پیام صادقیان، علی کریمی نسخه آذری + گفتگو

علی دوستی مهر یک نوسترآداموس است. یک پیشگوی کامل، با پیشگویی هایی دقیق. او کنار زمین کمپ روی صندلی نشسته بود و تیمش را معرفی می کرد. می گفت این علی دایی (کاوه رضایی) است. این کریم باقری (میلاد غریبی)، این مهدوی کیا (امید عالیشاه) و … اسم یکیشان را با اکراه می گفت. این علی کریمی است اما حاشیه هایش از علی بیشتر است. می گفت بهترین فوتبالیست ایران می شود. فقط باید حاشیه هایش را جمع کند … حالا حدود 5 سال از آن روزها می گذرد و شاگردان علی دوستی ستاره های تیم های لیگ برتری شده اند. گل سرسبد آن تیم هم شده ستاره پرسپولیس.

 

پیام صادقیان، علی کریمی نسخه آذری + گفتگو

پیام صادقیان همان بازیکن شر و کاپیتان تیم نوجوانان ایران است که به پرسپولیس آمده و در تیم دایی نمایش فوق العاده ای دارد. پسرک آذری بعد از 4، 5 سال حالا برای خود جوانی شده و به 21 سالگی رسیده اما رفتارش تغییری نکرده. او اعتماد به نفس بسیار زیادی دارد و جاه طلبی را می شود در قسمت های مختلف حرف زدنش دید. کسی نمی داند او تحمل حاشیه های پرسپولیس را دارد و ستاره دیگری در فوتبال ایران می شود یا نه. اما درصورتی که پیش بینی های دوستی مهر درست باشد، فقط چند سال دیگر می شود صادقیان را در یکی از تیم های اروپایی دید. پیام می گوید دوست دارد در دورتموند بازی کند و مطمئن است به هدفش می رسد. برای صادقیان جام جهانی هدف کوتاه مدت و قهرمانی در اروپا هدف بلندمدت است. مصاحبه ای که می خوانید، حاصل گفتگوی دوساعته با صادقیان در خانه اش در سعادت آباد است. گفت و گویی که نویسنده تصور می کند سال های آینده محلی برای ارجاع خواهد بود.

4 سال قبل آقای دوستی مهر در تمرین تیم ملی نوجوانان وقتی تو را نشان داد، گفت این پیام صادقیان یک روز علی کریمی دوم فوتبال ایران می شود.

– به خودم که هیچ وقت به این شکل چیزی نگفت. گفته بود فوتبالیست بزرگی می شوی. همیشه این حرف را به من می زد. ایشان 5 سال مربی من بود و من کاپیتان تیم ملی بودم و به من می گفت تو بزرگ می شوی؛ می گفت همه چیز آینده ات جلوی چشمم است. خلاصه که خیلی دوران خوبی بود. برای اولین بار قهرمان آسیا شدیم. خیلی زحمتو سختی کشیدیم.

بعد از آن هم که به جام جهانی رفتید!

– بله، رفتیم جام جهانی، توانستیماز گروه خود در جام جهانی صعود کنیم و … ما می توانستیم اروگوئه را هم شکست دهیم و به مراحل بالاتر و جمع چهار تیم برتر جام جهانی نوجوانان صعود کنیم، فقط بدشانسی آوردیم. دیگر نشد این کار را انجام بدهیم. همان موقع یادم می آید که علی آقا بعد از جام جهانی به من گفت پیام در این 5 سال خیلی خوش گذشت، کلی بدی و خوبی را پشت سر گذاشتی ولی یک روز می شود که پیش خودت می ویی چه دورانی بود! راست می گفت. الان می فهمم که چه دورانی داشتیم و چقدر به قول معروف عشق و حال می کردیم!

کمی از شرایط آن موقع در تیم ملی نوجوانان بگو. چیزی هست که هنوز در خاطرت مانده باشد؟

– حساس ترین چیزی که یادم می آید، بازی تیم ملی با سوریه در یک هشتم نهایی است. اگر برنده آن بازی می شدیم، می رفتیم جزو چهار تیم و راهی جام جهانی می شدیم. ما چند ماه قبل از مسابقات قهرمانی آسیا در یک تورنمنت در عراق شش گل از سوریه خوئرده بودیم و واقعا از این تیم می ترسیدیم. در آن بازی دوتا پاس گل به کاوه رضایی دادم که در نهایت بازی را بردیم. پاس گل اول را هیچ وقت یادم نمی رود. وقتی کاوه گل را زد، پیش خودم می گفتم نگاه کن داریم می ریم جام جهانی! یک ربع مانده! چرا این یک ربع تمام نمی شود! در همان بازی داشتیم دفاعی بازی می کردیم که در یک ضد حمله، یک پاس گل دیگر به کاوه رضایی دادم و صفر-2 بازی را بردیم و به جام جهانی صعود کردیم. همان بازی یکی از بهترین بازی های زندگی من بود، هیچ وقت فراموشش نمی کنم.

