ایستگاه لطیفه های جدید ، بزن کنار

تاريخ : 23 مهر

ایستگاه لطیفه های جدید ، بزن کنار, پورتال خبری فرهنگی گهر

ایستگاه لطیفه های جدید ، بزن کنار, پورتال خبری فرهنگی گهرایستگاه لطیفه های جدید ، بزن کنار, پورتال خبری فرهنگی گهر

 دیوانه ای به دوستش گفت من می خواهم مقداری دانه پرنده بخرم

دوستش گفت: مگه چند تا پرنده داری؟

دیوانه گفت: هیچی. تازه قصد دارم پرنده بپرورانم.

ایستگاه لطیفه های جدید ، بزن کنار, پورتال خبری فرهنگی گهرایستگاه لطیفه های جدید ، بزن کنار, پورتال خبری فرهنگی گهر

بیمار: دکتر دکتر من حافظه ام را از دست دادم

دکتر: از کی اینطور شدی

بیمار: از کی چی شدم.

ایستگاه لطیفه های جدید ، بزن کنار, پورتال خبری فرهنگی گهرایستگاه لطیفه های جدید ، بزن کنار, پورتال خبری فرهنگی گهر

بیمار: دکتر دکتر من مدتیه همه چیز را دوتا می بینم

دکتر: لطفا رو صندلی بشینید

بیمار: رو کدوم یکی بشینم؟

ایستگاه لطیفه های جدید ، بزن کنار, پورتال خبری فرهنگی گهرایستگاه لطیفه های جدید ، بزن کنار, پورتال خبری فرهنگی گهر

ناظم: چرا سوالای تاریخ معلمت رو خوب جواب ندادی؟

دانش آموز: چون معلم از من چیزای می پرسه که من هنوز به دنیا نیامده بودم.

آخرين هاي اين بخش
ديگران چه مي خوانند
دیدگاه ها
برای ارسال دیدگاه مرتبط با این مطلب کلیک کنید

گـهـر در شبکه هاي اجتماعي