ناراحتی ستاره اسکندری از تلویزیون

ستاره اسکندری سالها صحنه تئاتر را با نمایش‏ های مختلف از جمله «دندون طلا» (میرباقری)، «رمئو و ژولیت» (دکتر رفیعی)، «شب هزار و یکم» (بهرام بیضایی)، «عشقه» (محمد رحمانیان)، «عشق و عالیجناب» (حسین پاکدل) و… تجربه کرد و در دنیای نمایش حتی طعم تهیه‏کنندگی را نیز چشید، اما با سریال «نرگس» اسکندری مسیری دیگر را در عرصه هنر و بازیگری پیش رویش دید.

بازیگر سریال‏های «شوق پرواز»،«مرگ تدریجی یک رویا»، «فاکتورهشت» و… که این روزها سریال «همه بچه‏های ما» را به کارگردانی تاجبخش فنائیان روی آنتن شبکه دوم سیما دارد مهمان یک فنجان چای «بانی فیلم» شد تا از حضورش در این سریال و شخصیت فرزانه بگوید اما این گفت و گو تحت تاثیر حواشی این سریال به سمت و سویی رفت که خواندن آن از زبان این بازیگر خالی از لطف نخواهد بود… بخش نخست این گفت و گو در ذیل می‏آید:

ناراحتی ستاره اسکندری از تلویزیون, پورتال خبری فرهنگی گهر

|خانم اسكندری پس از سریال «همه بچه‌های ما» مشغول كار نشدید، چرا؟
ـ (می‌خندد) این روزها اصولاً دارم شكر خدا می‌كنم. بعد از سریال آقای فنائیان مشغول كار نشدم و دلیل اصلی آن هم برمی‌گردد به خستگی و قدری دلخوری از شرایط موجود در سریال‌سازی این روزها.

|خود سریال یا شرایط تولیدش؟
ـ شرایط تولید و البته خود سریال‌ها به لحاظ كیفی.

|به نظرم باید بیشتر توضیح بدهید؟
ـ علت جذب من به سریال آقای فنائیان اولاً سوژه انسانی كار بود كه دغدغه ما و بسیاری دیگر از جوامع است. از سوی دیگر با شناختی كه از خود آقای فنائیان در عرصه تئاتر داشتم، احساس می‌كردم می‌توانم كاری درخور را انجام دهم. ضمن اینكه من بیش از این با دفتر آقای سبط احمدی دو كار تله‌تئاتر انجام داده‌ و فیلم آقای فروزش را نیز تجربه كرده بودم. همه این عوامل باعث شد من سریال «همه بچه‌های ما»‌را بپذیرم. فكر كنم هر انسانی آرزو دارد كودكان جامعه‌اش سر و سامان بگیرند. وقتی تو به عنوان یك بازیگر با چنین شرایطی روبرو می‌شوی كه می‌توانی با حضور در سریالی تأثیری بگذاری و شاید راهكاری ارائه بدهی خصوصا با توجه به قوانینی كه به شدت در این زمینه دست و پا گیر هستند خوشحال می‌شوی.

|خب تا اینجا كه همه چیز خوب و گل و بلبل بود؟
ـ بله متأسفانه شرایط تولیدی به شدت بر كیفیت كار تأثیرگذار است.

|منظور از شرایط تولید اینجا سخت‌افزاری است یا نرم‌افزاری؟
ـ هر دو.

|با فیلمنامه شروع كنیم، سوژه شما را درگیر كرد یا شخصیت و سبك قصه‌گویی؟
ـ من از سوژه خیلی خوشم آمد. طبیعتاً مثل قدیم فكر می‌كردم ما وقتی در شرایط تولید قرار بگیریم، دوباره فیلمنامه توسط بازیگران و خود كارگردان پرداخت بیشتری می‌شود كه این امر محقق نشد. نه اینكه مطلقا، اما در آن شرایط كمال كه من توقع داشتم اتفاق نیفتاد. به هر حال همه چیز در یك شتابزدگی مثل همیشه صورت گرفت.

|اما به نظرم زمان خوبی به تولید سریال شما اختصاص یافته است؟ (خیلی از پروژه‌ها با نیمی از این زمان بسته می‌شود.)
ـ زمان كافی بود، اما كار ما كار سختی بود. تنها بحث من زمان نیست، شرایط كار هم مهیا نبود. شرایط تولیدی یك كار گاهی در یك فقر موقعیتی به سر می‌برد كه عملاً فرقی نمی‌كند تو ۶ ماه كار كرده‌ای یا یكسال و نیم.

