وصیت نامه بنیامین بهادری !

امتیاز دهید

وصیت نامه بنیامین بهادری !

 

وصیت نامه بنیامین بهادری !

بنیامین به تازگی تور موفق اروپا را پشت سرگذاشته؛ توری که کنسرت میانی‌اش به دلیل احتمال بمب‌گذاری تقریبا نیمه‌کاره ماند و او، گروهش و مردم مجبور شدند سالن را ترک کنند، و در سرمای وین زیر نور چراغ‌ها چند دقیقه‌ای با هم بخوانند و بعد از هم خداحافظی کنند.

پیش از وین، بنیامین در هامبورگ که کنسرت موفقی را پشت سر گذاشته بود. پس از آن هم برای سومین بار در چهار سال گذشته در لندن روی صحنه رفت و لوگان هال را پر از جمعیت کرد.

 با او در هتلش در لندن تماس گرفتیم تا درباره کنسرت‌های هفته عشق و حاشیه‌های کنسرت وین صحبت کنیم اما بحث به جاهای عجیب و جالبی کشید؛ به نوشتن وصیت‌نامه بنیامین که طی یک سال گذشته، همسرش، همکار و دوست نزدیکش، نیما وارسته و مرتضی پاشایی، دوست صمیمی‌اش را از دست داده و حالا ذهنش به خیلی جاها سرک می‌کشد.

 بنیامین در همه کنسرت‌هایش قطعه پرسه را اجرا می‌کند: «می‌دونم یه وقتایی، دلت برام تنگ می‌شه/تو خیابونو نگاه می‌کنی از پشت شیشه/ اون که از پشت درختا می‌گذره، شاید منم/که دارم تنهایی با یاد تو پرسه می‌زنم/ زیر یه آواز قدیمی…» و بعد «الهه ناز» را می‌خواند، گاهی «سلطان قلب‌ها» را و یک وقت‌هایی هم «‌امشب در سر شوری دارم» را.

پس از درگذشت مرتضی پاشایی، بنیامین به جای آواز قدیمی می‌گوید آواز صمیمی و یکی از ترانه‌های پاشایی را می‌خواند که عموما این ترانه، «یکی هست» است. «یکی هست» جزو محبوب‌ترین قطعات پاشایی است که امروز تبدیل شده به یکی از محبوب‌ترین قطعاتی که بنیامین در کنسرت‌هایش می‌خواند.

وصیت نامه بنیامین بهادری !

بنیامین «یکی هست» را در هر سه اجرای تور اروپایش هم اجرا کرد که با استقبال بسیار خوب حاضران در سالن‌ روبه‌رو شد: «واکنش‌ها و همراهی مردم عالی بود. ایرانی‌های همه این سه شهر مهم ارپایی، این قدر فضای ایجاد شده حول و حوش مرتضی را دوست دارند که باور نکردنی و در تاریخ موسیقی پاپ ایران بی‌نظیر است.»

 بنیامین با خواندن قطعات پاشایی در کنسرت‌هایش قصد دارد تا یاد او را زنده نگه دارد اما از رفتار عموم وابستگان و دوستان مرتضی در قبال او کمی گلایه‌مند است: «مرتضی پاشایی فضایی را منتشر کرد و اتفاقاتی افتاد و شرایطی ایجاد شد که این ماجرا به یک «ابر اتفاق» تبدیل شد و مرتضی پاشایی خودش دلیل اصلی این موضوع بود.

 من جز خودش و خدای خودش که به او نمره داده، هیچ عامل مهم دیگری را در این توجه مردم فارسی زبان سراسر دنیا به مرتضی، دخیل نمی‌بینم بقیه داستان‌ها، حواشی، مکمل و متم‌های این اتفاق‌اند. ای کاش، مرتضی نوشته‌ای رسمی منتشر می‌کرد که از خیلی از اتفاقات و حرف و حدیث‌ها و ناهماهنگی‌ها جلوگیری می‌کرد.»

