نحوه برخورد با همسران بی مسئولیت

تاريخ : 12 دی

نحوه برخورد با همسران بی مسئولیت

نحوه برخورد با همسران بی مسئولیت, پورتال خبری فرهنگی گهر

نحوه برخورد با همسران بی مسئولیت

شما هم حتما در اطرافتان با همسران بی‌مسئولیتی مواجه بوده‌اید که به هیچ عنوان زیر بار وظایفی که دارند نمی‌روند و مدام مسئولیت‌های مختلف در رابطه با خانواده‌ را پشت گوش می‌اندازند؛ مثلا مردانی که حتی از پرداخت قبض‌های ماهانه آب و برق و گاز طفره می‌روند و یا حتی یک‌بار هم در جلسات اولیا و مربیان مدارس شرکت نمی‌کنند.
مهم‌ترين دليل اين مردها هم اين است كه كارهاي مهم‌تري دارند و نمي‌توانند به اين وظايف جزئي عمل كنند؛ درحالي‌كه انجام همين وظايف جزئي مي‌تواند پايه‌هاي زندگي را مستحكم نگه دارد. تقسيم كار، تفكيك وظايف و به‌عهده گرفتن مسئوليت از سوي زوجين، موضوعي است كه بسياري از زنان و مردان تعريف خاصي از آن ندارند و به همين‌خاطر گاهي با مشكلات زيادي مواجه مي‌شوند كه اغلب، بچه‌ها را هم درگير مي‌كند. با توجه به مشكلاتي كه در اين خصوص وجود دارد با سهيل رضايي، پژوهشگر و روانشناس گفت‌وگو كرده‌ايم.

بحران وظيفه چيست؟

با توجه به اينكه ما در جامعه امروزي، بين زندگي سنتي و زندگي مدرن قرار گرفته‌ايم، دچار يك نوع «بحران وظيفه» شده ‌ايم؛يعني گاهي نمي‌دانيم اين چيزي كه خواسته همسر مان است، جزو مسئوليت‌هاي زناشويي ما محسوب مي‌شود يا نه. اگر بتوان براي اين شرح وظايف، معيار دقيقي درنظر گرفت، كار آسان‌تر مي‌شود.

پس بايد ببينيم چه‌كسي و با توجه به چه معيارهايي مي‌تواند وظايف را تقسيم كند چون در واقع هر كدام از دونفر تعريف خود را براي انجام وظايف زناشويي دارد؛ اگر هر دوطرف از يك معيار مشترك و مورد قبول استفاده كنند، در تقسيم وظايف مشكل كمتري خواهند داشت. قاعدتا اين معيارها بايد به‌گونه‌اي باشد كه با اصول فكري و اعتقادي زوجين همخواني داشته باشد تا هم آنها را دچار تعارضات شناختي نكند و هم پذيرش آن را براي طرفين راحت‌تر نمايد.

مسئوليت‌‌ پذيري در ناخودآگاه افراد است؟

از آنجا كه همه ما از دوران كودكي خود، نقش‌ها و مسئوليت‌هاي خاصي را پذيرفته‌ايم، حال در زندگي زناشويي اگر مغايرتي با آن ببينيم، فكر مي‌كنيم در حق ما اجحاف شده، بازنده شده يا تحت سلطه قرار گرفته‌ايم؛ مثلا مردي كه قبل از زندگي زناشويي وظيفه‌اي در انجام كارهاي خانه نداشته، ممكن است اين الگو را مرتبط با جنسيت خود درنظر بگيرد. حال وقتي در زندگي مشترك از او توقع مي‌رود همكاري بيشتري در انجام كارهاي خانه داشته باشد، فكر مي‌كند در حق او اجحاف شده و نبايد بگذارد كسي او را تحت تسلط خود در بياورد. مشكل ديگر هم آن است كه تعريف هر كدام از ما درباره مسئوليت در رابطه، بسيار متشنج و متفاوت شده است.

چرا پذيرش مسئوليت سخت است؟

معمولا اغلب ما با شنيدن واژه «مسئوليت» چيز مهمي درنظرمان نقش مي‌بندد كه براي بر آمدن از پس آن بايد تمام تلاشمان را به‌كار بگيريم. به‌عبارتي كم‌ترين كوتاهي در انجام مسئوليت را معادل شكست در زندگي فردي خود به‌حساب مي‌آوريم. بنابراين گاهي پذيرش مسئوليت برايمان سخت مي‌شود زيرا همه ما از شكست مي‌ترسيم. هركس بيشتر از شكست بترسد به همان ميزان هم بيشتر از زيربار مسئوليت شانه خالي مي‌كند.

امان از مردان مسئوليت گريز!