|سریال «همه بچه‌های ما» خیلی مجموعه گرانی هم نیست، چون اصولاً بخش اعظمی از بودجه اكثر آثار تلویزیونی صرف بازیگر می‌شود كه اینجا این اتفاق رخ نداد.
ـ ما دو شیوه سریال‌سازی داریم، گاهی سریال بر شانه بازیگرانش می‌چرخد، مثل آثاری كه به قول شما اكثر بودجه‌اش صرف بازیگران می‌شود و آنها می‌آیند و اكثر ایرادهای كار را می‌پوشاندند و با جذابیت‌های خودشان مؤثر واقع می‌شوند. در قدیم الایام بحث این نبود و ارزش‌گذاری ها فقط بر این مبنا نبود. شما می‌دانید كه سریال‌های ماندگار در گذشته به مراتب بیشتر از امروز تولید می‌شد درحالیكه آن آثار به لحاظ بودجه ظاهری در سطح پایین‌تری بودند. ظاهراً شرایط آن زمان فرق می‌كرد…

|از چه نظر؟
ـ ارزش‌گذاری آدم‌ها قبلاً متفاوت بود. الان اصولاً با این پیش زمینه دوستان كار می‌كنند كه چه كسی تلویزیون را نگاه می‌كند؟!

|این نگاه متعلق به بازیگر است؟
ـ نه، هر كدام از عوامل كار، از تهیه‌كننده و بازیگر گرفته تا دیگر اعضای یك پروژه می‌توانند این نگاه را داشته باشند.

|در واقع به این حرفه، تنها نگاه بیزینسی وكاسب كارانه می‌شود؟
ـ دقیقاً، تنها به عنوان یك محل درآمد به این كار نگاه می‌شود، درحالیكه قدیم اینگونه نبود. واقعیت این است كه در گذشته واسطه میان رسانه ملی ما (تلویزیون) با پروژه، تهیه‌كننده‌هایی بودند كه از یك فرهنگ دیگری برخاسته بودند و همه چیز را به عنوان كیسه پول نگاه نمی‌كردند. این مسئله تنها شامل تهیه‌كنندگان نیست، بلكه عوامل مختلف مشمول این ماجرا می‌شوند. این روزها می‌بیند كه بازیگران همزمان مشغول سه ـ چهار كار هستند، تهیه‌كنندگان همزمان با یك كار به دو سه پروژه دیگر نیز فكر می‌كنند و حتی مشغول آن هستند. من الان حدود ۲۰ سال است با تلویزیون همكاری دارم و احساس می‌كنم ارزش‌گذاری این رسانه تغییر كرده است.

من این جمله را به آقای دارابی هم گفتم. دوست دارم به شما بگویم و آن را تیتر كنید كه مردیم از این فرهنگ غریب نواز آشنا كش! معضل از آنجا شروع شد كه ما به خودی‌ها اعتماد نكردیم و به سراغ افرادی رفتیم كه متخصص بازیگری نبودند، اما چهره‌های سینمایی داشتند. من بارها به آقای دارابی و آقای فرجی گفته‌ام كه تلویزیون بر گُرده افرادی چون من (منظور امثال من است نه اینكه من آدم بزرگی باشم) تبدیل شد به تلویزیون، اما بهره مالی و معنوی‌اش را كسانی بردند كه با این رسانه غریبه بودند. كسانی بودند كه حضور در این رسانه را یك زمان برای خودشان كسر شأن می‌دانستند، چون خیلی با این رسانه با ناز و افاده برخورد كردند و من شاهد این مسئله بوده‌ام.

متعجبم كه چگونه صاحب چنین جایگاهی در تلویزیون شدند. یعنی تو هر چه صمیمانه‌تر با اخلاق بهتر، با دانش بیشتر در این عرصه حضور پیدا می‌كنی آدم عقب‌تری هستی! ساده‌ترین كار در بازیگری شاید این باشد كه تو بتوانی متن خودت را خوب بخوانی، روی نقش كار كنی، فن بیان، بدن، به موقع آمدن، به موقع رفتن، ایجاد دردسر نكردن و… اما با این نوع سیاست‌گذاری تلویزیون اخلاق حرفه‌ای ما تعریفش تغییر كرد و حالا هر چه شما آدم مغرورتر، مغرور نه متفرعن‌تری باشی، ایجاد دردسر كنی…

|محبوب تری!
ـ بله محبوب تری!

|این مسئله واقعیت دارد؟
ـ بله، ولی این شاید در سینما از قبل بوده باشد اما در تلویزیون در سالهایی که من کار می‏کردم اینگونه نبود.

