خلاصه قسمت دوم ماه عسل 93

خلاصه قسمت دوم ماه عسل 93

خلاصه قسمت دوم ماه عسل 93
خلاصه قسمت دوم ماه عسل 93

به نام خالق سختی ها و اسانی هاامروز 9 تیر 93 و باز گشایش قابی که به وسعت دل همه است.قابی که چشمها را به نگاهی ناب دعوت می کندلحظه ها را به شیرینی این ماه و به طعم عسل می سازد.
و دوباره اغاز تولد دوباره در نگاه و دلتاحسان علیخانی سکان دار و همراه ناب برنامه به همه ی اونهایی که اماده تغییر  و تولد دوباره اند سلام میکنهاز شلوغی برنامه می گوید و قول میدهیک رکورد تاریخی در کم صحبت کردن بزنه.تیتراژ برنامه در حالی شروع میشه که دلت به خصوص در این ماه عزیز درحال زمزمه ی این جمله با هلحن و هر زبان و گویشی است:

 

تحمل نداره نباشی / دلی که تو تنها خداشمهمون های قسمت اول بار دیگر در قابی متفاوت تر به رسم هرسال ظاهر شدند و از حالشون و احساسون در هم قدمی با مردمانی از جنس ناب ماه عسل گفتند.برنامه با توضیحاتی درباره ی کلیپ های ارسالی ادامه میابد کلیپ هایی که قراره حال و هوای ماه عسل راداشته باشن و از این جنس باشند و لاغیراز اونجایی که مهمونایی که در برنامه حاضر میشند جایی عمیق در دل و ذهن ما می گیرند بازهم بنا به درخواست همه ی با معرفتهای ماه عسلی و برای احترام به همه ی این درخواست ها امروز بازهم مهمونهایی هم نفس لحظه های ناب افطار میشوند که قصه ی زندگیشون رو سال پیش در همین حوالی ساعت ها وروزها شنیده بودیم و پا به پای احساسشون جون گرفتیم.

 

مهمونهای دنیای دوم ماه عسل خانم جعفری حسین اقا و رونیکا خانم بودند ،رونیکا خانم همان دختر کوچولوی هشت روزه که به زندگی خانم جعفری و همسرشون معنای واقعی کلمه ی امید را بخشیده بودند ،خانم جعفری بازهم با همان  انرژی مثال نزدنی در قاب دل هممون جای گرفت و حرفهایی زد که گاهی لبخند های شیرین و گاه تلخ بر لب می نشاند از ذره ذره امید و شور  نشاط در زندگی به دلیل جمع سه نفره ی خانواده شون می گفت و از لحظه های شیرین حضور رونیکا ،و گاه ازتفکر بازگشت دوباره ی بیماری اش میگفت،از نبودش و دختری که قراره جای خالی اش رو پر کنه جمله هایی که غم عمیقی رو در دل همه میکاشت اما جرقه های دوباره ی امید دریچه ی دلمون رو روشن میکرد جمله ای که من الان به عشق یکی دیگه کم نمیارم به عشق همسرم و دخترماز لطف خدا گفتند که همیشه ارزوش بود اگه دربرنامه ی ماه عسل قرار باشه که حضور پیدا کنه میخواد که خودش تنها نباشه و همسر و دخترش هم کنارش باشن و از اون یک ماهی که رونیکا زودتر به دنیا اومد تا کنار مادر و پدرش در قاب ماه عسل جای بگیره و خودش بهانه ی امیدی بشه برای مردمی که دلشون به دل مهمونای ناب این قاب گره خوردهو با لبخند هردو عزیز خداحافظی کردند

 

در این بخشسفرکردیم به سال پیش شب قدر و حس و حال اون روزهای مادر مهران که اعضای بچه اش رو پیوند زده بود و باز سفر کردیم به بهشت زهرا و مزار مهران و حال و هوای این روزهای مادرش ،از زبان خودش شنیدیم که خداروشکر کرد که فرزندی داشته که در لحشه های بودنش خوب زندگی کرده و در رفتن هم حد اعلی خوبی را با زندگی بخشیدن به چند نفر دیگه معنا کرده و از ارزوی مادر برای دیدن گیرنده ی قلب پسرش و حرفهایی که میگفت از حال خوب مادر مهران و برگشت لبخند های او…

