مزایا و معایب تک فرزند داشتن

امروزه بسیاری از خانواده بدلیل اوضاع اقتصادی بیشتر روی تک فرزند داشتن تاکید دارند ، اما تک فرزندی مزایا و البته معایب خود را در پی دارد ، در این مطلب نکات مهمی در این رابطه می خوانید

مزایا و معایب تک فرزند داشتن

مزایای تک فرزند داشتن

کودک تک فرزند به طور کامل مورد توجه و علاقه والدین است. این عامل سبب می شود کودک احساس کند شخصی مهم است. مزایای بزرگ شدن در خانواده های تک فرزند چنان است که کودک می گوید من دوست دارم تنها فرزند خانواده باشم، هیچ رقیبی نداشته باشم و کسی حسادت مرا تحریک نکند. نیاز نباشد با کسی دعوا کنم تا بتوانم وسیله ای را که دوست دارم، تصاحب کنم. کودکانی که در خانواده تک فرزند زندگی می کنند احساس امنیت و اعتمادبه نفس زیادی دارند.

عامل دیگری که در زندگی کودک مؤثر است، حضور در خانواده ای است که فقط شامل افراد بالغ است. این کودکان پیش از زمان معمول سخن گفتن را آغاز می کنند و روحیه اجتماعی نیرومندتری دارند. آنان از والدین خود تقلید و همچون بزرگسالان رفتار می کنند، به گونه ای که تحسین و تعجب دیگران را برمی انگیزند.
کودکانِ خانواده های تک فرزند معمولاً بلوغ زودرس دارند .بلوغ اجتماعی این کودکان نیز ممکن است به حال آنان مفید باشد. آنها زودتر از دیگر کودکان با مسائلی مواجه می شوند که برخورد با آنها در سنین بالاتر ناگزیر است. مسائل و دیدگاه های خود را به راحتی بیان می کنند و قادرند به والدین خود کمک کنند. آنها زودتر از دیگر کودکان به فعالیت اقتصادی مشغول می شوند و از کار کردن خجالت نمی کشند. این کودکان با آمادگی و تجربه زیاد به سن بلوغ پا می گذارند

معایب تک فرزند داشتن

یکی از معایب تک فرزند بودن ، تأثیر آن بر مراحل رشد کودک است. این کودکان کسی را ندارند تا با او رقابت یا بازی و دعوا کنند. آنها دوست و همدمی در منزل ندارند، بنابراین برخی از احساسات را تجربه نمی کنند و فرصتی برای کنترل و مدیریت آنها نخواهند داشت. بلوغ روحی و روانی، پدیده ای کاملاً ارثی نیست بلکه اکتسابی است.

این بلوغ مواردی همچون شناخت خود، میزان واقع بینی و انتخاب مؤثر را شامل می شود و به راحتی به دست نمی آید، بلکه به تجربه هایی سخت و طاقت فرسا نیاز دارد. کودکی که تک فرزند خانواده است کمتر با مشکلات مواجه می شود و در معرض تجربه کردن شکست، ناکامی، رانده شدن و… قرار نمی گیرد و شرایطی را که لازمه بلوغ روحی، روانی است، تجربه نمی کند.

اگر والدین، مراقبتی افراطی از تک فرزند خود به عمل آورند و او را به فردی ضعیف و کم تحمل تبدیل کنند، فرزندشان از دیگران نیز انتظار خواهد داشت با او چنین رفتاری داشته باشند که این موضوع ناتوانی او را شدت خواهد بخشید .اگر والدین اجازه ندهند فرزندشان با احساسات سخت و ناراحت کننده روبه رو شوند یا امکان آشکار کردن این نوع احساسات را برای او فراهم نکنند، تحمل وی را برابر این نوع احساسات ضعیف خواهند کرد.

تمایل والدین به حمایت از تنها فرزندشان، مانع از آن می شود که فرزندشان عواقب اشتباهات خود را بیازماید و مسوولیت عمل خود را بپذیرد. آنها هیچ گاه در مقام انتقاد از فرزندشان بر نمی آیند، با او مخالفت نمی کنند و همواره تسلیم خواسته های او می شوند تا از این طریق مانع ناراحت شدن او شوند. این والدین می گویند:فرزندمان هم مثل ما دوست ندارد ناراحت شود؛ بنابراین با هم معامله می کنیم تا هیچ یک از ما آزار نبیند.