پیام صادقیان، علی کریمی نسخه آذری + گفتگو

تو از 11 سالگی شاگرد علی دوستی مهر بودی، کمی از ابتدای فوتبالت برایمان بگو.

– فوتبال در خون من است چون پدرم هم فوتبالیست بوده. در تراکتورسازی، ماشین سازی منتخب تبریز و پیام تهران بازی کرده است. پدرم معروف بود به حسن زیکو! حتی آقا کریم و علی آقا پدرم را می شناسند و بازی بابام را به خاطر می آورند و با او همبازی بوده اند. من از شش سالگی فوتبالم را شروع کردم. در مدرسه فوتبال ستارخانتبریز، زیر نظر آقای منوچهر صالحی. بعد از مدتی توسط آقای محمد یاوری برای حضور در اردوی تیم ملی زیر 10 سال انتخاب شدم و آن آغاز حضور من در تیم های ملی رده سنی پایه بود که تا به امروز ادامه داشته. من و محسن مسلمان و شهریار شیرود از همان نسل هستیم. یادم می آید با همان تیم وقتی کوچک بودیم رفتیم به یک تورنمنت در گرجستان. بچه بودیم که آنجا قهرمان شدیم. ما همینجوری ادامه دادیم و آمدیم بالا و دو سه سالی با آقای بیداریان کار کردم. بعد هم که به قول معروف آقای علی دوستی مهر تیم را گرفت دستش از آنجا تقریبا استارت فوتبال حرفه ای من زده شد.

گفته می شد علی دوستی مهر در اردوی تیم ملی ماشین می آورد و موی سر بازیکنان را از ته می تراشید. درست است؟ برای خودت این اتفاق افتاده است؟

– ماشین نمی آورد. خب همه سعی می کردیم که این نکات را رعایت کنیم تا به ما گیر ندهند. تاکید کادر فنی این بود که تمام فکر و تمرکزمان روی مسائل بازی و فنی خودمان باشد، نه نکات جانبی مثل تیپ و لباس و مو و ریش و این چیزها! خلاصه همه کار می کردند که بچه ها حاشیه ای نداشته باشند.

ظاهر در همان مقطع علی دوستی مهر می گفت تو علی کریمی دوم فوتبال ایران می شوی اما …

– اما چی؟! (می خندد)

می گفت که حاشیه هایت بیشتر از علی کریمی است و نمی داند که علی کریمی هم وقتی 16-15 سال داشت حاشیه هایش قدر تو بوده یا نه! تا این حد یادمان می آید که علی دوستی می گفت این پیام صادقیان خیلی شر و شیطان است!

– خب راست می گفت. واقعا علی آقا را من یکی خیلی اذیت کردم. اکثر بچه ها به خاطر جذبه و رفتار ایشون از علی آقا می ترسیدند ولی ما او را اذیت می کردیم. به خاطر همین مسائل چقدر من را از اردوی تیم ملی اخراج کرد!

معمولا چرا از اردو اخراجت می کرد؟

– یک بار دعوای من با مهرداد و جر و بحثی که با هم داشتیم، باعث شد من را از اردو اخراج کند! (با مهرداد یگانه می زنند زیر خنده!) در یکی از تمرینات هر کسی که شوت می زد باید طبق دستور علی آقا می رفت دنبال توپ خودش، مهرداد هم رفته بود دنبال توپ و نیم ساعت دنبال آن می گشت و من نرفته بودم. وقتی مهرداد توپ را آورد، نوبت من بود و به مهرداد گیر دادم که توپش را بدهد تا من شوت بزنم، مهرداد هم گفت برو بابا، نیم ساعته که خودم رفتم دنبال توپ! علی آقا هم وقتی جر و بحث ما را دید، عصبانی شد و من را تنبیه کرد و از اردو اخراج کرد. این اولین اخراجم بود.

