یعقوب یادم داده است ، دلبرت وقتی کنارت نیست
کوری بهتر است از دیدن . . .
* * * * * * *
هوا هر چقدر هم زمستان باشد ، مهم نیست
تو زیر لباس هایت ، تابستان داری . . .
* * * * * * *
اینکه دوستم داشته باشی مثل این است که
عابری در پیاده رو ناگهان در آغوشم بگیرد
همین قدر بعید…همین قدر ممکن… !
* * * * * * *
عاشق شده ام بر تو ! تدبیر چه فرمایی؟
از راهِ صلاح آیم؟ یا از درِ رسوایی؟
* * * * * * *
یادت باشد
به خوابم آمدی
بیدارم کنی بِبوسمت!
* * * * * * *
به سلامتی کسی که همیشه آخر اس ام اس هاش اسمشو می نویسه
چون میدونه هیشکی شمارشو Save نکرده
* * * * * * *
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است ، من اما نگرانم
ای عشق ! مرا بیشتر از پیش بمیران
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم
* * * * * * *
چشمانم را به ابرها قرض می دهم
کافیست عکست را نشانم دهند
خشکسالی چند سال اخیر را جبران خواهم کرد
* * * * * * *
من رسم دوستی ام مثل نان نیست
که گرمش سر سفره دل باشد
و سردش سهم نمکی
چه گرمای حضورت و چه سرمای نبودنت را دوست دارم
* * * * * * *
چو قلب شب تاریک تنهایی هایم دوستت دارم
چو بامداد خوش دوستت دارم
به یاد تو و یادهایت شب نشستم بیدار
چه خواب باشم چه بیدار باشم دوستت دارم
* * * * * * *
کفش ها چه عاشقانه هایی با هم دارند !
یکی که گم شود دیگری محکوم به آوارگیست . . .
* * * * * * *
او راحت از من گذشت
اگر خدا هم راحت از او بگذرد قیامت را من بپا می کنم . . .
* * * * * * *