 

در بخش دوم ادمهایی حضور پیدا کردند که گلایه داشتند از بعضی از ما ادمها که قضاوت می کنیم بدون علم به حال و لحظه و زندگی طرف مقابل .خانم ای که به دلیل اعتیاد همسرش و این جریانها به ویروس اچ ای وی مبتلا شده بود و سال پیش با دو پسرش دربرنامه حضور پیدا کردند و به احترام دل همه ی مردمی که چشم انتظار این قاب شیشیه ای بودند برای تغییری در نگاهشون، با صداقت تمام از زندگیشون گفتن و رفتار بعضی از ما ها کاری با دلشون کرده بود که امروز از اتفاقی که سال پیش افتاده بود پشیمون بودند ،هر دو پسر این خانم بارها مورد بی مهری عدم اگاهی بعضی از ما قرار گرفته بودند و امروز باشهامت بار دیگر اعلام کردند که هیچ گله ای از روزگار ندارن اگه ما ادمهاش بگذاریم.

 

خانم از بیماران مبتلا به سرطان عذرخواهی کرد به دلیل سوء تفاهمی که پیش اومده بود و عنوان کرد که منظور سختی بیماری سرطان به دلیل فرایند سخت درمان و هزینه های بالای دارو بوده.پسر کوچک خانواده از دو تا ارزوش گفت از اینکه دعا می کنه و امیدواره روزی دارو ی درمان قطعی بیماری مادرش پیدا بشه و دوم اینکه سقفی بالای سرشون باشه.احسان علیخانی بار دیگه چشم در چشم همه ی مردم تبارک ماه عسلی ازشون خواست اگر میخواهند قضاوت کنند یکبار  کفش طرف مقابل رو بپوشند و بعد درباره ی راه رفتنش حرف بزنند،ازمون خواست که خودمون رو لحظه ای جای دیگران بگذاریم

 

بخش سوم مهمونا ،خانم و اقای ابراهیمی یا به نقل معروف پیغمبر نژاد بودند که اینبار با شاهین ماه عسلی در برنامه برای چندمین بار به دلیل درخواست های بیشمار مردم و صفای دلشون حضور پیدا کردند… احسان علیخانی شاهین رو پیش خودش برد و باهاش اروم صحبت کرد که ببینه از زندگیش راضی هست که شاهین با ذوق و شوقی فروان و برقی در نگاهش تایید کرد …بعد از قصه ای گفتن که شاهین ساخته بود ،از اینکه مادر و پدرش در بچگی گمش کردند و حالا بعد سالها احسان علیخانی پیداشون کرده بود … قصه ای که ته دل همه رو لرزوند ،که خدا چقدر پاکن این بچه ها و چقدر زیباست دنیای کوچیکشون…ماهتون عسلفاطمه سادات رضوی علوی

 ********

بسم الله امروز دومين روز ماه عسل بود كه مهموناي سال گذشته بود كه در قسمت اول خانواده جعفري بود كه دوباره أين طور كه معلوم بود با اسرار خودشون اومدن ودوباره در مورد مريضي خود حرف زدن و واكنشهاي خوبه مردم ودرقسمت بعد مادري كه HIV داشتن أوردن باپسرهايش و متاسفانه ناراحت بودن إز حرف هاي مردم ولي همه نه و صحبت كردن بعد هم نكته مهم اينجا بود كه اون خانم يه معذرت خواهي كرد برأي حرف خود برا پارسال كه گفته بودن إيدز ازسرطان بهتره ولي منظورشونو اينطوري گفتن كه مثكه در مورد هزينه دارو بوده و عذرخواهي كردن أين إز قسمت دوم…………

 

