ازدواج سفید پیوندی غیرقانونی و غیررسمی
ازدواج رسمی در مقابل زندگی زناشویی بدون ثبت قانونی
ازدواج سفید، پیوندی غیرقانونی و غیررسمی است که در آن دو طرف هیچ تعهد برای کنار هم ماندن ندارند. حتی اگر یک طرف رابطه دوست داشته باشد که زندگی آنها دائمی و همیشگی باشد، خیلی وقتها طرف دیگر خواستار آن نیست. احتمال بر هم خوردن ازدواجهای سفید بسیار بالاتر از ازدواجهای رسمی است. این زوجها هیچ تعهد حمایت مالی در برابر همسر خود ندارند. این زوجها بیشتر از زوجهایی که ازدواج رسمی داشتهاند، وقت آزاد خود را به تفریحات مجردی میگذرانند و زندگی اجتماعی خود را مستقل نگه میدارند. بااینکه بیشتر این افراد توقع دارند که زندگیجنسیشان با وفاداری باشد اما خیانت جنسی در این روابط بسیار بیشتر از زوجهای قانونی دیده میشود.
تعداد قابلتوجهی از این زوجها تصمیمات و برنامههای قطعی برای ازدواج قانونی دارند و رفتارشان در جامعه درست مثل زن و شوهرهای عادی است. خیلی از آنها هم هیچ تصمیمی برای ازدواج ندارند و این روابط بیتعهد فقط بر معامله همزیستی پایبند هستند. درواقع، بهتر است زوجها با دقت بسیار بیشتری درمورد ازدواج سفید فکر کنند زیرا هیچ محدودیت یا مسئولیتپذیری رسمی و قانونی را شامل نمیشود.
اما این معامله هزینههایی دارد. طبیعت آزمایشی، موقت و بیتعهد ازدواج سفید مانع میشود که بسیاری فواید ازدواج رسمی را برای دو طرف داشته باشد. عدم قطعیت درمورد ثبات و طول عمر این روابط، سرمایهگذاری در آن را برای هر دو طرف پرخطرتر میکند. زوجهایی که انتظار دارند زمان زیادی کنار هم بمانند مهارتهایی پیدا میکنند و به طرفشان اجازه میدهند نقصها و ضعفهایی داشته باشند چون خودشان هم میتوانند برای پر کردن نقاط ضعف خودشان به طرفشان تکیه کنند. این کسب مهارت به این معنی است که زوجهایی که برای رابطهای طولانی کنار هم کار میکنند بسیار بیشتر از مقداری که به تنهایی عایدشان میشده است، به دست میآورند. اما ازدواج سفید این فواید را کمتر کرده و هزینه یادگیری این مهارتها را بالا میبرد — خیلی راحتتر است که هر کاری را برای خودتان انجام دهید چون نمیدانید کسی که الان با او زندگی میکنید سال آینده کنارتان باشد. به همین دلیل این زوجها بسیار کمتر از زوجهایی که ازدواج رسمی کردهاند عایدی دارند.
طبیعت موقت و غیررسمی ازدواج سفید سرمایهگذاری در این رابطه و حمایت کردن را برای خانواده دو طرف هم سختتر میکند. والدین، خواهر و برادرها و دوستان دو طرف تمایل بسیار کمتری برای شناخت طرف مقابل و شرکت دادن او در فعالیتها، مراسمهای خانوادگی و معاملات مالی خواهند داشت. والدین معمولاً زمانی روی طرفمقابل فرزندشان سرمایهگذاری احساسی و مالی میکنند که بدانند رابطه آنها طولانیمدت خواهد بود. حتی سعی میکنند به فرزندانی که از چنین روابطی به وجود میآیند هم دلبستگی چندانی پیدا نکنند زیرا با بر هم خوردن رابطه فرزندشان، ارتباط آنها با نوهشان هم نامعلوم خواهد شد.
