این مطلب از سایت گهر اختصاص دارد به : گفتگوی خواندنی با یاسین رامین / پاسخ او به تمام شایعات
از شما همراهان همیشگی گهر دعوت می کنیم همچنان گهر را همراهی کنید. پیشاپیش از همراهی شما عزیزان سپاسگزایم.
.
.
به او “لقب آقازاده خاص” دادهاند. به نظر میرسد با آقازاده بودن هم مشکلی ندارد. تاکید میکند با محمدعلی رامین تفاوت نظر و رویه دارد اما در گفتوگوها، با احترام از پدر یاد و منتقدان او را به انصاف دعوت میکند. یاسین رامین که ناماش پس از ازدواج با مهناز افشار بر سر زبانها افتاد، پیش از این به گفتوگوی مطبوعاتی تن نداده است. تنها وقتی شایعه سفر به آمریکا برای به دنیا آمدن فرزندشان منتشر شد، بیانیهای صادر کرد.
اصرار دارد به خاطر صحبت درباره “یاسین رامین و مهناز افشار” نیست که حاضر به مصاحبه شده؛ بلکه قصد دارد به “تلاشهاى بىوقفه براى لکهدار کردن شرافت انسانها در سرزمين ما” اعتراض کند. پاسخهای تند و تیز او به چند سوال سیاسی اما به رسم امانت نزد روزآنلاین می ماند تا به قول خودش در زمانی مناسب منتشر شود. آن چه پیشرو دارید پاسخهای صریح یک “آقازاده خاص” است، فرزند یک اصولگرای سرسخت که با یک بازیگر مشهور سینما ازدواج کرده، اصرار داشته خطبه عقدش را سید محمد خاتمی بخواند و از مهدی کروبی و خانوادهاش با احترام یاد میکند:
آقاى رامين؛ اجازه بدهید در همین ابتدا و بدون مقدمه، پاسخ شما را به یک اتهام بشنویم. یک وبسايت ادعا کرده شما شير خشک فاسد وارد کشور کردهايد.
متاسفانه کار به جايى رسيده که هرکسى مىتواند هر ادعايى بکند و بدتر اينکه کسى مدعى را بازخواست نمىکند که بر اساس چه سند و مدرکى، نه تنها شرافت يک انسان را زير سوال می برد بلکه ناجوانمردانه به همسر و فرزند تازه متولد شدهاش هم مىتازد. من به خيلى چيزها متهم شده ام، موضوع شير خشک جديدترين آنهاست. براى من و همسرم که به تازگى پدر و مادر شدهايم وارد کردن شيرخشک فاسد و مرگ کودکان بىگناه به واسطه آن، يک جنايت غيرقابل گذشت است. بنده نه تنها طرح ادعاهاى کذب را محکوم مىکنم بلکه در اين مورد خاص، اگر توسط هرکسى شيرخشک فاسد به کشور وارد شده، از تمام مسئولين تقاضاى رسيدگى فورى به موضوع را دارم.
يعنى شما مىگوييد اساسا چنين موضوعى صحت نداشته؟
بىشک از اساس دروغ است. دردناکترين بخش تمام اين ماجراها همين بخش بود که همسرم را نيز به شدت متاثر کرد. وقتى موج باقى ادعاهايشان در اين يک سال بىاثر ماند، تلاش کردند مردم ما را به چشم قاتل ببينند. تنها تجارت شیرخشکی که من کردم درهمين هفته بوده که براى دختر خودم دو تا قوطى خريدم.
شما به”موج ادعاها” اشاره کرديد، فکر میکنید چرا انقدر پیرامون زندگی شما و خانم افشار حاشیه وجود دارد؟
ما در کشورمان چند پدیده داریم که به حاشیهسازی منجر میشود. یکی شهرتستیزی، یکی ثروتستیزی و دیگری آقازاده بودن است. هرکس که معروف است یا توان مالیاش از یک حدی فراتر برود و علنی شود دچار مسائل و مواردی از این دست میشود. اما فکر میکنم شهرتستیزی هنوز بالاتر از ثروتستیزی است. حتی کسانی که از سرمایهداران و فعالان اقتصادى هستند به محض این که وارد عرصههايی مثل سينما و ورزش میشوند که شهرت به همراه دارد، مورد هدف قرار میگیرند. در حالی که آن آدمها قبلش هم وجود داشتند اما وقتی ثروت تبدیل به شهرت میشود، حاشیه ایجاد میکند. یک قضیه دیگری هم که وجود دارد پدیده آقازادههاست. به صرف اینکه کسی، فرزند مسئولی باشد خودش یک برچسب و حتی اتهام و جرمی است که حاشیهساز است، اصلا مهم نیست این آقازاده چه آقازادهای است و چه کار کرده و چه کار نکرده. حالا در مصداق مشخص مهناز افشار و ياسين رامين به تصور اینکه هر سه پدیده با هم ترکیب شده خودتان حدس بزنيد چه اتفاقى مىافتد و بازهم مهمتر اینکه ما یک سری خط قرمزها را با ازدواجمان رد کردهایم.