ودرقسمت سوم و اخر إزخانواده اي دعوت كردن كه پارسال شاهين كوچولورو به سرپرستي گرفتن خيلي شاكرخدا بودن وإصرار داشتن به دليل وقت كم شاهين صحبت كنه و همين طور هم شد كه احسان عليخاني بااون به صورت دوتايي پيش هم صحبت كردن وازشاهين پرسيد دوس داري زندگيتو و شاهين هم خيلي خوش حال بود وميخنديدو ميگفت (اره)………. بين اومدن مهمانان دوم وسوم كيليپي پخش شد كه در مورد اون پسري بود كه خانواده آش اعضا اورا اهدأ كردن وبرسرمزارش رفتن با مادرش محمدپيوندي صحبت كرداو خيلي خوش حال بود كه بزرگترين ارزوش براورده شده و كسي را كه قلب پسراو در سينه آش ميتپدرا ديده وتشكرخيلي زيادي كردن إز برنامه وگفتن كه شما بزرگررين ارزو منو براورده كردين…… ودر اخر خيلي خيلي وقت كم بود وإحسان عليخاني خيلي زود خداحافظي كردوگفت:تيتراژ برنامه را بشنويد با صداي مهدي يراحي عزيز و تيتراژ بغض تو برأي اولين بار پخش شد بطور كامل دربرنامه…….همين،،،.. زهراشهابي والناز رجبيان….مچكريم ياعلي

 

 *********

 بسم الله
برگ دوم ازدفترماه عسل93 ورق خورد…

احسان دعای فرج روقرائت کرد..کلیپی آرامش بخش باصدای طه حسین.درپلاتوی بعدی توضیح میده درموردمهمونای دیروز و امروزبرنامه.تیتراژابتدایی باصدای مرتضی پاشایی درهمین حوالی پخش میشه.کلیپ پشت صحنه ی مهمونای دیروز پخش میشه که بادفترچه های موسسه مالی اعتباری ثامنالحجج بدرقه میشن.

واما امروز..در ابتدا از خانواده ی خانم رویاتیموری پرده برداری مشه:)ینی همون صدف بازمیشه.درموردوضعیت خوب الآنشون و استقبال مردم ازاونها صحبت میکنن.خلاصه کلی ابرازشادمانی از حضورشون دربرنامه.در حالیکه رونیکا کوچولو چاردستوپا توبرنامه راه میرفت.قسمت دوم کاملا متمایز از ومتناقض با پارت1بود.خانمی که به دلیل رنج لردن ازبیماری ایدزپارسال دربرنامه حاضرشده بودن..اماازحضورشون ناراضی وشاکی بودن.به دلیل بی احترامی ها وزخم هایی که برخی افرادناآگاه اغلب به دوپسرشون واردکرده بودن.البته ناگفته نماندکه حضورشون دربرنامه باعث امیدبخشی خیلی ها به زندگی هم شده بود.

 

.کلیپی ازخانواده ی جوان اهداکننده عضوپخش میشه که احساس رضایت خاطرخودشون وحال خوبشون بعدازبرنامه ی پارسالوبیان میکنن.واما پارت سوم برنامه.شاهین ماه عسل و داستان انتقادبرانگیزش.باپدرومادرخودبه برنامه آمدحرف های آرامش بخش و باآرامش خاطرپدرومادربه قلم بسیاری ازمنتقدان آن برنامه بهنظرمن سمباده کشید.و..تیترتژانتهایی با صدای مهدی یراحی عزیز.ماهتون عسلفاطمه زهرا61815

 

 *********

قسمت دوم ماه عسل….ابتدا طبق همیشه دعا فرج توتوسط احسات علیخانی خوانده شد.سپس ابتدا مثل همیشه چند نکته ای را ذکر کردند وآخر این چند نکته یادآوری کردند که بارفقا هم سن وسالخودم هستم….اما ماه عسل امشب یک جورایی یه زبون خودمونی اگه بخوام بگم خاطره بازی بود…اما خاطره بازی باماه عسل سال گذشته تقریبا میشه بگم بود….خاطره بازی فوق العاده جذاب وشیرین…..درقسمت اول برنامه از رویا جعفری وهمسروفرزندش دعوت شده بود…..