علی دوستی مهر چند بار تو را اخراج کرد؟

– خیلی یادم نمی آید! علی آقا واقعا من را دوست داشت. من قبل از جام جهانی، هفت ماه به تیم ملی توسط آقای دوستی دعوت نشدم. الان می فهمم که آن تنبیهات، خط خوردن ها، قهرها و برخوردها همه اش به خاطر خودم بود و چقدر هم به درد من خورد. واقعا به خاطر آینده فوتبال خودم بود، برای اینکه پیشرفت کنم و دست از کارهای بد خودم بردارم!

پیام صادقیان، علی کریمی نسخه آذری + گفتگو

کلا برای پیشرفت خودت چه کاری کردی؟ فیلم دیدی؟ فوتبال بازیکنان معروف؟ یا چی؟

– من حقیقتا نه فیلم نگاه می کنم، نه از فوتبالیست خاصی الگو می گیرم. به قول معروف فوتبال را همینجوری عشقی بازی می کنم. هر چی دارم شاید ذاتی باشد چون پدرم فوتبالیست بوده و ما هم از بچگی عاشق فوتبال بودیم و همینجوری آمدیم بالا.

این حرف تو عجیب است …

– من در بازی با فولاد که چند تا از این پاس ها را دادم، خیلی خوب بازی کردم. شاید برایتان جالب باشد دو سه مورد من آن پاس ها را بدون اینکه موقعیت بازیکن خودمان را ببینم دادم و فقط با صدا توپ را برایشان فرستادم!

خودت فکر می کنی چه چیزی در این حرکات خوب تو در زمین نقش ویژه داشته است؟

– بیشتر به زمان حضورم در تیم ملی برمی گردد. من در تیم ملی مهاجم بودم. بعد از مدتی علی آقا من را یک خط عقب تر آورد و پشت مهاجمان بازی می کردم. در آن مقطع در جناح چپ و راست تیم ملی بازیکنان خوبی مثل یعقوب کریمی و امید عالیشاه و میلاد غریبی را داشتیم. در خط حمله هم کاوه رضایی حضور داشت. علی آقا تمرینات اختصاصی زیادی را با من انجام می داد که بتوانم بازیکنان را تغذیه کنم. همیشه به من می گفت پیام پاس تو عمق و صولی و سرعتی بده. نترس، فوقش خراب می شود. کلا یکی این کمک ها بود و یکی هم ذات فوتبال خودم. خب شاید یک کمی هم هوشم بالا است دیگر! البته یک کم! (می خندد)

اما پرسپولیس! شاید این سوال که از بچگی طرفدار پرسپولیس بودی یا استقلال کلیشه ای باشد.

– من دو سال قبل هم پیشنهاد جدی از باشگاه پرسپولیس داشتم اما چون با باشگاه ذوب آهن قرارداد داشتم رضایتنامه ام را ندادند اما در پایان فصل پرسپولیس پیشنهاد رسمی به من داد. البته قبل از این جریان با چند تیم دیگر هم مذاکراتی داشتم و حرف هایی زده شده بود. هم تیم هایش خوب بودند، هم مبالغش اما در نهایت پرسپولیس را انتخاب کردم. البته خیلی ها به من گفتندبه پرسپولیس نیایم. اگر با این تیم قرارداد ببیندم، خراب می شوم یا خرابم می کنند. به حاشیه می روم و خیلی چیزهای دیگر ولی من در نهایت مشورت آخر را با مادرم انجام دادم و تصمیم گرفتم بیایم به پرسپولیس!

پس مادرت نقش تعیین کننده ای در این تصمیم داشت.

– مطمئنا همینطور است. من نشستم برای مادرم تمام شرایط را توضیح دادم… مادرم هم برگشت به من گفت اگر تو پسر من هستی، من می دانم چه کسی را بزرگ کرده ام. همین فردا برو قراردادت را با پرسپولیس ببند اصلا هم نگران نباش.

