۱. تخم مرغ برای صبحانه
۲. ناهار، همیشه یک سالاد بر پایه‌ی پروتئین، و کلا ساندویچ حذف!
۳. شام هم همیشه پروتئین و سبزیجات

مرحله ۶

هیچ غذایی نباید محدود شود. مادامی که من حواسم به میزان کالری که در روز دریافت می‌کنم باشد، نیازی نیست آنقدر نگران این باشم که این کالری‌ها از چه منبع غذایی فراهم می‌شود. همچنین به شاخص قند خون، خوردن شش وعده غذایی کوچک در روز، تاثیر برخی غذاها روی سطح انسولین، یا هر چیز جزئی دیگری که مردم با فکر کردن به آنها وقتشان را تلف می‌کنند، کوچک‌ترین توجهی نخواهم کرد.

البته باید عقلم را هم به کار بیندازم، مثل اینکه همه‌ی کالری‌های دریافتی‌ام را از نوشابه تامین نکنم و بعد تقصیرش را هم گردن این مقاله بیندازم!

مرحله ۷

من بصورت هفتگی پیشرفتم را زیر نظر می‌گیرم. اما به خودم زحمت نمی‌دهم که درصد چربی بدنم را اندازه بگیرم، دلیل اصلی‌اش هم این است که اغلب این تست‌ها وقت تلف کردن است! اینکه من در آینه چه شکلی بنظر می‌رسم، وزنم روی ترازو چه تغییری می‌کند‌، و قدرتم در باشگاه چقدر زیاد می‌شود، خیلی هیجان انگیزتر است.

مرحله ۸

من بسته به نتایجی که می‌گیرم، هر هفته، یا دو هفته یکبار، چیزها را اصلاح می‌کنم. اگر چربی سوزی‌ام متوقف شود، کمی میزان دریافت کالری‌ام را دستکاری می‌کنم و آنوقت نتیجه را ارزیابی می‌کنم. اگر در باشگاه ضعیف شوم، از تعداد تکرارها کم می‌کنم، و شاید یک روز هم بیشتر به خودم استراحت بدهم. می‌خواهم بگویم که من به هدفم متعهدم، اما در مورد روش‌های رسیدن به آن هدف انعطاف‌پذیر می‌مانم.

مرحله ۹

صبر می‌کنم… من انتظارات غیر واقعی ندارم. مثل کاهش ۱۵ کیلوگرم در ۳۰ روز! همچنین این واقعیت را هم درک می‌کنم که هرچه به هدفم نزدیک‌تر شوم، چربی سوزی‌ام کندتر می‌شود. پس شروعم را روی ۱ تا ۱.۵ کیلوگرم در هفته برنامه ریزی می‌کنم، و همین که به وزن مورد نظرم نزدیک شدم، اگر هفته‌ای نیم کیلو کم کنم واقعا خوشحال خواهم شد!

و آنوقت می‌نشینم، تکیه می‌دهم، و از کم شدن میزان چربی بدنم لذت می‌برم!

منبع: fitnessmagazine.ir