چه خط قرمزهایی را رد کردهاید؟
حرف زدن از آنها خودش خط قرمز است (میخندد). آقازاده بودن یک سری ویژگیها، محدودیتها و چارچوبها دارد که به درست و غلط بودن آن کارى ندارم اما وقتی از آنها عبور کنى به تو ميگویند “آقازاده خاص”. مثلا این که شما فراجناحی رفتار کنید و با همه طیفهای مختلف رابطه دوستانه داشته باشید، این خودش یک نکته حساسیت زاست، سبک زندگی شما مهم است، باید اصولی را در آن رعایت کنید که اگر نکنید حساسیتزاست. این ازدواج خودش یک خط قرمز بود، یعنی پيوند فردى از یک خاستگاه سیاسی نزديک به حاکميت با فردى که تعلق به یک خاستگاه اجتماعی و فرهنگی دارد. اين پيوند براى فضای اجتماعی کشورمان ترکیب غریبی است. چنین چیزی هیچ وقت مطلوب کسی نبوده و پیش از این هم چنین چیزی نداشتهایم. نکته اصلی در مورد ما این است که منتهاالیه طیفهای سیاسی چپ و راست، این وسط متفقالقول بودند که باید با این پدیده، يا به قول خودشان الگوسازى مبارزه شود و در اين راه هرکس به یک بهانهای ما را هدف قرار مىدهد.
هم سایتهای الف و مشرق و جهاننیوز چیزهایی علیه شما نوشتهاند هم سحامنیوز که موضوع شیرخشک فاسد را مطرح کرد، نقطه مشترک اینها در مواجهه با شما چیست؟
اینکه مطلبی را سایتهای تند دست راستی بزنند و همان درونمایه را را سایت سحام بردارد و با همان ادبیات و بعضا تندتر مواردی را به آن اضافه کند نکتهای است که جای تامل دارد. این را هم بگویم دلیل اینکه تصمیم گرفتم با روزآنلاین مصاحبه کنم این بود که جواب مطلبی سایتی را که خارج از ایران اداره میشود در مصاحبه با یک رسانه خارج از ایران مطرح کنم. سایت سحامنیوز منتسب به آقای کروبی است. همیشه احترام زیادی برای ايشان و همسر محترمشان قائل بودهام. آقای کروبی همچنان در حصر هستند و خانوادهشان مصیبتهای خیلی زیادی کشیدهاند. اگر این رسانه قرار است بستر انتقال آرمانهای خانواده آقای کروبی و آلام آنها باشد، من هیچ گلهای از این سایت ندارم اما حرمت امامزاده را متولی باید نگه دارد، اصلا دلم نمیخواهد که انتشار این موارد در این شرایط باعث آزرده شدن آقای کروبی و خانوادهشان باشد. این که چرا فلان سایت تندروی اصولگرا این رویه را در پیش گرفته مشخص است، آنها به قول خوشان الگو شدن چهرههای خاص را بر نمیتابند و این همیشه یکی از نگرانیهاشان بوده. وقتی اصولگراها این کار را میکنند یک انگیزه ظاهرا ایدئولوژیک دارند و منافعشان را در خطر میبینند. اما در خصوص سایت سحام تصورم اين است آنها اسير يک بازى سياسى شدند چون همه مىدانيم هرگونه حاشيه و مشکلى براى سحام نيوز و يا کلمه رخ دهد؛ اولين آسيب متوجه محصورين است. حتى شما ديديد که سحام با توجه به حجم اعتراضات شکل گرفته راجع به آن گزارش اقدام به انتشار توضيحاتى کرد که شايد بتوان آن را نوعى عقبگرد و عذرخواهى تلقى کرد. مطلب دروغى که در آن به نام بنده و همسرم به طرح دعوا عليه پدرم پرداختند، و همصدایی و خط گرفتن سایت سحام نیوز از وبسایتهای اصولگرای تندرو، نه در شان مخاطبان سایت است نه در شان خانواده آقای کروبی. خيلى وقت است انتظار اخلاقیات ندارم اما انتظار صداقت که می توانم داشته باشم. صداقت حداقل مسئولیت رسانهای است. مطالب همزمان و همزبانى که دو طرف عليه ما منتشر مىکنند بر مواردی استوار است که نه صحت دارد و نه کوچکترین نزدیکی به حقیقت دارد. وقتى حتی عکسی که به نام من منتشر شده متعلق به من نیست شما خودتان قضاوت کنيد باقى ادعاهاشان چقدر صحت دارد.
