ما در این مقاله از سایت گهر قصد داریم در مورد مشکلات استفاده نادرست والدین از اینترنت صحبت کنیم. از شما عزیزان دعوت می کنیم تا پایان این مقاله گهر را همراهی کنید.
جستجوی اطلاعات، با هم بودن و فرار. مادران جدید بیش از پیش وقتشان را در اینترنت سپری میکنند. منظور از استفاده بیش از حد از اینترنت، چه قدر است؟
داشتم عکسهای خانوادگی را در کامپیوترم مرور میکردم و ازعکسهای فرزندان زیبایم لذت میبردم که متوجه یک روند ناراحت کنندهای شدم؛ تقریبا همه عکسها روی صفحه کامپیوتر باز بودند. این دخترم است در اینجا هشت ماهه است، در حالی که روی کاناپه نشستهام وتایپ میکنم، دارد پایین پایم بازی میکند. این هم من و پسرم هستیم. یک سال بعد از آن در حالی که او را در آغوش گرفتهام، کامپیوترم هم کنارم است.
قبلاً درباره اعتیاد به اینترنت شنیده بودم، اما همیشه فکر میکردم این اعتیاد مربوط به آقایانی است که در محیط اجتماعی راحت نبوده و زیادی به بازی دنیای جنگ میپردازند. اما اکنون به نظرم میرسید اعتیاد من به اینترنت به تدریج اما مطمئناً دارد از حد و مرز خود عبور میکند. گاهی وقتها بدون اینکه متوجه باشم تا نیمههای شب در اینترنت میگشتم، در حالی که خانوادهام خواب بودند. اخبار را میخواندم، با دوستانم تماس میگرفتم و به پاسخ سوالات بیپایان نگاه میکردم. بلاگ شخصیام را مینوشتم، دهها بلاگ دیگر میخواندم تا فقط یک کاری انجام دهم.
ظاهراً من تنها مادری نیستم که وارد اینترنت میشود و در آن غرق میشود. کولین مور (Coleen Moore) هماهنگ کنندهٔ توسعه منابع در موسسه ایلینویس (Illinois) ترک اعتیاد در پئوریا (Peoria)، میگوید هر روز خانمهای بیشتری به دلیل اعتیاد به اینترنت مراجعه میکنند. این خانمها، جوان بوده و اغلب به تازگی مادر شدهاند و به بلاگها، massage boardsو Second Lifeاعتیاد دارند.
این خانمها به رشد اعتیاد جهانی کمک میکنند. جنبشی میان روانشناسان صورت گرفته است که اعتیاد به اینترنت را رسماً اختلال ذهنی (درست مانند وابستگی به الکل) اعلام کردهاند. نتایج برآوردهای اخیر دانشگاه ملی استند فورد حاکی از آن است که برای ۱۴ درصد از کاربران اینترنت جدا شدن از اینترنت به مدت چند روز بسیار سخت است: ۹درصد از کار بران سعی میکنند استفاده غیرضروری خود را از اینترنت از عزایزانشان پنهان کنند؛ ۸ درصد تعیین میکنند که از اینترنت برای فرار از مشکلات استفاده میکنند.
احتمالا شما جزء آن دسته از معتادنی که کولین مور به چشم دیده است –یعنی خانمهایی که برای بیدار ماندن تا دیر وقت، دوش میگیرند و از دارو استفاده میکنند– نیستید. با این همه شاید متوجه شده باشید که اینترنت بخش غیر قابل اجتناب زندگیتان شده است، حداقل به این معنا که کلی رخت و لباسهای چرکتان نشسته میماند (که اهمیتی ندارد!). البته ممکن است به معنای از دست دادن زمانی که باید با کودکتان صرف کنید نیز باشد که به این مساله باید توجه کنید. چرا ما به عنوان مادران جدید این قدر تحت تاثیر درخشش آن صفحهٔ آبی قرار میگیریم؟
“احساس میکنم دارم دیوانه میشوم.”
جاشوا پسر تونیا بارکسدیل (Tonya Barksdale)، که نوزاد زود درسی بود، با این شرط از بیمارستان مرخص شد که تا دو ماه هیچ کس به دیدن او نیاید. از آنجا که همسر تونیا تا دیر وقت سرکار است، او اکثر روزها در خانه تنها بود. “وقتی همسرم به خانه میآمد به او میچسبیدم و میمردم برای اینکه با یک نفر حرف بزنم.”
