مصاحبه جالب و خواندنی با رضا رویگری

این مطلب از سایت گهر اختصاص دارد به : مصاحبه جالب و خواندنی با رضا رویگری
از شما همراهان همیشگی گهر دعوت می کنیم همچنان گهر را همراهی کنید. پیشاپیش از همراهی شما عزیزان سپاسگزایم.

.

مصاحبه جالب و خواندنی با رضا رویگری

.

بهترین و شیرین‌ترین روزهای زندگی‌ام، خاطرات کودکی‌ام در کوچه پس کوچه‌های باغی تجریش بود و از همین کوچه باغ‌ها بازیگر شدم.

رضا رویگری بازیگر نقش «کیان ایرانی» در سریال «مختارنامه» متولد سال 1325 تهران است. وی تجربه‌ی بازی در فیلم‌ها و سریال های «اجاره نشین‌ها»، «دارا و ندا»، «به کجا چنین شتابان»و… را دارد و همچنین در کارنامه‌ی خود خوانندگی قطعه معروف «ایران…ایران» و آلبوم «کازابلانکا» را داشته است. رضا رویگری در گفتگو با «سین جیم» گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران در خصوص موضوعات مختلفی چون، حال این روزهایش، تجربه اولین حضور در نمایش «زندگی نامه‌ی حلاج»، خاطرات کودکی خود پاسخ داد.

سین: چگونه وارد عرصه‌ی بازیگری شدید؟

جیم: من خانواده‌ی فوق‌العاده مذهبی داشتم و پدرم خیلی مشتاق بود من طلبه شوم و حتی کتاب جامع المقدمات هم کامل خواندم اما کشش اصلی‌ام سمت هنر و بازیگری بود من از بچگی در کوچه باغ‌های تجریش بطور خیلی ابتدایی برای بچه‌های محل نمایش اجرا می‌کردم و اصلا کارهای جدی نبود و به خاطر دارم آن دوران در تجریش یک سینما بدون سقف تابستانی به نام «سینما بهار» داشت، که با رفتن به آن سینما و دیدن فیلم‌ها کم‌کم به عرصه‌ی هنر و بازیگری علاقه‌مند شدم و با پیشنهاد یکی از دوستانم در نمایش «زندگی نامه‌ی حلاج» بازی کردم و اولین کارم را شروع کردم.

سین: اولین تجربه‌ی بازیگری شما بر روی صحنه چطور بود؟

جیم: اولین فعالیتی که من به طور جدی انجام دادم نمایش «زندگی نامه حلاج» به کارگردانی خجسته کیان بود که در کارگاه نمایش تجریش صبح‌های جمعه رایگان برای مردم اجرا می‌کردیم و این نمایش را یکبار در آمفی تئاتر دانشگاه تهران و حسنیه تجریش اجرا رفتیم و تنها دلیلش اجرای عمومی علاقه‌ای خانم‌ کیان به اجرای نمایش در میان مردم عادی بود و دوست داشت نتیجه‌ی کارش را از دیدگاه مردم بگیرد و این نمایش کاری عالی و فوق‌العاده شد.

سین: بین بازیگری و نقاشی، چرا بازیگری را انتخاب کردید؟

جیم: آن زمان بازیگری جذابیت بیشتری برای من داشت و دلیل ایکه چرا نقاشی نه؟ تهیه و مهیای وسایل نقاشی برایم راحت نبود و همین که وارد عرصه بازی شدم علاقه‌‌ی خودم را پیدا کردم و جذب بازیگری شدم و کارم را در عرصه‌ی بازی ادامه دادم.

سین:اگر شما را به عنوان یک هنرمند خطاب نمی‌کردند، نمی‌توانستیم رضا رویگری را یک ورزشکار خطاب کنیم؟

جیم: شاید اگر در هنر و بازیگری موفق نمی‌شدم، به سراغ شنا می‌رفتم.

سین: از پرسپولیس چه خبر؟

جیم: متاسفانه با بازی که با عرب‌ها داشتیم، باختیم اما هر وقت که حالم خوب باشد می رم سر تمرین‌های پرسپولیس به همه‌ی بچه‌های گروه می‌گویم، به هرکسی می‌خواهید ببازید جز عرب‌ها و تنها دلیلش هم سم پاشی‌هایی است که عرب‌ها علیه ما دارند.