گفته شده خانم افشار براى ازدواج با شما شروط ضمن عقدى مثل مهاجرت به آمريکا، طلاق از همسر اول، مهريه و… را مطرح کردند، درست است؟
اگر شايعهپردازان همینطور ادامه مىدانند، توافق هستهاى و قهرمانى در جام جهانى هم جزو شروط مىشد. (میخندد) خير ،ايشان هرگز هيچ شرطى براى من نگذاشتند.
ماجرای مهریه ٢٢ میلیاردی چیست که همه سایتها به آن اشاره میکنند؟
آخر ٢٢ ميليارد يا ٣٠ ميليارد؟ (مىخندد) این بحث اولین بار به نقل از خانم مرضیه برومند در اعتراض به بودجه اندک تئاتر مطرح شد. ایشان از بزرگان فرهنگ و هنر هستند و جایگاهشان والاتر از آن بود که در آن زمان بخواهيم به بهانه يک موضوع شخصى پاسخى دهيم. اما حتی وقتی ایشان خودشان عذرخواهی و تکذیب کردند، خبرش را به گوش کسی نرساندند. من و شما در حالى صحبت مىکنيم که چند ساعت پيش خانم برومند براى بار دوم آن اظهارات را تکذيب کردند اما بايد ديد آيا رسانهها حاضر به انتشار صحبتهاى ايشان خواهند بود و يا عامدانه از کنار آن عبور مىکنند. من هیچوقت درباره مهریه توضیحندادهام، فکر هم نمیکردم که نیاز به توضیح باشد، چون به کسی ارتباطی ندارد. ولی به خاطر شان و جایگاه همسرم وظیفه دارم که توضیح بدهم. ما هردو برای این پیوند جایگاهی بسیار بالاتر از تبادل کالا در نظر داشتهایم. برای اطلاع مخاطبین که دو بخش هستند چه افرادی که به دنبال بهانهگیری هستند و چه افرادی که صرفا اين موضوع برایشان جذاب است، مهریه همسرم ٥ شاخه گل نرگس، یک جلد کلام الله مجید و آینه و شمعدان بوده. همين. متاسفانه برخی رسانهها این دروغها را قدم به قدم در ذهن مخاطب جا میاندازند به گونهاى که حالا چنین مهریهاى برای بعضی غیرقابل باور باشد، هر چند همه حضار در زمان عقد و خود عاقد شاهد آن هستند. همسر من شريک زندگى من است و طرح چنين مهريهاى بيشتر شبيه طرح شراکت در يک تجارت است تا شراکت در زندگى.
فکر نمىکنيد اين حاشيهها بيشتر به خاطر پدر شما باشد؟
اينجا اتفاقی که میافتد این است که به اسم پدرم همسر من تخریب میشود و به اسم همسرم پدر من تخریب میشود و به اسم خود من هر دوی اینها تخریب می شوند، من هیچ وقت در این مورد حرف نزدم اما این بار مایلم بگویم. پدر من يك تئوريسين است که در سالهاى گذشته با سه موضوع مورد انتقاد قرار گرفته، یکی دوره معاونت مطبوعاتی و توقیف روزنامهها، یکی بحث هولوکاست، یکی هم ماجراى جمله “شما غلط می کنی”.
