سید علی ضیاء در نظرسنجی برنامه «سه ستاره» به عنوان یکی از سه مجری برتر بیست سال اخیر شبکه سه انتخاب شد، انتخابی که به طور مستقیم از سوی مردم صورت گرفت و به قول خودش مهمترین جایزه جهان به او رسیده است. علی می گوید دوست دارد فرزند مردم باشد و در این راستا تمام تلاشش را انجام می دهد! علی ضیاء که حدودشش ماه است هیچ مصاحبه مطبوعاتی نداشته در گفتگو با خانواده سبز سکوت خود را شکسته است و از حال این روزهایش برایمان گفته، صحبت هایی که از ماجرای انتخابش در «سه ستاره» آغاز شده و به داستان رابطه اش با احسان علیخانی کشیده شد.
تو سه سال در شبکه سه حضور داشتی و امسال به عنوان یکی از سه مجری برتر شبکه در بیست سال اخیر انتخاب شدی، فکر می کنی چه عواملی دست به دست هم داد تا از طرف مردم انتخاب شوی؟
– فکر می کنم همه این اتفاق ها بدون هیچ حرف و حدیثی خواست خداست. من یک بچه شهرستانی هستم و هنوز هم به شهرستانی بودنم افتخار می کنم و اگر امروز برای من اتفاقی افتاده فقط و فقط آن را از ناحیه خداوند می دانم که به این بنده کوچک خود لطف داشته است. روز اولی که وارد اجرا شدم آرزو داشتم فرزند مردم باشم. ما وقتی جلوی دوربین قرار می گیریم باید قبول کنیم که عده ای دوستمان خواهند داشت و متقابلا عده ای دوستمان نخواهند داشت اما به شخصه همیشه به این فکر می کنم که چه اتفاقی افتاده که همه شخصیتی مثل تختی را دوست دارند و کسی نیست که بدی او را بگوید!
فرزند مردم بودن برایم از یک مجری فوق العاده بودن بسیار مهمتر است و تمام تلاشم را در این زمینه انجام می دهم و امیدوارم روزی به این نقطه برسم. راه طولانی است و امیدوارم بتوانم قلب کسانی که به هر دلیلی من را دوست ندارند را به نوع نگاه و اجرایم نزدیک کنم. از این فرصت استفاده می کنم و از همه کسانی که لطف کردند و به من رأی دادند تشکر می کنم. عزیزانی که به من رأی دادند هزینه ای بابت ارسال پیامک متحمل شدند، هزینه ای که هر چند اندک بود اما برای من ارزش بسیار زیادی داشت. این اتفاق و افتخار برایم بسیار با ارزش و مهم است.
جایزه گرفتن از مردم لذت زیادی دارد، نه؟
– بله، من به اتفاقی که برایم افتاده افتخار می کنم چون فکر می کنم بهترین جایزه دنیا نصیبم شده است. اینکه مردم تندیسی را دست به دست کنند و به تو برسانند بهترین اتفاق جهان است.
با توجه به اینکه امسال هر روز صبح برنامه داشتی خیلی ها منتظر بودند تو را به عنوان مجری برنامه سال تحویل یکی از شبکه های تلویزیون ببینند اما این اتفاق نیفتاد. ابتدا برایمان بگو که چی شد تصمیم گرفتی در برنامه احسان به عنوان مهمان حضور داشته باشی؟
– برای خیلی از دوستان مجری سخت است که به عنوان مهمان در برنامه های دیگر حضور داشته باشند اما من چنین اعتقادی ندارم! در دنیا حضور مجری ها در برنامه یکدیگر، اتفاق دور از ذهنی نیست و فکر می کنم این موضوع در ایران هم در حال جا افتادن است. در برنامه «ویتامین 3» خیلی از مجری ها مهمان ما بودند و من سعی کردم جایگاه این دوستان را حفظ کنم. احسان علیخانی دوست بسیار خوب من است و علاقمند بودم در فرصتی با هم گفتگو داشته باشیم و از طرف دیگر کسانی که به من رأی داده بودند احتمالا دوست داشتند من را در برنامه عید ببینند و من هم وظیفه داشتم به خواست آنها احترام بگذارم.
و چی شد که امسال در هیچ کدام از شبکه ها به عنوان مجری حضور نداشتی؟
واقعیتش این است که امسال وقتی مشخص شد که برنامه سال تحویل شبکه سه به دوست خوبم احسان علیخانی سپرده شده، رغبتی برای اجرای برنامه در شبکه های دیگر نداشتم.
یعنی دوست نداشتی لحظه سال تحویل مهمان خانه های مردم باشی؟
– نمی توانم بگویم دوست نداشتم چون دوست دارم در لحظه سال تحویل همراه مردم باشم اما شبکه من، شبکه سه است و مدیران این شبکه زحمات زیادی برای من کشیده اند و خودم را مدیون این شبکه می دانم. تا آخرین روز اجرایم و در صورت خواست مدیران شبکه هم دوست دارم در شبکه سه تلویزیون کار کنم و در این شبکه دیده شوم، نه جای دیگری!