سین: بین بازیگری و تهیه عرصه‌های هنری لذت بخش‌ترین کار کدام است؟

جیم: بازیگری همچنان برایم بیشتر از این فعالیت‌های جذابتر است و به دلیل مشکلی که برای دستم پیش آمده و دیگر نمی‌توانم نقاشی کنم و خوانندگی هم در حد بازیگری برایم اهمیت دارد، اما صدایم آسیب دیده بود که اخیراً‌ خیلی بهتر شده، اما باز می‌گویم که بازیگری لذت‌بخش‌تر و جذاب‌تر است.

سین: از همکاریتان با داوود میر باقری و حضور در مجموعه‌ی تلویزیونی «مختارنامه» توضیح بدید؟

جیم: بخاطر انتخاب داوود میرباقری ازش تشکر می‌کنیم، کیان ایرانی یک نقش فوق‌العاده‌ای بود که توانست هم روی مردم و هم روی خودم تاثیر بگذارد، برای انتخاب بازیگر «کیان» خیلی‌ها تست گریم داده بودند اما داوود میرباقری گفته بود، نقش «کیان» را جز رویگری به کس دیگری نمی‌دهم، مجموعه «مختارنامه» یک کار تلویزیونی فوق‌العاده جذابی بود و کار در کنار فریبرز عرب‌نیا، و دیگران بازیگران بزرگ بسیار برابم لذت داشت.

سین: شما نقش‌های متفاوتی را با فیلم‌های مسعود ده‌نمکی تجربه کردید، این تفاوت نقش‌ها به بازی شما لطمه نمی‌زند؟

جیم: با ده‌نمکی تجربه در سریال «داروندار» و فیلم‌های سینمایی «اخراجی‌های 3» و «معراجی‌ها» را داشتم و یکی از دلایلی که نقش‌های متفاوت را با ده‌نمکی تجربه کردم، آزاد گذاشتن بازیگر برای بداهه‌گویی و بداهه کارکردن است.

سین: همکاری با ده‌نمکی راضی بودید؟

جیم: کسانی‌که با ده‌نمکی کارکردن خوب می‌دانند، مسعود ده‌نمکی پشت دوربین بسیار مهربان و هوای بازیگران خود را دارد و خدا رو شکر یکی از اخلاق‌های من این است ه کاری به مسائل حاشیه ندارم و فقط بازی می‌کنم.

سین: حال موسیقی ایران خوبه؟

جیم: موسیقی هم مانند حال من، اوضاع خوبی ندارد، تا کنسرت‌های خوب نداشته باشیم و خط قرمزها عقب و جلو نشوند، موسیقی اوضاع خوبی نمی‌تواند داشته باشد.

سین: از آخرین کار خود آلبوم «کازابلانکا» چه خبر؟

جیم: آلبوم خوبی شد ولی از پخش «کازابلانکا» راضی نیستم و بد پخش شد و کلی ضرر برایم داشت.

سین: قطعه‌ی جدیدی در دست دارید برای پخش؟

جیم: چند قطعه آهنگ جدید از قبل دارم که باید تنظیماتی را دوباره روی آن اعمال کنم و انشا‌الله که کار محبوب و دوست داشتنی‌ برای مردم باشد.

سین: از قطعه آهنگ «ایران…‌ایران» یا «الله…الله» معروف برایمان بگید؟

جیم: آهنگ «ایران…ایران» به پیشنهاد آقای خشنود در استدیوی «صبا» خیابان فلسطین ضبط کردیم، مؤلفه‌ای که باعث ماندگاری این قطعه شد بخاطر حضور مردم و روزهایی بود که برای مردم ماندگار شد.

سین: آهنگی که همیشه با خودتان زمزمه می‌کنید؟

جیم: مرزبندی خاصی برای انتخاب موسیقی و گوش‌دادن به آن ندارم و اکثر کارهای بچه‌هایی که جدید کار می‌کنند را می‌پسندم.