جدا بودن زندگی این زوجها هم مفید بودن آنها بعنوان منبع حمایتی طی زمانهای سخت را کاهش میدهد. آمار نشان میدهد که این زوجها از همدیگر توقع دارند که از آنها حمایت کند و انجام ندادن آن تهدیدی برای ارتباطشان خواهد بود. این زندگیها که معمولاً به صورت دانگی اداره میشود، معمولاً به ضرر خانمها تمام میشود زیرا درآمد خانمها معمولاً پایینتر از آقایان است.
یکی دیگر از مشکلات ازدواج سفید این است که به نظر میرسد فرد را از برخی مسائل اجتماعی مهم مثل مذهب دور نگه میدارد. این سبک زندگی در اکثر مذاهب مردود است و به همین دلیل افرادیکه چنین روش زندگی پیش میگیرند در جمعهای مذهبی چندان پذیرفته نیستند. و به همین دلیل است که معمولاً دختران و پسران مذهبی به چنین زندگی تن نمیدهند و آنهایی که ازدواج سفید را پیش میگیرند، چندان افراد مذهبی نیستند.
در چنین زندگی زناشویی، ارتباط هر طرف با بچههایی که طرفمقابل از زندگی قبلی خود میآورد هم تعریف درستی ندارد. او هیچ حق یا مسئولیت قانونی در مقابل فرزندان طرفمقابل خود ندارد و این ابهام سرمایهگذاری در چنین رابطهای را برای هر دو طرف خطرناک میکند.
ازدواج سفید چه حاصلی دارد؟
همانطور که در قسمت قبل توضیح داده شد مشاهده کردید که ازدواج رسمی تغییرات رفتاری ایجاد میکند — هم در زوج و هم در اطرافیان آنها — که هیچ آثاری از آن در ازدواج سفید دیده نمیشود: دو طرف میتوانند به هم اعتماد کنند، بچهها و والدین دو طرف میتوانند در این رابطه سرمایهگذاری عاطفی و مالی کنند، و از این قبیل. اما نتایج تجربی این تغییرات رفتاری چیست؟
قبل از تلاش برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید درک کنیم که زوجها در ازدواج سفید، بخصوص آنهایی که هیچ برنامهای برای ازدواج رسمی ندارند، حتی قبل از شروع همخانگیشان هم با زوجهایی که ازدواج رسمی میکنند فرق دارند. زندگی کردن با یک نفر به جای ازدواج کردن با او، جذابیت ازدواج را برای افراد و احتمال موفق شدن آن را کمتر میکند. در زیر ازدواج رسمی و ازدواج سفید را از جوانب مختلف مقایسه میکنیم.
خشونت خانگیطی گزارش یک تحقیق مشخص شده است که بچههای زیادی در سراسر جهان در نتیجه ازدواجهای سفید به دنیا میآیند، فقط بخاطر اینکه مادران بسیاری از ترس خشونتهای خانگی و کودکآزاری تن به ازدواج رسمی ندادهاند. آیا این ترس منطقی است؟ اما طی تحقیقی که در سال ۱۹۸۷ انجام گرفت مشخص شد که میزان این خشونتها در ازدواجهای سفید نه تنها کمتر نیست بلکه میزان مشاجراتی که به خشونتهای فیزیکی تبدیل شده است در ازدواجهای سفید دو برابر ازدواجهای رسمی بوده است. یکی از علتهای آن این است که این زوجها به طور متوسط جوانتر هستند و تحصیلات پایینتری دارند.