درباره این سه موضوع بیشتر توضیح میدهید؟
قبل از توضيح، در متن مطلب سحام نوشته شده محمدعلی رامین با شروع دولت نهم به ایران آمده که اين هم دروغ است. ایشان در زمان آقای هاشمی به کشور برگشتند و از همون موقع در فعاليتهاى دولتى به طور مستمر حضور داشتند. اما سال ٨٨ که پدر من معاون مطبوعاتی بودند یک سال بسیار بسیار ملتهب و پر تلاطمی بود، به تعبیر من سال ٨٨ برگ تاریکی از دفتر تاریخ ما بود. چند ماه از انتخابات گذشته بود اما فضای کشور بسیار پرالتهاب بود، هر روز هم افراد بسیاری متحمل هزینه و آزار میشدند. موج دستگیریها و تلفات و اتفاقات تلخی که همه میدانند. در چنین شرایطی پدرم معاون مطبوعاتی بود. نکتهای که همیشه از آن عبور میشود این است که معاون مطبوعاتی در هیچ دورهای در خصوص نحوه برخورد با مطبوعات استقلال عمل و رای نداشته است و هیات نظارت بر مطبوعات متشکل از افرادی است که هر کدام از آنها نماینده ارکان حکومت هستند. نماینده رهبری هست، نماینده مجلس هست، و نمایندههایی از خيلى ارگانهاى ديگر هم هستند. در ایام بعد از انتخابات کلیت نظام یک سری خطوط قرمز رسانهای تعریف کرد که به آنها ابلاغ شد و معاونت مطبوعاتی باید آنها را اجرا میکرد. هیچ روزنامهای بدون نظر هیات نظارت بر مطبوعات، نه میتواند توقیف شود و نه مجوز بگیرد. زمانی که پدر من معاون مطبوعاتی شدند در ابتدای فعالیتشان، به دفتر تک تک روزنامهها به ویژه روزنامههاى جريان اصلاحات رفتند و شرایط ویژه بعد از انتخابات را برای روزنامهنگاران تشریح کردند که همان موقع مورد نقد قرار گرفتند که ایشان چرا به دیدن این روزنامهها رفتهاند. البته اين را هم بگويم پدرم در آن ايام، خودش هم با پیگیری و جدیت تمام آن سیاستها را به اجرا درآورد. مشخصا در جریان اعمال این سیاستها در آن دوران بسیاری از روزنامهنگاران از کار بیکار شدند، خانوادههای آنها متحمل رنج و زحمت شدند و این مسائل فراموش نشدنی است. من میخواهم بگویم به نوبه خودم از همه آنها عذرخواهی میکنم اما درآن شرایط هر کس دیگری هم معاون مطبوعاتی میشد، مجبور به اجراى آن سياستها بود. من دلجویی از همه آن خانوادهها و روزنامهنگاران را وظیفه خودم میدانم با اینکه میدانم التیام زخمهاشان کار سادهای نیست.
در بحث هولوکاست چطور؟ ایشان را مبدع مساله انکار هولوکاست میدانند.
این هم يک دروغ ديگر. طرح مساله هولوکاست به کرات از سوی رهبری صورت گرفته بود و حتی در دولت آقای خاتمی، رهبری به این موضوع پرداخته بودند و دو بار در سخنرانیهای علنی این موضع را مطرح کردند که آن سخنرانىها در وبسايت ايشان نيز موجود است. پدرم پیگیر این بحث بوده، ولی مبدع نبودهاند.
مصاحبه رادیویی که به خبرنگار رادیو گفتند غلط مىکنى چطور؟
اگر عنوان نمیشد خیلی بهتر بود اما فکر نمیکنم تندی آن جمله به جملات گزارش سایت سحام نیوز حتی نزدیک هم باشد.
شما دوست دارید با کدام عنوان شناخته شوید؟ ياسين رامين فرزند محمدعلى رامين يا ياسين رامين همسر مهناز افشار؟
من ياسين رامين هستم با همه دنياى اطرافاش. من نه از طرف محمدعلی رامین صحبت میکنم نه از طرف مهناز افشار. خانم افشار کارنامه هنری مشخصی دارند. مشغله اصلی ایشان هنر و سینما بوده و دغدغهاش فعالیتهای اجتماعی. اندک فعالیت سیاسی ایشان که حق هر شهروند است خلاصه میشود در حمایت از آقای خاتمی در دوران اصلاحات و بعد هم در حرکت مردمى جنبش سبز. اما این دو نفر پیش از ازدواج بنده نه هیچ سنخیت فکری و فعالیتی داشتند و نه دلیلی دارد که بعدا داشته باشند. تنها وجه اشتراک این دو یاسین رامین است. میدانم تصمیم بزرگی گرفته و سختیهای زیادی را به هر دو تحمیل کردهام.