سین: از فعالیتتون در سریال «آقا و خانم سنگی» برایمان بگید؟

جیم:سریال «آقا و خانم سنگی» به کارگردانی شاهد احمدلو به روایت داستان خانواده‌ای می‌پردازد که من نقش پدر خانواده را بازی می‌کنم، پدر خانواده فوت کرده و هر از گاهی به خاطرات پسرش می‌آید و با او در ارتباط است و چند دختر دارد که ارثیه‌ای برای آن‌ها گذاشته که پسرا آن را…

سین: حال این روزهای رضا رویگری؟

جیم: اگر بگویم حال خوبی دارم دروغ است، اگر هم بگویم نه، نا شکری کرده‌ام، اما در کل حال جسمی خوبی ندارم و وضع کاری هم مثل بقیه مردم مملکت اوضاع خوبی ندارد.

سین: عکس‌العملتون بعد از شنیدن خبر مرگتون چی بود؟

جیم: جز سکوت کردن در جواب این شایعات ندارم و ممنونم از مردمی که هر دفعه نگران می‌شوند و در پاسخ این نگرانی‌ها شایعات باید بگویم نه خیال مردن دارم و اینکه فعلا تا خدا نخواهد در دنیا هستیم، ولی در کل بودن این روزهایم با مردنم فرقی ندارد، برای من که عشقم کار است دوری از بازیگری و کارکردن حال روحی‌ام را خراب کرده.

سین:خانواده در نگاه رضا رویگری؟

جیم:تمام خانواده‌ی من همسرم است که صبح تا شب کارهای من را انجام می‌دهد و من شرمنده‌اش هستم و آوای عزیزم که از عید تا حالا ندیدمش و دلم برایش خیلی تنگ شده است.

سین:چقدر در خانه کمک همسرتان هستید؟

جیم: افرادی که به من آشنا هستند، خوب می‌دانند من آدم فعالی هستم و هر جا چه خانه چه بیرون سرکار مشغول کار هستم، اما این روزها بخاطر بیماری‌ام شرمنده‌ی خانواده و همسرم هستم که نمی‌توانم کمک حالش در کارهای خانه باشم.

سین:حالتون رو این روزها چی خوب می کند؟

جیم: یک پیشنهاد کاری خوب با دستمزد عالی حالم را خوب می‌کند.

سین: نوستالژی‌های رویگری؟

جیم: خاطره بازی دوران کودکی و نوجوانی در کوچه پس کوچه‌های باغ تجریش و بودن کنار پدر و مادر بهترین نوستالژی زندگی‌ام است. برای همین است در خاطرم در کوچه پس کوچه‌هایش تجربش با دیوارهای کاه‌گلی و اقاقیاهای بنفش که از روی دیوار ریخته‌اند قدم می‌زنم، اما متاسفانه الان جای آن‌ها را سنگ‌های مرحله سیاه گرفته است.

سین: از شیطنت‌‌های دوران کودکیتون برایمان بگید؟

جیم: بچه‌ی فوق‌العاده شیطونی بودم و همیشه با یک چاقو و دستمال بالای درخت گردو بودم، همانجا گردوها را می‌خوردم و طفلک مادرم همیشه زیر درخت‌ها حرص می‌خورد، خوب به یاد دارم که همیشه سر درختی‌های باغ مال خودم بود و می‌خوردم.

سین:آخرین و بهترین کتابی که تا به امروز خوندید؟

جیم: بهترین کتاب، ده جلدی‌ها «گل حیدر» بود که دو بار مرور کردم، کتاب «گل حیدر» نوشته‌ی محمود دولت آبادی است که امیدوارم روزی این کتاب سریال شود.

سین: نا گفته‌های رویگری در «سین جیم»

جیم:دلم می‌خواهد مردم تا واقعیت اصلی را نخوانده‌اند و نمی‌دانند زود قضاوت نکنند، من خودم سر سریال «مختارنامه» سیگار را ترک کردم که خیلی حرف‌ها بعدش درست شد، که حالم را خراب می‌کند و آرزوی سلامتی، شادی و سرافرازی مردم و مملکت ایران را دارم و این تنها آرزوی قلبی من است.

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند
ارسال دیدگاه