گفتگو با سام درخشانی و همسرش +عکس جدید
همانطور که می دانید سام درخشانی مدتی است که ازدواج کرده است. او و همسرش به تازگی مصاحبه ای انجام داده اند که در این مطلب متن گفتگو با سام درخشانی و همسرش را برای شما عزیزان منتشر می کنیم.
سام درخشانی، بازیگری كهنهكار و محبوب است و قطعا شناخت زیادی روی او دارید ولی بد نیست درباره همسر او بدانید كه عسل امیرپور نام دارد و متولد سال ۱۳۶۲ است؛ او به عنوان مربی بدنسازی مشغول به كار است ولی تحصیلاتش را در رشته نقاشی تا مقطع لیسانس پشت سر گذاشته؛ بنابراین نقاشی میكند و اتفاقا جالب است بدانید كه خواهر سام درخشانی هم نقاش است و به گفته سام، حالا خانه آنها تبدیل به یك گالری نقاشی شده است.
اما ماجرای آشنایی این زوج چگونه بود؟
زنگ آشنایی من و عسل
سام: من و عسل یك دوست خانوادگی مشترك داشتیم كه ما را برای یك مهمانی خانوادگی دعوت كرد. در آن مهمانی با عسل آشنا شدم و این آشنایی ادامه پیدا كرد. بعد از مدتی خانوادههای ما نیز با هم رفتوآمد پیدا كردند و این باعث شناخت بیشتر ما نسبت به اخلاق و روحیات همدیگر و در نهایت منجر به ازدواج ما شد.
عسل: در ابتدا اصلا فكر نمیكردم آشنایی من و سام به مرحله ازدواج برسد ولی رفته رفته این حس در ما به وجود آمد كه میتوانیم زندگی مشتركمان را در كنار هم تشكیل بدهیم.
گارد مخالفی كه شكست
سام: یكبار تنهایی نزد پدر و مادر عسل رفتم و با آنها درباره ازدواجمان صحبت كردم. لطف داشتند و گفتند با شناختی كه نسبت به من دارند، با این ازدواج موافقت میكنند. چون با توجه به شرایط كاری قشر ما، آن اوایل كمی نسبت به این موضوع گارد داشتند ولی با توجه به رفتوآمدهایی كه بین دو خانواده شكل گرفته و باعث شناخت دو خانواده از هم شده بود، در نهایت بار این مسوولیت را به دوش من و عسل انداختند و تصمیمگیری نهایی را به عهده خودمان گذاشتند. بالاخره یك روز با خانواده به منزل عسل رفتیم، شامی خوردیم، گپی زدیم و در پایان تمام قرارها را گذاشتیم كه منجر به عقد من و عسل شد.
عسل: همانطور كه سام هم گفت ناخودآگاه نسبت به حرفه او كمی حس تردید و گارد وجود داشت ولی آنقدر همه چیز سریع اتفاق افتاد كه شاید باورتان نشود. سام آدمی است كه خیلی فوری تصمیم میگیرد. بعد از اینكه به خوبی با یكدیگر و خانوادههای هم آشنا شدیم و دوران آشناییمان سپری شد، یك روز سام به من گفت: «دو روز دیگر برای خواستگاری میآیم» و واقعا همین كار را كرد و اتفاقات بعد از آن هم در عرض یك هفته رخ داد و. .
عجله ولی با شناخت كافی
سام: اصلا اینطور نبوده كه بخواهیم در تصمیم برای ازدواج یا حتی در تصمیم برای مسائل دیگر زندگیمان، احساساتی عمل كنیم. ما به شناخت كافی از یكدیگر دست پیدا كرده بودیم و به این نتیجه رسیدیم كه میتوانیم زندگی خوبی را در كنار هم تشكیل دهیم. من حتی خواستگاری اصلیام را از عسل در روز تولدش انجام دادم و در مقابل دوستانم او را سورپرایز کرده، شخصا از او خواستگاری كردم و حلقهای به او دادم ولی به هرحال برای ما سنتها و مراسم مرسوم این كار نیز مهم بود و مراسم خواستگاری ما با حضور خانوادهها نیز برگزار شد و از آنجا كه قبل از آن تصمیم اصلی را گرفته بودیم، کارها به سرعت انجام شد.
فرار از یك ازدواج سنتی
سام: شرایط امروز دیگر شرایطی نیست كه خواستگاریها خیلی به صورت سنتی برگزار شود؛ یعنی بشخصه ازدواج سنتی را برای خودم در نظر نداشتم. دوست داشتم وقتی قرار است ازدواج كنم، همراه با شور و عشق و علاقهمندی باشد. اینكه فرد مورد نظرم را پیدا كنم، اشتراكات و تفاهمها را بین خودمان پیدا كنیم و با علاقهای كه بینمان به وجود میآید، ازدواج كنیم.
با ارزوی خوشبختی و سلامتی برای این زوج عزیز