ماجرای انتقاد تند یالثارات از ایوبی

ماجرای انتقاد تند یالثارات از ایوبی را در این بخش از سایت گهر برای شما عزیزان منتشر می کنیم.

محمدصادق کوشکی یکی از کارشناسان فرهنگی وابسته به جریان اصولگرایی که به واسطه مناظره معروفش با علی معلم در برنامه «هفت» فریدون جیرانی معروف شد و امسال هم با یادداشت‌هایی که در طول ماجرای پرحاشیه توهین‌های «یالثارات» به سینماگران در این هفته نامه منتشر می‌کرد نامش در رسانه‌ها بیش از پیش مطرح شد. کوشکی پس از مدت‌ها سکوت به بهانه نزدیک شدن به انتخابات و پایان کار دولت یازدهم درباره مسائل سینما در این دولت گفت و‌‌گویی انجام داده و با انتقاد شدید از دولت روحانی گفته عملکرد سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات در زمینه سینما به مراتب بهتر از دولت‌های بعد خودش بوده است.
کوشکی در ابتدای این گفت‌و‌گو که با «مشرق نیوز» انجام داده معتقد است با نگاهی به آثار دو سال سینمای ایران می‌توان دریافت که محصولات این سینما هیچ ربطی به تحقق شعار معروف دولت یعنی «تدبیر و امید» ندارد: «ما اصلا فیلمی را در تولیدات سال‌های 1392 تا 1395 نمی‌توانیم ببینیم که  امیدی را در جامعه زنده کند. فیلمی که بگوید  چرا مهاجرت در ایران اصالت دارد، فیلمی که مردم را امیدوار کند که حسن روحانی ایران بهتری تحویل خواهد داد، پس بمانید در ایران و با حسن روحانی همکاری کنید. اصلا چنین فیلمی  نداشتیم. فضای فیلم‌ها عمدتاً فیلم‌های تلخ و مهاجرتی فیلم‌هایی که دارد نسل جوان را تشویق می‌کند که ایران جای زندگی نیست، بلند شوید و از این مملکت بروید. در این آثار ظاهرا سینمایی، هیچی در نمی‌آید و سینمایی را شاهد هستیم که  در واقع فروپاشی اخلاق ایران را با «فروشنده» به نمایش می‌گذارد.»
او با دادن جواب منفی به این پرسش که آیا سینمای ایران توانسته است تابع شعارهای حسن روحانی باشد و آیا حسن روحانی توانسته است از در جهت پیشبرد اهداف خودش سینما استفاده کند؟ ادامه می‌دهد: «این روش هدایت فرهنگی  برای یک دولت شکست خیلی بزرگی است که در دلش سینمایی پرورش پیدا کرده است که 180 درجه با شعارهای دولت ناهمخوانی دارد می‌شود.»
این کارشناس فرهنگی از بین همه فیلم‌های اکران شده در این چهار سال به حاشیه‌های فیلم «پنجاه کیلو آلبالو» مانی حقیقی اشاره می‌کند و می‌گوید: «اینقدر که این دولت از اخلاق سخن گفته است فکر می‌کنم کمتر دولتی مانند اینها از اخلاق سخن گفته باشند؟ اما بیشترین حمایت در این چهار سال از فیلمی به نام «پنجاه کیلو آلبالو» صورت پذیرفت. فیلمی که خود وزیر وقت هم آمد گفت فیلم فاسدی است فیلم بدی است و نباید جایزه می‌گرفت. این چه معنایی دارد؟ فیلمی که به مدد پشتیبانی این دولت می‌تواند فرصت فروش فوق العاده پیدا کند، من مطمئن هستم که اگر دولت آقای خاتمی سرکار بود به این فیلم مجوز داده نمی‌شد. چون زمان آقای خاتمی فیلمی شبیه این فیلم ندیدیم.» البته مشخص نیست منظور کوشکی از جایزه‌ برای فیلم «پنجاه کیلو آلبالو» چیست چون این فیلم تمام و کمال برای اکران تولید شد و در هیچ جشنواره‌ای شرکت نکرد که بخواهد جایزه‌ای از آن به دست آورد!
این استاد دانشگاه علاوه بر انتقاد به حضور صالحی امیری به عنوان وزیر ارشاد که به اعتقاد او هیچ شناختی از این حوزه ندارد نسبت به حضور سه سال و نیمه حجت الله ایوبی در راس سازمان سینمایی هم اعتراض دارد و می‌گوید: « آقای ایوبی مثلا قبل از اینکه بیاید بشود رئیس سازمان سینمایی، اصلا چقدر با سینما مأنوس بوده است. ایشان رایزن فرهنگی در فرانسه و تعدادی فیلم می‌دادند به ایشان که ایشان ببرد در پاریس پخش کند آیا این باعث می‌شد که ایشان رئیس سازمان سینمایی باشد؟ آقای ایوبی قبل از اینکه بیاید سازمان سینمایی چند بار در مورد سینمای ایران ابراز نظر تخصصی کرده است  که مورد اعتنا بوده؟»
کوشکی با کنایه به این حرف ایوبی که گفته بود من علاقه‌مند سینما بوده‌ام می‌گوید:« شما ایام جشنواره فجر را ببینید جلوی سینما هزاران علاقه‌مند هستند که در سرمای بهمن ماه هشت ساعت می‌ایستند که یک بلیط بگیرند بروند یک فیلم ببینند. آنها از آقای ایوبی خیلی علاقه‌مندتر هستند پس هر کدام از آنها می‌توانند رئیس سازمان سینمایی بشوند؟ چطوری آقای ایوبی چنین مسئولیتی را قبول کرد در حالی که واقعاً کارشناس سینمای ایران نبود و سینمای ایران را نمی‌شناخت. حتی اگر از ایشان می‌خواستیم پنجاه فیلم شاخص بعد از انقلاب را نام ببرد نمی‌توانست نام ببرد. همین الانش هم نمی‌تواند پنجاه فیلم شاخص و تأثیر گذار سینمای ایران را نام ببرد. بتواند جریان‌های حاکم بر قبل و بعد از انقلاب را معرفی بکند. من می‌خواهم بگویم عملاً در دولت تدبیر و امید سکاندار سینما نه حسن روحانی بود نه علی جنتی بود نه وزیر فعلی است نه آقای ایوبی است.»