|و به نظر شما چرا این آسیب متوجه تلویزیون هم شده؟
ـ به نظر من از وقتی این اتفاق رخ داد که تلویزیون شروع کرد به بالا بردن کمیت تولیداتش! از یک جا تعداد شبکه ها زیادتر شد، تله فیلم‏ها ساخته شد. ما تولید را تبدیل کردیم به کمیت بالا، پس نیازمند ورود چهره های جدیدتر بودیم از سینما و… در نتیجه، فرهنگی جایگزین فرهنگ قبلی تلویزیون شد. شما می دانید من از صحنه تئاتر آمدم و ۲۰ سال است با این رسانه همکاری دارم پس شاهد رفتارهایی در این رسانه بوده ام. یکی از دلایل ماندگاری من در تلویزیون، احساس امنیت این رسانه است. تئاتر هم به من احساس امنیت می داده، ولی متاسفانه همیشه در این مدیوم تو با مشکل مالی روبرو هستی، پس نمی توانی گذران زندگی داشته باشی، ولی تلویزیون جایی بوده که هم به تو امنیت می داده و ارزش لازم را برایت قائل بوده و هم به لحاظ مادی تو را تامین می کرده.

متاسفانه باید بگویم الان فرهنگ تلویزیون دچار یک استحاله شده است. همین که کسی به این مسئله اشاره نمی کند، ما بیشتر از قبل به این فرهنگ غلط فرو می رویم. امروز صحبت از بحث مبارزه با بازیگر سالاری می‌شود و ما مستقیم می‌رویم سر وقت ماجرای دستمزد، درحالیكه دستمزد ماجرای درجه چهار و پنج است. آن چیزی كه در بازیگری مهم است، اخلاق بازیگری است كه در این سال‌ها گم شده. جالب است كه بازیگران اخلاق‌مدار این روزها دیگر مأمنی ندارند تا شكایت خود را به آنجا ببرند. در قراردادهای ما حكم می‌شود نماینده خود صدا و سیما…

|درحالیكه شما نزد علی دارابی (معاون سیما) هم رفتید و به نتیجه نرسیدید؟
ـ آقای فنائیان لطف كردند و برای من این وقت ملاقات را گرفتند، اما آقای دارابی معاون سیما كه نمی‌توانند شخصا بنشینند و به موضوع من تنها رسیدگی كنند. منظور من این است كه ما جایی نداریم تا برویم از كمبودها و مشكلات شكایت كنیم. خیلی از دوستان من امروز معتقد هستند نزنی، می‌خوری! من احساس می‌كنم (شاید به اشتباه) حرفه ما آئینه تمام‌نمای اجتماع است. آن چیزی كه در اجتماع نرم نرم در حال رخ دادن است، در حرفه ما خیلی عریان‌تر اتفاق می‌افتد. تمام لرزش دست و دل من از آن است كه این اخلاق مبادا كه در جامعه نهادینه شود. ترجیح می‌دهم سرنوشت كوچكم را بپذیرم تا اینكه اخلاقیات را از دست بدهم، شاید اگر مسیر دیگری می‌رفتم جای من امروز روی بیلبوردها بود، نه اینجا كه الان هست.

|برویم سراغ سریال؟
ـ بله.

|حالا كه مستقیم به حاشیه رفتیم، از این آغاز كنیم كه پارتنر مقابل شما (امیر آقایی) از اواسط تصویربرداری كنار رفت، این مسئله چقدر در كار شما مؤثر بود؟
ـ طبعاً مؤثر بود، ولی سعی شد در قصه این مسئله توجیه شود. (مكث می‌كند) ترجیح می‌ دهم راجع به این مسئله صحبت نكنم! به هر حال ساختمانی كه در ذهن من با یك نفر دیگر شكل می‌گیرد، با رفتنشان به هم می‌ریزد، خب در این راستا خیلی از دست من كاری برنمی‌آمد.

|شما به عنوان یك بازیگر، حق را به پروژه و تیم تولید می‌دهید یا پارتنر مقابلتان؟
ـ آقای آقایی مشكل تولیدی با پروژه نداشتند.

|پس مشكل چه بود؟
ـ ترجیح می‌دهم خودشان صحبت كنند، اما آن چیزی كه در نهایت من را به عنوان یك بازیگر دل‏شكسته می‌كند، این است كه چرا همكارم این تعلق را ندارد كه بتواند تا پایان ادامه دهد. شاید دلشكستگی ایشان هم این باشد كه چرا من نگفتم كه اگر او نباشد من هم نخواهم بود، اما من در اخلاقیاتی بزرگ شده‌ام كه می‌گوید تنها در زمان مرگ است كه یك نفر می‌تواند پروژه‌ای را ترك كند.

