چهار سال از نبود عمو خسرو سينما گذشت

خبرگزاری ایسنا: اين بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون ايران كه سال‌ها با حميد هامون در فيلم «هامون» داريوش مهرجويي باورش كرديم جمعه 28 تيرماه سال 87، در سن 64سالگي بر اثر سكته‌ي قلبي از دنيا رفت و پيكرش در مراسم تشيع باشكوهي در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) به خاك سپرده شد.‌

شكيبايي كه براي «هامون» سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مرد را در هشتمين دوره‌ي جشنواره فجر گرفت، سال‌ها بعد به خاطره فيلم «كيميا»ي احمدرضا درويش، دوباره اين سيمرغ را به خانه برد. او سومين سيمرغ خود را هم را براي بازي در نقش عادل مشرقي فيلم «سالاد فصل» فريدون جيراني گرفت و از آخرين افتخارات شكيبايي هم دريافت ديپلم افتخار براي فيلم «اتوبوس شب» كيومرث پوراحمد بود.

او با بازي در نقش كوتاهي در فيلم «خط قرمز» (مسعود كيميايي، 1361) اولين حضورش را در سينما رقم زد و در ادامه در فيلم‌هايي همچون «پري»، «رابطه»، «سايه به سايه»، «درد مشترك» و «خواهران غريب» مقابل دوربين رفت و با فيلم‌سازان شاخصي چون داريوش مهرجويي، ناصر تقوايي و مسعود كيميايي همكاري داشت.

چهار سال از نبود عمو خسرو سينما گذشت

عمو خسرو مي‌گفت: «مردم بدون من، هميشه مردم‌اند؛ من اما بدون مردم، مُرده‌ام.ما ماحصل نيروي ذهني و خاطرات عزيز مردم هستيم. هنر بدون مردم مثل درخت بدون ريشه است بازيگر بدون تماشاگر يعني هيچ.»

شكيبايي متولد سال 1323 در تهران، فارغ‌التحصيل بازيگري از دانشكده‌ي هنرهاي زيباي دانشگاه تهران بود.

خودش مي‌گفت:«خسرو شكيبايي، زاده خاك پاك تهرون، بزرگ شده بازارچه قنات‌آباد، مخلص تمام عاشقاي ايرون و همين حالاي ايرون. متولد هفتم فروردين 1323.

و الآن هم آدمي هستم ساده و معمولي. از كرم خدا و لطف مردم يك تيمچه هنري داريم پيشكش همين مردم. نمي‌دانم شايد اين يك بيوگرافي باشد بيوگرافي كه نه؛ شرح حالي از ما باشد براي شما به يادگار… »

زنده‌ياد حميد سمندريان كه چند روز قبل از دنيا رفت، در مراسم بزرگداشت شكيبايي گفته بود: « اتفاقي مي‌افتد و اين اتفاق به ذهن سپرده مي‌شود كه نام آن خاطره است و زمان خاطره‌ها را كم‌رنگ مي‌كند و به مرور از بين مي‌برد، اما طبيعت هنر اين است كه مي‌تواند انسان را در خاطره جاودانه كند.»

او مي‌گفت: «هنر، ما را در شرايطي كه دوست داشتيم و زندگي كرديم، زنده مي‌كند.»

سعيد راد هم گفته بود:« ما بازيگر مانند پرستويي و شكيبايي نداريم و ممكن است هر بيست سال يكبار هم يك نفر در اين سطح و لياقت به وجود نيايد كه متاسفانه شكيبايي از خودش مواظبت نكرد و متوليان سينما هم از او مواظبت نكردند.»

در زندگي‌نامه‌ي او به اين موارد اشاره شده است: علاقه به كشتي كچ و شركت در چند مسابقه‌ي آماتوري و غيرحرفه‌يي (1340)، عضو گروه نمايشي توسكا و بازي در نمايش پنجه‌ي عدالت، گوينده‌ي فيلم در استوديو شهاب (49-1347)، فعاليت در تئاتر (1354) و انتشار چند نوار از شعرهاي شاعران معاصر.

از نمايش‌هاي او مي‌توان به اين موارد اشاره كرد؛پنجه‌ي عدالت، زير گذر لوطي صالح، تراژدي كسري، هنگامه‌ي شيرين وصال، بليت تئاتر، پنجه به دست آوردن، صيادان، با خشم به ياد آر، بازرس، سنگ و سرنا، همه‌ي پسران من، شب بيست و يكم و بيا تا گل برافشانيم.

از فيلم‌ها، نمايش‌ها و مجموعه‌هاي تلويزيوني‌اش هم به اين موارد مي‌توان اشاره كرد: زير گذر لوطي صالح، سنگ و سرنا، لحظه،‌كتيبه، سمك عيار، لحظه، ‌كوچك جنگلي، مدرس، تهران 53، روزي روزگاري، ميثاق خون، خانه‌ي سبز، ميراث مشترك (گوينده گفتار متن)، سرزمين سبز، كاكتوس، در كنار هم، پهلوانان نمي‌ميرند و سرزمين سبز.

و خط قرمز، دادشاه، صاعقه، دزد و نويسنده، رابطه، ترن، شكار، هامون، عبور از غبار، ابليس، جست‌وجو در جزيره، بانو، پرواز را به خاطر بسپار، سارا، يك بار براي هميشه، بلوف، پري، درد مشترك، لژيون، كيميا، عاشقانه، خواهران غريب، سايه به سايه، سرزمين خورشيد، رواني، زندگي، ‌ميكس، كاغذ بي‌خط، دختري به نام تندر، مزاحم، صبحانه‌اي براي دو نفر و اتوبوس شب و… از جمله آثار سينمايي‌اش است.

 

 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر گهر 

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند
ارسال دیدگاه