هميشه حواشى زيادى حول گرايش سياسى شما بوده. شما خودتان را نزديک به کدام طيف مىدانيد؟
من اصلا قائل نیستم که در ایران طیف فکری مشخص داریم، ما بیشتر روی افراد صحبت میکنیم. دليل حواشى که شما مىگوييد اين است که من همیشه مستقل بودهام ولی با افراد مختلف از طیفهای مختلف فکری و سیاسی ارتباط دوستانه زیادی داشته و دارم. حالا گویا در این موضوع دشمنی با مهناز افشار و به قول خودشان آقازاده خاص، دو طرف به پیوند مشترک رسیدند و مسائل شخصى را تبديل به مسائل ملى کردند.من هم به هیچ طیف سیاسی نه وابستگی داشتم نه نزدیکی. افراد چرا، به برخی نزدیک هستم و با برخی هیچ سنخیتی احساس نمی کنم.
عدهای این بحث را مطرح کردند که اگر یاسین رامین با پدرش همفکر نیست چرا از او اعلام برائت نمیکند؟
اصولا هیچ دونفری در دنیا مثل هم نیستند. حتی کسانی که تفکراتشان مثل هم است، هزار و یک اختلاف دارند. حالا این که کسى بیاید راجع به پدرش، همسرش و نزدیکاناش موضع بگیرد اصلا پسندیده نیست. آن چیزی که معیار است اعمال و رفتار و کارنامه افراد است. عقایدِ من شخصی هستند و قرار نیست از کسی اعلام برائت یا اعلام حمايت بکنم.
شغل شما چیست در حال حاضر؟
شغل من آقازادگی است (می خندد) من فعالیتهای بازرگانی داشتهام و کمی فرهنگی.
گفته می شود رابطه خوبی با آقای خاتمی دارید و خطبه عقد شما را هم خواندهاند. میزان علاقه شما به آقای خاتمی آن قدر بود که باعث بشود پدرتان در مراسم عقد حضور نداشته باشد؟ همینطورگفته میشود توصیهنامهای از ایشان به وزیر وجود داشته که شما مسوول یک شرکت دولتی در آلمان شوید. آیا درست است؟
باز هم يک دروغ ديگر ، آقاى خاتمى وقتى از کسى حمايت کنند آن فرد يا رئيس جمهور مىشود يا محصور؛ مدير يک شرکت دولتى نمىشود (مىخندد) ضمنا من اگر درخواستى داشته باشم با شخص آقاى رئيس جمهور مطرح مىکنم.من همیشه به آقاى خاتمى علاقه داشتم و البته این هیچ ارتباطی به بحثهای جناحی ندارد و اين علاقه آنقدر هم بوده که اصرار داشتیم آقای خاتمی عاقد ما باشند.
ماجرای اسم بچه چه بود که شما گفته بودید میخواهید چند سال برای بچه اسم نگذارید تا خودش انتخاب کند؟
گذاشتن اسم یکی از بزرگترین مسئولیتهای پدر و مادر است و در شکلگیری آینده فرزند هم تاثیر دارد. ما خیلی دوست داشتیم فرزندمان نقش داشته باشد در انتخاب اسماش چون خیلیها را میشناختیم که اسمی دارند و از آن راضی نیستند. ما مدتی فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این مسئولیت خیلی سنگین است. در پایان به دلیل مسایل اداری اسمی انتخاب کردیم اما این حق انتخاب برای او محفوظ است و با رسیدن به بلوغ فکری این حق انتخاب را به او می دهیم.
یعنی اگر امکانش بود می خواستید اسمی برایش انتخاب نکنید؟
از علاقهمندی تا واقعیت خیلی فاصله است. نمیشد بچه اسم نداشته باشد (مىخندد).
ماجرای به دنیا آمدن فرزند در امریکا برای داشتن تابعیت این کشور، چیست؟
اصلا چرا بحث امریکا مطرح میشود؟ بعد همانها میآیند و میگویند نوه محمد على رامين كه همواره فروپاشى امپرياليسم را مطرح كرده، در آنجا به دنیا آمده. از رانت استفاده میکنند و میروند تابعیت آمریکا میگیرند. این را سایتهای اصولگرا بیشتر دامن زدند. من تعجب کردم که یعنی این رسانهها براى انتشار اخبار دروغ هیچ حد و مرزی قائل نیستند؟ این مطلب از پایه و بنیان غلط بوده و به آن پاسخ دادیم. بعد از جواب ما گفتند پس حالا ثابت کنيد بچه را کجا به دنیا آوردید؟ یعنی ما چه جواب بدهیم چه ندهیم مدام حاشیهها گستردهتر میشود و بعد گفتند رفتند آلمان تا بچه آنجا به دنیا بیاید و تابعیت بگیرد. در حالی که حتى نمىدانستند عکس آمريکا قانون تابعیت المان این گونه نیست و در آلمان تابعیت از والدین منتقل میشود نه از محل تولد.
