داستان کوتاه )

هنوز هم بعد از این همه سال، چهره‌ی ویلان را از یاد نمی‌برم. در واقع، در طول سی سال گذشته، همیشـه روز اول مـاه کـه حقوق بازنشستگی را دریافت می‌کنم، به یاد ویلان می‌افتم...

داستان آموزنده عاقبت طمع کاران!

داستان آموزنده عاقبت طمع کاران!

روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستایی‌ها اعلام کرد که برای خرید هر میمون ۲۰ دلار به آنها پول خواهد داد. روستایی‌ها هم که دیدند اطراف‌شان پر است از میمون؛ به جنگل...

داستان کوتاه و زیبای نزدیکان خدا

کودکي با پاي برهنه روي برف ها ايستاده بود و به ويترين فروشگاهي نگاه مي کرد. زني در حال عبور او را ديد، او را به داخل فروشگاه برد و برايش لباس و کفش...

داستان کوتاه هدیه فارغ التخصیلی !

داستان کوتاه هدیه فارغ التخصیلی !

مرد جوانی، از دانشگاه فارغ التحصیل شد. ماه ها بود كه ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشه‏ های یك نمایشگاه به سختی توجهش را جلب كرده بود و از ته دل آرزو می كرد كه...

گـهـر در شبکه هاي اجتماعي