مجید خراطها؛ سلطان احساس و جواد یساریِ نسل امروز!

تاريخ : 17 تیر

چه بخواهیم چه نخواهیم او یک پدیده است. مجید خراطها را می گویم! خواننده ای که با سبک خاص خودش که بیشتر شبیه مرثیه است توانسته این همه طرفدار پیدا کند. طرفدارانی که به قول معروف برایش جان می دهند و او را «سلطان احساس» لقب داده اند. آقای خراطها جمعه شب به سالن اریکه ایرانیان آمد تا در دو سانس با طرفداران پرشورش از نزدیک دیدار کند و منتخبی از آهنگ هایش را اجرا کند.

اجرایی که بیش از هر چیز دیگری من را یاد جواد یساری انداخت. خیلی از نکات اجرای خراطها شبیه یساری بود! از دکلمه های بین آهنگ ها بگیرید تا اعتماد به نفسی که روی استیج داشت و حتی نوع خواندنش! فکر می کنم بی انصافی است اگر مجید خراطها را جواد یساری نسل خود ندانیم. گزارشی که در زیر می خوانید گزاری متفاوت از کنسرت آقای خراطهاست که به همت موسسه سل فا (به مدیریت مجید طوسی) برگزار شد.

مجید خراطها؛ سلطان احساس و جواد یساریِ نسل امروز!, پورتال خبری فرهنگی گهر

اینجا اریکه ایرانیان است و تقریبا اکثر صندلی های سالن پر شده است. همه چیز برای حضور آقای خواننده روی استیج آماده است. چیزی که برای اولین بار در کنسرت های موسیقی می بینم، پرچم های کاغذی کوچکی است که بین حضار پخش شده! پرچم هایی که یک طرف آن به فارسی و طرف دیگر به انگلیسی نام مجید خراطها نوشته شده است.

تیپ ظاهری افرادی که در سالن حضور دارند هم چندان شبیه تیپ طرفداران خواننده های دیگر نیست و شاید اگر بیرون از سالن هم با این افراد برخورد داشته باشید می توانید حدس بزنید طرفدار خراطها هستند. برنامه با نیم ساعت تاخیر، یعنی ۱۰ و نیم شب آغاز می شود تا حضار بعد از انتظاری نسبتا طولانی سلطان احساسشان را از نزدیک ملاقات کنند.

مجید یه چیز دیگه اس!

نامش فرزاد رضایی است و از دولت آباد (شهر ری) خودش را به شهرک غرب رسانده تا خراطها را از نزدیک ببیند. به او می گویم چرا طرفدار مجید خراطها هستی که می گوید: «مجید خیلی سوزناک می خواند و حرف های دل ما جوان ها را در آهنگ هایش بیان می کند. فکر می کنم باید به چنین خواننده ای بیشتر بها دهیم. مثل مجید خراطها خیلی کم است!»

وی ادامه می دهد: «مجید یه چیز دیگه اس! وقتی صدای مجید را می شنوم گریه ام می گیرد و با آهنگ هایش حال می کنم. صبح تا شب آهنگ های مجید خراطها را گوش می دهم و معتقدم باید ارزش بیشتری برای او قائل باشند. البته تشکر می کنم که به آلبوم جدید مجید مجوز دادند چون حقش بود که مجاز شود.»

به فرزاد می گویم معمولا آدم ها به کنسرت می آیند تا شاد شوند اما تو مدام مشغول گریه کردن بودی، او در جواب می گوید: «گریه های امشبم واقعا سبکم کرد. امشب یاد خاطرات گذشته ام افتادم. من یک بار در زندگی شکست عشقی خوردم و آهنگ هایی که مجید اجرا می کرد به حال و روز من می خورد.»

فرزاد در مورد پریدنش روی استیج هم به تماشا می گوید: «خیلی دوست داشتم مجید را به آغوش بکشم. همه چیزش را هم به جان خریدم و روی استیج پریدم تا از نزدیک مجید را ببینم.»