چرا با این همه حواشی که بوده، شما به هیچ کدام واکنش نشان ندادید اما به این یکی واکنش نشان دادید؟
من مشکلی با امریکا رفتن ندارم. اگر صلاح میدانستيم، میرفتیم. من به این دلیل جواب دادم که پا را فراتر گذاشته و گفته بودند به فرزند اینها نباید تابعیت ایران داده شود و مساله سلب هويت ملى مطرح شد.
در بیانیهای که از سوی شما صادر شد، به فرار سرمایههای فرهنگی اشاره کردید، منظورتان چه کسانی بودند؟
کم نبودهاند. این فشارها بر استاد شجریان که صدای ربنای ایشان همیشه در گوش مردم است و در بین اقشار مختلف جامعه محبوب هستند، بوده تا شادمهر عقیلی که به عنوان عضوی از یک خانواده شهید وارد عرصه موسیقی پاپ شد. یا به عنوان مثال خانم گلشیفته فراهانی که در مقطعی سوپراستار اول سینمای ایران بود و با فيلمهايى مثل ميم مثل مادر محبوب خانوادههای مذهبی هم شده بود اما در نهایت مجبور به ترک کشورش شد. نقطه مشترک اینها جایی است که وقتی چهرهای در بین خانوادههای سنتی و مذهبی هم محبوب میشود به سقفی از محبوبیت رسیده که دیگر باید با او مقابله کرد. حالا هم مدام بحث رفتنشان هست اما کسی نمیگوید اینها چرا رفتند؟ چه کسی مقصر بوده؟چه کسی پاسخگوست؟ نمیخواهم تک تک اسم ببرم. درباره ازدواج ما نيز همين اتفاق افتاده. این روند به صلاح کشور و ملت ما نیست. کشور که نمیتواند در انحصار عدهای باشد و آنهایی را که نمیپسندند از کشور برانند.
فکر میکنید مهناز افشار هم به نقطهای برسد که بخواهد ایران را ترک کند؟ شما چنین آیندهای را برای او متصور هستید؟
هدف از این همه تخریبها و موجسازیها همین است. در همین مطلب آخر جهاننیوز بحث سلب هویت ایرانی و ممنوعالکاری را پیش کشیدهاند. اما هر چقدر هم که روی ما فشار باشد ما چنین اجازهای را به این قبیل افراد نخواهیم داد و استقامت خواهیم کرد.
شما از دو سو معروف هستید. اما چرا کمرنگ هستید در رسانهها؟ عکسهای زیادی از شما نیست. گفت وگوی مطبوعاتی نداشتید، انگار مخفی شده بودید.
بحث مخفی بودن نیست. همیشه در ارتباط با رسانهها بودم اما از رسانهای شدن پرهیز داشتم. چون هیچ دلیلی نداشت و چیزی به کسی اضافه نمی کرد.
خیلیها دوست داشتند بیشتر از شما بدانند.
اگر همسر بنده در رسانههاست به دلیل زندگی شخصی نیست بلکه به دلیل فعالیت هنری است. من نمىپسندم که به صرف پرداختن به زندگی خانوادگی در رسانه باشم، خودم هم اساسا پرداختن به این حواشی را در رسانهها درست نمی دانم.
تحصیلات و علاقهمندیهای شما چیست؟
تحصیلات من روابط و حقوق بینالملل است و به حوزههای فرهنگی و ورزشی علاقه مندم. مشغلهام هم بازرگانی است. اتفاقا یکی از علاقهمندیهای من دنبال کردن مسابقات ورزشی است. اینروزها شاهد درخشش تیم ملی والیبال کشورمان هستیم که بر خلاف همین جریانی که میخواهد کام مردم را تلخ کند، مردم را خوشحال میکند. معتقدم زنان که از نیمی از جامعه ما هستند نیز باید بتوانند در ورزشگاهها حضور پیدا کنند و در این نشاط ملی شریک باشند.
آیا کار مشترکی هم با خانم افشار خواهید داشت؟
کارهایی قبلا کردهایم و کارهایی هم در دست انجام است.