در این قسمت از بخش فرهنگی پورتال گهر جزییات خبر درخواست برای توقیف نشدن فیلم های سینمایی را در ادامه می خوانید
درخواست برای توقیف نشدن فیلم های سینمایی
«هنر توقيفشدني نيست» عنوان كمپين تازه اينستاگرامي است كه با درج هشتك #شأن سينما درصدد القاي اين گزاره است كه اساساً هيچ اثر سينمايي نبايد توقيف شود. ابداعكنندگان اين كمپين اينستاگرامي ظاهراً قائل به آزادي مطلق براي توليد و نشر هر اثري در جامعه هستند، احتمالاً با اين استدلال كه هنر شأن و منزلتي مقدس دارد و نبايد براي آن محدوديت ايجاد كرد.
گمان ميرود در تعريف مؤسسان و مروجان اين كمپين، هر اثر سينمايي به طور ذاتي اثري هنري است كه از آسمان نازل شده و جنبه مقدس پيدا ميكند و از اين جهت هيچ مرجعي نميتواند و نبايد مانع انتشار آن در جامعه شود؛ استنباطي سطحي و سادهلوحانه از ماهيت سينما و اثر هنري كه به قدري مبناي فكري و فلسفي آن سست است كه نيازي به استدلال ندارد.
چندي پيش وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي از اين سخن گفته بود كه «ما ميخواهيم يك بار براي هميشه اين مفهوم توقيف را از اذهان پاك كنيم. فيلم يا مجوز ميگيرد يا نميگيرد. اكثريت قريب به اتفاق فيلمها مجوز ميگيرند و بقيه نيز كه نميگيرند بايد اصلاحات را اجرا كنند.»
سادهانگاري تئوريك
ظاهراً صالحياميري به دليل بار منفي واژه توقيف ترجيح داده بود از اين به بعد در فرهنگ لغات و ادبيات سينمايي از اين واژه استفاده نشود ولي به نظر ميرسد به هرحال درصد هرچند ناچيزي از فيلمها به دليل رعايت نكردن حداقل استانداردهاي اخلاقي، فرهنگي و حتي سينمايي راه به اكران نميبرند و وزارت ارشاد هم اگر علاقهاي به استعمال واژه توقيف ندارد، قاعدتاً بايد واژه يا اصطلاح ديگري را جايگزين كند اما به نظر ميرسد موضوع به اين سادگيها هم نيست، چرا كه براي رها شدن از شر واژه توقيف احتياج به ابزارهاي قانوني است كه به طور شفافتري مرزهاي مميزي در سينما را مشخص كند اما تا الان هيچ ارادهاي براي اين منظور در سازمان سينمايي وزارت ارشاد مشاهده نشده است.
همه كشورهاي جهان و حتي امريكا به روشهاي مختلف مكانيزمهايي براي محدوديت اكران فيلمها ايجاد كردهاند اما در امريكا اين مكانيزمها پيچيدگيهاي خاصي دارد و همين پيچيدگيها سبب ميشود توقيف فيلمها در مقايسه با ايران به شكل غيرمحسوستري اعمال شود و اين سياست موجب ميشود كه تقريباً جامعه از اينكه فيلمي مشمول محدوديتهاي اكران قرار گرفته خبردار نشود.
بر اين اساس، وزارت ارشاد جمهوري اسلامي هم شايد بد نباشد با اكران بسيار محدود آثاري كه براي سلامت جامعه مضر تشخيص داده ميشوند، خود را از اتهام توقيف برهاند. مديريت توليد، توزيع و پخش آثار هنري متأسفانه در ايران از مكانيزمهاي بسيار ساده و ابتدايي برخوردار است و جوابگوي نيازهاي روز نيست. جوامعي كه القاي آزاديهاي اجتماعي ميكنند، همواره به گونهاي آزادي را محدود و كنترل ميكنند كه به لحاظ رواني در جامعه محسوس نباشد و البته سيستمهاي رسانهاي نيز در اتخاذ اين راهبرد بسيار هماهنگ عمل ميكنند.