اما این مسئله که زوجهایی که وارد ازدواجسفید میشوند قصد تبدیل آن به ازدواج رسمی را دارند یا نه اهمیت بسیاری دارد. نامزدهایی که با هم زندگی میکنند هم درست مثل زوجهایی که ازدواج رسمی میکنند تمایل کمتری به مشاجرات خشونتآمیز نشان میدهند. زنانی که با مردی که هیچ تصمیمی برای ازدواج رسمی با آنها ندارد همخانه میشوند تا حد زیادی در معرض خشونت قرار دارند. سلامت زنانی که ازدواج رسمی میکنند به مراتب بالاتر از دستهای است که فقط با مردی همخانه میشوند. برخی محققان اعتقاد دارند که تعهد در رابطه و به طرفمقابل خشونت را کاهش میدهد.
رابطه جنسیرابطهجنسی یکی از مهمترین اصول در معامله ازدواج سفید است. طبق تحقیقی که در سال ۱۹۹۲ انجام گرفت، زوجهایی که ازدواج سفید دارند به طور متوسط هفت مرتبه در ماه و تقریباً یک مرتبه بیشتر از زوجهایی که ازدواج رسمی کردهاند، با هم رابطهجنسی دارند. اما احتمال اینکه زوجهایی که ازدواج سفید کردهاند فقط با همسر خود ارتباط جنسی برقرار کنند بسیار کمتر از زوجهایی است که ازدواج رسمی داشتهاند، هرچند اکثر آنها میگویند که از طرفشان چنین انتظاری دارند. در یک تحقیق مشخص شد که آمار زنانی که در ازدواج رسمی به شوهرانشان خیانت میکنند ۴ درصد، آنها که در ازدواج سفید اینکار را میکنند ۲۰ درصد و آنها که در روابط دوستی این کار را میکنند ۱۸ درصد است. طبق آمار زنان پس از ازدواج رسمی تغییر رفتاری قابلتوجه داشته و تمایل آنها برای برقراری ارتباط جنسی با مردی جز همسرشان بسیار پایین میآید.
کارهای خانهزنانی که با مردی زندگی میکنند باید خانه داری بسیار بیشتری نسبت به زنانی که تنها یا با زنان دیگر زندگی میکنند انجام دهند. در تحقیقی که اخیراً انجام گرفته است مشخص شد که با در نظر گرفتن وجود فرزندان و شخصیت همسرانشان، زنان ازدواجکرده ۱۴ ساعت بیشتر از مردان ازدواجکرده به کار خانه مشغولند و این آمار برای زنانی که بدون عقد رسمی با مردی زندگی میکنند ۱۰ ساعت است. بسیاری از اقتصاددانان نیز عنوان میکنند که مردان با صرف زمان بیشتر برای کار بیرون از خانه و کسب درآمد و تقسیم آن با همسرانشان، زحمات همسر خود در خانه را جبران میکنند اما این در حالی است که در ازدواج سفید، مرد که بیرون از خانه کار میکند، تعهدی برای تقسیم درآمد خود با زن ندارد و این یعنی زنانی که ازدواج سفید کردهاند، بدون هیچ مزد دریافتی در خانه زحمت میکشند.
ثروتمرد و زنی که ازدواج رسمی میکنند، نه تنها سرنوشتشان بلکه اموالشان نیز به هم گره میخورد. آمار و ارقام نشان میدهد که آندسته از زوجهایی که به جای ازدواج رسمی و قانونی، ازدواج بدون عقد رسمی را انتخاب میکنند، در طول زمان ثروت کمتری را اندوخته میکنند زیرا اغلب تحت حمایت مالی خانوادهها قرار نگرفته و درآمدهای کسبشده از هر دو طرف نیز برای خانواده هزینه یا پسانداز نمیشود و این میتواند برای بچههایی که ممکن است از چنین والدینی به دنیا بیایند، جای نگرانی داشته باشد.