|هیچ گاه با امیر آقایی بر سر نیامدنش هم كلام نشدید؟
ـ واقعاً نه، من در دو ـ سه مقطع با گپ و گفت خواستم كه بمانند اما نتیجه نداد. هیچ رغبتی از سوی او ندیدم و احساس كردم كه انگار من به حضور او در كار راغب‌تر هستم تا خودش.

|تاجبخش فنائیان معتقد بود كه كار با رفتن امیر آقایی لطمه كه نخورد هیچ، دچار اتفاقات بهتری نیز شد؟
ـ به هر حال با رفتن ایشان كار من دو برابر و سختی‌هایی متوجه من شد، اما با اضافه شدن خانم حمیدی و دكتر عزیزی (در نقش پدر و مادر من) قصه یك جورهایی دچار تغییراتی شد كه شاید به جذابیت‌های كار هم افزود. به نظرم آقای فنائیان خیلی خوب این مسئله را جمع و جور كردند.

|شما از شرایط تولید این سریال راضی نیستید و دستمزدتان را هم به شكل كامل دریافت نكردید. در این مسیر چه كسی را مقصر می‌دانید؟ (با توجه به اینكه با مدیران سازمان نیز مذاكراتی داشته‌اید)
ـ من این توقع را از تلویزیون دارم كه وقتی شما آدم‌هایی را در مقام تهیه‌كننده به عنوان واسطه‌های بین خودتان و عوامل یك پروژه انتخاب می‌كنید، باید به آنها اعتماد كامل داشته باشید. سام درخشانی در یك برنامه تلویزیونی گفت گویا وظیفه تهیه‌كننده این است كه مثل پیك برود و پول را از تلویزیون بگیرد و در اختیار عوامل قرار دهد! در حالیكه وظیفه تهیه‌كننده چیزی دیگر است!

من معتقدم در این شرایط چرا تلویزیون برای تهیه‌كننده هزینه می‌كند، در این شرایط تلویزیون خودش می‌تواند با عوامل یك پروژه مذاكره كند. من در این شرایط می‌دانم كه با كجا طرف هستم و تصمیم می‌گیرم كه كار كنم یا نكنم! باور كن ما سال‌ها تئاتر كار می‌كردیم و دو سال بعد از مركز هنرهای نمایش پولمان را می‌گرفتیم، آنجا خودمان تصمیم می‌گرفتیم تئاتر كار كنیم یا خیر!؟ آنجا دیگر كسی به عنوان واسطه وجود نداشت. قاعدتاً تهیه‌كننده موظف است خودش یك مقدار پول داشته باشد، كارش را راه بیندازد و خودش در نهایت با تلویزیون طرف باشد. مشخصا كه این تعریف گم شده است. من با تهیه‌كننده‌هایی كار كردم كه ماشین و خانه می‌فروختند و با عواملشان تسویه می‌كردند و بعد می‌رفتند سراغ تلویزیون برای دریافت پولشان.

|اینجا مقصر كیست؟ تلویزیون كه به هر تهیه‌كننده‌ای كار می‌دهد یا تهیه‌كننده‌ای كه شرایط مالی امروز تلویزیون را می‌داند و با این رسانه كماكان همكاری دارد؟
ـ من مقصر را تلویزیون می‌دانم كه به تهیه‌كننده‌ای كه سابقه درخشان ندارد هم كار می‌دهد. من سیستم را پر از اشكال می‌بینم. من با تلویزیونی كار كردم كه اینگونه نبوده است. اگر احساس كنم تلویزیون این شرایط را دارد با خودم می‌گویم چرا باید اینجا كار كنم، به تئاتر برمی‌گردم.

تلویزیون برای من از شریف‌ترین جاهایی است كه كار كردم چون خاطرات بسیار خوبی از آن دارم، به من احترام گذاشته شده، با تلویزیون دارای شهرت و محبوبیت شدم، پس به این رسانه احساس دین می کنم. بحث من اینجا تنها بحث مالی نیست، حضور واسطه‏هایی است به نام تهیه کننده که احترام را از بین برده‏ اند، احترام نسبت به یک پاسخگویی، احترام در حد نگفتن یک خسته نباشید پس از پایان بیش از یکسال و اندی کار کردن، احترام به بحث حرفه‏ای و… .البته منظورم همه تهیه کنندگان نیستند، چرا که هنوز هم هستند افراد شریفی در این حرفه که اخلاق سرلوحه کارشان است.

 منبع: پارسناز

آخرين هاي اين بخش
ديگران چه مي خوانند
دیدگاه ها
برای ارسال دیدگاه مرتبط با این مطلب کلیک کنید

گـهـر در شبکه هاي اجتماعي