پیش خودت فکر کرده ای که الان در 21 سالگی یکی از نفرات تاثیرگذار پرسپولیس، هستی یکی از بزرگترین تیم های تاریخ فوتبال ایران هستی؟ این حس خوبی است، حس بدی است؟

– من حقیقتش اصلا به این چیزها فکر نمی کنم که اسم من در پرسپولیس مطرح است یا در کنار علی دایی و سایر بزرگان اسم من هم برده می شود. طبیعتا از اینکه در پرسپولیس هستم خوشحال هستم ولی یک هدفی دارم و الان دارم آن را دنبال می کنم. مطمئنا به آن هدفی که دارم خواهم رسید. مطمئنا من به خاطر جام جهانی آمده ام به پرسپولیس. مطمئنا بهترین بازی ها را انجام می دهم تا بتوانم در جام جهانی با تیم ملی باشم و بازی کنم! بعد از جام جهانی به اروپا فکر می کنم. دوست دارم لژیونر بشوم و شک نکنید این اتفاق هم رخ خواهد داد.

فکر می کنی در کدام تیم اروپایی بتوانی بازی کنی؟

– خب من فوتبال آلمان را خیلی دوست دارم.

فیزیک بدنی ات به فوتبال آلمان می خورد؟

– همه چیز به فیزیک نیست، به اینجاست! (اشاره به مغز خودش می کند!) همه جای دنیا فوتبال را سخت و محکم بازی می کنند. به نظرم همه جا فوتبال یک چیز است.

الان تیم آلمانی خودت را انتخاب هم کرده ای؟! لابد دورتموند است.

– مطمئنا این کار را کرده ام، شک نکنید که همین تیم است.

پیام صادقیان، علی کریمی نسخه آذری + گفتگو

واقعا؟! شانسی برای خودت قائل هستی که بتوانی با دورتموند قرارداد ببندی؟

– مدیر برنامه هایم صحبت هایی در این زمینه انجام داده است. احتمالش خیلی زیاد است که به فوتبال آلمان بروم. باید همین روند خوب را ادامه بدهم و بهتر بازی کنم. من همین ابتدای فصل از یک تیم ترکیه ای هم در سوپرلیگ این کشور پیشنهاد جدی داشتم. از کشورهای عربی هم تیم هایی بودند که خواهان من بودند ولی خودم تصمیم گرفتم که در پرسپولیس یک فصل بازی کنم. آمده ام در پرسپولیس تا خوب بازی کنم و دیده شوم.

یعنی علاقه به آبی یا قرمز در تصمیمت نقشی نداشت؟

– مطمئنا چرا. چون من از بچگی طرفدار پرسپولیس بودم اما دلایل اصلی انتخاب پرسپولیس را برایتان توضیح دادم. به قول معروف به جز خواهر و مادرم همه اعضای خانواده ما پرسپولیسی هستند واستقلالی درجمع خودمان نداریم زیاد!

دقت کردی چقدر از کلمه «مطمئنا» استفاده می کنی؟ علی دایی هم خیلی از این کلمه استفاده می کند.

– (می خندد) آره دیگه. من و علی آقا همزبان و ترک هستیم!

آن وقت مادرت که استقلالی است چطور به تو توصیه کرد با پرسپولیس قرارداد ببندی؟

– خب الان فوتبال حرفه ای شده و ما هم حرفه ای فکر می کنیم. (می خندد)

از استقلال هم پیشنهاد داشتی؟

– از طرف چند رابط صحبت هایی شده بود اما هیچ وقت جدی نشد و من با باشگاه استقلال مذاکره ای نداشتم. من حتی از تراکتورسازی هم پیشنهاد نداشتم.

چطور؟

– چون چند وقتی است همشهری های عزیز آذری من از دست من دلخور هستند که چرات به تراکتورسازی و تیم شهر خودم تبریز نرفتم. دوست دارم اینجا بگویم که پدر من در تراکتورسازی بازی کرده است ولی حقیقتا من از این تیم هیچگونه پیشنهادی نداشتم. وقتی پیشنهادی نداشتم چطور می توانستم به تراکتورسازی بروم؟

***********************************

پیام صادقیان، علی کریمی نسخه آذری + گفتگو

صادقیان در همین مدت کوتاه مصاحبه های تندی کرده

از خدا بترس

تند مصاحبه می کند و به قول خودش هیچ حرفی را بی پاسخ نمی گذارد. البته مصاحبه کردن ممکن است به ضررش تمام شود اما خودش می گوید از چیزی نمی ترسد و حقیقت را می گوید

برسیم به مصاحبه هایت. جریان این صحبت هایی که در رسانه ها گاهی اوقات انجام می دهی چیست؟ خیلی تند و تیز هستی. درست است؟

– وقتی خیلی از مواقع حرف هایی زده شود که به آدم زور بیاید، جوابشان را می دهم. من تعارف ندارم و جواب حرف زور را می دهم. نمی نشینم نگاه کنم. هر کسی می خواهد باشد.