بنابراين ايجاد كمپين «هنر توقيف شدني نيست» در فضاي مجازي با نگاهي خوشبينانه بايد رويكردي سادهانگارانه تلقي شود كه از فهم پيچيدگيهاي عالم هنر و تأثير آن بر جامعه عاجز است. آزاديهاي اجتماعي در هيچ جاي دنيا مطلق نيست و شعار آزادي بيقيد صرفاً براي تأثيرگذاري بر افكار عمومي كشورهاي جهان سوم سر داده ميشود و متأسفانه ضعف رسانهها و مراكز آموزشي در اين كشورها سبب ميشود اين القائات بياساس در ذهن بخشي از افكار عمومي جا باز كند.
مشكل، فيلمهاي توقيفي نيست
هنر از آنجا كه با حساسترين و ناخودآگاهترين بخشهاي مغز و روح انسان سروكار دارد و ميتواند به شكلي ناخودآگاه افكار عمومي را هدايت كند بااهميتترين حوزه در موضوع تأثيرگذاري بر افكار عمومي محسوب ميشود، هيچ كشوري اجازه نميدهد آثار مغاير با منافع ملي و ميهني به شكلي انبوه و بيضابطه بازارهاي هنري را دربربگيرد و اگر سازهاي ناكوكي هم در اينباره نواخته شود با مكانيزمها و سياستهاي كنترلي به گونهاي با آن برخورد ميشود كه كمترين تأثيرگذاري را در جامعه داشته باشد.
اينكه ما نميخواهيم هيچ فيلمي توقيف شود، ايده خوبي است و شرط اصلي آن اين است كه هيچ فيلم ضد اخلاق و غيرفرهنگي ساخته نشود و اگر چنين فيلمي به شكل غيرقانوني ساخته شد ساختارهاي هوشمند آن را براي عدهاي محدود به نمايش بگذارند و جنبههاي مختلف آن از سوي منتقدان و كارشناسان آگاه مورد بررسي قرار گيرد تا براي هميشه اتهام توقيف اثر هنري از ساحت حكومت اسلامي زدوده شود.
آنچه در اين باره حائز اهميت است اين است كه مشكل سينماي ايران فيلمهاي توقيفي نيست، مشكل سينماي ايران نشناختن ذات سينما و نسبت آن با منافع عمومي و ملي است. آنچه با عنوان سينماي اميد در سال پاياني عمر دولت يازدهم تنها به عنوان يك شعار و نه راهبرد از سوي رئيس وقت سازمان سينمايي مطرح شد، لازم است جنبه عملياتي به خود بگيرد، گرچه براي عملياتي شدن آن هنوز نياز به تئوريپردازيهاي دقيقتري است اما مصالح و داشتههاي علمي براي تحقق سينماي ملي نيز تا به حال مورد بياعتنايي قرار گرفته است، براي مثال اگر دغدغههاي سيد مرتضي آويني نقشه راه مديران سينمايي قرار بگيرد و بر مبناي آن در مراكز آموزش هنر اقدام به توليد علم و تئوريپردازيها شود بخش مهمي از راه براي خلاصي از فيلمهاي توقيفي هموار خواهد شد.
متأسفانه جبهه فرهنگي انقلاب در تربيت نيروي انساني موردنياز براي تبيين و تثبيت مباني و پايههاي سينماي مطلوب دچار كمكاري مفرطي شده است و همين كمكاريها باعث ميشود تحركاتي براي توليد آثار سينمايي مسئلهدار و فشار براي اكران آن انجام شود و انفعال در برابر اين تحركات نيز ميتواند منجر به مناقشههاي بيحاصل در سينماي كشور شود. امروز شعار سينماي اميد كه در مقطعي به شكلي تاكتيكي بر زبان مديريت سينماي دولتي جاري شد بايد به عنوان راهبرد هنر و سينما مورد توجه جدي قرار بگيرد و اين موضوع احتياج به مديراني دارد كه تعاريفي متعالي و منطقي از هنر دارند و براي هنر نه صرفاً ساحتي سياسي و حزبي و نه مستمسكي زودگذر براي رسيدن به اميال مادي قائلند.