اگر برعهده گرفتن مسئوليت را يك وظيفه دائم بدانيم، بهتر مي‌توانيم بفهميم كه چرا بعضي مردان از پذيرش مسئوليت كارهاي خانه شانه خالي مي‌كنند؛ در واقع اين موضوع دلايل زيادي دارد كه يكي از آنها مي‌تواند ترس از شكست در حوزه وظايف مردانگي باشد و اينكه در زندگي زناشويي بايد كارهايي را انجام دهد كه نظام‌هاي ارزشي، او نه‌تنها از اين كارش حمايت نمي‌كنند بلكه امكان اينكه تحقيرش هم بكنند زياد است. بهترين توصيه به مردان در اين خصوص اين است كه به‌جاي توجه به حرف‌هايي كه مبناي ديني و شرعي ندارند طاقت شنيدن حرف‌هاي عاميانه را داشته باشند تا اگر در خانه نيازي به كمك آنها هست بتوانند به خوبي آن را انجام دهند.

زنان مقصر!

مي‌توان گفت گاهي يكي از دلايلي كه مردها تمايلي به انجام كارهاي خانه ندارند، ناشي از عملكرد نادرست زنان است؛ در بعضي موارد حتي خود زن‌ها هم هنوز به جمع‌بندي كامل و واحدي نرسيده‌اند كه آيا كمك همسرانشان را مي‌خواهند يا نه. بنابراين مي‌توان گفت كه نظام ارزشي و اجتماعي هنوز انگيزش مورد نياز را فراهم نياورده است چون گاهي خود زن‌ها هم در برابر كمك همسرانشان مضطرب مي‌شوند، شايد هم مي‌ترسند برايشان دردسرساز شود؛ در اين مواقع هم، اغلب حرف‌هاي بي‌مبناي ديگران است كه در ذهن افراد اهميت پيدا كرده و بزرگ جلوه مي‌كند.

يعني به نوعي نمي‌توانند بدانند در اين زمينه چه چيزي برايشان مهم‌تر است. گاهي هم زن‌ها چون فكر مي‌كنند خودشان بهتركارها را انجام مي‌دهند، يا آنقدر ايراد مي‌گيرند كه مرد را پشيمان مي‌كنند، يا اصلا كاري به همسرانشان واگذار نمي‌كنند و نمي‌گذارند آنها كاري انجام دهند. در اين مورد زنان بايد بدانند همان‌قدر كه مردها در انجام كارهاي مربوط به‌خود موفق‌تر از زنان هستند، به همان ميزان هم ممكن است نتوانند به‌طور كامل از انجام وظايف مربوط به زنان برآيند.

بنابراين اگر مي‌خواهيد همسرانتان در انجام كارهاي خانه با شما شراكت داشته باشند بايد روند تدريجي يادگيري مهارت را هم در آنها به رسميت بشناسيد؛ مثلا اگر پس از شستن ظرف يا جارو زدن همسرتان از او شكايت مي‌كنيد كه چرا ظرف‌ها هنوز چرب است و اتاق هم كثيف، چطور انتظار داريد باز هم آنها به شركت داشتن در كارهاي خانه علاقه داشته باشند؟ در واقع زنان در اين هنگام به همسرانشان پيغام مي‌دهند: «برو كنار و هيچ وقت كمك نكن!» زن‌ها به اين صورت به‌طور ناخودآگاه به همسرانشان مي‌گويند: «ديدي اين كارها رو هم تو بلد نيستي!ديدي حتي بلد نيستي خوب جارو بزني و….» اين رفتار، در مردان هم نوعي احساس سرزنش ايجاد مي‌كند. آنها با خودشان فكر مي‌كنند در حوزه كارهاي نامرتبط وارد شده‌اند تا مشكلات را كمتر كنند اما حالا به‌جاي تشويق دارند مورد شماتت قرار مي‌گيرند.

نوجوانان ابدي!

بعضي افراد در حالتي به نام «نوجواني ابدي» مانده‌اند. به اين معني كه ازدواج كرده‌اند كه بي‌مسئوليت‌تر هم بشوند. آنها در ازدواج دختري را انتخاب مي‌كنند كه مثل مادرشان به آنها رسيدگي كند و چون مادر‌شان بيش از حد به آنها توجه مي‌كرده و هيچ مسئوليتي هم به آنها واگذار نمي‌كرده، از همسر‌شان هم توقع دارند مانند يك مادر به آنها رسيدگي كند.

البته زن‌ها هم ابتدا با اين موضوع مشكلي ندارند و حتي شايد از آن راضي هم باشند ولي به‌تدريج خسته مي‌شوند. اين مردها معمولا خيلي خوش صحبت هستند و رفتار خوبي هم دارند ولي وقتي وارد زندگي زناشويي مي‌شوند نمي‌توانند متعهد و مسئوليت‌پذير باشند. حتي گاهي در زندگي اجتماعي و كاري خود هم موفق نيستند، چون هميشه به‌دنبال كار بهتري هستند كه عقيده دارند روزي آن را پيدا مي‌كنند، بنابراين قبول نمي‌كنند هر كاري را انجام دهند و به‌جاي آن، فكر مي‌كنند هيچ‌كس قدر آنها را نمي‌داند!