کم کم مثل دیوانهها شدم. به خاطر اینکه با هیچ کس رابطهای نداشتم، افسرده شده بودم. او به خاطر این افسردگی به سراغ اینترنت رفت تا جامعهٔ مورد نیازش را در آنجا بیابد.» ساعتها با این و آن چت میکردم، البته نه درباره نوزاد و بزرگ کردن او. من نیاز داشتم که احساس کنم مانند افراد عادی هستم که میتوانند راجع به مسائل عادی غیر از شیر دادن و افزایش وزن بچه، صحبت کنند. «خیلی زود بعد از آن ۸ ساعت از هر روزش را در اینترنت سپری میکرد.
مور میگوید: “ما در درمان اعتیاد راجع به حقیقتی به نام وجود یک نوع خلاء صحبت میکنیم. این خلاء هر چه که باشد – چه خلاء عاطفی، روانی و جسمانی – به طور کلی سعی میکنیم آن را پر کنیم.” او میگوید در مورد بسیاری از مادرها این خلاء، خلاء انزوا است. هم انزوای محسوس تنها بودن در خانه با یک نوزاد پر توقع وانزوای ذهنی غرق شدن در آبهای نامعلوم- که اغلب در طول انتقال به مر حلهٔ والدینی تجربه میشود.
جی پارکر (Jay parker) یکی از موسسان خدمات اعتیاد کامپیوتری/ اینترنتی (Internet/Computer Addiction Services) در ردموند واشنگتن میگوید: “مادرانی که فرزندان کم سن و سالی دارند، احساس تنهایی میکنند. بنابراین به راحتی به سراغ اینترنت میروند تا والدین دیگری بیابند و دنیایی را در آنجا خلق کنند تا دیگر تنها نباشد. با خلق این دنیا، گریز گاهی مییابند که هرگاه استرس همراه با احساس تنهایی را تجربه میکنند، حوصلهشان سر رفته یا ناراحت هستند به آن پناه میبرند و وقتی اعتیاد رخ میدهد که به این گریزگاه وابسته شده باشند.”
جسیگا ریگبی (Jessica Rigby) (نام مستعار او)، مادری باردار با سه فرزند از اها لی ایداهو که عادت به نوشتن برای بلاگها داشت، میگوید: “آن را چرخهٔ اجتناب من مینامم. هرگاه احساس میکردم که از پا درآمدهام، به جستوجوی بیهدف در اینترنت پناه میبردم. در بخش پیشنهادات مربوط به عکسهایم در فلیکر (Flicker) گشت میزدم تا ببینم که آیا کسی نظری در باره آنها نوشته است و بعد میرفتم به سراغ توییتر (Twitter) تا ببینم که آیا کسی با من چت میکند یا نه. ساعتها وقت تلف میکردم و منتظر میماندم تا کسی به چیزی که در آن جا نوشتهام یا گذاشتهام جواب دهد.” او میگوید از آنجا که از پادویی فرار میکرد وبه کودکانش اجاره میداد که خانه را به هم بریزند، استرس او چند برابر شده و دو باره غرق در چرخهٔ اجتناب میشد.
حتی اکنون که پسرش یک نوزاد سالم ۵ ماهه است و اجازه ارتباط داشتن با دیگران را دارد، نمیتواند در برابر اینترنت مقاومت کند. او میگوید: “امروز مجبور شدم کامپیوترم را از پریز بکشم تا سراغ اینترنت نروم. وقتم را به همان اندازه وقتی که تنها کاری که میتوانستم انجام دهم استفاده از اینترنت بود، در اینترنت سپری میکردم.”
“من میتوانم عوض شوم.”
اما اگر دلیل استفاده این مادران از اینترنت فقط برای فراری بود که دنبالش بودند، میتوانستند تلویزیون را روشن کنند یا کتاب بخوانند. اما طبق نظر خواهی جدید سایت Babytalk. comبیش از دو برابر تعداد مادرها در طول زمان خواب کودکشان، کامپیوتر را به کتاب یا تلویزیون ترجیح میدهند. این نشان میدهد که آنها به دنبال چیزی بیش از فرار هستند؛ ارتباط وهمچنین به دنبال راهی برای ابزار عقایدشان.
مور میگوید: بسیاری از خانمها بعد از زایمان احساس میکنند که هویتشان را تسلیم نقش مادری کردهاند. این حس دیگری از خلاء است که در میان مادران جدید مشترک است. خوش و بش کردن با دوستانمان در فیس بوک یا خرید اینترنتی کیف دستی، ما را به یاد فردی که قبلاً بودهایم میاندازد- یعنی خانمی شاغل، یعنی خانمی که برای کارهای هنری وقت داشت، خانمی که دامن میپوشید و به خودش میرسید. اشلی برایان مادر دو قلوهای ۲ ساله از اهالی لاس و گاس درباره عادت ۴ ساعت آن لاین بودن در روز میگوید: “من در زندگی واقعی فقط یک مادر هستم، اما در دنیای مجازی اینترنت میتوانم یک انسان کامل باشم.”