بخش جالب صحبت های کوشکی آن جایی است که او سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات را در استفاده از سینما بسیار موفق تر از روحانی می‌داند: «سینما در عصر خاتمی در مشت دولت بود سینماگران در مشت دولت بودند و خاتمی جهت می‌داد به سینما و سینماگران می‌دویدند دنبال خاتمی او خط می‌داد. البته من به طور جدی به آن خط نقد دارم ولی خاتمی عرضه داشت سینما و سینماگران را اداره کند به نفع اهداف خودش، اما آقای روحانی چنین عرضه‌ای را اصلا و ابداً نه دولتش داشت نه وزیر ارشادش داشت و نه ایوبی. آقای روحانی در این چهار سال ارتباطش با سینما چه بود؟ کسی مانند آقای خاتمی هشت سال رئیس جمهور بودند ایشان توانست سینما را در مشت خودش بگیرد و در مسیری خودش می‌خواهد حرکت بدهد. ایشان سینما را می‌شناخت دولت خاتمی سینما را می‌شناخت و از سینما به نحو خوب به نفع خودش استفاده کرد.»
این کارشناس مسائل فرهنگی حتی احمدی‌نژاد را هم در زمینه استفاده از سینما ناموفق می‌داند: «دوستان می گفتند دولت آقای احمدی‌نژاد اصلاً‌ فرهنگ را نمی‌شناسد. دولت احمدی‌نژاد هم همچین ادعایی نداشت که فرهنگ را می‌شناسد. احمدی‌نژاد هم نتوانست از سینما استفاده کند. دوستان آقای روحانی می‌گویند که آقای احمدی‌نژاد ایران را به عصر قاجار برد، وقتی آقای احمدی‌نژاد ایران به عصر قاجار برده است طبیعی است که سینما را نمی‌شناسد چون در عصر قاجار ما سینما نداشتیم. ولی سوال این است که آقای روحانی شما که می‌خواستید ایران را به عصر پست مدرن را ببرید، ایران را به جامعه جهانی پیوند بدهید، چقدر توانستید سینما را مدیریت کنید چقدر توانستید از سینما در راستای اهداف خودتان نه اهداف نظام و انقلاب استفاده بکنید.»
کوشکی طبق عادت همیشگی‌اش جریان روشنفکری سینمای ایران را هم از از انتقادات خود بی نصیب نمی‌گذارد: «جریان روشنفکری بر دوش مدیران حسن روحانی سوار شد و هر جا که دوست داشت رفت اما هزینه‌های خودش را از دولت روحانی گرفت. رانت خودش را از دولت روحانی گرفت ولی بار بر دوش روحانی شد و یک گام هم به نفع روحانی و دولتش قدم برنداشت و برنخواهد داشت. آقای ایوبی می‌آید تا سرویس به روشنفکرانی بدهد و آقای روحانی فکر می‌کند نزدیک انتخابات این روشنفکران می‌توانند برای ایشان رأی جمع کنند. این نگاه خیلی فاجعه است. آقای ایوبی وظیفه‌اش این بوده است که چهار سال ناز سینماگرانی را بکشد که حسن روحانی فکر می‌کرد نزدیک انتخابات به دردش می‌خورند.»
او در پایان صحبت‌هایش سکانداران این چهار سال سینمای ایران را هم معرفی می‌کند: «یک طیف هستند که یک سر طیف پنجاه کیلو آلبالو است یک سر آن فروشنده است و وسط این طیف «اژدها وارد می‌شود»؛ وسط این طیف فیلم‌های تلخ گروه هنر و تجربه وارد می‌شود، فیلم‌های مأیوس وارد می‌شود، این جریانی که اسم روشنفکری روی خودش گذاشته است نه فکرکردن بلد است نه اندیشه دارد، فقط و فقط ادعا دارد. مخالف خودش را بایکوت می‌کند فیلم بادیگارد را له می‌کند. هر کسی که در حوزه امید فیلم می‌سازد را له می‌کنند، فیلم مدافعان حرم که در مورد سوریه ساخته شده را بایکوت می‌کند، و … اینها سکاندار سینمای ایران در این چهار سال بودند. سکاندار سینما کسانی بودند که ویترین آنها پنجاه کیلو آلبالو و فروشنده بود. بُعد روشنفکری آنها فروشنده بود بُعد چیپ و مبتذل آن پنجاه کیلو آلبالو بود.»
اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند
ارسال دیدگاه