 

رونیکارو همه یادمون هست….همون دختر کوچولویی که پارسال همراه خانم جعفری وپدرش هشت روزه بود اومد به ماه عسل….احسان علیخانی ازخانم جعفری واکنش مردم بعداز آمدن به ماه غسل درپارسال را پرسید.خانم جعفری وهمسرشون راضی بودند خداروشکر ازهمه چیز وازهمه مهم تر اینکهخانم جعفری گفتند که آدم های زیادی به من رجوع کردند وخداروشکر یک نفررو دیدم که بعدازماه عسل وقتی من باهمسروفرزندم به برنامهآمدم؛توانست بابیماریش مقابله کند وباردار شود….درآخرهم خانم جعفری از مادرهمسرشان تشکروقدردانی  کردند.درقسمت دوم برنامه آیتمی از خانواده مهران نشان داده شد که برسر مزار مهران رفته بودند ومادرمهران میگفت به ارزویم رسیدم وخداروشکرمیکنم که خدا مهرانی به من داد که درزمان زندگیش خوب بودووبارفتن خوبی رو نیز داشت.خداروشکر که حال این مادر هم خوب شد…..ماه عسل حال مادران زیادی راخوب کرد….خداروشکر

 

 

 اما درقسمت دوم برنامه خانواده ای آمدند که این بار هم مهمان سال قبل ماه عسل بودند.مادر این خانواده بیماری hiv داشت که توانسته بود بابیماریش مقابله کند.اما آنها پس از اینکه دربرنامه پارسال حضورپیدا کردند بیشتر آدمها شناخت پیداکردن د بااین بیماری وازاین جنبه تاثیر خوبی داشت امامتاسفانه به علت کمبود شناخت مردم جامعه تعداد اندکی زود قضاوت کردند وبه طور مثال فرزند کوچک این خانواده بادوست صمیمی خود قطع رابطه کرد….

 

امادرپایان این قسمت این مادر گفت من باید یک عذرخواهی هم بکنم وگفت بابت اینکه وقتی پارسال دربرنامه حضورپیداکردم یک جمله ای را گفتم این که ایذز بهتراز سرطان است امامنظور من فقط ازلحاظ مالی بود اینکه هزینه ی تامین داروهای بیماران سرطانی بسیاربالاست ومنظور دیگری نداشته ام.احسان علیخانی از فرزند کوچک تر این خانواده پرسید که چرا دربرنامه امسال حاظر شدی؟واو باقاطعیت جواب داد به خاطر شهامتم…..اما نکته بسیار خوبی که اشاره کردند جناب علیخانی امشب این بود که تا وقتی باکفش کسی راه نمیرویم ویالباس کسی را نپوشیدیم حق نداریم که درمورد کسی نظری بدهیم.واما در قسمت سوم برنامه از خانواده ای که پارسال توسط گروه ماه عسل به آنها کودکی به نام شاهین هدیه داده شد؛دعوت شده بود….
شبتون عسل…التماس دعا.یاعلی.

**********

خدایا به امید تو

امروز اونقدر چهار دست و پا راه رفتن رونیکا وتغییر  چهره شاهین که حالا با اعتماد. به نفس تمام سرش را بالا گرفته بود و می. خندید حالم را خوب کرد…که می خواهم این حال خوب را فریاد کنم…می خواهم بگویم آری می شود با امید زندگی کرد و جنگید…فقط باید امیدت به بزرگی رونیکای هشت روز باشد…گاهی فکر می کنم خدا اسم دینش رو گذاشت اسلام تا ما تسلیم شدن رو یاد بگیریم…من در مادر. رونیکا تسلیم شدن را دیدم…تسلیم به معنای. نه جنگیدن نیست، بلکه به معنایپذرفتن حقیقت و جنگیدن است…با همه امید به بزرگی و عظمتش. ..

 

من امروز دلم شکست از آدم هایی که هنوز خدایی یادشان نرفته تا بندگی کردن را یاد بگیرند…امروز دیدن شاهین و گفتن قصه کودکانه اش از تخیل گم کردن پدر مادرش آنقدر. سر مستم. کرد که دلم خواست گاهی منم مثل شاهین کودکی کنم و قصه بسازم برای خودم برای خط زدن همه ی بدی های زندگیم…در دومین حال عسل می خواهم فراموش کنم همه ی فراموشی ها را…یا حق..

منبع: جمعی از نویسندگان سایت ehsanalikhanighabile.com

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند