ده توصیه برای یک مسافرت خوب
اولین سفری که به شهری می روید مثل آغاز یک مکالمه است. جاهای دیدنی به همان دقتی که شما آنها را مورد سوال قرار می دهید از شما سوال می پرسند! ذهن باز همان طور که در یک گوش دادن به یک گفتگو می تواند مفید باشد، در یک سفر هم شما را به جایی که انتظارش را ندارید هدایت می کند.من به این نتیجه رسیده ام که هر چه بیشتر بتوانید پیش فرض های خود را در خانه بگذارید و به سفر بروید آنچه که مقصدتان سعی می کند به شما بگوید را بهتر می شنوید.
چند ماه پیش که در ونیز بودم ، از خودم ( و از شهر) پرسیدم که آیا ممکن است آثار هنری این شهر راه چیزهای دیگر مثل مدرنیته و رفاه را بسته باشد. و با هر نگاهی که به اطراف می انداختم ونیز این سوال را از من می پرسید که چرا زیبایی اش را همان طور که هست نپذیرفته ام ؟ یا چند سال پیش که به تبت برگشته بودم با خودم می گفتم که آیا این افسونگری ها واقعیست یا فقط در ذهنم نقش بسته ! تقریبا هنوز هم نتوانسته ام این مسائل را در ذهنم حل کنم، اما پرسیدن این سوال باعث می شود در طول مدتی که آنجا هستم حواسم را بیشتر جمع کنم و هر بار که به خانه بر می گردم مرا سمت سوال های عمیق تری سوق دهد.
با در نظر داشتن این صحبت ها، می خواهم به نکاتی اشاره کنم که هر بار که به مکان جدیدی می روم با استفاده از آنها گفتگوی پویایی با آن شهر برقرار می کنم !
1. از دقیقه به دقیقه ساعات اول اقامتتان لذت ببرید
برخوردهای اول بسیار ارزشمند تر از آنچه در ادامه می بینید است.من وقتی برای اولین بار از جایی دیدن می کنم با شتاب و خط ناخوانا صدها صفحه یاددااشت می نویسم. ولی بعد که به خانه بر می گردم می بینم که فقط در یکی دو صفحه اول – زمانی که سوار تاکسی فرودگاه می شوم و برای اولین بار به همه آنچه در خیابان هست با لذت نگاه می کنم- قبل از اینکه عقاید و تعصبات من پا پیش بگذارند – چیزی اساسی و واضح دستگیر آدم می شود. پس از ایمیل و اینترنت و… هر چیزی که شما را به یاد خانه تان می اندازد دوری کنید و فقط خودتان را در آن مکان غرق کنید.
2. از توریست بودن استقبال کنید
بعضی از آدم های پر افاده می گویند که مسافر هستند نه توریست . اما اگر توریست بودن به این معناست که می خواهید همه جذابیت هایی که یک مکان را منحصر به فرد می کند ببینید چه چیز بدی در این مورد وجود دارد ؟ در اولین روزی که در شهر آتلانتا هستید به یک تور سه ساعته درون شهری بروید تا دستتان بیاید که چی کجاست و دوست دارید دوباره به کجا برگردید. وقتی به سفرهای خارجی می روید اگر فقط می خواهید ببینید چه چیزی در اختیار مردم انگلیسی زبان است از مغازه هایی که راهنمای تور توصیه می کند دیدن کنید.از پرسیدن آدرس موزه ملی از یک غریبه بومی خجالت نکشید . شاید او شما را به توری که در همین مسیر است معرفی کند.
3. کاتالوگ های راهنما را از دست ندهید
به مجله های پر زرق و برقی که روی میزتان است یا بروشورهای مخصوص مهمانان که برای معرفی مکان های دیدنیست بی اعتنا نباشید.اگر این کار را نمی کردم چه طور می فهمیدم موزه هنرهای تجسمی بی نظیر شکارچیان آمریکایی در بالتیمور است؟یا اینکه در جزيره مورى تيوس می توانم با شیرها قدم بزنم؟ کجا می توانستم بفهمم که شش نوع تماس تلفنی که با اپراتور اداره می شود در بوتان وجود دارد : اضطراری ، مبرم، فوری، اجباری، مهم، نزدیکان، خویشاوندان نزدیک (خواهر برادر ) – که به همه آنها تقریبا به یک شکل پرداخته می شود.