ترسی نداری مشکلی برایت درست شود؟!

– از خدا بترس. اینا کی هستن؟

به خاطر همین است که علی دایی به تو تذکر جدی داد درباره مصاحبه هایت؟

– موقع حرف های من را به صورت درست در رسانه ها منتشر نکردند اما سوءتفاهمی بود که ایجادشده بودو حل شد. الان سعی می کنم به خاطر علی آقا رعایت کنم.

مثلا با حنیف عمران زاده هم بدجوری وارد دعوا شده بودی! بعد از دربی!

– خب او حرف هایی زده بودو من جوابش را دادم. نباید حرف هایش بی جواب می ماند. تمام شد و رفت.

می دانی که اینطور رفتارها مختص یاغی های فوتبال ایران است و همه یاغی ها خوشبخت نشده اند.

– طبیعتا! اگر کسی کاری به من نداشته باشد، من هم کاری به کار کسی ندارم ولی اگر کسی کاری به کارم داشته باشد، ما هم با او کار داریم و با هم صحبت می کنیم. (باز هم می زند زیر خنده)

می گویند بازی در پرسپولیس خیلی سخت است…

– دقیقا! فشار روی تیم به خاطر توقع زیاد هواداران و رسانه ها از پرسپولیس واقعا زیاد است. خب کامنت هایی که برای من می گذارند همین است. (اشاره به اینستا گرامش) انتظار هواداران این است که یا پاس گل بدهم یا گل بزنم در هر بازی. توقع دارند وقتی صاحب توپ می شوم کم کم دو سه نفر را دریبل بزنم. همین توقعات مسئولیت من را بالاتر می برد.

عکس العمل هواداران و توقع زیاد آنها را اولین بار چه زمانی حس کردی؟ اولین بار کی با مردم روبرو شده ای؟

– در یک ساندویچی در شهرک غرب! یک هوادار لطف داشت به من و گفت تکنیکت عالیه ها. هر کسی نمی تونه اینجوری دریبل بزنه و یه علی کریمی هستی برای خودت.

پیام صادقیان، علی کریمی نسخه آذری + گفتگو

از اینکه با کریمی مقایسه ات می کنند، راضی هستی؟

– خب الان خیلی زود است با چنین اسطوره بزرگی مقایسه شوم. واقعا خیلی خیلی زود است چون علی کریمی یکی از اسطوره های محبوب و بزرگ تاریخ فوتبال ایران است که همه دوستش دارند. من حالا حالاها باید بدوم تا به پای علی کریمی برسم.

الان رابطه ات با علی دایی چطور است؟

– خیلی خوب و صمیمی هستیم با هم. علی دایی اسطوره و شناسنامه فوتبال ایران است و مطمئنا تاثیر بسیار مثبتی در فوتبال من خواهد داشت.

از او حساب می بری؟

– صد درصد. اصلا علی آقا با کسی شوخی ندارد. هر چند که رفیق و حامی تمام بچه هاست اما اصلا اجازه بی نظمی و حاشیه واین داستان ها را به کسی نمی دهد.

ظاهرا با فرهاد کاظمی هم رابطه خیلی خوبی داری.

– بله. وقتی ایشان به ذوب آهن آمد، همه چیز را تغییر داد. چیزهایی به من یاد دادند که تازه فهمیدم فوتبال چی هست. من هنوز هم با او در ارتباط هستم. جدا از بحث شاگردی و مربیگری، با هم خیلی دوست هستیم. من خیلی چیزها از فرهاد کاظمی یاد گرفته ام. همین تودر زدن ها. دو گل اول سید صالحی در پرسپولیس روی پاس های تودر من بوده که از آقای کاظمی یاد گرفتم. من واقعا خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم و به نظرم فوتبال ایران مثل فرهاد کاظمی اصلا ندارد و او بی نظیر است.

********************************

پیام هم یک جوان نسل چهارمی است و خیلی از ویژگی های این نسل را دارد

پولم را ریختم بانک و راحت

صادقیان نمونه کامل یک جوان دهه هفتادی است. از همان نسل چهارمی ها. او البته نمونه موفقش است ولی سبک زندگی اش با بقیه تفاوت زیادی ندارد. دیر می خوابد، دیر بلند می شود، به چرخیدن در صفحات اجتماعی عادت دارد و با ایکس باکس و فیلم اکشن سرش را گرم می کند.

