گفتگوی خواندنی با نگار فروزنده : من ازدواج نکرده ام و مجرد هستم

امتیاز دهید

نگاز فروزنده از بازیگران خوب کشورمان است. در این مقاله گفتگوی خواندنی با نگار فروزنده را منتشر می کنیم.

گفتگوی خواندنی با نگار فروزنده : من ازدواج نکرده ام و مجرد هستم

14 سال بیشتر نداشت که وارد دنیای بازیگری شد. در ابتدای کار خیلی‌ها گمان می‌کردند که این حرفه را برای مدتی گذرا انجام می‌دهد و بعد آن را کنار می‌گذارد، اما استعداد خدادادی نگار فروزنده برای نقش‌آفرینی و تلاش و تعهدی که نسبت به حرفه خود احساس می‌کرد، باعث شد کارگردان‌ها یکی پس از دیگری به او پیشنهاد بدهند و او از همان سن کم پرکار و معروف شود. امروز با او به گفت‌وگو می‌نشینیم تا از جنبه‌های مختلف زندگی شخصی و حرفه‌ای‌اش با ما سخن بگوید.

**کی و کجا به دنیا آمدید؟
سوم تیر سال 1357 در محله فرمانیه تهران به دنیا آمدم.

**شغل پدر و مادرتان چه بود و آنها را چگونه توصیف می‌کنید؟
پدرم شغل آزاد داشت و مادرم به خانه‌داری مشغول بود. آنها هم مانند تمام پدر و مادرهای دیگر عاشق فرزندانشان بودند.

**چند خواهر و برادر دارید؟ ارتباطتان با آنها چگونه است؟
دو برادر بزرگ‌تر از خودم به نام‌های کیوان و احسان دارم. رابطه ما همیشه با هم عالی بوده و خوشبختانه هنوز هم توانسته‌ایم این رابطه را حفظ کنیم.
یکی از بهترین دوستان و مشاوران من برادرم احسان است که ده سال از من بزرگ‌تر است و همیشه بیشتر از یک برادر، نقش یک مشاور و دوست دلسوز را برای من ایفا کرده.
از هر دو برادرم ممنونم که همیشه هوای خواهر کوچکشان را داشته‌اند و هیچ‌گاه او را تنها نگذاشته‌اند.

**یکی از قدیمی‌ترین کارهایی که شما در آن ایفای نقش کردید فیلم کارآگاه علوی بود. جالب است که شما در آن زمان حدود 17 سال داشتید و از لحاظ سن و سال چندان مناسب همسری آقای احمد نجفی و مادری دو دختربچه نبودید.
بله. من آن زمان هفده ساله بودم و اختلاف سنی زیادی با آقای نجفی داشتم، اما در هر صورت تجربه خوبی بود.

**چه مدرسه‌هایی رفتید و چه خاطراتی از دوران تحصیلتان دارید؟
من دبستان شفاعت رفتم در خیابان دولت. راهنمایی نرگس در خیابان فرمانیه و دبیرستان نهضت اسلامی در خیابان جعفری.
دوران دبستان را خیلی دوست داشتم، اما در آن زمان در مدرسه‌ها سختگیری‌های شدیدی برای شاگردان راهنمایی و دبیرستان می‌شد.

مجبور بودیم مانتوهای خاکستری، مشکی یا سرمه‌ای به تن کنیم‌‌ من الان خوشحالم که می‌بینم وضعیت تغییر‌کرده و دانش‌آموزان می‌توانند رنگ‌های روشن و طرح‌های جذاب‌تر به تن کنند.
کلا در نظام آموزشی آن زمان شاگردان را زیاد می‌ترساندند. من چون برای بازیگری باید زیاد از مدرسه غیبت می‌کردم، مشکل زیاد داشتم و بارها مادرم به مدرسه خوانده شد. خلاصه شادی آن دوران برای من کمتر بود و به همین دلیل زیاد دلتنگش نیستم.

**خانم فروزنده عزیز، در سایت‌های فراوانی شما را متاهل و همسر آقای فربد زمهریری معرفی کرده‌اند. آیا این مساله صحت دارد.
نه، نه، نه! حقیقت ندارد. من تا به امروز ازدواج نکرده‌ام و مجرد هستم. نمی‌دانم مرتبه اول این اسم و فامیلی ناآشنا از ذهن کدام آدم خلاقی درآمد که اصرار داشت من را به عنوان همسر آقای فربد زمهریری معرفی کند.
بار اولی که خودم در یک سایت دیدم که من را همسر ایشان معرفی کرده‌اند تعجب کردم و کنجکاو شدم که ببینم این آقا کیست و اصلا وجود خارجی دارد یا نه.