4. از ماجراجویی استقبال کنید
آیا کسی از شما خواسته که ذرت بو داده ماکادامیا را برایش بیاورید یا آن راهب خردمندی را که یک بار در شهر پنوم پن (پايتخت كشور كامبوج) ملاقات کرده بود را پیدا کنید ؟ به دنبال این چیزهایی که دیگران می خواهند و برایش ارزش قائل می شوند بودن ( هر چه که می خواهد باشد) شما را به جاهایی که به هیچ وجه امکان نداشت ببینید هدایت می کند.
5. در یک مسابقه ورزشی ،کنسرت یا تئاتر شرکت کنید
رقص باله و موسیقی چیزهایی ست که بدون اینکه لازم باشد به زبان خاصی صحبت کنید معنی را می رسانند. و همچنین به تماشای اپرایی در پکن یا مسابقه فوتبالی در برزیل رفتن با آنچه در شهر خودتان می توانید ببینید یکی نیست. برای رفتن به دریاچه قو سانتا باربارا تلاش زیادی لازم است ، اما با رفتن به بیروت هم می شود یک شب به یادماندنی خلق کرد.
6. به کتاب فروشی ها سر بزنید
برای اینکه بفهمید بومی ها به چه چیزهایی علاقه مند هستند این یک راه فوق العاده ست. به عنوان مثال، تقریبا سر همه خیابان های دهلی نو یک کتاب فروشی پر از کتاب هایی در مورد کاخ ها،نساجی ها، عالم روحانی و کاما سوترا وجود دارد. در Salt Lake City کتاب های دیگری پیشنهاد می شود. و در یک کتاب فروشی مستقل مثل “خانه کتاب الیوت بی” که یک نهاد محلی در بندرسیاتل است، جهانی چنان موجز پیدا خواهید کرد که شما را شگفت زده می کند . کنجکاوی در حتی کوچکترین کتابخانه ها نه تنها در تازه ای از یک شهر را برایتان باز می کند بلکه همچنین کتابی خوب برای خواندن در ساعات شب را به شما هدیه می کند.
7. تا ایستگاه آخر در اتوبوس بمانید
انجام این کار در هر جایی عاقلانه نیست اما رفتن تا شش ایستگاه بعدی اتوبوس هم می تواند سودمند باشد.کمترین اتفاق این است که شما می توانید بخش هایی از شهر را ببینید، از منظره پنجره ردیف اول کارهایی که مردم انجام می دهند را ببینید و در نهایت به یک مقصد شگفت انگیز برسید. من این کار را یکبار در شهر میامی انجام دادم و سرآخر دیدم در یک جای جالب از هاوانا هستم .
8. هر روز روزنامه بخوانید
تقریبا همه شهرهای بزرگ دنیا یک روزنامه نگلیسی زبان دارند و حتی اگر شما نمی توانید بخوانید عکس ها و تفاوت حروف چاپی کوچک شما را شگفت زده می کند.چه به صفحه تبلیغات مربوط به عروسی روزنامه تایمز نگاه می کنید چه به تیترهای روزنامه های دیگر ،روزنامه ها خیلی بیشتر از آنچه فکر می کنید در مورد یک شهر به شما اطلاعات می دهند.
9. به رستوران های محلی بروید
خوردن غذاها در رستوران های ملی یکی از بهترین راه های آشنایی با مردم و فرهنگ جاییست که به آن سفر می کنید
10. خودتان را در بهترین حس ممکن غرق کنید …
نوشته : Pico Iyer
پیکو آیر نه کتاب نوشته است.از جمله: “شب فیلم در کاتماندو ” و “جاده ی باز “(که در سایت آمازون به قیمت 15 دلار به فروش می رسد)،” گزارشی از 34 سال صحبت و سفر او با چهاردمین دالایی لاما”…