پیام تو متولد اسفند 1370 هستی. یک جوان دهه هفتادی. اینترنت چقدر از وقت تو را می گیرد. صفحات اجتماعی و گشت و گذار در سایت ها و …

– اگر تمرین نداشته باشیم تا ساعت 12-11 ظهر می خوابم. بعد تا بیدار شوم و دوش بگیرم و یک چیزی بخورم ساعت می شود یک یا دو بعدازظهر. بعد هم وقت این می شود که با گوشی یا لپ تاپ سراغ اینترنت بروم، اینستاگرام را چک کنم و … سایت های ورزشی مثل ورزش سه را هم می خوانم. همه این کارها را که می کنم، بعدازظهر می رسد و وقت تمرین. سریع می روم دنبال سید جلال حسینی که خانه اش نزدیک من است و با هم بهتمرین می رویم. بعد از تمرین هم که به خانه برمی گردم و یک دوش می گیرم و دوباره استراحتی می کنم و وقت شام می رسد. سریع زنگ می زنم برایم غذا بیاورند.

معلوم می شود اصلا آشپزی بلد نیستی.

– (می زند زیر خنده) خودم که اصلا اما رفیقام (اشاره به محمد و مهرداد می کند) درست می کنند.

یعنی اگر پول نداشته باشی، نتوانی از بیرون غذا بگیری گرسنه می مانی؟

– (باز هم خنده) نه دیگر. تخم مرغ را برای این روزها گذاشته اند. تخم مرغ درست می کنم. در واقع تخم مرغ و کنسرو و این چیزها ردیفه همیشه! (می خندد)

و بعد از شام؟

– اگر شام را بیرون نخورم و خانه باشم، معمولا وقتی خستم نیسم با ایکس باکس بازی می کنیم.

معمولا در فوتبال کدام تیم را انتخاب می کنی؟

– راستش زیاد فوتبال بازی نمی کنم. معمولا با این کینکت دستگاه والیبال و بوکس و دو و میدانی بازی می کنیم. چند روز پیش بود که حین بازی والیبال حواسم نبود، زدم لوستر را داغون کردم! خلاصه اینجا همیشه برای خودمان داستان های جالبی داریم و به ما بد نمی گذرد. در واقع از وقتی به تهران آمده ام اکثر اوقات خانه بوده ام و بیشتر در خانه وقتم را می گذرانم.

حالا که در پرسپولیس هستی، طبیعتا دایره آدم های اطراف تو زیادتر خواهد شدو روی تو زوم می کنند. چطور این مسائل را کنترل می کنی؟

– آتو دست کسی نمی دهم و سعی می کنم حواسم به همه چیز باشد. هر کسی را به حریم خودم راه نمی دهم که بعدا بخواهد برایم مشکل درست کند.

چند رفیق صمیمی در تهران داری؟

– دو نفر هستند که بیشتر وقتم را در کنار آنها هستم. مهرداد و محمد اما رفیق فوتبالی هم سید جلال حسینی، محسن بنگر، حسین ماهینی و محمدرضا خلعتبری. خلعتبری که عشقمه چون تو ذوب آهن با هم خاطرات خوبی داشتیم.

پیام صادقیان، علی کریمی نسخه آذری + گفتگو

 

 

مدت زمان زیادی است که فوتبال ایران ستاره جدیدی ندارد. لایف استایل ستاره ها اینطور است که معمولا زود می خوابند، تو چطور می خواهی ستاره شوی؟

– دروغ نگویم، من تغذیه خیلی خوبی دارم. شاید مثلا شام هر روز دو وعده بخورم ولی من ساعت 9 یا 10 نمی خوابم چون خوابم نمی برد (می خندد) ساعت 11 هم نمی خوابم چون باز هم خوابم نمی برد. من وقتی می خوابم که خوابم ببرد. درست است که می گویند دیر خوابیدن برای یک فوتبالیست بد است اما من معمولا وقتی می خوابم که واقعا خوابم بیاید.