در سایتهای زندگی مجازی مانند Second Life(زندگی دوم) که کاربران آن میتوانند آواتارهایی برای خود خلق میکنند، مادران میتوانند هرکسی باشند؛ از یک موتور سوار چرم پوش گرفته تا یک تشویق کنندهٔ فوتبال دانشگاهی! کولین مور اطمینان میدهد که امتحان کردن شخصیتهای مختلف در حد اعتدال سلامتیتان را به خطر نمیاندازد، اما وقتی مشکل ساز میشود که این هویت مجازی آن قدر برایتان جذاب شود که نقش واقعی خودتان را فراموش کنید. برایان میگوید: “همسرم احساس میکند که به اندازه کافی برایش وقت نمیگذارم. او میگوید که هر وقت به خانه میآید و میتواند دخترهایش را تماشا کند، من سراغ اینترنت میدوم.”
“کلی کار دارم که باید انجام بدهم!”
با اینترنت میتوانید قبضهایتان را بپردازید، پوشک بخرید، عکسهایتان را آپلود کنید و به دنبال عوامل احتمالی یبوست کودکتان بگردید. در واقع، تقریباً کارهای بسیاری را میتوانید به صورت آن لاین انجام دهید. پارگر میگوید: “وقتی احساس میکنید کنترل زیادی بر سایر بخشهای زندگیتان ندارید، تیک زدن اقلام فهرست کارهایی که باید انجام دهید بسیار مسرت بخش است.” و چه چیزی غیر قابل کنترلتر از زندگی با یک نوزاد؟ دایانا آندرسون مادر ممفیس ۷ماهه این احساس را میشناسد. “من شروع کردم به دنبال کردن سایتهای کوپن و آن قدر غرق در پیدا کردن حراجی بودم که مدتی از یک چیز مهم مانند صرف زمانی با پسرم غافل شده بودم.”
بعد از اینترنت، زندگی واقعی میتواند بیحاصل به نظر برسد. مادر دو قلوها ی ۱۸ ماهه میگوید: “وقتی با پسرانم بازی میکنم، احساس میکنم که باید یک کاری انجام دهم، ازاینکه فقط بخواهم با آنها سر و کار داشته باشم، مور مورم میشود؟ مرتب به خودم زنگ تفریح میدهم تا امیلهایم را چک کنم، به درخواست دوستان در فیس بوک جواب بدهم یا به Snapfishسفارش عکس بدهم. من به پادویی آنلاین معتاد شدهام.”
خروج از اینترنت
فکر میکنید معتاد شدهاید؟ سعی کنید میزان استفاده از اینترنت در طول یک هفته را یاد داشت کنید. سپس ببینید که وقتی وارد اینترنت میشوید، چه چیزی را از دست میدهید – خواب، اوقاتی که میتوانید با خانواده سپری کنید یا کار؟
همچنین در یادداشتتان بنویسید هر بار که تصمیم گرفتید پشت کامپیوتر بنشینید، چه چیزی در حال وقوع بود؟ آیا درست بعد از جرو بحث با همسرتان بود؟ حوصلهتان سر رفته بود؟ کولین مور میگوید با پی بردن به محرکهایی که باعث شده به اینترنت پناه ببرید، میتوانید به فعالیتهای جایگزینی که در حل و فصل آن به شما کمک میکند، دست یابید. برای مثال اگر استرس دارید، میتوانید کودکتان را برای پیاده روی بیرون ببرید.
مور همچنین پیشنهاد میکند که هر هفته یک هدف کوچکی داشته باشید تا با دنیای واقعی ارتباط داشته باشید.» به یک گروه بازی ملحق شوید یا با دوستتان قهوه بخورید و اگر نمیتوانید این عادت را به تنهایی کنترل کنید با یک روان درمان که با اعتیاد سرو کار دارد، صحبت کنید.
درباره خود من چه طور؟ بعد از ۶ سال بلاگ نویسی را ترک کردم و نهایت سعیام را میکنم تا با افراد جدید ملا قات کنم. جیسکا ریگبی هم همین کار را دارد انجام میدهد. «ترک اعتیاد به من کمک کرد تا از سیل عذاب وجدان مادری که همیشه داشتم، رها شوم. هنوز هم درباره چیزهای مختلفی عذاب و جدان دارم، اما حد اقل الان مجبور نیستم در رختخواب دراز بکشم و به تمامی چیزهایی که کودکانم میخواستند و من به خاطر اینکه غرق در خواندن مطالب گوگل بودم، آنها را بیرون میکردم، فکر کنم.»