عطاران: دوست دارم مردم از ته دل بخندند

تاريخ : 16 تیر

عطاران: دوست دارم مردم از ته دل بخندند, پورتال خبری فرهنگی گهر

خبرآنلاین: رضا عطاران می‌گوید بیشتر بر حسب سلیقه و نظر مردم کار می‌کند و در سال‌های اخیر دوست دارد مردم را از ته دل بخنداند.

برنامه «گپ» به کارگردانی رامبد جوان که از شبکه آی‌فیلم پخش می‌شود، پنجشنبه ۱۵ تیر میهمان رضا عطاران بازیگر و کارگردان بود.

محل ضبط این برنامه به پیشنهاد عطاران بازار تهران در نظر گرفته شده بود. او در ابتدای برنامه با اشاره به اینکه بسیاری از بازیگران کارهایش را از این محل انتخاب کرده، گفت: «بیشترین جایی که احساس می‌کنم زندگی جریان دارد همین محل است. از مردمی که در همین مکان دور برم می‌بینم اکثرا در کار‌هایم استفاده کرده‌ام که انتخاب‌های خوبی هم بوده‌اند.»

او در ادامه افزود: «من بیشتر بر حسب سلیقه و نظر مردم کار‌هایم را پیش می‌برم. مردم حق دارند نظرشان را بگویند. من نظرات مردم را در کار‌هایم دخیل می‌کنم و این نظرات به ذهنیت من کمک کرده است.»

بازیگر فیلم سینمایی «ورود آقایان ممنوع» در ادامه افزود: «چیزی که در سال‌های اخیر دوست دارم بیشتر اتفاق بیفتد این است که مردم از ته دل بخندند.»

او در ادامه در پاسخ به این سئوال که آیا تا به حال تجربه خوانندگی داشته یا خیر، گفت: «اولین بار در مجموعه «کوچه اقاقیا» به پیشتهاد حمید صدری تیتراژ این سریال را خواندم. به من گفتند صدای تو یک فالشی خاصی دارد که شبیه صدای گرامافون‌های قدیمی است! من این آهنگ را خواندم و حقیقتا تنها آهنگی که خیلی دوست‌اش دارم تیتراژ «کوچه اقاقیا» است.»

عطاران در ادامه با اشاره به سال‌های دانشجویی‌اش گفت: «در دوران دانشجویی یعنی سال ۶۶ من و مهران مدیری با دکتر صادقی تئا‌تر «هملت» را کار ‌کردیم و سعید آقاخانی هم در خوابگاه کوی دانشگاه اتاق کناری ما بود. فرهاد اصلانی و رضا شفیعی جم از دوستان ما بودند. آن زمان ما «ساعت خوش» را با هم شروع کردیم و فرهاد اصلانی در مجموعه «امام علی (ع)» بازی کرد.»

او در ادامه گفت: «۱۶ سال است ازدواج کرده‌ام و همسرم هم تجربه بازیگری دارد. در سریال «بزنگاه» و فیلم «صندلی خالی» با هم بازی کردیم. همسرم برای فیلم «صندلی خالی» کاندید دریافت جایزه شد و دوستانم به شوخی به من می‌گفتند تو بعد از ۲۰ سال بازیگری کاندیدا دریافت جایزه نشدی و همسرت با ۲۰ دقیقه بازی کاندیدا شد.»

کارگردان فیلم سینمایی «خوابم می‌آد» در ادامه گفت: «مشغله‌های امروز نمی‌گذارد که با بچه‌های «ساعت خوش» مثل آن سال‌هایی که بیشتر همدیگر را می‌دیدیم ارتباط داشته باشم. بیشتر با رضا شفیعی‌جم ارتباط دارم.»

او در آخر در پاسخ به این سئوال که بزرگ‌ترین ترس‌اش در زندگی چیست، گفت: «من از مرگ می‌ترسم. یک زمانی زیاد به مرگ فکر می‌کردم و کاملا به هم ریخته بودم. بعد از مرگ یکی از دوستانم و مادرم تصمیم گرفتم خیلی به مرگ فکر نکنم. در حال حاضر هم وقتی می‌شنوم کسی حال‌اش خیلی بد است یا نزدیک مرگ است سعی می‌کنم به دیدن‌اش نروم.»

 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر گــهــر

آخرين هاي اين بخش
ديگران چه مي خوانند
دیدگاه ها
برای ارسال دیدگاه مرتبط با این مطلب کلیک کنید

گـهـر در شبکه هاي اجتماعي