سلامت احساسیذات ازدواج برای طولانیمدت است. زوجهای ازدواجکرده زندگی زناشویی خود را بسیار محکمتر و باثباتتر از زوجهایی میبینند که ازدواج سفید کردهاند. و زمانیکه دو طرف تصور کنند که احتمال شکست ارتباطشان وجود دارد، تاثیری بسیار منفی بر روحیه آنها خواهد داشت. نتیجه آن: سلامت روانی در زوجهایی که ازدواج سفید کردهاند درمقایسه با آنهایی که ازدواج رسمی کردهاند بسیار ضعیفتر است. این زوجها به مراتب افسردهتر بوده و سطح رضایت از زندگی بسیار پایینتری نیز دارند. اینکه زندگی آنها ممکن است خیلی زود بر هم بخورد، فشار عصبی سنگینی هم بر مرد و هم زن خواهد داشت و به همین دلیل است که علائم افسردگی به شدت در این افراد به چشم میخورد.
طلاق و جداییمعمولاً همه تصور میکنند که با هم زندگی کردن در یک زندگی آزمایشی به دو طرف نشان میدهد که ازدواجشان به چه شکل میتواند باشد و با اطلاعاتی که از چنین زندگی آزمایشی از همدیگر به دست میآورند میتوانند انتخاب درستتری داشته باشند. آمار نشان میدهد که دلیلی که اکثر این زوجها برای ازدواج سفید ارائه میدهند این است که بفهمند به اندازه کافی با هم سازگار هستند که ازدواج کنند یا خیر.
شاید تعجبآور باشد که بدانید برخلاف باور عموم، احتمال طلاق و شکست رابطه در زوجهایی که قبل از ازدواج رسمی با هم زندگی میکردهاند بسیار بالاتر است. دلیل آن میتواند این باشد که زندگی زیر یک سقف بدون عقد ازدواج رفتار دو طرف را طوری تغییر میدهد که باعث میشود در ازدواج کمتر متعهد شوند. تحقیقات نشان میدهد که آنهایی که تصمیم به ازدواج سفید میگیرند ویژگیهایی دارند که راضی به ازدواج سفید میشوند و همین مسئله نشان میدهد که به درد ازدواج نمیخورند.
این آمار و ارقام به وضوح نشان میدهد که همزیستی بیتعهد در مقایسه با ازدواج قانونی، از لحاظ اجتماعی توافقی پست به شمار میرود. زوجهایی که بدون هیچ برنامه مشخص برای ازدواج با هم زندگی میکنند، معاملهای کاملاً متفاوت با آنها که ازدواج یا نامزد میکنند بین هم دارند. تنها وجه اشتراک آنها با زوجهای قانونی، ارتباط جنسی و زندگی کردن زیر یک سقف است. مردانی که تن به ازدواج سفید میدهند معمولاً وفاداری نسبت به طرف خود نداشته و زنان نیز هیچ قطعیتی به آینده خود و فرزند احتمالیشان ندارند. بچههایی که در چنین خانههایی به دنیا میآیند نسبت به بقیه بچهها عملکرد بدتر و ضعیفتری دارند. چنین ازدواجی فایدهای برای هیچ کس ندارد، نه زن، نه مرد و نه بچهها.
مشخص است که زنان و مردانی که تصمیم به چنین زندگی زناشویی میگیرند، تفاوت عمدهای با آنها که ازدواج رسمی را پیش میگیرند، دارند. همین موجب بالاتر بودن میزان جدایی آنهاست. اما تاثیرات منفی ازدواج سفید فقط به این محدود نمیشود. چنین زندگی زناشویی فرد را دچار مشکلات سلامت احساسی کرده و او را از جامعه، مذهب و خانواده دور خواهد کرد.
اینطور که به نظر میرسد از جمله عواملی که میتواند جوانها را به سمت این دست از ازدواجها بکشاند مشکلات مالی، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر و نداشتن اعتقاد به ازدواج است. در چنین شرایطی به نظر لازم میآید با فراهم کردن زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی و از سوی دیگر با فرهنگسازی و تشویق جوانان به ازدواج دائم از تمایل آنان به روابطی مانند ازدواج سفید کاسته و جامعه را از عوارض چنین پیوندهایی مصون نگه داشت.