دختر 15 ساله : مسعود بی اعتنا به التماس هایم به من تجاوز کرد

دسته بندي : حوادث,⭐ اخبار
تاريخ : 16 مهر

در ادامه این مطلب داستان تلخی از تجاوز به دختر ۱۵ ساله و مادرش را برای شما عزیزان اماده کرده ایم.

دختر 15 ساله : مسعود بی اعتنا به التماس هایم به من تجاوز کرد, پورتال خبری فرهنگی گهر

زن بیوه که راز ارتباطش با یکی از همکارن نزد دختر ۱۵ ساله اش لو رفته بود آنقدر باج داد تا دخترش به دامان رابطه شومی با پسری مزاحم افتاد.

رکسانا وقتی در موبایل مادرش دید او با مردی دوستی دارد مادر بیوه اش را تحت فشار روحی و روانی زیادی قرار داد تا جاییکه زن جوان حاضر شد از محدودیت های دخترش چشم بپوشد.

دخترجوان که خود را به پرتگاه بدبختی انداخته و مورد تجاوز یک مزاحم اینترنتی قرار گرفته است با شکایت نزد پلیس از سرنوشت خود پرده برداشت و گفت:بعد از مرگ پدرم من و مادرم با هم بودیم تا اینکه احساس کردم مادرم تغییر کرده و بیشتر اوقات درگیر موبایلش است.

وی افزود: یکبار دور ازچشم مادرم موبایلش را چک کردم و دیدم او با مردی در ارتباط است و جملات عاطفی بین خودشان ردوبدل می شود زمین روی سرم آوار شد اصلا باور نمی کردم مادرم چنین زنی باشد وقتی با او قهرکردم کلی التماسم کرد و از آن به بعد دیگر نظارتی روی من نداشت دیگر نصیحتم نمی کرد چراکه جواب های تلخی به او می دادم.

رکسانا گفت:همزمان با این شرا یط از سوی یکی از همکلاسی هایم با پسری به نام مسعود آشناشدم او وعده های خوبی می داد و مدام برای ازدواج با من برنامه ریزی می کرد از آنجاییکه تحمل مادرم را نداشتم و فهمیده بودم آن مرد ناشناس از همکاران مادرم است دوست داشتم از آن خانه بیرون بروم و وقتی مسعود پیشنهاد داد همدیگر را در خانه شان ببینیم برای اینکه با شرایط زندگیشان آشنا شوم پذیرفتم و همین اشتباه کافی بود تا در دام هوسرانی مسعود بیفتم و او بی اعتنا به التماس هایم به من تجاوز کرد و سپس قول داد با هم ازدواج کنیم.

دختر گریان گفت: با تصور اینکه مسعود شوهرم خواهد شد شکایتی نکردم اما از یک هفته بعد او تغییر کرد مسعود ابتدا ادعا کرد سرطان دارد بعد بیماری صرع را بهانه کرد و در نهایت گفت که نمی توانیم با هم ازدواج کنیم اما باید برای حفظ آبرویم با او در ارتباط باشم هرکاری کردم دست از سرم بردارد نشد حتی وقتی شنیدم همکار مادرم از او خواستگاری کرده و مادرم بخاطر من جواب منفی داده است احساس کردم اشتباه بزرگی درمورد مادرم داشتم و بعد فهمیدم مادرم نگران من است و توانستم اورا در جریان اشتباهم قرار دهم و با پیشنهاد مادرم تصمیم به شکایت گرفتیم.

رکسانا ادامه داد: الان مادرم را راضی کردم ازدواج کند و اگر از دست مزاحمت های مسعود خلاص شوم حتما زندگی راحتی خواهم داشت و تصمیم دارم نزد روانکاو رفته و از کابوس هایی که دارم نجات پیدا کنم.

بنابه این گزارش،با دستور قضایی مسعود بازداشت شد و با اقرار به فریب و تجاوز به دختر نوجوان روانه زندان شد تا بزودی محاکمه شود.

آخرين هاي اين بخش
ديگران چه مي خوانند
دیدگاه ها
برای ارسال دیدگاه مرتبط با این مطلب کلیک کنید

گـهـر در شبکه هاي اجتماعي