حمایت بیش از حد این والدین، فرزند را با روحیه حساس و ضعیف تربیت می کند. هرچه حمایت آنها از تنها فرزندشان بیشتر شود، قدرت و تحمل وی در رویارویی با مشکلات کاهش می یابد و از این رو بسیار شکننده و آسیب پذیر می شوند. در چنین روابط حساس و پر اضطرابی است که تک فرزند از آزمودن احساساتی که در روابط بین خواهر و برادر شکل می گیرد، محروم می ماند.

مسابقه برای چیرگی یافتن بر دیگران، رقابت با خواهر یا برادر در جلب رضایت والدین، مسخره کردن دیگران برای تحقیر آن ها، توهین به دیگران برای اثبات برتری خود، درگیری برای کسب حق تقدم و بهره مندی بیشتر از مزایا، درد دل کردن با خواهر یا برادر، مشاجره درباره اختلاف و تبعیضی که بین او و خواهر یا برادرش وجود دارد، درگیری با خواهر یا برادر برای تسکین فشارهای روحی، دفاع از منافع شخصی در ارتباط با دیگران.

در خانواده های تک فرزند، والدین و فرزندان هر دو احساس می کنند نیاز شدیدی به یک دیگر دارند. پس ناگزیر به مراعات یکدیگر هستند، ولی خانواده های چند فرزندی چنین نیستند، دعواهای مکرر، جریحه دار شدن احساسات و عصبانیت در خانواده های چند فرزندی رایج است و کودکان معمولاً برای کنترل این احساسات راهی مناسب می یابند و بار دیگر با هم بازی می کنند.

● خلق و خوی تک فرزندان

تک فرزندها نمی توانند ناامیدی ها و فشارهای روحی را تحمل کنند. چنانچه توهینی به آنها شود، بی آن که قصد و غرضی در کار باشد این توهین را رفتاری عمدی و به پشتوانه نیتی خاص تفسیر می کنند. چنانچه از مسئله ای رنجیده خاطر شوند این حالت را تا مدت های مدید در درون خود زنده نگاه می دارند. آنها فقط به برقراری روابطی علاقه مندند که دربرگیرنده منافع آنان باشد و احساساتشان را نیز جریحه دار نکند.

آنها ممکن است ناراحتی های خود را برای دیگران بیان نکنند و فردی درون گرا شوند. ممکن است تبحر لازم را نداشته باشند تا بتوانند دعواهای خود را با دیگران به گونه ای مدیریت کنند که در نهایت هر دو طرف راضی شوند.اگرچه کودکان تک فرزند اجتماعی تر از دیگر کودکان به نظر می رسند و اعتمادبه نفس بیشتری در برقراری ارتباط با بزرگسالان دارند، اما به دلیل احساسات ناپخته خود ممکن است از هم بازی های خود خجالت بکشند و ترجیح دهند با کودکان بزرگ تر از خود دوست شوند.

● جلوگیری از منزوی شدن تک فرزندان

والدین باید به فرزند خود کمک کنند تا او بتواند با کودکان هم سن و سالش بازی کند. مدرسه یکی از مکان هایی است که چنین فرصتی را در اختیار کودکان قرار می دهد، ولی کافی نیست و باید فرصت های دیگری را نیز مهیا کرد تا کودک بتواند با دوستان هم سن و سالش ارتباط برقرار و به بلوغ و عاقلانه شدن احساسات خود کمک کند.

مهدکودک و آمادگی، مکانی است که در آن کودک می تواند احساسات نابهنجار را در بازی با کودکان هم سن و سال خود تجربه کند .دعوت دوستان به منزل و رفتن به منزل دوستان یا داشتن هم بازی هایی در همسایگی، از دیگر فرصت های مناسب است.

هنگامی که کودکان مشغول بازی با دوستان هم سن خود هستند، ممکن است به رفتارهایی چون مشارکت و مصالحه نکردن، ناتوانی در صحبت یا بحث کردن با دیگران برای دفاع از حقوق خود و… تمایل داشته باشند، پس والدین باید دراین باره با تک فرزند خود صحبت کنند. والدین در محیط خانواده می توانند فرزند خود را تشویق کنند تا احساسات خود را به آنها بگویند.
والدین باید خود نمونه این رفتار باشند. آنها همچنین باید به فرزند خود بیاموزند که از درگیری نگریزد و با صراحت و اطمینان با مشکلات و اختلافات روبه رو شود.

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند
ارسال دیدگاه