به غیر از ماجرای خواب کلا نمی ترسی وارد حاشیه شوی؟

– طبعتا اگر دنبال حاشیه بروم ضربه بدی می خورم اما من تمام سعی خودم را می کنم که حاشیه خاصی نداشته باشم. به همین دلیل همه اش خانه هستم. زیاد بیرون نمی روم و بیشتر وقتم را در خانه هستم. از این قضیه هم خوشحال هستم و خیلی خوب دارم زندگی می کنم. نهایت قضیه این است که با سید جلال حسینی یا خلعتبری یا محسن بنگر برویم بیرون یک غذایی در رستوران بخورم وگرنه بقیه اوقات من در خانه هستم. دلیلش هم این است که حوصله بیرون رفتن را زیاد ندارم. ترافیک واقعا روی مخ من می رود و خیلی زود عصبانی ام می کند، به همین دلی لدوست ندارم در خیابان های تهران باشم. خانه بودن را به حضور در این خیابان های شلوغ ترجیح می دهم.

اما این حواشی خیلی از مواقع خودش سراغ آدم می آید.

– به هیچ وجه. من همانطور که گفتم همه اش خانه هستم. وقتی می بینم بعضی از این حاشیه ها ضربه خورده اند دیگر سراغش نمی روم. دو سه سال به خودم سختی می دهم تا به هدفی که می خواهم برسم. حاشیه ها در زمانی که در ذوب آهن حضور داشتم هم می توانست جلوی پیشرفت من را بگیرد اما مشکلی پیش نیامد. الان هم که در پرسپولیس هستم فکر همه چیز را کرده ام که به این تیم آمده ام.

فیلم چی؟ اهل سینما و … هستی؟

– فیلم هم بعضی مواقع نگاه می کنم. در واقع فیلم اکشن که خوراکم است!

فیلم های روزدنیا که روی پرده می آیند را چطور؟ آنها را دنبال می کنی؟

– نه به آن شکل. معمولا این مهرداد (اشاره به مهرداد یگانه) فیلم می گیرد و نگاه می کنیم و کیف می کنیم. اکشن را خیلی دوست دارم. الان هم دارم سریال ویلای من را نگاه می کنم. از اولش این سریال را دنبال کرده ام تا همین الان. بعضی از سریال های خارجی را هم نگاه کرده ام. فیلم و سریال طنز را هم دوست دارم.

هنرپیشه مورد علاقه ات چه کسی است؟

– قطعا مهران مدیری که شخصیت و هنرش را دوست دارم. از همه نظر قبولش دارم و تمام کارهایش را دیده ام.

وسایل خانه ات را چطور گرفته ای؟

– من اینجا را مبله گرفته ام.

پیام صادقیان، علی کریمی نسخه آذری + گفتگو

 

گلخانه هم داری… به آنها رسیدگی می کنی؟

– بله. گل ها را آب می دهیم و به آن می رسیم. بیشتر بچه ها این کارها را انجام می دهند. من زیاد حوصله اش را ندارم. البته گل ها برای صاحبخانه است. در کل بچه ها آن را آب می دهند. همه این کارها را مهرداد اینها انجام می دهند. (خنده)

(مهرداد یگانه: آره دیگه، خدمه داره اینجا آقا پیام!) (همه می زنند زیر خنده)

لباس چطوری می خری؟

– هر چیزی که بخرم فقط باید مارک باشد، حالا فرقی نمی کند چه مارکی. بیشتر اوقات هم البته لباس ورزشی می پوشم.

به غیر از فوتبال درآمد دیگری هم داری؟!

– نه. الان همه فکر و تمرکز و کارم به فوتبال است. من الان 21 سالم است و فعلاتفقط باید به فوتبال فکر کنم تا تجارت و این چیزها. ان شاءالله موقع خودش وقتی زمانش رسید به این مسئله هم فکر خواهم کرد.

پولت را چکار کرده ای؟

– خیلی راحت گذاشته ام بانک، خیالم هم راحت است.

ماشین هم داری؟

– بله، یک پرادو سفید ناقابل.

اما خیلی ها به پرسپولیس که می آیند، ماشین های آنچنانی می خرند و سوار می شوند. تو پولش را نداشتی که بخری یا خودت نخواستی که ماشین گران قیمت داشته باشی؟

– من زیاد دوست ندارم بیرون بروم و بیشتر در خانه هستم. فقط یک چیزی باشد که من را ببرد و بیاورد. راستش کمی هم ترسیدم ماشین مدل بالا داشته باشم. الان اما خیالم خیلی راحت است.

منبع: همشهری آنلاین

اشتراک گذاری:
دیگران چه می‌خوانند
ارسال دیدگاه