 بنیامین اما از یک اتفاق بزرگتر صحبت می‌کند تا از این فضایی که نسبت به آن گلایه دارد، حداقل خودش فاصله بگیرد: «به همه دوستانم هم اعلام کرده‌ام. فقط منتظرم شرایطی فراهم شود که فرید احمدی بیاید روی استیج، چون حدود 40 روزی است که فرید پدرش را از دست داده است. من هم دلم نمی‌خواهد در این موقعیت اذیتش کنم.

دوست دارم هر وقت خودش تصمیم گرفت در یکی از کنسرت‌های ما حاضر شود، در حضور خود او این مساله را اعلام کنم.

به خانواده دوستان نزدیک، همکاران و همه کسانی که حرف من برایشان مهم است گفته‌ام که اگر هر اتفاقی برای من افتاد-که الزاما مرگ هم نیست- و من نتوانستم خودم برای خودم تصمیم بگیرم، چه موقت و چه دائم، فقط فرید احمدی می‌تواند حرف آخر را بزند.

 برآیند تصمیمات خانواده درجه یک، درجه دو، فامیل و آشنا، دوست و همکار و هر کسی که به من نزدیک است را فرید احمدی اعلام می‌کند و او امضای نهایی را می‌زند.

این باعث می‌شود که همیشه خیال من راحت باشد. این را اینجا در هفته‌نامه شما گفتم اما یکبار در حضور خود فرید و مردمی که به این ترانه‌ها علاقه‌مندند، رسما این را اعلام خواهم کرد.

 می‌دانید که همه ترانه‌های من را فرید احمدی سروده است. با وجود خانواده خیلی خیلی خوب و دوست داشتنی‌ام و دوستان و نزدیکان عزیزم، هیچ‌کس در این دنیا من را به اندازه فرید نمی‌شناسد.»

 این صحبت‌های عجیب و دور از انتظار، قطعا منشأ و مبدایی دارند. در واقع بنیامین در میانه صحبت درباره مرتضی پاشایی به اینجا رسید که فرید احمدی همیشه وصی و وکیل او خواهد بود: «بعد از نسیم، به این فکر کردم که یک عزیزی دیگر نیست و تو چطور می‌توانی آن کسی را که دیگر نیست، معرفی کنی و در جامعه‌ای که او را می‌شناسد، اسمش را زنده نگه‌داری.

 نیما وارسته هم که از میان ما رفت. نیما خانواده فوق‌العاده‌ای دارد که خیلی به ما لطف داشته‌اند. اتفاقات بعد از نیما، به پیشنهاد ما که دوستان نزدیکش بودیم، رخ می‌داد. ما پیشنهاد می‌کردی و آنها تقریبا در اکثر زمینه‌ها، با پیشنهاد ما موافقت می‌کردند.»

و حالا حاشیه‌های حول و حوش نام مرتضی پاشایی او را به این نتیجه رسانده است: «مرتضی هم که رفت و بعضی مواقع، آنچنان که در سطح سلیقه او بود، عمل نمی‌شد. از طرفی، وصیت‌نامه در دین ما هم توصیه شده است. وقتی فردی اثری منتشر می‌کند و در اجتماع مطرح می‌شود، بعد از خودش خیلی مهم می‌شود. با این که شاید حرف من سلیقه‌ای باشد، اما نظر من این است که همه اتفاقاتی که بعد از مرتضی افتاد، همه مرتضی نبود. اما حادثه تبدیل مرتضی به آنچه امروز هست، این قدر بزرگ بود که همه این اتفاقات بعدی را هم در خود حل و تبدیلش کرد به یک خاطره شیرین، همین ریزه‌کاری‌ها من را به فکر فرو برد.»

 سخن بنیامین که در مراسم تشییع پاشایی هم روی سن حاضر و برای مردم و به یاد دوستش خواند، چه کسانی را نشانه رفته است؟ خانواده او را یا خوانندگی که به نظر می‌رسد دارند از نام پاشایی سوءاستفاده می‌کنند؟

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند

ارسال دیدگاه