مجید خراطها؛ سلطان احساس و جواد یساریِ نسل امروز!, پورتال خبری فرهنگی گهر

خیلی با احساسه…

شاید جالب باشد بدانید که در این کنسرت فقط تهرانی ها مهمان مجید نبودند و هواداران او از شهرهایی مثل تبریز، همدان، بندرعباس، شیراز و اردبیل خودشان را به اریکه ایرانیان رسانده بودند تا صدای سلطان احساس را بشنوند. وقتی کنسرت به پایان می رسد، دو خانم جوان که تیپ متفاوتی هم دارند توجهم را جلب می کنند.

به سراغشان می روم بپرسم چرا طرفدار خراطها هستید، یکی از آنها در جواب می گوید: «آهنگ های مجید خراطها خیلی با احساس است. من با آهنگ «کنسل» طرفدار آقای خراطها شدم و بعد از آن کارهایشان را دنبال می کنم.» بد نیست بدانید این دو نفر اهل سعادت آباد بودند.

مجید من را یاد پسرم می اندازد

به یک استیج می روم تا ببینم آنجا چه شرایطی حاکم است. طرفداران خراطها جلوی در صف کشیده اند تا یکی یکی وارد اتاق شوند و با او عکسی به یادگار بیندازند. خانم مسنی در گوشه ای ایستاده که توجهم را به خودش جلب می کند. سراغ او می روم و می گویم آهنگ های خراطها بیشتر در مورد خیانت است. شما با این سن و سال چرا طرفدار او شده ای که می گوید: «مجید یک جوان مردمی است. ایشان با احساس است و چیزی را می خواند که جوان ها دوست دارند. شاید من هم جوان نباشم اما کارهایش را دوست دارم و با آن ارتباط برقرار می کنم.»

او بغض می کند و می گوید: «مجید من را یاد پسر می اندازد. من پسری داشتم که از دنیا رفت و با مجید دوست بود.»

مجید خراطها؛ سلطان احساس و جواد یساریِ نسل امروز!, پورتال خبری فرهنگی گهر

اجرا در پیاده رو

کنسرت به پایان رسیده و طرفداران خراطها هم با او عکس های یادگاریشان را انداخته اند. انگار همه چیز آرام است و وقت رفتن به خانه فرا رسیده! خراطها از در سالن خارج می شود تا به سمت پارکینگ برود اما مردم تا او را می بینند، دوره اش می کنند و از او عکس و امضا می خواهند. دم در اریکه جوانی گیتار به دست ایستاده و از راه موسیقی پول در می آورد! مجید وقتی به او می رسد در یک اقدام غیرمنتظره گیتار او را می گیرد و شروع به خواندن و گیتار زدن می کند تا برای این جوان پول جمع کند. خراطها انگار می داند باید چه کاری انجام دهد تا هوادارانش را بیش از گذشته شیفته خود کند. یک حرکت عامه پسند تمام عیار که قطعا به محبوبیت او اضافه خواهد کرد.

جیمی جامپ ایرانی

در میانه های کنسرت بود و خراطها به اجرای آهنگ های سوزناکش مشغول بود! نگاهی به جمعیت انداختم و دیدم خیلی ها مشغول گریه هستند! یکی دستش را جلوی چشمانش گرفته بود و دیگری هق هق می کرد. انگار اشعار خراطها برای این آدم ها عینیت دارد. اشعاری که بیشتر در مورد خیانت و شکست های عاشقانه است.

«بلاتکلیف» یکی از آهنگ هایی بود که از ابتدا تا انتها با اشک حضار همراه بود. اشکی که انگار از روی صداقت بود. این شایعد عجیب و باورنکردنی باشد اما عده ای پول داده بودند که به کنسرت خراطها بیایند تا کمی گریه کنند! هنگام اجرای یکی از آهنگ ها بود که به یکباره یکی از طرفداران پرشور مجید از روی صندلی بلندشد و هر طور بود خودش را روی استیج رساند و خراطها را به آغوش کشید! خوب شد زود مهارش کردند …

 

 منبع: روزنامه تماشا

 

آخرين هاي اين بخش
ديگران چه مي خوانند
دیدگاه ها
برای ارسال دیدگاه مرتبط با این مطلب کلیک کنید

گـهـر در شبکه هاي اجتماعي