ساعت‌های زیادی را پای اینترنت گذراندم تا با این آقا آشنا شوم یا حداقل یک عکسش را ببینم و اگر در خیابان او را دیدم، متوجه شوم کیست، اما تحقیقات فراوان من ثابت کرد شخصی به نام فربد زمهریری اصلا وجود ندارد و معرفی او در اینترنت به عنوان شوهر من علتی جز یک شیطنت نامناسب نبوده است.
یک شخصیتی ساخته شده، اسم و فامیل به او داده شده و به عنوان همسر من معرفی شده. این هم از آسیب‌های فضای مجازی است و من بابت این نوع فعالیت‌های بعضی‌ها واقعا متاسفم.
من مجردم و این حرف درست نیست. من ناراحتم از این‌که می‌بینم چرا عده‌ای جنبه آزادی بیان را ندارند و بی‌دلیل دوروبر بقیه حاشیه‌پراکنی می‌کنند.
من همیشه از حاشیه‌سازی دور بوده‌ام و دوست ندارم راجع به من حرف‌هایی زده شود که بابت آنها مجبور به پاسخگویی باشم.
**شما الان به همراه مادرتان زندگی می‌کنید؟
بله. برادرانم سر زندگی خودشان رفته‌اند و خدا را شکر موفق و خوشبختند و من همراه مادرم زندگی می‌کنم.

**خودتان با چه نوع ازدواجی موافقید؟ ازدوداج سنتی که پدر و مادر برایتان تصمیم بگیرند یا این‌که خودتان انتخاب کنید؟
در این مورد نمی‌توانم نظریه‌ای کلی بدهم و این موضوع بستگی به عواملی ازجمله فرهنگ و سن و سال دارد.
من خودم در سنی نیستم که قرار باشد پدر و مادرم برایم تصمیم بگیرند، اما ممکن است در یک مورد والدین با توجه به شناختی که از فرزند خود و مورد انتخابی‌شان دارند، بتوانند بهترین ازدواج را برای او ترتیب بدهند.
موفقیت ازدواج سنتی یا مدرن هیچ قانون کلی ندارد و با توجه به قرارگرفتن عوامل مختلف در کنار هم صورت می‌گیرد.
**چه عاملی را برای موفقیت یک ازدواج مهم می‌دانید؟
من عشق را اولین عامل موفقیت هر ازدواجی می‌دانم. زن و شوهری که عاشقانه یکدیگر را دوست دارند، در تمام شرایط زندگی کنار هم می‌مانند و براحتی می‌توانند مشکلات زندگی را تحمل کنند، اما من بیشتر با عشق منطقی موافقم تا عشق احساسی.

عشق منطقی همان عشقی است که تا ابد به طول می‌انجامد و هر روز از روز قبل بیشتر می‌شود. ما در زندگی با پدر و مادر که به ما محبت بی‌اندازه کرده‌اند و با هم از یک گوشت و خونیم بازهم مشکلاتی داریم.
حال فرض کنید کنار هم قرار گرفتن یک زن و مرد غریبه چه مشکلاتی خواهد داشت. عشق همان عاملی است که شادی‌ها را بزرگ و ناراحتی‌ها را کمرنگ می‌کند.

**اهل آشپزی هستید؟
بله. من با عشق آشپزی می‌کنم. عادت دارم هرجا که می‌روم و غذایی را می‌خورم که از آن خیلی خوشم می‌آید، از دستورات آشپز آن نت‌برداری می‌کنم تا بتوانم خودم هم غذا را به همان خوشمزگی دربیاورم.
گاهی هم برنامه‌های آشپزی را تماشا می‌کنم و در آنجا اگر خوراکی را بپسندم، دستور پختش را یادداشت می‌کنم. فسنجان را صددرصد طبق دستورالعمل مادرم می‌پزم و به همین دلیل فوق‌العاده می‌شود.