مردان نرم

بعضي مردها انجام تمام كارها و تصميم‌گيري‌ها را به همسرانشان مي‌سپارند. زن‌‌ها هم ابتدا و در سال‌هاي نخست زندگي از اين موضوع خيلي استقبال مي‌كنند ولي بعد از مدتي خسته مي‌شوند و از اينكه در بسياري از موارد مجبورند به‌تنهايي تصميم بگيرند و مسئوليت تمام كارهاي ديگر را هم بر عهده بگيرند. آنها علاوه بر خستگي‌هاي جسماني، فشار روحي زيادي را متحمل مي‌شوند كه اساسا با روحيات آنها سازگار نيست و به جايي مي‌رسند كه فكر مي‌كنند ديگر نمي‌توانند به تنهايي اين همه بار را به دوش بكشند چون علاوه‌بر الزام به تصميم‌گيري بايد حواسشان باشد اشتباهي هم رخ ندهد.

بنابراين اين نوع زن‌ها معمولا دچار بيماري‌هاي روان‌تني بسياري مي‌شوند. به اين نوع مردها «مردان نرم» مي‌گويند، چون ظاهر بسيار نرم و موجهي دارند و حاضرند كاملا به حرف‌هاي همسرشان گوش دهند و در عوض، مسئوليت انجام تمام كارها را هم به زنانشان مي‌سپارند. زنان هم بالاخره يك جايي كم مي‌آورند و بيش از حد خسته مي‌شوند يا اينكه مجبور مي‌شوند روحيات لطيف و عاطفي خود را با رفتارهاي خشك و خشن كه بيشتر متناسب با مردان است جايگزين كنند.

چه بايد كرد؟

براي اينكه بتوان شوهران مسئوليت‌ناپذير را وادار به همكاري كرد بايد آنها را به بن‌بست در تنبلي كشاند؛ يعني به نوعي آنها را مجبور كرد كه كار خاصي را انجام دهند. در اين مورد شايد خود زن‌ها هم بايد صبر بيشتري به خرج دهند و مثلا اگر همسر‌شان انجام كاري را مدت‌ها به تعويق مي‌اندازد، خودشان مسئوليت آنها را بر عهده نگيرند بلكه زمان بيشتري را در اختيار همسرشان قرار دهند.

البته همين مردان هم نشان داده‌اند كه وقتي به بن بست مي‌رسند، يعني چاره‌اي ندارند (مثلا زماني كه همسرشان مريض مي‌شود) مي‌توانند مسئوليت انجام كارها را به خوبي برعهده بگيرند. بعضي مردان هم دوست ندارند و برايشان سخت است كه از زنشان حرف شنوي داشته باشند ولي اگر يك متخصص يا فردي مقتدر به آنها ثابت كند كه بايد مشاركت بيشتري در خانه داشته باشند، مؤثر‌تر خواهد بود؛ مثلا اگر يك متخصص در جلسه انجمن اوليا و مربيان مدرسه بگويد كه همراهي كردن با بچه‌ها و بردن آنها به مدرسه به روان و آينده‌شان كمك مي‌كند، شايد بيشتر به تكاپو بيفتند. اين گروه از مردان نياز دارند كسي دليل انجام كار‌ها را به چيزي غير از كارهاي خانه مربوط بداند؛ يعني بايد نماد و تحليل آن را برايشان تغيير داد.

بسياري از مردها هم دوست دارند در حوزه‌هايي وارد شوند كه هميشه تشويق و تأييد شوند. بدين‌ترتيب مي‌شود با تأييد و تشويق آنها براي مدتي روي كمك‌كردنشان حساب كرد اما درعين حال دوست ندارند اين كمك‌كردن‌ها كم‌كم تبديل به وظيفه هميشگي‌شان شود، زيرا مي‌ترسند اعتبار اجتماعي‌شان لطمه ببيند چون كسب ارزش‌هاي اجتماعي براي آنها خيلي مهم است.

در تمام موارد فوق، تغيير نگرش در مردان و دوركردن آنها از تحليل‌هاي بي‌مبناي عاميانه مي‌تواند مفيد باشد. اينكه مردان متوجه بشوند كه براساس آموزه‌هاي ديني، كمك به همسر و ايجاد آسايش هرچه بيشتر براي او، يك فضيلت محسوب مي‌شود و نه يك شكست، مي‌تواند نقش مؤثري در نوع نگاه آنها به فعاليت‌هاي مربوط به امور خانه داشته باشد.

آخرين هاي اين بخش
ديگران چه مي خوانند
دیدگاه ها
برای ارسال دیدگاه مرتبط با این مطلب کلیک کنید

گـهـر در شبکه هاي اجتماعي