روز برنامه هم به کاشان رفتی و پدرت را به تهران آوردی و بعد به شبکه سه رفتی، این خانواده دوستی از کجا نشأت می گیرد؟
من نمی دانستم انتخاب شدم و روزی که احسان تماس گرفت و گفت انتخاب شده ای، گفتم باید به کاشان بروم و سال تحویل در کنار خانواده ام باشم. اولویت اصلی من در زندگی، خانواده ام است و فقط در شرایطی که پدرم راضی شود سال تحویل به تهران بیاید می توانم در برنامه حضور داشته باشم. در نهایت هم بابا لطف کردند و به تهران آمدند.
اصولا من خیلی با پدر و مادرم تعامل دارم و اوقات فراغتم را با آنها می گذرانم. چند وقت پیش هم که دلم برای بابا تنگ شده بود، یک روز صبح بعد از برنامه به کاشان رفتم و ناهار را با هم خوردیم و دوباره به تهران برگشتم. این موضوع برای من چیز عجیب و غریبی نیست و به آن افتخار می کنم.
بعد از اتفاقات «ماه عسل 91» شایعات زیادی در مورد اختلاف تو و احسان به گوش می رسید. به همین دلیل خیلی ها وقتی شب عید شما را در کنار هم دیدند تعجب کردند! چی شد که آشتی کردید؟ اصلا با هم قهر بودید که بخوادهید آشتی کنید؟
راستش این است که ما هیچ وقت با هم قهر نبودیم. البته گاهی از یکدیگر دلخور شدیم اما این دلخوری هیچ وقت عمق زیادی نداشته و به سمت و سوی ناراحتی نرفته است! هیچ وقت هیچ قهری اتفاق نیفتاده و همیشه رابطه نزدیکی بین ما برقرار بوده! چند ماه پیش تولد احسان را روی اینترنت تبریک گفتم و نوشتم خیلی ها دوست داشتند من و تو (احسان) رابطه خوبی نداشته باشیم اما تو، هنوز هم برای من یک برادر و دوست بسیار خوبی! وقتی این متن منتشر شد خیلی ها تعجب کردند اما واقعا رابطه و رفاقت ما دچار لغزش نشده و الان هم که داریم با هم صحبت می کنیم ارتباط بسیار خوبی با هم داریم و امیدوارم این دوستی کماکان ماندگار باشد.
در برنامه آخر «ویتامین 3» از مردم خداحافظی کردی، این یعنی دیگر نباید تو را مجری «ویتامین 3» بدانیم؟
دوازده ماهی که با «ویتامین 3» در خدمت مردم بودیم یک اتفاق بزرگ در زندگی ام بود. واقعا فکر نمی کردم یک برنامه صبحگاهی اینقدر در دل مردم رسوخ کند. خیلی از عزیزانی که ما را تماشا می کردند، ساعت کوک می کردند تا «ویتامین 3» را ببینند. مردم به ما لطف زیادی داشتند و از این جهت «ویتامین 3» برای من اتفاق بزرگی محسوب می شود.
نمی دانم پیش از این هم اتفاقی شبیه به «ویتامین 3» وجود داشته یا نه؟ اما فکر می کنم در کنار هم بودن ما (علی زاهدی – افشین حسین خانی و من) باعث ایجاد این اتفاق شد. فکر می کنم وقتش رسیده کمی استراحت کنیم تا دوباره با ایده و اتفاقی جدید برگردیم. از مدیران سازمان هم تشکر می کنم که این اجازه را به من دادند چند صباحی استراحت کنم تا بتوانم دوباره و در فرصتی دیگر همراه با دوستان عزیزم در خدمت مردم باشیم.
و تو با چه برنامه ای به تلویزیون بازخواهی گشت؟
هنوز نمی دانم، چیزی که می دانم این است که دعای مردم و حمایت مردم می تواند به ما انرژی و انگیزه دهد. دل من برای صحبت کردن با مردم خیلی زود تنگ می شود و امیدوارم بتوانم زودتر با ایده و برنامه ای جدید برگردم. ما در «ویتامین 3» خیلی روزها جریان سازی می کردیم و خیلی روزها اتفاقی در برنامه می افتاد که همه از وزیر محترم امور خارجه تا شهردار محترم تهران از آن باخبر می شدند و به آن واکنش نشان می دادند. این اتفاق با همکاری خوبی که بین ما (علی زاهدی – افشن حسین خانی و من) وجود داشت رقم خورد و فکر می کنم اگر قرار است دوباره برگردیم باید با یک اتفاق جدید کارمان را پیگیری کنیم.
حرفی مانده که برایمان بگویی؟
– همه حرف های توی دلم فقط اونها که با تو گفتم نیست/ گاه چندین هزار جمله هنوز همه حرف های آدم نیست … مطمئنم که این روزها روزهایی است که دنیا خیلی بیشتر به خوبی و لبخند ما احتیاج دارد. نمی دانم قرار است چه اتفاقی بیفتد و من کجای قصه شما و زندگی شما هستم اما می دانم خوبی که در درون ما وجود دارد و کسی به خاطر آن تظاهر نمی کند، چیزی است که دنیا به آن خیلی احتیاج دارد. مراقب خودتان و خوبی هایتان باشید.
منبع:مجله خانواده سبز