**خودتان چه غذایی را بیشتر دوست دارید؟
من کلا انسان خوش‌خوراکی هستم و تمام غذاها را دوست دارم. با کدو و بادمجان میانه چندانی ندارم، اما تمامی غذاهای دیگر را دوست دارم.
غذای ایده‌آلم ماهی است و چون مادرم اهل جنوب است، بیشتر ماهی‌های جنوب را می‌خوریم.

**مادرتان اهل کدام منطقه جنوب است؟ پدرتان اصالتا کجایی است؟

مادرم خوزستان، پدرم طالقان و خودم شمیران. هر سه پسوند را حفظ کرده‌ایم!

**به هنرهای دیگر علاقه‌مندید، مثل خیاطی، بافتنی، قلاب‌بافی و مانند اینها؟

بشدت به هر هنری که با دست انجام شود، علاقه دارم. قلاب‌بافی و بافتنی در حد ساده بلدم و مایلم بیشتر از اینها یاد بگیرم. به طور کلی به هنر علاقه دارم، چون نوعی خلق کردن است.
**عمه هستید؟ رابطه‌تان با فرزندان برادرتان چگونه است؟
بله من عمه دو دسته‌گل به نام‌های نیکی و پارسا هستم. تا پیش از تولد آنها ارتباط خاصی با بچه‌ها نداشتم، اما از هنگامی که این دو به دنیا آمدند، حس دیگری به بچه‌ها پیدا کردم.
درحال حاضر نیکی دوازده ساله و پارسا سه ساله است. من و نیکی دنیای خیلی دوستانه‌ای با هم داریم.
وقتی با آنها هستم، سعی می‌کنم برای نیکی یک دوست خوب باشم و برای پارسا که کوچک‌تر است، یک همبازی خوب.

**رنگ موردعلاقه‌تان کدام است؟
تمام رنگ‌ها را دوست دارم و معتقدم هر رنگی در جایگاه خود مناسب است.

**موسیقی موردعلاقه‌تان کدام است؟
موسیقی هم مانند رنگ است. من به انواع موسیقی علاقه دارم. گاهی سنتی، گاهی پاپ، گاهی کلاسیک، اما به طور کلی بیشتر به موسیقی کلاسیک گوش می‌دهم.

**تا چه اندازه کتابخوان هستید؟
قدیم‌تر خیلی کتاب می‌خواندم، اما متاسفانه در سال‌های اخیر به خاطر اینترنت و گوشی‌های هوشمند، بیشتر وقتم با اینها پر شده و مانند قدیم مطالعه نمی‌کنم.
با این حال هنوز هم مطالعه برایم ارزش دارد. در ایران هم هر رمان خوبی که دستم بیاید، می‌خوانم و لذت می‌برم. در میان شاعران هم به اشعار زیبای خیام علاقه دارم.

**عضو شبکه‌های اجتماعی هستید؟
نه، دوست ندارم و عضو نشده‌ام. ازدحامی که در آن موج می‌زند، با طبع آرامش‌طلب من چندان سازگار نیست و همین‌جا می‌گویم اگر صفحه‌ای به نام من است، واقعی نیست.
من به هیچ وجه به حاشیه علاقه ندارم. سرم به کار خودم گرم است و خوشم نمی‌آید کسی داخل زندگی‌ام سرک بکشد.
یکی از دلایلی که وارد این شبکه‌ها هم نمی‌شوم همین است. حاشیه را دوست ندارم خصوصا این که آمیخته با اطلاعات غیرواقعی باشد.
**معیارتان برای ازدواج چیست؟
مهم‌ترین معیار برای من این است که از لحاظ شعور به هم نزدیک باشیم و قابلیت درک دنیای یکدیگر را داشته باشیم.
پول، شغل و سایر موارد برای من مهم نیست. شعور ما باید به هم بخورد. تحصیلات الزاما شعور نمی‌آورد و پول هم لزوما خوشبختی به همراه نخواهد آورد.
دوست دارم با کسی ازدواج کنم که قابلیت درک دنیایش را داشته باشم و او هم نسبت به من همین گونه باشد.

**برای سال بعد چه برنامه‌هایی دارید؟
دوست دارم انسان بهتری از سال قبل بشوم. برایم بسیار مهم است که بتوانم نسبت به گذشته پیشرفت کنم و شخصیت و زندگی بهتری داشته باشم.

**کلام آخرتان به هموطنان:
امیدوارم هر روزشان بهتر از دیروز باشد

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند

ارسال دیدگاه